43 درصد زنان دانی مجرد هستند


شیوا زرآبادی

چهارشنبه 30 دی 1383


هر ۱۰۰ دانى تنها يك مددكار



مطابق با مصوبه سال ۱۳۷۹ كميته مددكارى سازمان دان ها و اقدامات تامينى و تربيتى كشور به ازاى هر ۲۵۰ مرد دانى يك مددكار اجتماعى و به ازاى هر ۱۰۰ دانى و هر ۵۰ مددجوى زير ۱۸ سال تنها يك مددكار اجتماعى تعريف شده است و به طور كلى در برابر ۱۳۶ هزار و ۸۲ نفر دانى در سراسر كشور، ۵۶۵ مددكار اجتماعى در استخدام سازمان دان ها و اقدامات تامينى قرار دارد. مطابق با آخرين اطلاعات آمارى زندانيان موجود در آبان ،۸۳ زندانيان ۶۳/۳ درصد كل زندانيان كشور را تشكيل مى دهند كه نسبت به درصد زندانيان در سال ،۸۲ ۵۳/۳ درصد و سال ،۸۰ ۴/۳ درصد افزايش و نسبت به سال ،۸۱ ۸/۳ درصد كاهش داشته است.اين در حالى است كه مطابق با ماده ۳ آئين نامه مددكارى سازمان دان ها اهداف مددكارى اصلاح و تربيت، بازسازى شخصيت مددجويان و پيشگيرى از آثار سوء دانى شدن عنوان شده است و در ۱۹ بند ماده ۴ اين آئين نامه وظايفى را براى تحقق اهداف نامبرده ذكر كرده است كه قطعاً انجام تك تك اين وظايف در حد مطلوب براى تمام صد نفر دانى يك مددكار ميسر نيست و نتيجه اين مسئوليت سنگين در برابر هر صد دانى جز اين نمى تواند باشد كه به گفته سيدمحمدحسن جوادى كارشناس ارشد مددكارى اجتماعى به علت تراكم جمعيت در دان ها و تعداد محدود مددكاران، مددكاران بيشتر پيگير مشكلات قضايى زندانيان هستند و كمتر به مسائل روحى و عاطفى زندانيان رسيدگى مى كنند.
اين در حالى است كه تا سال ۷۶ تعداد پست هاى مددكارى سازمان دان ها از ۶۰ نفر در كل كشور تجاوز نمى كرد و بعد از سال ۷۶ با ايجاد روند اصلاحى در سازمان دان ها اعتماد به ضرورت همكارى مددكاران اجتماعى در دان ها به وجود آمد. جوادى درباره شرايط مددكارى در دان ها مى گويد: «مددكاران اجتماعى دان ها فضاى كافى براى كار ندارند. ابزار كار مددكار «مصاحبه» است كه در دان ها به تعداد كافى وجود ندارد. در اكثر دان هاى كشور ۴ مددكار در يك اتاق و همزمان مشغول مصاحبه هستند كه اين با اصل اساسى رازدارى در اين حرفه مغاير است. مسئله ديگر متخصص نبودن مددكاران اجتماعى است. در حال حاضر نزديك به ۱۰ درصد مددكاران اجتماعى داراى تحصيلات مددكارى و يا خدمات اجتماعى هستند و ۹۰ درصد در رشته هاى ديگرى مثل روانشناسى درس خوانده اند.»
