استثمار پنهان کودکان
شيوا زرآبادى
سه شنبه 29 دی 1383
 
  
 
 
يك ميليون و ۲۷۱ هزار و ۶۶ دانش آموز از چرخه تحصيل خارج شدند
براساس آمار هاى رسمى يك ميليون و ۲۷۱ هزار و ۶۶ دانش آموز در كشور از سال ۸۰ تا ۸۳ از چرخه آموزش خارج شده اند. اين ارقام در حالى است كه كارشناسان احتمال مى دهند كه اين تعداد كودك و نوجوان با خروج از اين چرخه وارد چرخه كار شده باشند.
اين رقم محصول مقايسه آمارى تعداد دانش آموزان در سال تحصيلى ۸۱- ۸۰ از سوى مركز آمار ايران ۱۷ ميليون و ۸۸۲ هزار و ۵۱۵ نفر اعلام شده با تعداد دانش آموزان سال تحصيلى ۸۳- ۸۲ است كه ۱۶ ميليون و ۶۱۱ هزار و ۴۴۹ نفر عنوان شده بود.
در همين رابطه آمارها نيز با مقايسه بين سال هاى تحصيلى ۸۱- ۸۰ و ۸۳-۸۲ حكايت از بازماندن ۸۶۵۰۹۸ نفر دانش آموز در مقطع ابتدايى، در مقطع راهنمايى ۹۶۸۷۴۴ نفر و در مقطع متوسطه ۸۶۰۸۲۰ نفر دارد. در حالى كه براساس آخرين آمار هاى سازمان ملى جوانان تعداد جوانان صفر تا ۱۸ ساله كشور بيست و هشت ميليون و سيصد و سى و نه هزار و هشتاد و يك نفر اعلام شده است، بايد ديد بر سر اين پتانسيل عظيم چه مى آيد. آيا آنان جذب كار مى شوند و اگر پاسخ مثبت است به دنبال چه كارى مى روند و امكان دسترسى به چه كار هايى براى آنها وجود دارد، كدام بند از قانون از آنها حمايت مى كند و متولى نظارت بر كار آنها و نحوه اجراى قوانين اندك مربوط به كار آنها كدام سازمان يا ارگان دولتى است.
مطابق با آخرين آمار هاى منتشره مركز آ مار ايران در بهمن ماه ۸۲ از ويژگى هاى اشتغال و بيكارى خانوار كشور ۹/۴ درصد از جمعيت ۱۴- ۱۰ ساله در بخش خدمات، ۹/۲۰ درصد در بخش كشاورزى و ماهيگيرى و جنگل  دارى، ۶/۱۹ درصد به صورت كارگر ساده مشغول به كارند. در بين اين گروه سنى در بخش كشاورزى ۴/۲۴ درصد پسران و ۱۲ درصد دختران، در بخش صنعت ۶/۴۰ درصد پسران و ۵/۸۱ درصد دختران و ۱/۲۵ درصد پسران و ۸/۵ درصد دختران تحت عنوان كارگران ساده، شاغلان كشور را تشكيل مى دهند.
در همين گروه سنى ۱۴- ۱۰ سال از نظر گروه هاى عمده شغلى از نقاط شهرى ۵/۹ درصد كاركنان خدمات و فروشندگان بازار فروشگاه ها، ۶/۲ درصد كاركنان ماهر كشاورزى و جنگل دارى و ۹/۶۵ درصد صنعتگران و كاركنان مشاغل و ۴/۱۸ درصد كارگران ساده هستند. در حالى كه اين توزيع نسبى در همين گروه  سنى در نقاط روستايى به ترتيب گروه هاى عمده شغلى نامبرده ۷/۳ درصد، ۹/۳۰ درصد، ۷/۴۴ درصد و ۳/۲۰ درصد عنوان مى شود.
سن شروع به كار در بخش كشاورزى و شكار و جنگل دارى با ۶/۵۱ درصد ۱۱- ۱۰ سالگى در بين سنين ۱۰ ساله و بيشتر بالاترين رقم سن شروع كار عنوان شده است و به همين ترتيب در بخش صنعت با ۱/۱۹ درصد ۱۴ _ ۱۲ سالگى در بخش ساختمان با ۵/۱۴ درصد مجدداً ۱۴- ۱۲ سالگى و در بخش حمل و نقل و انباردارى با ۴/۱۰ درصد ۱۹- ۱۵ سالگى سن شروع به اين مشاغل عنوان شده است.
