"امروز رفراندوم بسود کیست؟"
محمود نکوروح
سه شنبه 29 دی 1383
مشکل روشنفکري <
ايران هميشه آن بوده است که بخاطر فقدان تحليل از واقعيت خوا سته است با فرار به جلو نقش پيشتاز را بازي کند در نتيجه جاده صاف کن رژيم هاي استبدادي زند ر دوره هايي که فضا به نسبتي باز ميگرد يده است شده وبعد سرنوشتي تراژيک پيدا کرده است انقلاب مشروطه وکودتاي رضاخان، جنبش ملي شدن نفت وعملکرد حزب توده سپس کودتاي بيست وهشت مرداد، بعد هم دهه چهل وراد يکا ليسم رما نتيک چريک هاي چپ مارکسيست و مذهبي که بعدا هرد و مارکسيت شد ند که به انقلا ب وانقلاب اسلا مي ا نجاميد از نظر تاريخي واجتماعي ميشود گفت جنذش چريک شهري و طلبه هاي روستايي ودر نهايت به غلبه طلبه ها بر چريک ها البته با رهبري آيت ا له خميني در اواخر قرن بيستم ، ا ين چريک شهري وآن طلبه روستايي هردو از يک فلسفه حيات الهام ميگرفتند که آنان را در آن شرايط به وحدت استراتژيک ميرساند و آن " فلسفه شهاد ت " بود تا جا ييکه آ يت اله مطهري يکروز در دانشکده الهيات گفت " مارکسيستها هم شهادت را از ما گرفته اند " و مجبور شد بعدها واژه ومفهوم شهاد ت را بيشتر بشکافد ،افراط چريک ها زند ر انقلا ب به واکنش آيت اله طا لقاني انجاميد که فرياد زد " جوجه کمونيستهاي فاشيست " آيت الهي که آنها اورا به اصطلاح پد ر از سر سيا سي کاري ميناميد ند ولي اينها هيچکدام بينش سياسي نداشته وفاقد تحليل اجتماعي و آماد گي براي پرکردن خلاء قد رت از سوي شاهي که هميشه بفکر گريز بود ويکبار هم آ نرا تجربه کرده بود ، بودند هرچه بود هيجان واحساس وواکنش در برابر رژيمي فاسد وقدرت مطلقه که هيچ حقي براي کسي قائل نبودو... ، چه آن رژيم در درجه نخست حافظ چاهها ي نفت بود تا جا ييکه شاد روان زند کتر صد يقي وزير کشور دکتر مصدق و بنيانگزار دانشکده جامعه شناسي در ايران گفت " مردم ايران در انقلا ب ميدانستند چه نميخواهند ولي نميدانستند چه ميخواهند البته انقلا بيکه عوامل متعد زند داشت که يکي از آنها مساعد ت شرايط جها ني ومخصوصا آمريکا بود . و ما که اين تجارب را داريم خود بخود به هر مسئله اي بايد با هشياري بيشتر وترد يد بنگريم تا بار زند يگر از چا له زند ر نيا ييم وبه چاه بيفتيم که امروز شرايط جهاني ومنطقه بيشتر اين امر را دامن ميد بد بختي ما در طول تاريخ آن بود که قدرت حاکم هرگز اجازه نداد " آلترناتيو" نيروي جايگزين شکل بگيرد واينهم يکي از نشا نه هاي عقب ماند گي " نظام سياسي ارباب ورعيتي ويا به اصطلاح خدايگان وبنده " تاريخي فرهنگي ماست البته گروههاي فوق ادعا زياد زند ا شتند که در عمل بعدها عکس آن ثابت شد بحث رفرا ند وم با تمام سروصداها معلوم بود بجايي نميرسد ونرسيد زيرا که مسئله ما فراتر از رفراند وم بود اگرچه امضا کنند گان سعي کرد ند آنرا توجيه کنند ولي با تمام صد ا قتشا ن از مسايلي غفلت نمود ند که مهمترين آن غفلت از شفافيت هاي لازم در باره بسياري امور منجمله نظام آينده ايران بود ، اولا مرد م ايران در انقلاب 22 بهمن تکليف خود را باسلطنت روشن کرده ا ند ( در بحثهاي راد يو ها شنيده شد که در مورد نظام آينده ايران فرمودند " ما قيم مردم نيستيم " وبيشتر دکتر ملکي روي اين مسئله تکيه کرد زند ر صورتيکه زند کتر ملکي ميداند که طرح رفراند وم در رابطه با تعهد روشنفکري از سوي اقايان که مدعي هستند مطرح شده وگرنه مثل مابقي مردم اين پيشنهاد را نکرده وخود را به درد سر نميانداختند اينجا از طرف مردم که خود شان هم جزو آنها بوده وحقشان هم هست امري را مطرح کرده اند که نوعي قيموميت را به اصطلاح ميتواند معني دهد البته اينجا اسمش تعهد ميشود وهرکسي اين حق را دارد ) ثانيا سلطنت ايران با قانون شکني ها