وى وظايف مددكار دان را شناسايى آسيب هاى روانى _ اجتماعى فرد دانى و ارزيابى آن و ارائه طرح درمان و برنامه ريزى در جهت اصلاح و تربيت فرد و پيگيرى هاى قضايى براى آزادى فرد دانى مى داند و مى گويد: «مددكارى اجتماعى در سازمان دان ها از نظر كمى پيشرفت نسبتاً خوبى داشته است اما از لحاظ كيفى نياز به اقدامات بيشترى دارد. در دنيا بازسازى فرد را در يك پروسه «كارگروهى» انجام مى دهند يعنى گروهى متشكل از مددكار اجتماعى، روانشناس، روانپزشك و مشاور حقوقى در مورد مسائل اينها كار مى كنند، به رغم اين كه اين تيم در دان ها تشكيل شده است اما هماهنگ عمل نمى كنند.»در كنگره بين المللى دان ها در سال ۱۹۲۵ در لندن عنوان شد كه سه چهارم از زندانيان محكوم مبتلا به بيمارى هاى روانى، اختلالات شخصيتى و عقب ماندگى ذهنى هستند و از آن پس در بيشتر كشورها يك مركز تحقيقات در خصوص اختلالات روانى در دان ها شروع به كار كرد. از سوى ديگر در تحقيقى از آرزو فروده در تيرماه ۷۵ از ۴۰ مجرم دان اوين مشخص شد كه ۵۵ درصد آنان سابقه بيمارى هاى اعصاب و روان داشته اند. در همين رابطه در يكى از قوانين سازمان اصلاحات جزايى بين المللى دانى شدن را براى فرد دانى به خودى خود به معناى ناتوانى، وابستگى، بلاتكليفى در قبال آينده و عدم توانايى در برخورد با اين وضعيت مى داند و دانى شدن را منشاء اندوه، پرخاشگرى، عصبيت، اضطراب و افسردگى مى نامد و شاهد آن را حجم بالاى استفاده از داروهاى خواب آور، آرام بخش و مواد مخدر و تلاش افراد براى خودكشى به ويژه دوران قبل از محاكمه عنوان مى كند.
در تحقيق ديگرى از گلناز فيض خراسانى از زنان دان اوين در بهمن ۶۹ در مورد ۵۰ مشخص شد كه تمام زنان مبتلا به افسردگى هستند و ۱۸ درصد از آنان فقط كمى، ۳۶ درصد تا حدى و ۳۲ درصد زياد و ۱۴ درصد به شدت علائم افسردگى در آنان بروز كرده بود. در بين افراد با جرم رابطه نامشروع بيشترين ميزان شيوع افسردگى را داشته اند به طورى كه ۶/۹ درصد كمى، ۳/۱۳ درصد تا حدى، ۴ درصد زياد و ۴۰ درصد به شدت در بين معتادان علائم افسردگى در ۹ درصد كمى، در ۴/۴۵ درصد تا حدودى، در ۴/۴۵ درصد به ميزان زياد وجود داشت.در آخرين تحقيقى كه در سال ۸۲ توسط بشرى اولاد عبدالهادى در مورد ۲۰۰ نفر از زنان دانى شهر تهران و كرج درباره اختلالات شخصيتى آنها انجام شد مشخص شد ۶۰ درصد افراد داراى اختلالات شخصيتى و ۴۰ درصد فاقد آن بودند.اما آنچه كه در نتايج تمام تحقيقات از زنان و مردان دانى مشخص شده اين نكته است كه زنان دانى نسبت به مردان دانى با فراوانى بيشترى از اختلالات شخصيتى و اختلالات روحى و روانى در دان ها به سر مى برند.على نجفى توانا حقوقدان عضو هيات مديره كانون وكلا با اشاره به وجود ويژگى هاى خاص در مورد زنان دانى در مقايسه با مردان مى گويد: «مدت هاى زيادى كمتر مجرمين داشتيم اما پس از انقلاب به دليل جرم انگارى برخى رفتارها مثل روابط نامشروع، بدحجابى و روسپيگرى تعداد زنان مجرم افزايش يافت كه زمينه ساز تكثر و تعدد زنان دانى شد و با تغيير نگاه ما از تلقى دان به عنوان فراموشخانه به محلى براى تربيت و اصلاح دانى وضعيت ويژه زنان دانى و قرار دادن نظام ويژه اى براى آنها ميسر شد.»