• كارگاه هاى پنهان
دكتر فاطمه قاسم زاده روانشناس كودك و استاد دانشگاه در تعريف كودكان كار مى گويد: «صرف نظر از اينكه كودكان زير سن قانونى كار باشند يا خير، كودكان كار به كودكانى گفته مى شود كه بيشتر از آنكه وقت خود را صرف تحصيل كه يكى از نياز هاى اساسى كودكان است كنند، صرف كار در خيابان ها يا كار در كارگاه ها مى كنند و اين نوع كار كودك ويژگى هايى دارد كه از آن مى توان به ساعات طولانى كار در ازاى دستمزد كم اشاره كرد.»
خانه كودك شوش كه زير نظر انجمن حمايت از حقوق كودك اداره مى شود در حال حاضر ۵۵۰ كودك منطقه را تحت پوشش خود دارد، از اين تعداد ۱۴۵ نفر در خيابان كار مى كنند؛ ۳۵ كودك پسر در كارگاه ها كه ۲۰ نفر آنها زير ۱۵ سال سن دارند و بيش از ۵۵ دختر در خانه به كار هاى سخت و طاقت فرسا مانند خرد كردن قند، پاك كردن عدس و بسته بندى مواد غذايى مشغولند.
محمد اسماعيل پور از فعالان خانه كودك شوش مى گويد: «گاهى كودكان به همراه مادرانشان تا صبح بيدارند و كار مى كنند. به عنوان مثال در ازاى يك گونى ۱۰ كيلويى قند خرد شده تنها ۸۰۰ تومان مى گيرند و صبح كارفرما مى آيد و از اينها تحويل مى گيرد و دستمزشان را مى  دهد. دخترانى كه در خانه كار مى كنند اغلب افغانى و بچه هايى كه در خيابان كار مى كنند اكثراً ايرانى هستند. فقر آنقدر شديد است كه بچه اول و دوم و سوم در يك خانواده همگى كار مى كنند و معمولاً يك جا با هم به صورت خانوادگى كار مى كنند. دستمزد اين كار خانگى بسيار كمتر از كار در خيابان است. خانواده اى كه دوست ندارد بچه اش در خيابان كار كند و براى اينكه غرور بچه اش جريحه دار نشود خودش را يك گام جلوتر مى داند و بچه اش را در كارگاه مى گذارد. اكثر اين بچه ها به صورت «پادو» در كارگاه هاى خياطى، كفاشى و مكانيكى كار مى كنند و خانواده هايى كه بچه هايشان را براى كار به كارگاه ها مى فرستند پولشان را ماهيانه مى  گيرند يا بچه مكلف است آن را ماهانه به خانواده  تحويل دهد. به نوعى اين گونه خانواده ها بچه خود را اجاره مى دهند در حالى كه آن چنان كنترل و شناختى از كارفرما و محيط كار وى ندارند.»
قاسم زاده در مورد شرايط كار كودكان در كارگاه هاى پنهان مى گويد: «وقتى كودك به كار اصلى خود كه مدرسه رفتن و درس خواندن است نرسد حتى اگر توسط والدين خود در كارگاه قاليبافى خانوادگى يا تمام وقت در كارگاه هاى كشاورزى و يا كار هاى خانه مشغول باشد، مورد ظلم واقع مى شود، كارى كه دستمزدى براى او ندارد و كودك در خانه آن را انجام مى دهد از نظر خانواده هم ممكن است كار به حساب نيايد. در مناطق روستايى پسر ها به كار چوپانى و كشاورزى و دختر ها به كار خانه و بچه دارى مشغولند. در اين بين كودكانى كه از شهرستان ها و روستاها به شهرها مى آيند معمولاً توسط خانواده هايشان به كارفرما و گروه هايى سپرده مى شوند كه اين گروه ها به آنها غذا و جاى خواب مى دهند و در ازاى كار آنها سالى ۲۰۰ يا ۳۰۰ هزار تومان به خانواده كودك پول مى دهند. اين پولى است كه يا درصد كمى و يا هيچى از آن به بچه نمى رسد. اين نوعى كار بردگى است.
