روند پیدایش نشریات علمی در ایران
تاريخچه مجلات علمی – تخصصی درايران 
            
مطبوعات به طور عام در دنياي كنوني از جمله معيارها و شاخصهاي توسعه فرهنگي – اجتماعي به حساب ميآيند. امروزه جامعهاي را توسعه يافته ميدانند كه در كنار شاخصهاي اقتصادي و جمعيتي، نظير توليد ناخالص ملي، درآمد سرانه، توليد فولاد، توليد انرژي و برق صنعتي، نرخ اميد به دگي، نرخ مرگ و مير و نرخ زاد و ولد، ساخت سني و جنسي جمعيت و شاخصهاي ديگر، "آموزش و اطلاعات" ، يا به عبارتي ديگر، عنصر "اطلاعات" و " ميزان دانايي اجتماعي" در آن برجسته باشد. بدون ترديد در چنين اجتماعي، مطبوعات و به ويژه "نشريات علمي – تخصصي" به عنوان وسيلهاي براي توزيع ، انباشت و همچنين توليد دادهها و اطلاعات علمي در جهت گسترش، شكوفايي، تعالي و پيشرفت همه جانبه آن، به طور روز افزون نقش حياتي و اساسي دارد و نيز نقش سيستم عصبي آن جامعه را ايفا ميكنند. 
ظهور مطبوعات را ميتوان واقعهاي اجتماعي دانست كه براي پاسخگويي به نيازهاي خاص جوامع انساني صورت گرفته است. اگرچه سابقه روزنامه را به روم باستان نيز رسانده اند و جارچيان و پيكهاي پادشاهان را به نوعي از نياكان روزنامهها ميدانند، اما روزنامه به شكل امروزي آن در قرن پانزدهم در اروپا متولد شد. براي تشريح دقيق تر تاريخچه مطبوعات در كشورهاي غربي ( و فهم تأثير اين روند بر ساختار مجلات علمي – تخصصي) تاريخ مطبوعات اين كشورها را مي توان به 6 دوره تقسيم كرد و در هر دوره به ويژگيهاي خاص آن دوره (علل و شرايط يا كندي سير مطبوعات ) اشاره كرد. 
1.      دوره تولد روزنامهها ( قرن پانزدهم). ويژگيهاي اين دوره عبارتند از:
الف-  نيازهاي جديد خبري بر اثر شرايط اقتصادي، سياسي و فكري جديد نظير عطش  كسب اخبار، وسعت گرفتن افق فكري اروپاييان ، پيشرفت مبادلات بانكي و بازرگاني، نياز دولت…
ب- ايجاد مراكز پستي، 
ج- اختراع صنعت چاپ 
2.      دوره پيشرفت و تنوع مطبوعات در قرون هفدهم و هجدهم. ويژگيهاي اين دوره عبارتند از : 
الف. اعمال كنترل شديد سياسي بر مطبوعات توسط دولتها؛ 
ب. همراه شدن اخبار روزنامهها با تفسير اخبار و مقالات اجتماعي و فرهنگي ، 
ج . رشد مطبوعات براثر تخصصي شدن – زمينههاي پيدايش مجلات علمي تخصصي؛ 
د . تبديل شدن مطبوعات به يك قدرت سياسي و پيشگام انديشههاي آزاديخواهي . 
3.      دوره صنعتي شدن و دموكراتيزه شدن مطبوعات از آغاز قرون نوزدهم تا سال 1871 . شرايط و ويژگيهاي اين دوره عبارتند از : 
الف. عوامل سياسي و اجتماعي ( نظير جلوگيري دولتهاي استبدادي از رشد مطبوعات، وسعت و افزايش زمينههاي انتخاباتي، پيشرفت پارلمانتاريسم، افزايش توجه عمومي به سياست و مسايل سياسي، رشد و تعميم آموزش و افزايش ميزان با سوادي، افزايش شهرنشيني، ارتقاي سطح فرهنگ طبقات مرفه و تودههاي مردم، افزايش تنوع سليقههاي عمومي) ؛ 
ب. عوامل اقتصادي ( نظير صنعتي شدن روشهاي تهيه مطبوعات و گسترش حيطه آن كه منجر به ارزان شدن و افزايش تيراژ روزنامهها گرديد و روزنامه به وسيلهاي براي تمامي اقشار اجتماعي تبديل شد، افزايش مشتري و كاهش قيمت و در نتيجه گسترش بازار فروش مطبوعات)؛ 
ج. عوامل فني ( نظير پيشرفتهاي ماشين آلات و تكنيكهاي صنعت چاپ، تحول حمل و نقل و ايجاد راه آهن و پست، تحول تكنيكهاي اطلاعاتي و اختراع تلگراف نوري و الكتريكي) ؛ 
د. تولد خبرگزاريها،. 
