مناقشه بر سر طرح رفراندوم


احمد زیدآبادی

در کشور ما، اختلاف نظر آن هم نه در عقیده و مرام بلکه در استراتژی و تاکتیک، تولید خصومت می کند و بر سراسر زندگی دو سوی مخالف سایه می افکند





سكه دو رو دارد




بخشي از مشاجراتي كه بر سر طرح رفراندوم براي تغيير قانون اساسي، بين مدافعان و مخالفان اين ‏طرح در گرفت؛ از نگاه فرد ثالث بي طرف، نشانه اميدواركننده اي از بلوغ سياسي ايرانيان به شمار ‏نمي رود. ظاهرا بسياري از ما پس از اين همه تجربه هاي تكراري و پر هزينه، هنوز نحوه گفت و گو ‏با هم را نياموخته ايم و به مجرد اين كه كسي "متفاوت" از ما انديشيد، نه فقط "مرز" خود را با او ‏پررنگ مي كنيم، بلكه براي ايراد اتهام عليه او نيز"مرز"ي را به رسميت نمي شناسيم. در اين ميان ‏متاسفانه برخي از هموطنان خارج از كشور كه براي اظهار نظر با مانع و رادعي روبه رو نيستند، گوي ‏سبقت را از هموطنان داخل كشور ربودند و موضوعي را كه مي شد با وقار و خونسردي به تحليل و ‏تفسير يا رد و اثباتش پرداخت، به هجو و تهمت آلودند؛ به طوري كه يكي از مدافعان طرح، سعيد ‏حجاريان را به دليل انتقادش از طرح رفراندوم، همتا و هم فكر يكي از بدانديش ترين عناصر ‏سركوب گر معرفي كرد و مخالفان طرح نيز با زباني خشن وارد كارزار شدند. ‏
ممكن است گفته شود كه در همه جاي دنيا همين طور است، پس نبايد نگران بود! شايد در همه ‏جاي دنيا همين طور باشد؛ اما در بسياري از كشورها، افراد اختلافات فكري و بينشي خود را به ‏كينه توزي و عناد تبديل نمي كنند و از همين رو، پس از جر و بحث هاي لفظي بسيار مي توانند ‏ارتباط خود را حفظ كنند و به دوستي با يكديگر ادامه دهند. در حالي كه در ايران ظاهراً عكس اين ‏موضوع صادق است؛ در كشور ما اختلاف نظر، آن هم نه در عقيده و مرام، بلكه در استراتژي و ‏تاكتيك، توليد خصومت مي كند و اين خصومت بر سراسر دگي دو سوي مخالف سايه مي افكند.‏
نگارنده، بي آن‎ ‎كه بخواهد نقش "معلم اخلاق" را بازي كند يا خود را منزه از اين "ميراث شوم ‏كهن الگوي استبداد ايراني" بداند، ضروري مي‏‎ ‎داند يادآوري كند كه بدون به رسميت شناختن ‏عملي حق ديگران براي متفاوت انديشيدن و بدون تجربه عيني تساهل و مدارا، نمي توان به آزادي ‏و دموكراسي و احترام به حقوق بشر كه همگي آرزوي رسيدن به آن را داريم، دست يافت. ‏
اما درباره اصل مناقشه. تعدادي از دوستان داخل و خارج كشور، با امضاي بيانيه اي امكان اصلاح ‏نظام سياسي حاكم را منتفي دانسته اند و از عموم ايرانيان خواسته اند كه از طريق ثبت نام خود در ‏يك سايت اينترنتي، از برگزاري رفراندوم براي تغيير قانون اساسي جمهوري اسلامي حمايت كنند. ‏گويا قرار بوده است كه يك كميته رفراندوم هم براي پي گيري موضوع و شايد عملياتي كردن آن ‏تشكيل شود كه امضا كنندگان بيانيه در داخل كشور، با انتشار بيانيه ديگري از اين حركت فاصله ‏گرفتند و آن را هدف فراخوان خود ندانستند.‏
فراخوان رفراندوم، با انتقاد بعضاً تند برخي از فعالان سياسي و مطبوعاتي كشور روبه رو شد و نكات ‏محوري انتقادات آن ها نيز به شرح زير بود: ‏
‏1.‏ طرح رفراندوم فاقد استراتژي روشني است و به همين دليل به طور حتم ناكام مي ماند و ‏هنگامي كه آثار ناكامي آن بروز كرد، تعدادي از دل بستگان طرح به دامن ياس و ‏سرخوردگي فرو مي غلتند. ‏
‏2.‏ ساختار حقوقي قدرت، نرم ترين وجه ساخت واقعي قدرت است و مادامي كه وجه سخت ‏و صلب ساخت واقعي قدرت دست نخورده است؛ درگير شدن با ساختار حقوقي مانند ‏درافتادن با آسياب بادي است. ‏
‏3.‏ در باره طرح رفراندوم، اجماعي بين فعالان سياسي كشور وجود ندارد و به همين علت نيز ‏نمي تواند جنبه عمومي و فراگير پيدا كند. ‏
‏4.‏ رفراندوم خارج از سازوكارهاي قانون اساسي، اقدامي راديكال است و هزينه سنگيني را بر ‏جنبش آزادي خواهي ايران تحميل مي‌كند؛ بدون آن كه دست آوردي در خور اين هزينه ‏در بر داشته باشد.‏
انتقادات فوق اگر چه به طور كامل، بي پايه و اساس نيستند؛ اما به آن وضوحي هم كه منتقدان مي ‏پندارند، وارد و موجه به شمار نمي روند.‏
