نکاتی در باره تداوم جنبش، مهدی فتاپور
مهدی فتاپور
04.08.2009
پنجاه روز از اعلام نتايج انتخابات میگذرد و بحران ناشی از آن تداوم يافته. پنجاه روز است که جامعه ما در هيجان و اضطراب بسر میبرد. با سياستی که نيروهای حاکم در پيش گرفتهاند اين بحران ادامه خواهد يافت. در اين نوشته به برخی نکات که به نظر نگارنده صحيح است سکولارهای ايران در برخورد با بحران حاکم بر جامعه و جنبش تودهای مورد توجه قرار دهند، اشاره میگردد ۱. آنچه امروز در جامعه ايران می گذرد، فقط شکاف بالا و پايين نيست. اين شکاف همه جامعه را در برگرفته است. جنبش، حاکمين را نيز به چند پاره تقسيم نموده. جنبش سبز، جنبشی است متنوع، از نيروهايی که خواستار تحولات بينادين اند و خواست آنها از تجديد انتخابات در سيستم موجود فراتر می رود تا کسانی که نگران آنند که سياستها و روشهای حکمرانی خامنهای، احمدی نژاد موجوديت و اقتدار رژيم را بخطر بياندازد در اين جنبش شرکت داشته و يا از آن حمايت ميکنند. از زنان و جوانان و روشنفکران ايران تا بخشی ازمدرسين حوزه علميه قم و نمايندگان مجلس خبرگان و اعضای مجمع تشخيص مصلحت.
۲. سپاه و بسيج در سالهای اخير از پيشرفته ترين امکانات جهت سرکوب شورشهای شهری برخوردار گرديده و کوشيدهاند پيچيدهترين وکارآترين اشکال سازماندهی را بکار گيرد. آنچه رژيم را در سرکوب اين جنبش ناتوان و همه تمهيدات و آمادگیها را بیاثر ساخته، گستردگی و تنوع آنست. از نظر امکانات مادی رژيم قادر است مردم را در خيابان ها به گلوله بسته و هزاران تن را روانه شکنجهگاهها سازد. رژيم هنوز کسانی را که حاضر به اعمال چنين خشونتهايی باشند و يا از آن دفاع کنند، در اختيار دارد. آنچه آنان را در اعمال اين حد از سرکوب ناتوان میسازد، نتايج ناشی از چنين سياستی است. چنين سرکوبی الزاما تا بالاترين ردههای رژيم را در بر میگيرد. بسياری از منتقدان به صف مخالفان خواهند پيوست و رژيم برآمده از آن در برابر ميليونها مردم خشمگين، بحران اقتصادی و در شرايط انزوای بينالمللی دشوار خواهد توانست به حاکميت ادامه دهد.
امروز در ضمن تعادل نيرو در جامعه بگونهای نيست که حل بنيادين مسائل بتواند در دستور قرار گيرد. تا زمانی که مسئولان رژيم آمادگی آنرا نيافتهاند که در روشهای خود در برابر خواست مردم تجديد نظر بنيادين بعمل آورند، بحران ادامه خواهد يافت. تداوم جنبش در يک دوران ميان مدت با افت و خيز و پيشروی و پسروی شقی است واقعی و محتمل
۳. يافتن راههای تداوم اين جنبش و مشارکت در آن مهمترين وظيفهای است که امروز در برابر همه نيروهايی که به آينده کشور و دمکراسی میانديشند، قرار دارد. مقابله با نيروهای سرکوب دشمن نيازمند شرکت همه گرايشهايی است که تا امروز در اين جنبش شرکت داشته و يا از آن حمايت کردهاند. نقطه مشترک همه اين نيروها بیاعتبار دانستن انتخابات اخير و عدم مشروعيت دولت احمدی نژاد است. راديکال شدن مبارزه تا حد زيادی به عملکرد حاکمان بستگی دارد. روشهايی که مسئولان رژيم تا به امروز در پيش گرفتهاند، چنين گرايشهايی را تقويت کرده است. ولی امروز راديکال شدن شعارها و خواستهها به حذف برخی از نيروهای محافظه کارتر مدافع اين جنبش خواهد انجاميد. حذف هر يک ازنيروهای اين جنبش می تواند آنرا در برابر سرکوب تضعيف و حتی به شکست بکشاند.
طرح شعارهای راديکال و تلاش برای تبديل آن به شعار عمومی جنبش توسط کسانی که حل مسائل کشور را در گروی تغييرات بنيادين میدانند، میتواند به تقابل نيروهای درون جنبش انجاميده و راه شکست را هموار سازد و بايد از آن احتراز کرد. بدتر از آن تلاش برای بی اعتبارکردن شخصيتهای صاحب نفوذ در اين جنبش به اين دليل که موافق طرح خواستههای راديکال نيستند، به زيان تداوم جنبش است. مبارزه تنها با پذيرش حرکت مشترک بر مبنای حداقل مورد پذيرش همه نيروها يعنی عدم پذيرش انتحابات موجود و مشروعيت دولت احمدی نژاد شانس تداوم و گسترش و عمقيابی دارد.