4.      دوره رشد مطبوعات مردمي با تيراژ وسيع ( 1871- 1914 م .). ويژگيهاي اين دوره عبارتند از : 
الف. عوامل اقتصادي، اجتماعي و فني ( نظير تعميم آموزش، دموكراتيزه شدن حيات سياسي، شهرنشيني فزاينده، توسعه حمل و نقل و وسايل مخابراتي، گسترش ميدان خبري روزنامه، رشد كنجكاوي خوانندگان، كاهش قيمت فروش، ارتقاي سطح متوسط دگي تودهها، پيشرفت تكنيكهاي چاپ) . 
ب . تغيير در محتواي روزنامه و افزايش تنوع آن ها بر اثر گسترش كمي خوانندگان ( و مسايلي نظير شروع انجام تبليغات در روزنامهها، تغيير در صفحه بندي روزنامهها، به كارگيري عكس و تصوير، گوناگوني فزاينده انواع نشريات يوميه و روزنامههاي مردمي و با كيفيت و روزنامههاي تخصصي، رشد مجلات ادواري). 
ج. تحول شيوههاي روزنامه نگاري ( توجه به سليقه عمومي، بهره برداري از هيجانات عمومي، درج اخبار ورزشي مطابق سليقههاي خوانندگان، ايجاد صفحات تخصصي در روزنامهها). 
د . رشد بازار خبر و پيشرفت خبرگزاريها. 
5.      دوره روزنامههاي بزرگ ( 39-1919 م ) . ويژگيهاي اين دوره عبارتند از : 
الف. تغيير در محتوا و عملكرد مطبوعات ( و مسايلي نظير به وجود آمدن نشريات ادواري بر اثر موفقيت مجلات مصور خبري يا تخصصي، رشد سريع شنوندگان راديو و آغاز فشار بر مطبوعات، سعي در افزايش تنوع محتواي مطبوعات و ارضاي نيازهاي خبري و كنجكاويهاي عمومي خوانندگان در جهت رقابت با راديو و باقي ماندن در عرصه حيات، كاهش صفحات خبري و غير سياسي شدن نسبي روزنامههاي پرتيراژ، ناتواني مطبوعات در شكل دهي و هدايت افكار عمومي) ؛
ب. پيدايش مليتهاي گوناگون و متهم كردن اصول آزاديخواهي ( و مسايلي نظير پيدايش مليتها بر اثر تنوع انتشارات و نيز تحولات سياسي ناهماهنگ كشورهاي غربي، به خطر افتادن اصول آزادي مطبوعات براثر پيدايش نظامهاي دموكراتيك) ؛ 
ج. مشكلات اقتصادي متمركز ( مسايلي نظير افزايش ايجاد تمركز به دليل نابودي يا تعطيل عملي روزنامههاي كم تيراژ در اثر رقابت روزنامههاي پر تيراژ، تشديد تمركز به سبب رقابت ناشي از بحرانهاي اقتصادي، كاهش ارزش پول و افزايش قيمت روزنامهها، كاهش منظم فروش روزنامه ها، نابود شدن مؤسسات مطبوعاتي كه وضع مالي خوبي نداشتند، بحران اقتصادي( 30 – 1929) و كاهش درآمدهاي تبليغاتي) ؛
د. تغييرات تكنيكي در صنعت چاپ، نظير( استقرار ماشينهاي چاپ روتاتيو، سرعت چاپ تيپوگرافيك روزنامه ها ، باقي ماندن فن و حروفچيني سربي و پيشرفت فن چاپ عكس و افست، پيشرفت در زمينه هليوگراور و افزايش كيفيت چاپ عكس رنگي) ؛ 
هـ. رشد و گسترش خبرگزاريها ( تأسيس خبرگزاريهاي آسوشيتدپرس و يونايتدپرس درآمريكا، رويتر در انگلستان و هاوس در فرانسه( . 
