انتخابات آزاد، ممکن ترين راه
منصور سحرخيز
12.07.2010
انتخابات آزاد بعنوان يک هنجار اجتماعی که منتج ازتفکر وروابط دموکراتيک متقابل عناصر اجتماعی بايکديگراست ، ميتواند دريک ساختارهمنشينی وجانشينی دردورانهای مختلف وبخصوص درکشورهای متفاوت صورتهای گوناگون بخود بگيردودرعين حال ساختارواحد وثابت آزادانديشی خودراحفظ کند. استراتژی انتخابات آزاد کم هزينه ترين وبارآورترين شکل مبارزه مسالمت آميزی است که ميتواند دربين اقشارمختلف مردم ازمقبوليت شايانی برخوردار گردد. چنانچه اين راهبرد هنجاری بتواند همانند يک قرارداد اجتماعی نهادينه گشته و بدنه جامعه را به درستی راه اميدوارکند، خواهد توانست در مدتی بسيار کوتاه آن نوع خودآگاهی جمعی را بوجود آورد و فرد فرد جامعه را به قبول و رعايت آن موظف نمايد. درباره برداشتهای متفاوت از استراتژی انتخابات آزاد، شرائط تحقق ونتيجتا راهبردهای عملی آن دردورانیکه نظام استبداد دينی درجامعه حاکم است ، ديگران درفعاليتهای گفتاری ونوشتاری زحمات زيادی کشيده اند ومن ازتکرار وپافشاری بر صحت وسقم اين يا آن نظر خودداری ميکنم. من معتقدم که انتخابات آزاددرجامعه ما هم ممکن است وهم لازم. اذعان دارم که اين همان انتخاباتی نيست که درکشورهای پيشرفته با تاريخچه چند ده سال تجربه مدرنيته و زحمات پژوهشگران وجامعه شناسان برگزار ميشود. بلکه منظورم آزادی انتخابات برای مردم ايران باتوجه به خصوصيات روحی وتاريخی وبدون هرگونه هژمونی طلبی دينی وعقيدتی است . انتخابات آزاد بدون محدوديتهای شهروندی وتبعيض دگرانديشان ، کاری است شدنی. بی توجهی به اين امرمهم که درکشورما ارگانهای مدنی يا هنوز بوجود نيامده اند ويا نهادينه نشده اند بهمان اندازه زيان بخش است که درگذشته کوشش ميکردند يگ گفتمان نورا بجای گفتمان فرسوده جامعه بدون گذراندن آزمون های عملی وگفتمانهای انتقالی ميسر سازند. عدم توجه باين اصل مهم جامعه شناسی خسارات فراوانی نصيب ملک وملت ما خواهد کرد.
،، بايد به انتخابات آزاد به عنوان محورهمبستگی ملی نگاه کردوهرگونه وفاق ملی بايد درنخستين مرحله خودازمجرای تحکيم وتصويب مبانی انتخابات آزاد عبور کند. ،، سيد مصطفی تاج زاده در،، پدر، مادر، مابازهم متهميم,,
ايران نزديک به يکصد سال است که قانون اساسی دارد. پس ازيک قرن وباپشت سر گذاشتن دورانهای متفاوت مبارزاتی جهت کسب خواستهای شهروندی ، هنوز هم برای رعايت واجرای آن قوانين مشگل داريم. دراين دوران طولانی مشگل ما دراجرای قانون اساسی ، مدرن ومقبول بودن وياارتجاعی بودن محتوای قوانين نبوده است.
زمامداران هرزمان آنچه از قانون را که با منافعشان همسوئی نداشته محدود ويا ناديده می گرفتند وآن قسمت از قانون رااجراميکردند که زمان اقتدارشان راطولانی ترميکرده است. دردورانهای مختلف نوع تفسير واستفاده از قوانين بسيارمتفاوت بوده است. اگرچه تمام متدهای برداشتی و رفتاری به اين قوانين از طرف صاحبان ساختاری اقتدارحاکم بر جامعه با استدلال دفاع ازحقوق مردم واستقلال کشور جلوه کرده اند.
يکی از انواع برخوردها به قوانين درايران حکومت بدون قانون بوده است. دراين دوران قانون اساسی بکلی کنارگذاشته شده وآنچه ازطرف حاکم روز،، خير،، مملکت تشخيص داده است حکم قانونی پيدا کرده واجرا شده است. تازمانی که اين نوع حکمرانی واقعا درخدمت امنيت مردم و حفظ مرز و بوم کشور بوده، مقاومتی آنچنانی درمقابل آن ديده نشده است.
نوع ديگر قبول قانون اساسی است ولی باتفسيرهای گوناگون. دراين دوران قانون راآنچنان عمل ميکنند که بامنافعشان منافات نداشته باشد. اين نوع تفسير ازقانون ديگر ربطی به خواستهای اجتماعی- اقتصادی مردم ندارد. وبالاخره احمقانه ترين راه را انتخاب ميکنند و بابکاربردن يکدنيا دوز وکلک درنتايج انتخابات دست ميبرند وآنچه بنفعشان است را ازدرون صندوق های رآی بيرون آورده و بنمايش مردم هاج وواج مانده ميگذارند. اينجا ديگرفقط صحبت از مال ومنال مردم نيست. اينجا توهين وبی احترامی به فهم وشعور مردم است. ملت ايران درتاريخ زندگی خود نشان داده است که هربار باتوهين وخفت روبرو شده ، آرام نگرفته وبه پا خاسته است . دراينجاست که مبارزات سياسی مردم مشروعيت کل نظام رازير علامت سئوال برده وفروپاشی ساختاری آنرا نشانه گرفته است. بارهبران وعاملان نظام فقط طرف نيست . کل نظام مد نظرميباشد. ولی تجربه بما آموخته است که طغيان خشم مردم وفروپاشی نظام نبايد حتمآ جايگزين بهتری برای جامعه ما بارمغان بياورد. نتايجی که درانقلاب بهمن کسب کرديم ، شاهدی است بسيارزنده وآموزنده . از سی ويک سال پيش ، بدون تصور وپيش بينی ما ، جامعه درهمه سطوح سياسی، اقتصادی ، فرهنگی واجتماعی جهت عکس شکوفائی وپيشرفت راطی کرده است. لذا يکی از شاهراههای حفاظت ازملک وملت ، تآمين وتظمين تمنی هاواحتياجات سياسی- اقتصادی و اجتماعی مردم وشريک نمودن آنان درتعيين سرنوشت خويش ، قبول واجرای پروژه انتخابات آزاد است. راهی که تمام اقشار جامعه را دربرميگيردوزندگی مسالمت آميز را برای تمام اجزای جامعه بصورت ِکسان وباسربلندی ميسر ميسازد.