۴. تاکيد بر حرکت مشترک، بر خواستههای عمومی و مورد پذيرش همه نيروها نافی وجود گرايشهای گوناگون در درون اين جنبش نيست. همه گرايشهای درون اين جنبش را نمی توان با خواست مشترک مجموعه آن تعريف کرده و تقليل داد. نيروهای اين جنبش متنوع اند و همکاری آنها با يکديگر با پذيرش و احترام به اين گوناگونی ممکن است. خواست همه نيروها با خواست عمومی و مورد پذيرش همه گرايشهای حاضر در اين جنبش يکسان نيست. تلاش معتقدين به انتخابات آزاد که تحقق آنرا با فراتر رفتن از قوانين موجود ممکن می دانند، در توضيح اين ضرورت، در تلاش برای حرکت موثرتر در اين جنبش با پذيرش خواست عمومی و کوشش در تحقق آن می تواند در جهت تقويت اين جبنش عمل نمايد.
۵. تا به امروز آقايان موسوی، خاتمی و کروبی نقش مرکزی را در هدايت و تداوم اين جنبش بر عهده داشتهاند. آنان تا به امروز در پیگيری خواستههای عمومی حرکت پیگيری داشته و از نظرهدايت عملی و ارائه تاکتيک های متنوع و ابتکاری توانايی نشان دادهاند. درست است اين نقش توسط نيروهای سکولار تا زمانی که آنان برموضع خود استواری نشان می دهند، مورد تاييد قرار گيرد.
۶. امروز در داخل کشور بسياری از نيروها، ضرورت تشکيل يک جبهه و تدوين پلاتفرم واحد را طرح میکنند. آقای موسوی نيز طرح کرده است که در اين جهت اقدام خواهد کرد. ضرورت تدوين يک پلاتفرم سياسی و تشکيل يک جبهه براساس اين پلاتفرم که بتواند در ميانمدت هدايت جنبش را برعهده گيرد بر اساس اين تحليل طرح میشود که اين جنبش تداوم خواهد يافت و ضروريست که برای هدايت آن تمهيدات عملی اتخاذ شود.
تدوين چنين پلاتفرمی و تشکيل جبهه بر اساس آن با دشواری مواجه است. اگر اين پلاتفرم از قوانين موجود فراتر رود، حمايت بخشی از نيروهای مدافع جنبش در درون حکومت را از دست خواهد داد و اگر خود را در دفاع (دفاع و نه التزام و رعايت) از قوانين موجود محدود کند، مورد موافقت و تاييد گرايشهای راديکال جنبش قرار نخواهد گرفت. تلاش برای شکلدهی جبهه در چارچوبهای مطرح شده به تقويت و همگرايی اين جنبش منجر نخواهد شد و ميتواند دوریهايی در درون نيروهای اين جنبش شکل دهد.
درست آنست که اين جنبش حول خواست های عمومی که تا به حال شکل گرفته تداوم يابد و مناسبات درون آن نيز بر همين اساس سازمان يابد. کوشش برای سازماندهی های کلاسيک و اشکال هرمی سازماندهی ممکن است کارآيی حرکت را افزايش دهد ولی از سوی ديگر جريان را ضربه پذيرتر میکند. اشکال غيرمتمرکز سازماندهی و بهرهگيری از ابتکارات مختلف و خودجوش مناسب ترين راه تداوم حرکت و مقاومت در مقابل سرکوب است.
۷. اعتراضات ايرانيان خارج از کشور در حمايت از مبارزات مردم در داخل کشور و گستردگی آن در اين دوره تاثيرگذار و روحيه دهنده بود. اين اعتراضات توسط سازمانهای مختلف در اکثر کشورهای اروپا و آمريکا سازمان يافت. تجربه نشان داد که اين اعتراضات زمانی که بطور هماهنگ و با شرکت شمار کثيری از ايرانيان در کشورهای مختلف صورت ميگيرد انعکاس وسيعتری يافته و موثرتر است.از آنجا که بسياری از ارگانهای سازمانده اين اعتراضات در بسياری از کشورها در همين دوره شکل گرفت و يا ارگانهای پيشين با پيوستن شمار جديدی از نيروها بخصوص جوانان تجديد سازمان يافتند، فعلا امکان يک نهاد مرکزی هماهنگ کننده همه اقدامات وجود ندارد ولی هماهنگی حرکات از طريق ارتباط مابين اين نهادها تعيين روزهای واحدی برای حرکت در همه کشورها ممکن و ضرور است.
مهدی فتاپور