6.      دوره بعد از جنگ دوم جهاني. ويژگيهاي اين دوره عبارتند از: 
الف. ويژگيهاي جديد بازار مطبوعات ( نظير رقابت رسانههاي خبري ديگر مثل راديو و تلويزيون يا مطبوعات، تكميل روزنامه نگاري شفاهي و تصويري توسط روزنامه نگاري نوشتاري، تفسير اخبار توسط روزنامهها، درج اخبار محلي) ؛ 
ب. پيشرفتهاي تكنيكي و فشارهاي فزاينده عوامل اقتصادي ( توسعه و تكامل فن چاپ افست و هليوگراور كه زمينه مساعدي براي نشر مطبوعات ادواري فراهم كرد ، رواج حروفچيني اتوماتيك به بركت اختراع دستگاههاي مخصوص، ارسال امواج تصويري از راه دور و پيشرفت حروفچيني، فتوگرافيك، افزايش هزينههاي مالي مؤسسات مطبوعاتي بر اثر رشد فني و تكنيكي، افزايش درآمدهاي تبليغاتي روزنامهها، تضاد ميان طبيعت دوگانه روزنامهها به عنوان خدمتي اجتماعي و توليدي صنعتي) . 
ج. توسعه محتوا و تنوع موضوعها ( توسعه دائمی ميدان خبري مطبوعات در ارتباط با مطبوعات ادواري تخصصي يا خبرنامههاي عمومي و مجلات ماهانه، تغيير عادت مطالعه مردم در اثر رشد و گسترش تلويزيون). 
در واقع نطفه مجلات تخصصي از دوران دوم – يعني در قرن هفدهم و هجدهم- بسته شد و زمينه هاي لازم براي پيدايش مجلات علمي فراهم گرديد. در دوره سوم با افزايش ميزان سواد و شهرنشيني و تنوع سليقههاي عمومي گام ديگري در جهت رشد مجلات تخصصي ( و مجلات علمي به عنوان يكي از مجلات تخصصي) برداشته شد. تغيير در محتوا و عملكرد مطبوعات در سالهاي ( 39 – 1919) به جهت رشد سريع شنوندگان راديو وآغاز فشار بر مطبوعات و نيز رقابت ساير رسانههاي خبري مثل تلويزيون با مطبوعات، راه را براي توسعه ميدان موضوعي مطبوعات هموارتر كرده و مجلات علمي تخصصي فراواني براي ارضاي نيازهاي جديد خوانندگان تحصيلكرده و طالب علم پا به عرصه حيات نهادند. 
رشد همگام و موازي مجلات علمي با توسعه علمي- پژوهشي امروزه از سرعت و اهميت بيشتري برخوردار است و در سراسر جهان – خاصه كشورهاي توسعه يافته – شاهد انتشار عناوين فراوان و متنوع مجلات علمي هستيم. به عنوان مثال در آمريكا و فرانسه به ترتيب 9 هزار و 2 هزار عنوان نشريه علمي طي يك سال منتشر ميگردد.
جامعه ما ، علي رغم دارا بودن غناي فرهنگي و پيشينه ارزشمند تاريخي، نه تنها با شاخصهاي اقتصادي – اجتماعي و جمعيتي، به عنوان كشوري توسعه نيافته مورد ارزيابي قرار ميگيرد، بلكه از بعد شاخصهاي فرهنگي – اجتماعي و ميزان توليد اطلاعات و به خصوص مصرف سرانه مطبوعات نيز توسعه نيافته قلمداد ميشود . آمارها نيز گوياي آن است كه ايران از حداقلهاي تعيين شده از سوي سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد ( يونسكو) در اين زمينه، فاصله بسياري دارد و اين در حالي است كه در حدود 162 سال از انتشار نخستين روزنامه و 135 سال از انتشار نخستين نشريه علمي در ايران ميگذرد. 
