به مناسبت سالروز تشکیل شورای انقلاب
على شاملو
چهارشنبه 23 دی 1383
اسم هايى كه مخفى نماند
هر چند نمى توان براى تشكيل «شوراى انقلاب» تاريخ دقيقى را ذكر كرد اما همان گونه كه مهندس بازرگان مى گويد، قدر مسلم آن است كه اواخر آبان و اوايل آذر ماه ۱۳۵۷ انديشه چنين شورايى به منظور رهبرى انقلاب و تدبير جريان هاى امور در داخل كشور و به عنوان گروه نماينده رهبرى در داخل پديد آمد و يا اگر قبلاً مطرح بود به تحقق و عمل نزديك شد. لذا مهندس بازرگان آذر ماه ۱۳۵۷ را تاريخ تشكيل شوراى انقلاب از طريق مرحوم شهيد مطهرى مى داند. بازرگان در اين باره مى نويسد: «پايه شوراى انقلاب كه در آذر ماه ۱۳۵۷ تشكيل رسمى مخفى يافت، در آن ملاقات پاريس ريخته شد و آيت الله خمينى توصيه اى را كه در پيام مرداد و شهريور فرستاده بودم به اين ترتيب پذيرفته، منتها با دو ماموريت؛ يكى مشورت در حكومت و ديگر نمايندگى براى رهبرى انقلاب. ابتدا نيز طى برنامه اى كه آقاى دكتر يزدى با نظر ايشان در پاريس تهيه كرد، قرار بود دو هيات جداگانه تشكيل شود يكى هيات مشاورين امام، براى انتخاب و معرفى اشخاص و ديگر شوراى انقلاب، ولى در عمل و مقارن با ماموريتى كه قبل از آمدن به ايران براى راه اندازى دفتر داده بودند آن دو هيات ادغام گرديده اعضايش كه به دستور ايشان از طرف آقاى مطهرى مصاحبه و دعوت شدند غير از دكتر باهنر هيچ كس خارج از آنچه در پاريس صورت داده بودم، نبودند. فقط آقايان مهندس عزت الله سحابى و دكتر عباس شيبانى در زمان مسافرت پاريس من هنوز در دان بودند و اميدى به آزادى ايشان نمى رفت. تركيب شوراى انقلاب چهار بار عوض شد ولى هميشه اكثريت آن را معممين تشكيل مى دادند و مقرب تر بودند. تركيب اول كه در پيشنهاد نخست وزير و تصويب وزراى دولت موقت شركت داشتند عبارت بودند از آقايان: مرحوم طالقانى، مرحوم مطهرى، هاشمى رفسنجانى، مرحوم دكتر بهشتى، مهدوى كنى، موسوى اردبيلى، مرحوم دكتر باهنر، دكتر ابراهيم يزدى، مرحوم دكتر يدالله سحابى، دكتر احمد صدر حاج سيدجوادى، مهندس كتيرايى، تيمسار مسعودى، تيمسار قرنى و من (مهندس بازرگان) به انضمام آقايان: مهندس سحابى و دكتر شيبانى كه بلافاصله بعد از خروج از دان به فرانسه رفته بودند. بعد از تعيين دولت موقت و خارج شدن وزرا از شوراى انقلاب به جاى ما آقايان بنى صدر، قطب زاده، مهندس موسوى، دكتر پيمان و جلالى را وارد كردند، بدون آنكه به جاى شهيد مطهرى و مرحوم طالقانى شخص جديدى جانشين شود، تغيير سوم بعد از استعفاى دولت موقت و وارد كردن آقايان مهندس معين فر، دكتر رضا صدر و من (مهندس بازرگان) به دستور امام صورت گرفت كه در عوض آقايان دكتر پيمان، مهندس موسوى و جلالى خارج شدند. اسامى اعضاى شوراى انقلاب در هيچ زمان اعلام نشد و در اوايل استتار بيشتر به كار برده مى شد به طورى كه در مطبوعات و در افواه نام اشخاصى مانند دكتر مفتح و دكتر سنجابى نيز به عنوان عضو شوراى انقلاب مطرح بود، كه هيچ كدام درست نبود البته دكتر سنجابى به شورا دعوت شد ولى نپذيرفت.»