بازى براى كودكان بسيار مهم است آنچنانكه آن را زبان بيانى كودكان مى نامند. اين كودكان از آنجايى كه دسترسى به بازى، نقاشى و كاردستى ندارند، استعدادها و توانمندى هايشان نيز مشخص نمى شود و اين آرزوها در وجودشان باقى مى ماند. اين كودكان زود بزرگ مى  شوند و از رفتار و كلماتى استفاده مى كنند كه خامى دوره كودكى نيست و به دليل فضا و نقشى است كه در محيط كار به آنها داده شده است.
•قوانين هم پنهان مى مانند
سال ۱۳۳۷ قانون كار ايران در مجلس شوراى ملى تصويب شد و مطابق با آن كار كودكان كمتر از ۱۲ سال ممنوع شد. اين قانون تا سال ۴۷ و ۴۸ به اجرا 
در مى آمد. از سال هاى ۴۸ به بعد با زياد شدن درآمد خانواده ها جامعه به جهتى حركت كرد كه از كار كودكان كمتر از ۱۲ سال جلوگيرى كرد. اما تا سال ۶۹ كه قانون كار تصويب شد همچنان سن كار اطفال ۱۲ سال بود و با تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام مطابق با ماده ۷۹ قانون كار سن اشتغال به ۱۵ سال مصوب گشت.
قوانين موجود در رابطه با كودك از اين قبيل اند: پذيرش پيمان نامه حقوق كودك در اسفند ۱۳۷۲ و دو مقاوله نامه ۱۳۸ و ۱۸۲ كه سن كار كودكان و ممنوعيت كار كودك و اقدام فورى براى محو بدترين اشكال كار كودك در مواد قانونى ۷۹ تا ۸۵ در قانون كار كه به شرايط كار نوجوانان پرداخته است و كارگران ۱۵ تا ۱۸ سال را كارگران نوجوان ناميده است و ساعت كار روزانه آنها نيم ساعت كمتر از ساعت معمول كارگران عنوان شده و ارجاع هر نوع كار اضافى و شب كارى، حمل بار با دست و كارهاى خطرناك را براى كارگر نوجوان ممنوع نموده است و در ماده  ۸۴ ممنوعيت نوجوان از آن مشاغل و كارهايى كه به علت ماهيت آن براى سلامتى يا اخلاق نوجوان زيان آور آمده است. حداقل سن كار را ۱۸ سال تمام عنوان كرده است و تشخيص آن را بر عهده وزارت كار قرار داده است.
از سوى ديگر در تير ماه ۸۱ كميسيون امور اجتماعى وزارت كار به منظور رفع نقص اين مبحث اقدام به تهيه فهرستى از انواع بدترين اشكال كار كودك پرداختند. در بند الف آن كارهاى مضر براى كودك كمتر از هيجده سال كار در معادن، كار در مخا سربسته و كار در كارگاه هاى دباغى و كار در گنداب روها و حمل و نقل و دفن زباله شهرى،  كار در ارتفاع، كار در محيط   هاى با سروصداى بالا، غواصى و سمپاشى باغات و كار برروى خطوط پست هاى انتقال برق، مشاغل شن پاشى، قيرپاشى، عمليات جوشكارى، كار با وسايل داراى ارتعاش بالا، حفر قنوات و چاه  ها و كار با اشعه و مواد راديواكتيو عنوان شده است. فهرست پيشنهاد شده در اين آيين نامه از كارهاى مضر معمولى تر كه همچنان مصوب نشده است وجود دارد كه با واقعيت كار كودكان بيشتر انطباق دارد. برخى از مشاغل در اين فهرست كارهاى ساختمانى، كار در كارگاه هاى قاليبافى، ريخته گرى فلزات، شيشه گرى، كار در جنگل و كار با مواد قابل اشتعال هستند.
هدف از آيين نامه اجرايى تبصره (۲) مقاوله نامه ۱۸۲ صيانت از كودكان شاغل و جلوگيرى از اعمال و واگذارى اشكال بد كار به كودكان اعمال شده است و در ماده يك آن تعريف كودك را افراد زير ۱۸ سال عنوان كرده است و در مواد ديگر آن مجازات هاى متخلفان از اين آيين نامه را آورده است.
اين در حالى است كه ماده ۱۸۸ قانون كار، كار در كارگاه   هاى خانوادگى را از شمول مقررات قانون كار خارج كرده است و مطابق با ماده ۱۹۱ كار در كارگاه هاى كوچك زير ۱۰ نفر نيز شامل قانون كار نمى شود و ماده ۹۲ قانون نظام صنفى مصوب اسفند ۸۲ سازمان تامين اجتماعى فقط در صورت شكايت هر يك از كاركنان واحدهاى صنفى مبنى بر عدم پرداخت بيمه مى تواند به نظر بازرسى استناد و حق بيمه خود را دريافت كند.