همان گونه كه در بالا گفته شد، نخستين مجله علمي ايران در 11 ژانويه سال 1864 ميلادي( 1244 هـ .ش) يعني پس از گذشت 27 سال از انتشار نخستين روزنامه در ايران به دستور ناصرالدين شاه و به صورت ماهنامه منتشر شد.
تيراژ اين نشريه  حدود يك هزار نسخه تخمين زده ميشود و در واقع اين مجله در جامعهاي انتشار مييافت كه از حدود 5/11 ميليون جمعيت آن 10 ميليون نفر به صورت ايلي و چادر نشيني دگي ميكرده و فقط 13 درصد آن در شهرها، ساكن بودند و تقريباً اكثريت جامعه بيسواد بودند.
از سال 1864 ميلادي تا 1985 ميلادي حدود دويست و پنج نشريه علمي درايران شروع به انتشار نمودند. هر يك از اين مجلات به طور متوسط حدود 6 سال عمر كردند( برخي از آنها پس از چند شماره و در همان سال اول تعطيل شدند و برخي ديگر حتي تا 40 سال عمر كردند(. 
در واقع سالي كه نخستين مجله علمي ايران ( علميه دولت عليه ايران) منتشر شد، تعداد محصلين فقط 387 نفر بود. قيمت هر نسخه از نخستين مجله علمي ايران 15 شاهي بود كه با توجه به سطح قيمتها درآن زمان، چيزي در حدود قيمت 4/2 كيلو گوشت يا 32 عدد تخم مرغ و يا 132 كيلو نان بود. اين چنين قيمتي بسيار زياد و از قدرت خريد اكثريت جامعه خارج بود. بنابراين دو عامل اصلي براي تقاضاي نشريات علمي در ايران يعني سواد و رابطه قدرت خريد با قيمت نشريه در آن سال ها به هيچ وجه براي پيشرفت مجلات علمي مناسب نبوده است. 
تحول واقعي در انتشار نشريات علمي در ايران از سال هاي 1344 ( 1965 ميلادي) به بعد انجام گرفت. زيرا تعداد محصلين 6/2 برابر ده سال قبل ، تعداد پزشكان 7/4 برابر ده سال قبل و ميزان واردات ماشين آلات 9/2 برابر ده سال قبل افزايش يافته بود. در حالي كه در آن دوران تعداد نشريات علمي فقط 6 نسخه بود و ده سال قبل ازآن نيز تعداد نشريات علمي پنج نسخه بود. 
دو عامل اصلي در عدم رشد نشريات علمي 
ريشه اصلي عدم رشد نشريات علمي در آن زمان براساس دو عامل زير بود:
الف . افزايش درآمد نفت: به اين ترتيب كه دلارهاي حاصل از فروش نفت بايد مجدداً براي خريد لوازم و كالاهاي مصرفي به كشورهاي خريدار نفت باز گردد، پس لازم بود ايران به كشوري مصرفي و وابسته تبديل شود. 
ب. ايران بسيار ديرتر از غرب وارد كهكشان گوتنبرگ مورد نظر مارشال مك لوهان شده ضمن اين كه قبل از اقامت لازم در كهكشان گوتنبرگ، وارد كهكشان ماركني شد.
در سال 1357 ( 1979) به علت وقوع انقلاب اسلامي در ايران انتشار بسياري از نشريات علمي متوقف شد ولي پس از چند سال انتشار آنها با بافتي مجزا نسبت به گذشته آغاز شد . سال 1367 (1986ميلادي) به علت شرايط خاص ناشي از بروز جنگ بين ايران و عراق، مطبوعات ايران دچار بحران كاغذ شدند و اين امر موجب كاهش تيراژ و در مواردي نيز سبب عدم انتشار چند شماره از برخي از نشريات شد. دراين حال نشريات غيرعلمي به طور متوسط هر 28 روز يك بار منتشر ميشدند و نشريات علمي هر 53 روز يك بار انتشار مييافتند. 
