تحلیل و بررسی جنبش سبز بعد از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹

مصاحبه دانشجو نیوز با بیژن حکمت


15.04.2011

تحلیل شما از حرکت مردم در 25 بهمن ماه چیست؟ چگونه جنبش سبز که برای مدت بیش از یک سال رکود را تجربه می‌کرد دوباره در شکل حضور خیابانی ظاهر شد؟ قوت، قدرت و گسترش خیزش اخیر جنبش سبز را تا چه حد می‌دانید؟
بیژن حکمت: همه متفق القول هستیم که اتفاقات رخ داده در خاورمیانه و در کشورهای مصر و تونس از عوامل چنین خیزشی بود. پیام دعوت موسوی وکروبی، حضور مردم در خیابان‌ها و متعاقب آن حصر موسوی و کروبی همبستگی عاطفی را در تمام گرایش‌های جنبش سبز تقویت کرد و یک عزم جدیدی برای پیکار فراهم آورد. اما مسئله اصلی این است که جنبش سبز حتی با خیزش اخیر گسترش و قدرت کافی پیدا نکرده است. باید دید چگونه می‌شود اقشار و اقلیت‌هایی که به این جنبش گرایش چندانی ندارند را به آن جذب کرد و به سمتی برویم که توازن قوا به تدریج تغییر کند و حاکمیت به خواست‌های دموکراتیک مردم تن بدهد. عده ای فکر می‌کنند که رادیکال کردن شعارها علت کافی را جهت گسترش و قوت جنبش فراهم خواهد کرد. ولی من این طور نمی‌بینم و به نظرم باید به عنوان مثال شبکه سبز معلمان، سندیکای سبز کارگران و... به وجود بیاوریم، با اقلیت‌ها در ارتباط باشیم. این نیازمند یک سازماندهی سخت و سازماندهی شبکه‌های سست است.

اتفاقات اخیری که در خصوص رهبری جنبش سبز پیش آمد مثل حصر آقایان موسوی و کروبی و تشکیل شورای هماهنگی راه سبز امید که به نوعی شاهد انتقال هدایتگری جنبش سبز از داخل به خارج کشور بودیم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آن را واجد چه ویژگی‌های مثبت و منفی ای می‌دانید و آیا فکر می‌کنید تشکیلات راه سبز امید می‌تواند راهگشا باشد؟
حکمت: علیرغم آن که آقایان موسوی و کروبی نمی‌گفتند که رهبران جنش سبز هستند و همیشه خود را همراهان یا خدمتگزاران جنبش می‌دانستند، اما همواره یک مرکز ثقل اساسی برای پیداش و ادامه جنبش سبز بودند و چه بخواهند چه نخواهند جایگاه رهبری در این جنبش دارند. حصر آقایان موسوی و کروبی و آمدن مشاوران و نزدیکان آن‌ها به خارج از کشور و راه اندازی تشکیلات شورای هماهنگی راه سبز امید سوالات مختلفی را ایجاد کرده است. اولا باید ببینیم جایگاهی که این شورا برای خود متصور است چیست. آیا به عنوان رهبری جنبش سبز ظاهر شده است یا به عنوان یک تشکیلات خاص. اگر صرفا به عنوان تشکیلات خاص راه سبز امید با منشوری که دارند باشد به عنوان بخشی از این جنبش می‌توان روی آن‌ها حساب کرد و دیگر نمی‌توان به آن‌ها همان وزن و اعتباری را داد که به آقایان موسوی و کروبی می‌دادیم. چرا که این آقایان دارای روشن‌بینی‌های ویژه ای بودند و در مقابل ظلم حاکم ایستادگی ستودنی‌ای کردند که بر منبای ایستادگی‌شان توانستند سرمایه اجتماعی قابل ملاحظه‌ای جمع کنند. در حالی که مشاوران و نزدیکان ایشان واجد چنین سرمایه اجتماعی نیستند. همچنین این که این شورا چه قدر با داخل و فضای داخل کشور در ارتباط است. مساله رهبری در خارج از کشور امر خیلی دشواری است. شما می‌دانید که سازمان‌های سیاسی زیادی در خارج از کشور وجود دارند که از قدیم حضور داشتند و برخی از آن‌ها رابطه اتحاد و انتقاد نزدیک با جنبش سبز و رهبری آن داشته‌اند. دو کار می‌توان کرد. یک این که بتوانیم یک رهبری جمعی برای مجموعه جریان‌های دموکراسی خواه از قدیم تا جدید به وجود آوریم و این رهبری وارد تعامل و گفتگو و هماهنگی با رهبری راه سبز امید شوند. یا این که همین رهبری شورای هماهنگی راه سبز امید خودش را گسترش داده و نمایندگانی از جریان‌های سیاسی و شخصیت‌های مستقل شناخته شده و مورد احترام را در درون خود جمع کند تا بتواند مجموعه فعالیت‌ها را مقداری هماهنگ کند و نقش راهبردی داشته باشد.