چندسالی ازعمر جمهوری اسلامی نگذشته بود که شکاف ميان روشنفکران ايران با سنت گرايان دينی نمايان شد. باشروع پروسه شکاف ، روند فرسايش ساختاری رژيم نيز آغاذ گرديد. درسالهای اخير دامنه ريزش درنهادهای حکومتی بوضوح نمايان تر شده است. فرسايش اقتدار رژيم بامعضل بريدن گروه های اجتماعی ازحمايت های علنی وپيوستن به نيروهای مخالف تشديد پيداکرده است . دوران جديدی شروع شده است.،، بايد شعار ، ميخواهم زندگی کنم، به شعار ، ميخواهم بنابرسبک وشيوه زيست خودم زندگی کنم ودراداره امورمحلی وملی مشارکت نمايم، ارتقاء يابد،، سيد مصطفی تاجزاده درهمانجا.
هماکنون رزيم در ايران بابحرانی بسيارعظيم روبروست . بحران فروپاشی قدرت ، بحران ريزش مشروعيت شرعی وعرفی ، بحران اخلاقی کردن سياست ازطريق دين، بحران کنترل اقتصاد وياری رسانی به خواستهای روزمره مردم وبحران حفاظت ازتماميت ارضی کشور. ما به عينيت شاهدهستيم که فروپاشی ساختارهای اقتدار حکمرانان هرچه زمان پيشتر ميرود، گسترش بيشتری ميگيرد. درمقابل جنبش محق ترشده ودوران پيروزی نزديک ميشود.
،، هدف جنبش سبز حاکميت آراء مردم است ومن اعتقاد دارم انشااله بزودی جنبش سبز پيروز خواهد شد چون دنبال تحقق حقوق مردم است. چون مدافع آزادی های بشريت چون مدافع عقلانيت ومنطق است،، ميرحسين موسوی در،، هدف جنبش سبز حاکميت مردم است،،.
جنبش رنگين کمان ما، جنبش سبزکه مانيز عضوی ازآن هستيم، درحال رشد وبالندگی است. روزبروز توانش گسترش پيداميکند. خواست انتخابات آزاد از نظروبحث وگفتمان گذرکرده است. دوران اجرای آن نزديک ميشود. استبدادحاکم متمرکز در ارگان امنيتی- نظامی بيت رهبری با ميل خودامکان اجرای عادلانه قانون اساسی راندارد لذا باين نتيجه ميرسم که بايد برای تحقق بخشيدن به خواست انتخابات آزاد از سدها ومحدوديت های نظام ولايت فقيه عبورکرد.
،، نظارت استصوابی سرنخ کنترل جامعه دردست نهادهای ولايت فقيه ومرکز حساس پروژه مهندسی انتخابات است. باهدف قراردادن آن پاشنه نظام ولايت فقيه هدف قرار ميگيرد.،، حسن شريعتمداری در ،، کمپين انتخابات آزاد، تحکيم اراده ملی.
نظارت استصوابی يکی از محدوديتهائی است که ساختارحاکم چون ساختارهای خويشاوندانه جوامع قبيله ای برای ملت مان بارمغان آورده است . جنبش ايران برای کسب آزاديهای بحق خود مورد تهاجم نظاميان وشبه نظاميان قرارگرفته وخسارات فراوانی داده است. لذا يکی از اولين واصلی ترين خواستهای جنبش ،، آزادی زندانيان سياسی، آزادی مطبوعات، رفع توقيف احزاب واجازه فعاليت بآنها،، مهدی کروبی در ،، آقايان حتی ازسايه های اموات نيز هراس دارند،،.
می باشد. يکی ديگرازخواستهای جنبش سبز دورنگهداشتن ارتش از سياست است. ترکيب ودخالت نيروهای نظامی در تعيين سياست واجرای آن همان اندازه به حال مملکت ضرر دارد که حاکميت دين برحکومت دارد. حاکميت استبداد خودکامه امنيتی- نظامی باهدايت ومرکزيت بيت رهبری بجز خشم ونفرت مردم و فقرو تهيدستی مالی وفرهنگی امتياز ديگری برای آنان ميسرنکرده است.
علاوه براينها ، گزينش انتخابات آزاد برای ايرانيان مبارز خارج ازکشورکه برای عزيمت به کشورشان بامحدوديتهای عديده ای روبرو هستند، شرايط عزيمت به کشور وشرکت فعال درسرنوشت ايران که ازاهميت زيادی برخورداراست را فراهم ميکند.
چه استبداد حاکم بخواهد وچه نخواهد اين پروسه درحال تداوم است وشواهد امرنشان ميدهند که زمانی نه چندان طولانی انتخابات آزاد درايران موفق خواهد بود.
منصور سحرخيز