آمارهاي موجود نشان ميدهند كه عصر تازهاي از توجه به نشريات علمي در ايران بعد از انقلاب اسلامي آغاز شده است كه اگر از آفتها و موانعي كه در پيش روست در امان بمانند، مي توانند نقش مهمي در پيشرفت جامعه ايفا كنند. 
تيراژ متوسط نشريات علمي درايران در سال 1367 ( 1986 ميلادي) حدود 14 هزار و 50 نسخه بوده است. در حالي كه در همان روز متوسط تيراژ مجلات غير علمي 43 هزار و 390 نسخه بود ( نزديك به سه برابر نشريات علمي) . شرايط اميدوار كننده ، از يك سو افزايش تعداد با سوادان در كشور است. در حالي كه در سال 1335 ( 1956 ميلادي) تنها 4/15 درصد جمعيت 6 سال به بالاي كشور با سواد بودند، اين نسبت در سال 1345 ( 1966) به 5/47 درصد و در سال 1367 ( 1986) به 9/61 درصد افزايش پيدا كرد. و هم اكنون اين ميزان به بالاي 80 درصد رسيده است. بديهي است هر چه نسبت با سوادان كشور افزايش پيدا كند، بازار بالقوه مصرف مطبوعات وسيعتر خواهد شد و از سوي ديگر، توسعه دانشگاهها و افزايش تعداد فارغ التحصيلان آنها در افزايش تقاضا براي مصرف نشريات علمي تأثير بسزايي خواهد داشت. 
پي نويسها: 
1.       حسين پاكدهي، 1374، ص 30 . 
2.       پير، 1362، ص 96.
3.       رياحي، 1374، ص 15. 
4.       محيط طباطبايي، 1366، ص 63. 
5.       صدرهاشمي، 1363، ص 45. 
6.       محسنيان راد، ( و) جعفري: 1366، ص 8 . 
7.       تاجبخش، ص 57. 
8.       محسنيان راد، و جعفري همان، ص 58. 
9.       محسنيان راد، 1356، ص 56. 
10.    همان، ص 8 . 
11.    كيا، 1370، ص 35. 
12.    محسنيان راد، همان منبع ص 8 . 
13.    كيا، همان، ص 38. 
14.    محسنيان راد، همان . 
15.    كيا، همان ص 41 . 
منابع: 
1.       حسيني پاكدهي، عليرضا، نگاهي به نخستين نشريه علمي ايران، مجله رهيافت، ش 8، تهران: بهار 1374. 
2.       آلبر، پير و فرناندوترو، تاريخ مطبوعات جهان، ترجمه دكتر هوشنگ فرخجسته ،تهران، پاسارگاد، 1362. 
3.       رياحي، محمد اسماعيل، مجلات علمي، مجراي ارتباط دانشمندان ، مجله رهيافت، ش 8، تهران؛ بهار 1374. 
4.       محيط طباطبايي، سيد محمد . تاريخ مطبوعات ايران، تهران: بعثت، 1366 . 
5.       صدر هاشمي ، محمد، تاريخ جرايد و مجلات ايران. اصفهان، كمال ، چاپ دوم، 1363، جلد چهارم. 
6.       محسنيان راد، مهدي: (و) سعيد جعفري، مروري بر مشكلات روزنامه نگاري علمي نويسي در ايران، روزنامه اطلاعات، 29 شهريورماه 1366. 
7.       تاجبخش ، احمد. تحولات اجتماعي ايران ، جزوه درسي. دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي . 
8.       محسنيان راد ، مهدي. ارتباطات انساني، دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي، 1356. 
9.       كيا، علي اصغر. بررسي عوامل مؤثر بر انتشار و عدم انتشار نشريات علمي، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، 1370.
منبع: هفته نامه فرهنگ و هنر