یک تحلیل بدبینانه در مورد سیر تحولات در ایران وجود دارد که می گوید قوت و قدرت جنبش سبز یا جنبش دموکراسی خواهی ایران به طور عام به صورتی نیست که بتواند حاکمیت را مجبور به پذیرش خواسته های دموکراتیک کند. سرکوب سیستماتیک و موثری نیز از طرف حاکمیت در حال اعمال شدن است و این بیم وجود دارد که بعد از مدتی مدلی مانند دیکتاتوری ای که در کره شمالی حاکم است در ایران نیز حاکم شود. نظرتان در این خصوص چیست؟
حکمت: در جمهوری اسلامی یک نوع انتخابات را برای تقسیم قدرت به وجود آوردند. چون قدرت را از طریق انقلاب مردمی به دست آورده بودند نمی‌توانستند از همان ابتدا مردم را کنار بگذارند و از روز اول دیکتاتوری تشکیل دهند. بنابراین انتخابات همیشه در جمهوری اسلامی مسئله مهمی بوده است که زمینه‌ای برای طرح دعوا و وزن‌کشی بین نیروهای خودی با نظر و رای مردم بوده است. اما گرایشی به تدریج در ج.ا پیدا شد که به سمت تمرکز قدرت و کنار گذاشتن آن بخش انتخاباتی که به مردم واگذار شده بود حرکت می‌کند. این را به روشنی در انتخابات مجلس هفتم و هشتم دیدیم. انتخابات سال 84 یک استثنا در این زمینه بود که باز در انتخابات سال 88 نشان دادند که به همین سمت دارند می‌روند. این که آیا حکومتگران در جمهوری اسلامی می‌توانند به سمتی بروند که یک نوع دیکتاتوری مشابه آن چه در کره شمالی حاکم است یا یک مقدار سست‌تر از آن را در ایران پیاده کنند، بنده فکر نمی‌کنم که این حرکت به سمت تمرکز قدرت به یک چنین دیکتاتوری ای منجر بشود. من فکر می‌کنم ایجاد نگاه بدبینانه ناشی از این است که ما خوشبینی زیاد و توهمی‌ نسبت به پیروزی سریع جنبش سبز داشتیم. من این نگاه بدبینانه را ندارم و فکر می‌کنم که این جنبش یک عزم جدیدی را برای مبارزه در مردم ایران به وجود آورده است و لایه‌های زیادی از جوانان و اقشار تحصیلکرده ما با این رژیم مشکل دارند و خواهان دموکراسی هستند. نکته دوم آمادگی هزینه دادن در مردم است که به وجود آمده است.
با توجه به فضای فعلی و سرکوب ها چه راهکارهایی برای مبارزات موثرتر و کاراتر و برای این که جنبش سبز گسترش و قدرت بیشتری پیدا کند، پیشنهاد می کنید؟ همچنین برای پیوستن سایر اقشار اجتماعی به جنبش سبز چه راهکارهایی مشخصی می شود اتخاذ کرد؟
حکمت: جز با رفتن میان مردم و سازماندهی لایه‌های مختلف ما نمی‌توانیم جنبش را گسترش بدهیم و لایه‌های مختلف را با آن درگیر کنیم. تنها بخش‌هایی از کار سازماندهی را می‌توان از طریق اینترنت انجام داد. به عنوان مثال معلمان دارای سازماندهی خاص خودشان هستند و در میان آن‌ها فعالان سیاسی و افراد متمایل به جنبش سبز وجود دارد. ما باید با آن‌ها تماس بگیریم وببینیم خواسته و مطالبه آن‌ها چیست. مطالبات صنفی معلمان را سعی کنیم در بین کلیه معلم‌ها تکثیر کنیم. همین طور کارگرها و... ما باید مطالبات آن‌ها را هم در نظر بگیریم. سازماندهی یک امر دو طرفه است، ما باید به مطالبات سایر اقشار هم توجه کنیم تا بتوانیم آن‌ها را هم با این جنبش همراه‌تر کنیم. در ارتباط با اقلیت‌ها ما به اندازه کافی کار نکردیم. می‌خواهم تاکید کنم که کار سازماندهی خیلی مهم است که بخشی از کار را می‌شود از طریق مجازی انجام داد. ولی نیاز به شبکه‌های حقیقی هم برای این کار هست. آن جایی که می‌گفتم باید از این عزم و شجاعت به وجود آمده استفاده کرد دقیقا همین جاست که باید طوری این مسئله را به هم بقبولانید که همان شجاعتی را که در رفتن به خیابان ابراز می‌کنید، باید همان شجاعت را در رفتن به عسلویه و رفتن به فلان مرکز کارگری از خودتان نشان دهید. برای این که خواسته‌ها و مطالبات اقشار مختلف را بگیرید. این کارها چون خطر دارند باید برای آن شجاعت به خرج داد.

