انحلال احزاب را باید به چالش قانونی کشاند
مصاحبه سایت جرس با دکتر کاظم علمداری
03.05.2010
آقای کروبی اعلام کرد که برای راهپیمایی در سالروز انتخابات ریاست جمهوری تقاضای مجوز شده است.برگزاری راهپیمایی در 22 خردادماه در دیدار اخیر مهنس موسوی و حجت الاسلام کروبی هم مورد تاکید قرار گرفته است. با توجه به تجربه سال گذشته و رفتارهای عصبی حاکمیت در برابر اعتراض ها و خواسته های مدنی مردم، به نظر می رسد که سالگرد انتخابات ریاست جمهوری همچون جرقه ای بر خرمن نارضایتی ها عمل کند.نظر شما چیست؟
دکتر کاظم علمداری: به نظر من درخواست برگزاری راهپیمایی در سالروز انتخابات ، در خواستی بسیار اصولی و درست است. این راهپیمایی مسلما می تواند همچون جرقه ای بر نارضایتی های مردم عمل کرده و آغاز دوباره ای باشد برای یک حرکت ادامه دار واعتراض مجددی باشد در راستای خواسته های اساسی و مشروع مردم. البته شرط این کار آن است که از هم اکنون تبلیغ لازم برای آن انجام شود وحاکمیت برای تن دادن به این حق مردم، زیر فشار قرار گیرد تا مردم بتوانند یک تظاهرات آرام و مسالمت آمیز برگزار کنند.
اهمیت این تظاهرات از آن روست که جمهوری اسلامی، بخصوص بعد از 22 بهمن، تلاش دارد تا وانمود کند که جنبش سبز، جریان اندکی بود ومعترضان هم اکثرا کسانی بودند که با دیدن حضور گروههای مخالفشان در صحنه، از بین رفتند. به نظر من ایرادی ندارد که جمهوری اسلامی چنین باوری داشته باشد، اما باید اجازه دهد که مردم به خیابان بیایند. خود مردم و جنبش سبز هم ضمانت خواهند کرد که این امر به صورت مسالمت آمیز انجام گیرد. خودمردم هم باید نظارت کنند و د رکنار آزادی حضور خبرنگاران داخلی و خارجی از صحنه های تظاهرات، فیلم و عکس بگیرند و مانع از این شوند که شعارهای تند داده شود و احیانا خشونت بکار برده شود.
نکته دیگری که به نظر من در همین ارتباط مهم است، آن است که رهبران جنبش سبز نباید فکر کنند که می توانند با مذاکره در بالا و سازش روی خواسته های بسیار سطحی با جمهوری اسلامی، مطالبات جنبش را بدست بیاورند که البته و خوشبختانه چنین نیست. آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و مشاوران آنها به خوبی آگاهند که رمز پیروزی جنبش سبز حضور مردم بوده و هست. اینکه تا به امروز آقای موسوی و کروبی در زندان نیستند نه به خاطر ملاحظه کاری جمهوری اسلامی، بلکه به خاطر ترس آنها از واکنش مردم است. با فشار از پایین و تکرار و تداوم هرچه گسترده تر خواسته های مردم، باید جمهوری اسلامی را وادار نمود که به این خواست قانونی و مشروع مردم تن دهد.
نکته سوم آنست که باید به جمهوری اسلامی ازهمین الان گفته شود و مردم هم این خواسته را در راهپیمایی سالروز انتخابات تکرار کنند که در هیچ انتخاباتی که به صورت گزینشی و فرمایشی از بالا دیکته شود، شرکت نخواهند کرد. بکار گرفتن زبان قاطع و روشن، حساسیت مردم را نسبت به ترفند های احتمالی رژیم بالا می برد. آقای کروبی در صحبت اخیرشان به نوعی این نکته را بیان کرده که حاکمیت در صدد است تا یک مجلس فرمایشی بوجود بیاورد. بنابراین مردم نیز باید به دنبال این گفته، این خواسته را تکرار و تبلیغ کنند که به طور قطع در هیچ انتخابات نمایشی و گزینشی شرکت نخواهند کرد. شرط مشارکت مردم در انتخابات، برگزاری انتخابات کاملا آزاد و پذیرش حق تمام شهروندان در انتخاب شدن و انتخاب کردن است.
نمی دانم که این نگرانی شما از احتمال سازش بین رهبران جنبش سبز و حاکمیت، تا چه حد جای طرح دارد. نشانه ها و علائمی که دیده می شود، خلاف این را نشان می دهد. مثلا آقای مهندس موسوی اخیرا برضرورت گسترده تر کردن جنبش سبز تاکید کرد و خواستار جذب منطقه خاکستری جامعه -بخشهایی از جامعه ایرانی که نه به جنبش سبز پیوسته اند و نه از حاکمیت رضایت دارند- شد. می توان از این سخن چنین برداشت کرد که جنبش سبز درصدد گسترده تر کردن خود با جذب نیروهای تازه است. شما این "بخش خاکستری" مورد اشاره مهندس موسوی را با چه ویژگی هایی تعریف می کنید؟
من فکر می کنم که هم آقای موسوی و هم آقای کروبی مکررا بر قاطعیت خودشان در دفاع از خواسته های مردم پافشاری کرده اند. ولی در کنار این، بعضی مخالفین تبلیغ می کنند که به هرحال این رهبران به یک نوعی از خواست های اولیه کنار نشسته اند که به نظر من اینطور نیست. برای رفع هرگونه شبهه لازم است اتکا به مردم و خواست های آنها دائما تکرار شود تا آن تبلیغات سوء خنثی گردد.