جامع ترين و بى طرفانه ترين گزارش نسبتاً تشكيلاتى و عملياتى شوراى انقلاب، همان است كه دكتر بهشتى به مجلس شوراى اسلامى در اوايل تاسيس آن ارائه داد. بهشتى نيز در اين مورد مى گويد: «افراد را امام تعيين مى كردند به اين معنى كه اول، امام به يك گروه سه نفرى از روحانيت حكم دادند كه براى شناسايى افراد لازم براى اداره آينده مملكت تلاش كنند. اين عده عبارت بودند از: آيت الله مطهرى، هاشمى رفسنجانى و خود بنده (بهشتى) بعد با آقاى مهدوى كنى صحبت كرديم و به امام اطلاع داديم و ايشان هم شركت كردند. بدين ترتيب هسته شوراى انقلاب، يك گروه شش نفرى شد. بعد ها از روحانيون آيت الله طالقانى و آقاى خامنه اى نيز اضافه شدند. به هر حال آن شش نفر اوليه يعنى آقايان مطهرى، رفسنجانى، باهنر، موسوى اردبيلى، مهدوى كنى و خود من (بهشتى) شروع به مطالعه روى افراد كرديم. به تدريج آقاى مهندس بازرگان، دكتر سحابى و عده اى ديگر از شخصيت ها را كه امام نيز قبلاً مى شناختند و با آنها در پاريس ديدار داشتند و قرار بود روى آنها مطالعه كنيم و نظر نهايى مان را بدهيم آنها را به امام در پاريس معرفى كرديم و امام نيز تاييد كردند. به هر حال شوراى انقلاب با تركيبى از چند روحانى از روحانيت مبارز و چند نفر از چهره هاى داراى سابقه مبارزات سياسى براساس اسلام در ايران و در منزل افراد تشكيل شد.» از آيت الله طالقانى نيز در ابتدا دعوت نكرده بودند ولى بعد دعوت كردند كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت.مهندس بازرگان در جاى ديگرى مى گويد: «آيت الله خمينى قبل از مراجعت به ايران و پس از تصميم گرفتن به تشكيل شوراى انقلاب به نزديك ترين و مورد اعتماد ترين ياران و شاگردان خود يعنى مطهرى ماموريت داده بود. در منزل خودش از تك تك نامزد هاى تعيين شده براى شوراى انقلاب، دعوت كرد پس از طرح مطلب و تذكر اين قضيه كه بايد فعلاً مستور بماند، اگر در طرف آمادگى و تعهد لازم را ديد وظايف شورا را بيان كرده از براى همكارى و عضويت در شورا دعوت نمايد.»اما پس از راهپيمايى هاى عظيم تاسوعا و عاشورا در تاريخ ۱۹ و ۲۰ آذرماه ۱۳۵۷ در تهران، كه از منزل آيت الله طالقانى در دروازه شميران به طرف ميدان آزادى آغاز و در آنجا قطعنامه هايى خوانده شده كه صريحاً رژيم پهلوى و سلطنتى، ملغى اعلام شد و از جمله خواسته شد كه امام هر چه زودتر شوراى انقلاب را اعلام كند، رهبر انقلاب در پيام خود به ملت ايران در تاريخ ۲۲ دى ماه ۱۳۵۷ برنامه سياسى خود، از جمله تشكيل شوراى انقلاب را اعلام كرد. ايشان در اين پيام اعلام كرد:«برحسب حق شرعى و براساس راى اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اينجانب ابراز شده است در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت شورايى به نام شوراى انقلاب اسلامى ايران، مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند كرد.