بنابراين در شرايط موجود آنچنان سخت نيست كه براى فرار از همين قوانين اندك و ناقص شرايط كار را به گونه اى اتخاذ كرد كه نيروى كار كودكان به راحتى و بى دردسر در غالب كارهاى خانگى استفاده كرد و از آنجايى كه مطابق با قانون كار كودك زير ۱۵ سال ممنوع است اكثر اين كودكان براى خروج از شمول قانون كار در كارگاه هاى زير ۱۰ نفر و يا به صورت خانوادگى با ديگر اعضاى خانواده يا تحت سرپرستى والدين خود به كار طاقت فرسا گمارده مى شوند و استثمار آنان به راحتى صورت مى گيرد، چون در اين شرايط نه تنها نظارتى وجود ندارد بلكه كارگاه خانگى  است و زير ۱۰ نفر جمعيت دارد و در وزارت كار ثبت نشده است و به صورت غيرقانونى فعاليت مى كند.
اين در حالى است كه برآورد جمعيت بازسازى شده كشور در سال ۸۳ توسط مركز آمار ايران جمعيت ۶۷ ميليون و چهارصد و هفتاد و هفت هزار و پانصد نفر را نشان مى دهد كه از اين جمعيت مطابق با آمار سازمان ملى جوانان سال ،۸۳ ۱۹ ميليون و سيصد و سى وشش هزار و هفتصد و هفتاد نفر زير ۱۵ سال سن دارند.
فريبرز رئيس دانا در مقاله «واكاوى كار كودكان در ايران» آورده است در سال ۷۵ بيش از ۸ درصد كودكان ۶ تا ۱۰ ساله و ۵/۱۴ درصد كودكان ۱۱ تا ۱۴ ساله درس نمى خواندند و افت تحصيلى در فاصله سال هاى ۷۵ تا ۸۱ بالا رفته و نسبت واماندگان از تحصيل نيز افزايش يافته است. بنابراين به علت افزايش نرخ فقر در كشور اين جمعيت ۱۹ ميليونى زير ۱۵ سال نياز به اقدامات سريع براى جلوگيرى از ورود آنان به انواع بدترين كار ضرورى به نظر مى رسد. در حالى كه تا پيش از اين حتى كودكان وامانده از تحصيل و خبره در كار طاقت فرسايشان تشويق نيز مى شدند، به عنوان مثال در سال ۷۱ يك دختر ۹ ساله مقام اول بافندگى فرش را كسب كرد و در سال ۷۴ يك دختر ۱۲ ساله از ورامين در مدت ۸ ماه بافت يك فرش ۱۷ مترى را به پايان رساند و در سال ۷۴ يك كودك ۵ ساله لرستانى به عنوان استاد بافندگى شهر معرفى شد.
•چالشى در شرايط موجود
يكى از دلايل اصلى كار كودكان، فقر خانواده و وضعيت معيشتى آنان عنوان مى شود. در اين شرايط كار كودك براى گذران امورات دگى خانواده اجتناب ناپذير است. دكتر قاسم زاده با مثالى از كشور هند درباره راهكار آن كشور در برابر كودكان كار مى گويد: «هند يكى از كشورهايى است كه خانواده هاى آن به كار كودكان نياز دارند. سازمان هاى غيردولتى فعال در زمينه كودكان ضمن اينكه كار كودك را قبول ندارند اما نمى توانند مانع كار كردن آنان بشوند بدين منظور برخى از مشكلات كار را كم كردند مثلاً بعضى از كارها را ممنوع كردند مانند كار در كشتارگاه ها يا در كارخانه هاى نساجى كه به علت قديمى بودن دستگاه ها صداى زيادى در آن ايجاد مى شود يا كم كردن مدت كار بچه ها از طريق صحبت با كارفرمايان تا بتوانند در روز چند ساعت به مدرسه بروند. آنها مى دانند كه نمى توانند جلوى كار كودكان را بگيرند اما مى توانند كارهايى را براى بچه ها پيدا كنند كه مناسب تر باشد.»
 منبع: روزنامه شرق