در مورد بخش و یا منطقه خاکستری مورد اشاره مهندس موسوی و ویژگی های آن باید بگویم که شک نیست اکثریت بزرگی از جامعه ایران علیه حاکمیت جمهوری اسلامی است. بخش خاکستری را می توان به دو گروه نسبت داد؛ الف): گروهی که به دلیل بالا بودن هزینه مقاومت و مبارزه برای کسب حقوق و خواسته هایشان نگرانند و محافظه کاری می کنند. ب): گروهی که شعارهای جنبش سبز را کافی نمی داند. این دو گروه را می توان در آن بخش خاکستری تعریف کرد. جنبش سبز می تواند این هر دو بخش را جذب کند. ما می دانیم که اکثریت بزرگی از جامعه، مخالف سلطه انحصاری حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی است و پتانسیل و ظرفیت لازم برای جذب در جنبش سبز را داراست. برای جذب گروه اول به جنبش سبزباید تنوع روشهای مبارزه مدنی را افزایش داد و نافرمانی های قانونی را هم به آن اضافه کرد تا مردمی که مجبور به رعایت ملاحظاتی هستند و نمی توانند به طور عریان و آشکار وارد صحنه های مبارزاتی شوند، از این روشها استفاده کنند که کاملا قانونی است . نوعی ازاین روش را ما از زبان حاکمیت جمهوری اسلامی قبلا شنیدیم که در شهر قم و یا استان قم، مسئولین اداره آب و برق به پنج تن ازعلمای مورد نظرهمان گروه، ازجمله آیت الله خامنه ای مراجعه کردند و کسب تکلیف کردند که با کسانی که پول آب و برق خود را نمی پردازند چه باید کرد؟ این، نشان دهنده واقعیتی است که بخشی از جامعه یا از روی ناتوانی مالی و یا با هدف مبارزاتی و نافرمانی مدنی، پول آب و برق مصرفی را به دولت نمی پردازد و ازاین طریق می خواهد با زورگویی رژیم، مبارزه و مقابله کند. می توان این روشهای مبارزاتی را به مردم توصیه کرد تا همه گیر شود.هیچ کس را نمی توان به دلیل نپرداختن پول آب و برق، شکنجه و زندانی کرد، بخصوص اگر این کار به طور وسیع و سراسری انجام گیرد. فتوای این پنج آیت الله در پاسخ به سئوال مسئولان اداره اب و برق این بود که وضو با آبی که پول آنرا نپرداخته اند ،باطل است. این فتاوی از طرف حاکمیتی که آوازه فساد و دروغگویی و تقلبش علیه مردم همه گیر شده، خنده آور است.
بخش دیگر این منطقه خاکستری، کسانی هستند که شعارها و مطالبات مطرح شده از سوی جنبش سبز را کافی نمی دانند و به همین دلیل فکر می کنند و یا اینگونه تبلیغ می کنند که جنبش سبز می خواهد حاکمیت جمهوری اسلامی را حفظ و فقط مهره ها را عوض کند. این افراد و گروه ها می گویند حاضر نیستند برای چنین تغییری هزینه بسیار بزرگی که شامل زندان و شکنجه و کشته شدن است، بپردازند. برای جذب این بخش خاکستری و برای قانع کردن این گروه می توان گفت که جنبش سبز حرکتی تداوم دار برای کسب حقوق برابر شهروندی، آزادی کامل انتخابات و حتی رفراندوم برای تعیین نوع حکومت است و مشارکت آنها می تواند درجه کسب این خواست ها را بالا ببرد.
رسیدن به این خواست های اساسی منوط به کسب حقوق برابر شهروندی است. در برابر حاکمیتی که با این خواست مخالفت می کند باید سخن معروف آیت الله خمینی، یعنی" میزان، رای مردم است" و پدران ما حق نداشتند نوع حکومت را برای ما تعیین کنند، تکرار و تبلیغ کرد. بنا بر این امروز که بیش از 70 در صد جمعیت ایران پس از انقلاب متولد شده اند،لازم است تا رفراندومی برگزار شود و نوع حکومت از طریق آرای مردم تعیین گردد. اگر مردم به جمهوری اسلامی با همین ویژگی های فعلی، یعنی ولایت مطلقه فقیه، رای دادند که رای آنها محترم است وباید به خواست اکثریت تن داد واگر مردم به جمهوری اسلامی رای ندادند،حاکمیت باید به خواست مردم تن دهند. این روش، آسانترین، کم هزینه ترین و انسانی ترین روشی است که بحران و اختلافات کنونی را پایان می دهد و همه بخش ها به خواست هایشان دست می یابند. اگر چنین چیزی از سوی جنبش سبز اعلام شود، پاسخ مناسبی خواهد بود به آن نگرانی ها و تبلیغاتی که جنبش سبزرا متهم به این می کند که صرفا به دنبال جابه جایی چندمهره است. آقای مهندس موسوی هم در یکی از بیانیه ها و یا یکی از مصاحبه هایشان به این نکته اشاره کرده بود که نظام جمهوری اسلامی آیه قرآن نیست ومی تواند عوض شود. همانطور که در قانون اساسی هم پیش بینی شده است می توان قانون اساسی را نیز تغییر داد. وقتی قانون اساسی عوض شود، نوع حکومت هم با آرای مردم تعیین می شود و به شکل و محتوایی تبدیل خواهد شد که اکثریت مردم رای دهند. بنابراین می توان با دو شعارو مثالی که در بالا توضیح دادم رضایت این دو گروه خاکستری را جلب کرد تا آنها نیز سهم خود را در رشد و تحول جامعه بپردازند.
متن کامل مصاحبه