اعضاى اين شورا در اولين فرصت مناسب، معرفى خواهند شد. اين شورا موظف به انجام امورى معين و مشخص شده است. از آن جمله ماموريت دارد تا شرايط تاسيس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اوليه آن را فراهم سازد.» مهندس عزت الله سحابى در گفت وگو با مجله ايران فردا شماره ۵۱ در مورد تركيب شوراى انقلاب مى گويد: «بنده در پنجم آبان ماه سال ۱۳۵۷ از دان آزاد شدم. در آن ايام سه نفر در ايران نبودند، يكى مرحوم آقاى مطهرى، يكى مرحوم آقاى بازرگان و يكى مرحوم آقاى بهشتى. همه مى دانستند كه اين سه نفر رفته اند به پاريس براى ديدن امام. اينها به ترتيب برگشتند.آقاى مطهرى شايد ۲۰ تا ۲۵ آبان ماه برگشت. چون من ۸-۷ سال دان بودم ايشان به ديدن من آمدند.ايشان مطرح كردند كه در پاريس پيش امام صحبت شده كه در حال حاضر نهضت در ايران به صورت انقلاب درآمده است. حركت اين انقلاب بدون رهبرى درست امكان ندارد و مى گفت رهبر اصلى خود امام است، منتها امام اولاً اينجا نيستند و ثانياً ايشان به تنهايى نمى تواند همه كار ها را رسيدگى كند. لذا آنجا صحبت شد كه يك شوراى انقلاب تشكيل شود كه اين شوراى انقلاب يك شاخه اش در ايران است يك شاخه اش هم در همان اروپا از اطرافيان امام. احتمال دارد كه در آينده، بسته به روند انقلاب، همان هايى هم كه در تهران از اعضاى شوراى انقلاب هستند، لازم شود كه به خارج بروند و دولت در تبعيد تشكيل بدهند. چون آن موقع هنوز معلوم نبود كه انقلاب پيروز مى شود يا نمى شود. ايشان گفتند چند نفر براى شوراى انقلاب نامزد شده اند و اضافه كردند غير از آقايان روحانى از جمله آقاى بهشتى، آقاى اردبيلى، آقاى باهنر و آقاى مهدوى كنى و خود ايشان، (آقاى خامنه اى هم اصلاً در تهران نبود، در مشهد بود كه بعداً اسم ايشان را هم آوردند) صحبت چند نفر از آقايان غيرروحانى هم شد و امام تصويب كردند، يكى آقاى مهندس بازرگان است يكى آقاى دكتر صدر حاج سيدجوادى، يكى آقاى مهندس كتيرايى، يكى تو (مهندس سحابى) يكى هم دكتر سنجابى. دكتر سحابى هم اول نبود ولى بعداً خود آقاى مطهرى گفت دكتر سحابى هم بايد باشد. آقاى طالقانى هم نبود. آقاى مطهرى گفت چهار نفر هم در پاريس هستند كه عبارتند از دكتر يزدى، بنى صدر، قطب زاده و حسن حبيبى.جلسات شوراى انقلاب در ساختمانى در خيابان مفتح متعلق به بنياد طاهر بود. هيات امناى اين بنياد مرحوم على بابايى، احمد صدر حاج سيدجوادى، مهندس بازرگان و از روحانيون هاشمى و بهشتى بودند.» مهندس سحابى در مورد اينكه چرا در تركيب اوليه شوراى انقلاب اسم آقاى منتظرى نيامده بود مى گويد: «خود آقايان روحانى مى گفتند (آقاى مطهرى هم به من گفت) امام گفته است آقاى منتظرى در قم جبهه حوزه را به عهده بگيرند و اداره كنند. چون در همان سال ۵۷ هيچ كس نمى دانست كه به اين سرعت انقلاب پيروز مى شود و همه فكر مى كردند كه يك شاخه مبارزه در داخل حوزه است، مهندس سحابى درباره مراحل مختلف عملكرد شوراى انقلاب مى گويد:
«براى شوراى انقلاب كه عمر آن از آذر ۵۷ تا اواخر تير ماه ۵۹ بود مى توان مراحلى قائل شد. يك مرحله آن همين دوران انقلاب است تا پيروزى انقلاب. مرحله دوم از بهمن است تا آبان ۵۸. در اين دوره شوراى انقلاب نقش قوه مقننه را دارد. البته بعد از پيروزى انقلاب شوراى انقلاب به دو قسمت تقسيم شد يك عده رفتند در دولت و مسئول اجرايى شدند يك عده هم در شوراى انقلاب ماندند و به اصطلاح هدايت دولت و نظارت بر كار هاى دولت را بر عهده گرفتند و استعفاى دولت تا پايان عمر شوراى انقلاب هم يك دوره است كه در اين دوره شوراى انقلاب هم قوه مقننه است و هم قوه مجريه و اصلاً دولت معروف به دولت شوراى انقلاب است. نخست وزير هم نداريم.مهم ترين تصميم شوراى انقلاب در اين دوره قبولاندن مسئوليت دولت و قوه مجريه به آقاى مهندس بازرگان است. در مرحله دوم يعنى ۲۲ بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ مهم ترين اقدامات شوراى انقلاب رهبرى كننده همه حوادث سياسى و انقلابى آن زمان است.» سحابى در مورد ارتباط شوراى انقلاب با رهبرى انقلاب مى گويد: «در اين دوره روابط خيلى تنگاتنگ بود. منتها فقط روحانيون با آقاى خمينى رفت و آمد داشتند.ما ها رفت و آمد مى كرديم ولى مستقلاً نمى رفتيم. بنى صدر سابقه پاريس داشت و شايد بيشتر رابطه داشت اما حتى حسين موسوى هم كه از حزب جمهورى بود، رابطه مستقيمى با امام خمينى نداشت. پيمان هم همين طور. از روحانيون كسى كه رابطه بيشترى با آيت الله خمينى داشت مرحوم مطهرى بود ولى بعد از شهادت آقاى مطهرى، هاشمى از همه نزديك تر بود و كار هايى را هم كه شوراى انقلاب مى خواست انجام دهد يا ندهد، هميشه هاشمى را مى فرستادند. چون هاشمى با آقاى خمينى راحت تر برخورد مى كرد. ايشان هم به آقاى هاشمى حسن ظن داشت.نفر دوم آقاى اردبيلى و نفر سوم مهدوى كنى بود. آقاى خمينى با مرحوم بهشتى يا خيلى آشنا نبود يا خيلى نزديك نبود. كم و كيفش را من نمى دانم و از مسائل درو ن شان اطلاع ندارم.
شهادت مطهرى تاثير زيادى بر شوراى انقلاب داشت. منتها من در زمان حضور مرحوم مطهرى هم از آقاى بهشتى شنيده بودم كه مى گفتند ما روى مواضع آقاى مطهرى حرف و مسائل زيادى داريم. اما فعلاً موقع طرح آن نيست، باشد براى بعد. بين مرحوم مطهرى و آقاى بهشتى در برداشت از انقلاب تفاوت بود. مثلاً در حزب جمهورى كه آقايان بهشتى و ديگران تشكيل دادند، مطهرى نبود. مطهرى برداشت هاى چپ گرايانه يا انتقامى از انقلاب نداشت. مطهرى برخى از شخصيت هاى قبل از انقلاب را تاييد مى كرد، يكى از آنها دكتر حسين نصر بود.» درباره رياست شوراى انقلاب مهندس سحابى مى گويد: «رياست شوراى انقلاب اول با مرحوم طالقانى بود بعد مرحوم بهشتى و وقتى هم كه بنى صدر رئيس جمهور شد، شوراى انقلاب به ملاحظه اينكه او رئيس جمهور شده است او را به رياست شوراى انقلاب انتخاب كرد. ولى حرف او خيلى نفوذ نداشت. برترى داخل شوراى انقلاب دست رهبران حزب جمهورى بود كه در اينجا لازم است به