سپاه به عنوان یکی از نیروهای فعال در عرصه سرکوب در ایران در مدت دو سال گذشته حضور مستمر داشته است. همیچنین در سیاست و اقتصاد ایران هم نقش گسترده‌ای دارد. چطور می شود ماشین سرکوب حاکمیت که بخش عمده آن سپاه است از کار انداخت یا از آن عبور کرد، کما این که بعضا به اختلافات داخلی سپاه هم اشاره می شود، این مسئله تا چه حد قابل اتکاست؟ همین مسایل در مورد روحانیت هم مطرح است.
حکمت: مطالبی که در مورد سپاه و روحانیت گفتید، آقای سازگارا مقداری توضیح دادند. من هم روی این موضع تاکید می‌کنم که روحانیت شیعه نهادی است که از قدیم در ایران حضور داشته و در آینده هم حضور خواهد داشت. این که مثل قبل گروه مرجع نیستند یا مردم به آن‌ها مثل قبل مراجعه نمی‌کنند، مسئله دیگری است. اما نباید وزن و تاثیر آن‌ها را در ساختار جمهوری اسلامی نادیده گرفت. از قدیم گرایشی در بین روحانیت شیعه وجود داشته که می‌گوید تا زمان ظهور امام دوازدهم، به نام دین نباید حکومت را در دست گرفت. این گرایش روز به روز دارد تقویت می‌شود که یکی از سردمداران آن آقای وحید خراسانی است. این گرایش در آینده برای تشکیل یک حکومت سکولار می‌تواند خیلی کمک کننده و پیش برنده باشد. با این مراجع باید وارد گفتگو شد. این مراجع در قم و بین روحانیت و مردم پایگاه قابل توجهی دارند. از آن سو همان طور که روشنفکرانی مثل آقای دکتر سروش که تلاش می‌کنند اسلام را با دموکراسی آشتی دهند مهم است، مواضع این دسته از مراجع و روحانیون هم مهم است. این بحث از مدت‌ها پیش مطرح است که دموکراسی را فقط دموکرات‌ها نمی‌سازند. نیروهای دموکرات اگر چه در پیشبرد دموکراسی خیلی مهم هستند ولی توازن نیرو بین نیروهایی که خودشان چندان دموکرات نیستند می‌تواند گذار به دموکراسی را تسهیل کند. سپاه هم یک نیروی نسبتا منسجم در جامعه ایران هست که با سایر ارتش‌های دنیا فرق می‌کند. سپاه نیرویی است که از داخل خود مردم رشد کرده، جنگ کرده، شهید داده و به همین خاطر هم بین مردم و هم بین خودشان همبستگی و اعتباری برایش به وجود آمده است. این به این معنی است که کل نیروهای سپاه خواستار سرکوب مردم نیستند. از قدیم این گونه بود که در سپاه گرایشات و جناح‌های مختلف حضور داشتند که چه بسا به اصلاح طلبان نزدیک بودند و چه بسا که دموکرات هم بودند. سپاه سازمان بسته‌ای است که اطلاعات ما از آن‌ها خیلی کم است. اما چیزی که از قدیم بود و الان هم وجود دارد این است که در سپاه هم گرایشات اصلاح طلبانه و دموکرات حضور دارند که ما باید این‌ها را مورد خطاب قرار دهیم.