در دوران معاصر ووابستگي به خارج و توطئه ها در بسياري آشوبهاي داخل ايران عليه حاکميت و منافع ملي 1، زند فترش بسته شده و ميدانيم تاريخ بعقب بر نميگردد و جمهوري يکي از اصول مورد تاييد مردم ايران است جمهوري ي (که متکي به راي مردم بوده وقدرت بطور موقت براي چند سال در اختيار يک گروه ويا يکنفر که نماينده يک گروه در جامعه دموکراتيک که احزاب فعال هستند ) قرار ميگيرد اگر اجرا نشده مشکل تنها قانون نيست ، ثالثاا باتجارب تاريخي وشکست ها ي سياسي وفکري روشنفکران امروز معلوم شده که جمهوري با هرپسوندي بعد ها مشکل زاست دز انقلاب اسلامي مشکل ما آن بود که نگفتيم جمهوري اسلامي با کدام اسلا م ؟ همين امروز هم اسلام آقاي خاتمي با اسلام آقاي جنتي فرق دارد اسلام ملي مذهبي ها با اسلام آقاي مصباح متفاوت است اسلام شريعتي با اسلا م حتي آيت اله مطهري فرق ميکرد و....نتيجه آنکه قانون اساسي پراز تناقض گرد يد از ابتدا هم همين مشکل سبب شد تا پيش نويس اوليه قانون اساسي که آيت اله خميني وحتي شوراي انقلاب تصويب کرده بود ند کنار گذاشته شود وقانون اساسي مورد نظر مجلس خبرگان اول تصويب شود زند ر صورتيکه هردو از سوي مجتهد ين اعلم تصويب شده بود اين امر محصول عد م يکپارچگي مردم ا يران از نطر فکري وفرهنگي بعلا وه شرايط اقتصادي، وتسريع انقلاب توسط ضدانقلاب ، در آنزمان بود بويژه که در حدود شصت هفتاد در صد مرد م ما در روستاها زند گي ميکرد ند و هنوز از ريزه کاريهاي قانو ن اساسي که سرنوشت آينده مارا رقم ميزد خبر نداشتند ، اينها اکثر قريب به اتفاقشان مقلد روحانيون سنت گرا بودند ازينرو انتخابات مجلس خبرگان غير از آن شد که همه تصور ميکرد ند ، زند ر اصلا حات بعدي بازهم اين تناقض ها در رابطه با حقوق مردم افزايش يافت تا جاييکه قد رت يک جا متمرکز و مسئوليت از يکنفر که تدارک چي است طلب ميشود ، در قانون اساسي مشروطه هم همين تناقض بصورت استخوان لاي زخم وجود داشت وراهگشاي سوءاستفاده قدرت در برابر حقوق ملت بود و حتي شاه در سال 1327 با تشکيل مجلس موسسان با انتخاباتي فرمايشي اختيار انحلا ل مجلس راهم ازآن خود کرد تاجاييکه قوام السلطنه هم اورا منع نمو زند وگفت "ا ين امر بنوعي زند يکتاتوري ويا انقلا ب در نهايت منجرميشود " و هويدا بعد ها يکبار در مجلس شاه که بعنوان شخص دوم مورد سول قرار گرفت گفت " مملکت يک شحص بيشتر ندارد وما همه نوکر اوهستيم " معماي هويدا ونوکران جان نثار وغلامان خانه زاد همه از اين بينش و جهان بيني " چه فرمان يزدان چه فرمان شاه " نشا ت ميگرفت که متعلق به نظام سياسي وارباب رعيتي قرون گذشته در برابر قبايل وحشي اطراف بود ، چنين ميراث داراني نميتوانند جز بهنگام ضعف مطلق دم از دموکراسي ورفراندوم بند اينها مرتجعا ني هستند که امروز آرايش مد رن کرده اند زند موکراسي متعلق به کسا نيست که حداقل در کوران هاي اجتماعي بدان رسيده وراه حل مسائل ايران را که امروز جز اين نيست باور داشته ودر آزمون هاي تاريخي ضرورت آنرا در يافته باشند والبته دموکراسي امروز براي کشوري چون ما هنوز يک پروسه ودر نهايت يک پروژه است چه در کشورها ي در حال توسعه ارتش ونيروهاي نظامي و فرمانده کل قوا عملا قدرت برتر و هژموني خاص خود را دارد امري که در قيام سي تير 1330 زمان زند کتر مصد ق علت استعفاي زند کتر مصد ق شد در زمانيکه قانون اساسي مشروطه هم وجود داشت ولي مکانيزم هاي مهار کننده قدرت وجود نداشت اين ها همه نشان ميدهد که رفراندوم قانون اساسي با تجارب تلخ يک ملت که هميشه با قدرت قانون گريز و مردم تماشاچي و خسته از اوضاع واحوال روبرو بوده است براحتي ميسر نيست وچه بسا مورد سوء استفاده اغيار وخودي ها که از هر فرصتي بهره ميگيرند