ذكر خاطره اى از دورانى كه بنى صدر رئيس جمهور شده بود و عضو شوراى انقلاب بود از كتاب «اولين رئيس جمهور» به قلم محمدجواد مظفر در مورد شوراى انقلاب بپردازم. قريب يك هفته از انتخابات اولين دوره رياست جمهورى مى گذشت كه بنى صدر ديگر در جلسات شوراى انقلاب حاضر نمى شد و اين موضوع سبب رنجش ساير اعضا شده بود. شبى به خانه او (خانه خواهرش در خيابان شريعتى بالاتر از سه راه طالقانى) تلفن كردم، مصطفى انتظاريون دستيار و همراه هميشگى او گوشى را برداشت. از او پرسيدم: چرا ايشان در جلسات شوراى انقلاب شركت نمى كند؟ و او پاسخ داد: مى گويد حالم مساعد نيست، ولى اگر خودت با او صحبت كنى بهتر است. گوشى را به او داد.پس از سلام و احوالپرسى سئوالم را درباره سبب عدم حضور وى در شوراى انقلاب تكرار كردم و او با لحن مغرورانه اى در پاسخ گفت: «جلسات شوراى انقلاب بايد در حضور رئيس جمهور تشكيل شود.» و من كه ديگر با زبان او آشنا شده بودم و مى دانستم چگونه بايد او را به كارى راضى كرد، گفتم: «اين حرف ها چيست؟ و حالا خواهش مى كنم كه به خاطر من بياييد»، گفت: «تا ببينم.»
كمتر از نيم ساعت بعد آمد و به اتاق شورا رفت. من صميمانه از او تشكر كردم (آقاى محمدجواد مظفر در آن زمان مسئوليت روابط عمومى و دبيرخانه شوراى انقلاب را به عهده داشته است.) شوراى انقلاب آينه تمام نماى ملت ايران و انقلاب بزرگ و فراگير آن نبود. طرفداران شريعتى و نمايندگان احزاب سياسى و ملى قديم در آنجا نبودند. از نمايندگان جوانان و دانشجويان فعال هم هيچ كس نبود. از چپ ها و ماركسيست ها هم هيچ كس در آنجا نماينده نداشت. مجاهدين نماينده نداشتند. ولى آقايان روحانيون شوراى انقلاب در سال ۵۸ تا ۵۹ من را به عنوان نماينده مجاهدين و اصحاب مرحوم دكتر شريعتى تلقى مى كردند. مليون هم به طور اخص نماينده نداشتند.»
دكتر ابراهيم يزدى از اعضاى اوليه شوراى انقلاب در مورد اينكه افراد شوراى انقلاب چگونه تعيين شدند، مى گويد: «آقاى خمينى گفت همه سياسيون را نمى شناسم اما آقاى مهندس بازرگان و دكتر سحابى را مى شناسم، بنابراين كسانى به عنوان مشاور من سياسيون را (به قول خودشان) به من معرفى كنند. سه نفر را اسم بردند: بهشتى و مطهرى و هاشمى رفسنجانى، كه اينها افراد فعال سياسى و مورد اعتماد را معرفى كنند و من آنها را به عضويت در شوراى انقلاب منصوب نمايم. اما همچنين از من خواستند كه به آقاى مهندس بازرگان و مرحوم مطهرى تلفن كنم و از آنها بخواهم كه به پاريس بيايند. مرحوم مطهرى را من از سال هاى ،۳۳ ،۳۴ وقتى كه ايشان از قم به تهران منتقل شدند، مى شناختم. همسايه ديوار به ديوار ما در انتهاى كوچه دردار خيابان رى بودند و با هم ارتباطات خيلى نزديكى پيدا كرديم. ايشان هم به عضويت در مكتب تربيت اجتماعى علمى، كه مهندس بازرگان درست كرده بودند (با علامت اختصارى متاع) دعوت شده بودند و با هم همكارى نزديك داشتيم. وقتى مرحوم مطهرى آمد به پاريس، برنامه سياسى تنظيم شده را ديدند