از چهارراه جمهوری تا دوراهی انتخاب: ناگفتهها در گفتار حجتالاسلام محسن کديور و همانديشان او
جمشيد اسدی
03.02.2010
چندی پيش دکتر حجت الاسلام محسن کديور نوشته متينی به نام "جنبش سبز در چهارراه جمهوری" در مورد بحران سياسی کنونی ايران بر روی اينترنت (تاريخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۸۸, ساعت ۷:۳۲ قبل از ظهر) گذارند. زبده اين نوشته آن بود که امروز جنبش سبز در برابر چهار گزينه جمهوری و جمهوری خواهی قرار دارد و ناچار از ميان آن ها بايد يکی را برگزيند اين چهار عبارتند از: جمهوری اسلامی واقعا موجود، جمهوری اسلامی با قرائت معقول از قانون اساسی، جمهوری اسلامی منهای ولايت فقيه و بالاخره جمهوری سکولار. ايشان در عين حال به گرينه مشروطه سلطنتی نيز اشاره می کنند، اما از آن جا که به باور ايشان اين گزينه مطلوب تنها اقليت بسيار محدودی است و نيز به دليل تجربه هشتاد ساله آن در ايران و قلّت طرفدارنش از بررسی آن می پرهيزند.
حجت الاسلام کديور سپس برای اين گزينش ميان اين چهار گونه جمهوريت که هر يک مطلوب دسته و گروهی است، اصل " مطلوب و مقدور" را پيشنهاد می کنند: هر مطلوبی لزوما بالفعل مقدور نيست و برای رسيدن به آن بايد تمهيد مقدماتی کرد که لزوما خودش مطلوبيت ذاتی ندارد، اما در طريق مطلوب قرار می گيرد و ما را به آن نزديک تر می سازد. و سپس پس از اين مقدمه نتيجه می گيرد که: از ميان چهار گزينه ای که شرحشان رفت، گزينه جمهوری اسلامی بر مبنای قانون اساسی کنونی، مقدورترين و در نتيجه بهينه است و ما بايد در پی آن باشيم.
آهنگ ما در اين نوشته قبول يا رد بر نهاده و پيشنهاد دکتر کديور نيست، بلکه نشان دادن اين نکته است که ايشان از سر مصلحت انديشی يا پی نبردن به پرسش های پيش رو، نوشته ای ارايه می دهند به نهايت ناروشن. با ناروشنی چگونه می توان مخالف يا موافق بود؟
البته نگارنده اين سطور مخالفتی با اصل " مطلوب و مقدور" ندارد و بلکه سال هاست که مصلحت انديشی در سياست را پيشه کرده و به همين علت نيز چوب موضع گيری های خود را بسيار خورده است. پس با اين نکته که در شرايطی می بايستی در پی گزينشی رفت که با آرمان يکی نيست اما شدنی است و در سمت و سوی آرمان است و ما را به دموکراسی و بازار نزديک تر می کند، با دکتر کديور مخالفتی نيست.
بحث اما بر سر اين است که دکتر کديور تنها به ارايه اين اصل اکتفا می کند و اما به هيچ وجه نشان نمی دهد که چرا و چگونه گزينه جمهوری اسلامی و بازگشت به قانون اساسی مقدور و مصلحت آزادی خواهان در شرايط کنونی است؟ هر چه هست اين نکته از نوشته ايشان برنمی آيد و ناچار با چنين نوشته ای جز از روی احساس و عاطفه نمی توان موافق يا مخالف بود.
برنهاده نوشته ما اين است که برای اپوزيسيون آزادی خواه، گزينه های چهار نيستند و بلکه دو تايند و از ميان آن دو، گزينه "جمهوری اسلامی بر اساس تفسير حقوقی قانون اساسی موجود" مطلوب که هيچ، الزاما "مقدور" تر از گزينه ديگر نيست و آن چه را که دکتر کديور برای شدنی تر بودن گزينه "جمهوری اسلامی بر اساس تفسير حقوقی قانون اساسی موجود" بيشتر "مصادره به مطلوب" است تا دليل آوری. حالا اگر پرسش های اصلی را ناگفته نمی گذاردند و دليل آوری می کردند، شايد نگارنده هم با ايشان موافق می بود. چرا که بازهم اشاره می کنيم که ما را با اصل "مطلوب و مقدور" مخالفتی نيست. حالا بپردازيم به نوشته:
متن کامل مقاله