گرد زند .... تد وين قانون اساسي مقد ما ت خود را دارد که هيچکد ا مش در ايران امروز فراهم نيست و ا ينهم از آن شعارهاي انحرافي بود که عده اي را بخود مشغول کرد تا چون امروز که در حال فروکش کرد ن است . مشکل امروز ايران تنها سياسي نيست مشکل فرهنگي واجتماعي است که ماهواره ها هم برآن ميافزايند و خيال ميکنند با انفعال مردم زمينه براي آ نا ن آ ما زند ه ميشود چون مردم جز اقليتي اند ک مابقي در صورت تامين آزادي هاي اجتماعي با سياست کاري ندارند در غالب کشورهاي غربي هم همين امر مشهود است ، ياس وانفعال مردم ايران بسود هيچ ايراني ميهن زند وست ، مسلما ن ومعتقد به حقوق بشر نيست پد ران ما توانستند پس از قرن ها مرد م را براي کسب حقوقشان بپاي صندوقهاي راي بکشا نند و اين کنش جمعي را هرکس از آ نا ن بهرطريق بگيرد ( يا با خود محوري وقد رت فردي و ا ستبدادي ويا با قد رت تبليغا تي ) بزرگترين ضربه را به مملکت ومرد م زده و تحقق زند موکراسي را بتاخير انداخته است بخش اعظم زند موکرا سي در پروسه ي آن ، حاصل تضاد نيروهاي زند رون ساختار قد رت ، و بهمچنين حق طلبيهاي نير وهاي اجتماعي است که هرکدام در رابطه با منافع ومصالح شان در هر شرايطي عمل کرده وواکنش نشان ميدهند چه جامعه امروز ايران با بيست وپنجسال پيش بشد ت متفاوت است و بالا خره چند حرکت وانقلا ب را طي يک قرن تجربه کرده است ، هرکس بخواهد در ايران امروز حکومت کند وهرج ومرج وبي قانوني حاکم را مهار واز فروپاشي تد ريجي ممانعت بعمل آورد چاره اي ندارد که حداقلي به راي مرد م ونيروهاي تازه وارد جامعه تن دهد نيروهاييکه تا بحا ل ايران نداشت چون اکثريت جوان وان که بيشتر تحصيلات بالا دارند واين امر قوا نين نا نوشته خود را دارد که بيشتر تحت الشعاع افکار عمومي عمل ميکند که آنهم بارشد ارتباطات زند ر جوامع بسته مرتبا بحران زا ست ولي اينها هيچکدام زند ليل عقب گرد تاريخي و شتاب در شرايط فعلي نيست علي الخصوص که جريا ن هاي سلطنت طلب همين شعار رفراند وم را از مد تها قبل با ظاهري فريبنده مطرح کرده در حاليکه اينها اگر صاد ق هستند ميتوا نند " عرض خود نبرند وزحمت ما ندارند" و اگر چنانکه گفته اند بعنوان شهروند حاضرند در اين امر شرکت کنند ميتوانند از نام قبل از کود تاي رضاخان " رضا سواد کوهي "ويا نامي وفاميلي زند يگر بهره گيرند که فاميل پهلوي متعلق به محمود پهلوي بود و رضاخان از او بزور گرفت . پاورقي – 1 بجز کود تا ها که با کمک خارجي انجام شد در جريان 15 خرداد که کندي رييس جمهور وقت آمريکا براي انتخابات آزاد به شاه فشار مياورد بازداشت آيت اله خميني وآغاز تظاهرات از منزل آيت اله بهبهاني از سه راه سيروس توسط اوباش وآتش زدن کتابخانه ها در پارک شهر و... وبعد اعلام حکومت نظامي وانجام انتخابا ت فرمايشي زير سايه حکومت نظامي توطئه اول بود و در حوادث انقلاب 22 بهمن هم انتشار نامه کذايي در مورد دگي آيت اله خميني در روزنامه اطلاعات توسط داريوش همايون وزير اطلاعات وتبليغات وقت که به انفجار توده ها انجاميد ، که البته نتيجه معکوس داد چه زند ولتي هاي آنروز خيال ميکردند با چنين کاري چون بيست وهشت مرداد يا پانزده خرداد رژيم سلطنتي باز خواهد گشت بروايتي ديگر اين امر حاصل تضاد بين هويدا نخست وزير معزول وآموزگار نخست وزير وفت بود . البته با اين کار انقلاب تسريع شده مخصو صا که نظاميان لشگر گارد هم بعد از مدتي يکروز چهار بعد از ظهر خواستند در يک جامعه انقلابي کودتا کنند و با اين کار بر آشفتگي ها دامن زد ند امري که بيشتر بنفع انقلا بيون که شامل چريک شهري و طلبه روستايي بود شد که حامل نارضا يتي هاي اجتماعي بود ند .
منبع: پایگاه خبررسانی نیروهای ملی مذهبی ایران