و استقبال كردند روى مطالب آن بحث كرديم. بحث اين بود كه چه كسانى بايد براى عضويت در شوراى انقلاب دعوت شوند. راجع به افراد مختلف بحث كرديم. مرحوم مطهرى با دستورات جديدى و برنامه معين از پاريس به ايران برگشتند سپس پيرو صحبت و درخواست آقاى خمينى، من به ايران زنگ زدم و با مرحوم مهندس بازرگان صحبت و دعوت كردم كه بيايند به پاريس. اولين واكنش مرحوم مهندس بازرگان اين بود كه تو مطمئنى آقاى خمينى مى خواهند من بيايم آنجا؟ گفتم بله. ايشان ترديد كردند و داستان سه صلوات و اعتراض ايشان و برخى را براى من گفتند. برخى از اين سروصداها به پاريس هم رسيده بود.» دكتر يزدى در مورد ارتباط نظاميان با شوراى انقلاب مى گويد: «تا آن موقع (بعد از پيام كارتر) هيچ ارتباطى بين نظاميان و شوراى انقلاب نبود. البته اعضاى شوراى انقلاب هنوز كامل نشده بود. به طورى كه وقتى شاه از ايران رفت و معلوم بود كه حوادث خيلى سريع پيش مى روند، ايجاد نگرانى شده آقاى خمينى يك يادداشت خصوصى براى مرحوم مطهرى نوشتند و در آن تاكيد شده بود كه چرا براى تكميل اعضاى شوراى انقلاب اين قدر معطل مى كنيد، هر چه سريع تر تمامش كنيد. از مجموعه كسانى كه پيش بينى شده بود تا زمانى كه ما به ايران برگشتيم هشت نفر عضويت در شوراى انقلاب را پذيرفته بودند كه عبارت بودند از: مرحوم مهندس بازرگان، مرحوم دكتر سحابى، دكتر سيداحمد صدرحاج سيدجوادى، مهندس سحابى، مهندس كتيرايى، دكتر شيبانى، تيمسار مسعودى، يك نفر ديگر هم بود. از روحانيون هنوز هيچ كس عضو نشده بود و همه از سياسيون بودند. آقاى خمينى هم به من گفتند كه عضو شوراى انقلاب باشم. قرار بود آقاى دكتر سنجابى هم به عضويت دعوت شود. همان موقع كه ما در پاريس بوديم مرحوم مطهرى زنگ زد به من و اطلاع داد كه دكتر سنجابى نپذيرفته است. بعداً مرحوم مطهرى توضيح داد كه با سنجابى صحبت كرده بود و سنجابى پرسيده بود كه اعضاى شوراى انقلاب چه كسانى هستند؟ مرحوم مطهرى در جواب گفته بود كه اول بايد ببينيم مى پذيرى يا نه؟ اگر پذيرفتى و آمدى ديگر همه را مى بينى آن وقت سنجابى پرسيده بود مهندس بازرگان هم هست؟ مرحوم مطهرى مى گفت چون من نمى توانستم دروغ بگويم جوابم طورى بود كه معلوم مى كرد كه مهندس بازرگان هم هست و مرحوم سنجابى در جواب گفته بود كه من نمى آيم. در ابتداى امر روحانيون در شوراى انقلاب نبودند و قرار بود همان ۸ نفر غيرروحانى باشند. ولى چون اعضاى شوراى انقلاب تكميل نشده بود، كم كم يك گروه از روحانيون به اين ۸ نفر ملحق شدند و با هم جلسات مشترك داشتند. اين گروه عبارت بودند از مرحوم بهشتى، آقاى هاشمى، مرحوم مطهرى، آقاى خامنه اى، مرحوم باهنر، در آن موقع هنوز مرحوم طالقانى به شورا دعوت نشده بود و به ايشان خبر نداده بودند. آقاى فريدون سحابى به من زنگ زد و نگرانى دوستان را اطلاع داد و اينكه ممكن است حادثه اى بد اتفاق افتد، چرا كه مرحوم طالقانى كه تازه از دان آزاد شده است درصدد تشكيل يك شوراى انقلاب