‏ نگارنده در اين جا قصد ندارد له يا عليه حاميان و مخالفان طرح رفراندوم نظر دهد؛ بلكه به عكس، ‏عمدا تلاش دارد تا از نگاهي بي طرفانه، به بررسي استدلال طرفين مناقشه بپردازد. ضمن آن كه ‏نيك مي داند كه منتقدان و مخالفان طرح رفراندوم براي ارايه ادله خود در رسانه هاي داخلي از ‏آزادي و امنيت برخوردارند، اما حاميان و مدافعان طرح دستشان در اين زمينه بسته است و با ‏محدوديت هاي فراواني دست به گريبانند. با اين همه، اگر يكي از مدافعان طرح رفراندوم، بخواهد ‏در فضايي بسته و ناامن به انتقادات فوق پاسخ دهد، مي تواند به موارد زير استناد كند:‏
‏1.‏ به فرض اين كه طرح رفراندوم فاقد استراتژي باشد، اما مگر طرح هاي بديل ديگر نظير؛ ‏حاكميت دوگانه، فشار از پايين و چانه ي در بالا، در چارچوب قانون اساسي، فتح سنگر به ‏سنگر نهادهاي قانوني نظام و ... از استراتژي شفاف و روشني برخوردار بوده يا هستند؟ طرح ‏رفراندوم نيز در بدترين حالت، طرحي است در كنار ساير طرح ها؛ با اين تفاوت كه شكست ‏استراتژي ساير طرح ها آزمايش و مسجل شده، اما در باره طرح رفراندوم هنوز چنين ‏آزمايشي صورت نگرفته است. ‏
‏2.‏ درست است كه ساختار حقوقي قدرت نرم ترين وجه ساخت واقعي قدرت است، اما اگر ‏كساني به هر دليل توانايي برخورد با بخش صلب و سخت قدرت را ندارند، بايد از به چالش ‏كشيدن بخش نرم آن هم صرف نظر كنند؟ براي مثال، اگر فردي مامور حفر يك كانال يا ‏تونل شود، به دليل آن كه بخش هايي از مسير كانال يا تونل بسيار سخت است، از كندن ‏بخش هاي سست و نرم نيز بايد چشم بپوشد؟
در عين حال، نبايد نسبت به بي اهميتي ساختارهاي حقوقي در جوامع امروزي اغراق كرد. زمان ‏آن كه حكومت ها از زور عريان براي ادامه سلطه خود بر جامعه استفاده مي كردند، سپري شده ‏است. امروزه حتي جبارترين حكومت ها نيز اقدامات خود را در پوشش هاي قانوني توجيه مي ‏كنند و بدون اين پوشش ها، دچار مشكل جدي مي شوند. در واقع، واكنش هاي عصبي برخي ‏از حكومت گران ايران نسبت به تشكيك در "قانوني بودن" اقدامات آن ها، به روشني نشان گر ‏آن است كه چارچوب هاي حقوقي و قانوني، در استمرار نظم موجود نقشي فراتر از آن چه در ‏ابتدا به ذهن مي رسد بازي مي كنند و از همين رو به چالش كشيدن اين چارچوب ها چندان ‏بي وجه نيست. ‏
‏3.‏ در باره طرح رفراندوم، البته اجماعي وجود ندارد؛ اما درباره كدام طرح چنين اجماعي وجود ‏دارد؟ كساني كه با شرايط امنيتي ايران آشنايند، به خوبي مي دانند كه حتي تماس معمول ‏منظم هم بين نيروهاي مختلف سياسي وجود ندارد، چه برسد به اين كه كساني بخواهند ‏نظر موافق طيف وسيعي از افراد را نسبت به طرحي جلب كنند. افزون بر اين، از آن جا كه ‏همه گروه هاي مخالف و منتقد در ايران، براي خود نقش "پيشتاز" در تحولات اجتماعي ‏قايلند، بنابراين در برابر هر حركتي كه به ابتكار خود آنان آغاز نشده باشد، در ابتدا موضع ‏گيري مي كنند؛ ولي پس از آن كه قبول عام يافت، براي مصادره آن به رقابت برمي خيد. ‏
‏4.‏ احتمال دارد مطرح كردن موضوع رفراندوم، هزينه هايي در پي داشته باشد. اما اولا؛ همين ‏هزينه احتمالي بيان گر موثر بودن اين حركت است و در ثاني؛ پرداخت هزينه بر دوش ‏كساني‌ است كه در داخل كشور خطر امضاي فراخوان رفراندوم را به جان خريده‌اند. ‏بنابراين، نگراني از پرداخت هزينه توسط كساني كه به انتقاد از طرح رفراندوم برخاسته‌اند، ‏توجيهي ندارد.‏
از آن چه گفته شد، نبايد نتيجه گرفت كه نگارنده بي‌طرفي خود را نسبت به طرح رفراندوم از ‏دست داده است. در واقع، هدف اين بود كه نشان داده شود كه در هر حال سكه دو رو دارد و ‏مي توان با ديدن هر دو روي آن قضاوت واقع بينانه تري كرد. با اين همه، ضمن آن كه حق ‏حاميان طرح رفراندوم براي دفاع از طرح خود محفوظ است، اما آنان را بايد به اين مساله توجه ‏داد كه ايران در وضعيت بين المللي و منطقه اي بسيار پيچيده اي به سر مي برد و هر گونه ‏ابتكاري براي ايجاد تحول در فضاي سياسي، بدون داشتن تحليل دقيقي از اين شرايط پيچيده، ‏ناقص خواهد بود. چنين نقصاني در "شرايط بدبياري"، مي تواند باعث پرداخت هزينه از سوي ‏يك طيف و بهره برداري از اين هزينه ها از سوي طيفي ديگر شود؛ بدون آن كه بين اين دو ‏طيف اشتراك منافعي وجود داشته باشد.‏

منبع: نشریه نامه/ شماره 34