است. مرحوم طالقانى بعد از آزادى از دان به دليل موقعيتى كه داشتند نمايندگان همه گروه ها را دعوت كرده بودند به يك گردهمايى براى تشكيل يك شوراى انقلاب. مرحوم طالقانى از شوراى انقلابى كه امام قصد داشتند درست كنند خبر نداشتند و به ابتكار خودشان تشكيل يك چنين شورايى را شروع كرده بودند و از نمايندگان همه احزاب، حزب مردم، جاما، جمعيت خداپرستان سوسياليست، حزب ايران، جبهه ملى، نهضت آزادى و... جمع شده بودند براى اينكه يك هسته مركزى به وجود بياورند. مرحوم دكتر سامى هم دبير اين جلسه بود و صورت جلسات را شامل موضوعات و اسامى اشخاص و احزاب همه را نوشته است. مرحوم طالقانى چون از تشكيل شوراى انقلاب بى اطلاع بوده با دكتر يدالله سحابى و مهندس بازرگان هم پيشنهاد مشاركت در آن جلسه را مى دهد و در نتيجه دكتر سحابى و مهندس بازرگان در معذوريتى قرار مى گيرند زيرا از يك سو قرار بود كه تشكيل شوراى انقلاب به صورت مخفى باشد و ناگزير اين آقايان بنا به تعهد اخلاقى كه داشتند به مرحوم طالقانى چيزى نگفته اند و از طرفى نمى توانستند آن پيشنهاد را هم ناديده بگيرند. روحانيون ديگرى هم كه در تهران در جريان تشكيل شوراى انقلاب بودند نيز به مرحوم طالقانى چيزى نگفته بودند. من مطلب را عيناً به آقاى خمينى مطرح كردم، ايشان گفتند: «شما يك تلفن به مطهرى ب كه از طالقانى دعوت كند و يك تلفن به طالقانى ب كه دعوت مطهرى را بپذيرد. اين تلفن ها انجام شد و به اين ترتيب آقاى طالقانى هم به عضويت شوراى انقلاب در آمدند.»
پايان كار شوراى انقلاب
در ۱۲ تير ماه سال ،۱۳۵۹ دكتر بهشتى گفت: «مسئوليت شوراى انقلاب دو هفته ديگر پايان مى يابد.» سپس آخرين جلسه شورا به رياست مهندس بازرگان در پنج شنبه شب ۲۶ تير سال ۱۳۵۹ برگزار شد و جرايد نوشتند: «به دنبال تكميل اعضا و حقوقدان هاى شوراى نگهبان و رفع موانع كار مجلس و تصويب اعتبارنامه ها، پايان كار شوراى انقلاب اعلام شد.» دكتر حسن حبيبى سخنگوى شوراى انقلاب، در آخرين گفت وگوى خود درباره شوراى انقلاب، وضعيت آن را به طور خلاصه چنين تشريح كرد: «امروز با رسميت يافتن مجلس شوراى اسلامى و كامل شدن اعضاى شوراى نگهبان قانون اساسى، كار شوراى انقلاب كه تاكنون وظيفه قانونگذارى را بر عهده داشته نيز به پايان رسيد.» آخرين اعضاى شورا عبارت بودند از: ابوالحسن بنى صدر، آيت الله موسوى اردبيلى، مهندس بازرگان، محمدجواد باهنر، دكتر بهشتى، آيت الله خامنه اى، مهندس عزت الله سحابى، دكتر عباس شيبانى، صادق قطب زاده، محمدرضا مهدوى كنى، اكبر هاشمى رفسنجانى و حسن حبيبى.
منابع:
۱ _ شماره هاى ۵۱ و ۵۲ مجله ايران فردا خاطرات ناگفته عزت الله سحابى و ابراهيم يزدى در مورد شوراى انقلاب.
۲ _ هاشمى و انقلاب نوشته مسعود رضوى انتشارات همشهرى.
۳ _ شوراى انقلاب و دولت موقت از زبان مهندس بازرگان.
۴ _ در تكاپوى آزادى قسمت دوم حسن يوسفى اشكورى.
۵ _ اولين رئيس جمهور به كوشش محمد جواد مظفر.
------------------
منبع: روزنامه شرق