وى معتقد است: «در كشور ما به جاى اين كه دانى ها در دان بازپرورى و جامعه پذير شوند و به آنها حرفه آموزى كنيم و پس از ترخيص مراقبت هاى ويژه از آنها داشته باشيم. دان ها به دانشكده بزهكارى تبديل شده است، نگهدارى بدون برنامه و تنها وجود برنامه هاى روزمره در بازپرورى دانى چندان موفق نخواهد بود.»وى درباره مسئوليت يك مددكار در برابر صد دانى مى گويد: «اين آئين نامه به نظرم متضمن استانداردهاى بين المللى نيست چون با يك حساب رياضى اگر هر دانى ۲۰ دقيقه وقت براى صحبت با مددكار در طول روز بخواهد آن وقت ۵۰ ساعت وقت لازم است. طبيعتاً در يك روز حتى نمى توان از صد نفر حتى احوالپرسى كرد. ضمن اين كه مددكار رابط بين دان و دادگاه و دان و خانواده اش است و با توجه به آموزش هاى بسيار پائين در حد كارشناسى يك مددكار نمى تواند نقش ساده، اصلاح كننده و بازپرورنده دانى را به تنهايى به عهده بگيرد. مددكار بايد در كنار روانكاو، روانشناس و پزشك به كار اصلاح دانى بپردازد. ايده آل اين است كه هر ده دانى يك مددكار و هر نفر هفته اى يك بار با يك روانشناسى بالينى و روانكاو ملاقات كنند و لازم است كه يك روانكاو به طور ثابت در دان مستقر باشد.»وى در پاسخ به اين سئوال كه الان در دان روانكاو و روانشناس بالينى مستقر هستند مى گويد: «خير، اصلاً در بعضى شهر ها روانكاو و روانشناس بالينى نداريم. ضمن اينكه در حد خود آئين نامه هم امكانات در دان نداريم با وجودى كه خود آئين نامه هم ناقص است به همين جهت دان فقط محل نگهدارى دانى شده است.»
افسردگى بالقوه در دان
بالقوه بودن ايجاد افسردگى و اختلالات عصبى و روحى در محيط دان و در نتيجه آن لزوم رسيدگى بيشتر به حال روحى و روانى زندانيان آن چيزى است كه نجفى توانا درباره آن مى گويد: «اصولاً در محيط بسته اى كه انسان را از تردد آزاد افراد جلوگيرى كند و مانع روابط آزاد افراد شود خود به نوعى استرس زا و افسردگى آور است. اگر دان به هنگام ورود دانى برنامه ريزى داشته باشد شخصيت هاى مختلف دانى ها را از هم تفكيك كند و از پرسنل كافى پزشك، روانپزشك، جرم شناس، مسئولان آموزشى و ورزشى برخوردار باشد و سپس روند اجرايى اين برنامه ما روى حالات دگى مرتب مورد مطالعه قرار گيرد و براساس اين نتايج دانى را جابه جا كنند و براساس قاعده تشويق و تنبيه دانى را از محل بسته به نيمه بسته و اگر خوب كار كرد به باز و او را به محيط آزاد منتقل كنند اما اگر دان تنها جايى باشد كه دانى را براى مدتى در آن مى ماند و بعد تحت بهانه هاى مختلفى مرخصى برود و براى او رابطه شرعى ايجاد كنيم و بعد از يك مدت آزادى مشروط و بعد هم عفو دانى نمى تواند تحت انجام برنامه هاى خاصى باشد.»در صورتى كه دان برنامه اى مدون و ساده براى دانى نداشته باشد، پس از مدتى دانى احساس پوچى و بى هويتى مى كند، افسرده مى شود گاهى خودى مى كند، با ديگران درگير مى شود و گاهى براى آرام كردن خود به دارو پناه مى برد و گاهى هم از مواد مخدر استفاده مى كند.
نگرانى هاى يك دانى
در تحقيق عبدالهادى از ۲۰۰ دانى در دان هاى تهران و كرج در سال ۸۲ در مورد وضعيت تاهل زنان مشخص شده است كه ۸/۴۵ درصد متاهل، ۳/۴۳ درصد مجرد، ۳/۸ درصد بيوه و ۵/۲ درصد مطلقه بوده اند.مهوش شيخ الاسلامى تهيه كننده فيلم قاتل، مقتول با ۲۲ دانى مصاحبه كرده است. وى از ديده هايش در دان مى گويد: «تمام اين ها كه من ديدم به جز يكى بچه داشتند. ۳ تا ۴ تا به خاطر بچه هايشان خيلى نگران بودند. يك سرى آنها در بهزيستى بودند كه من به آنها سر زدم. وضع شان خوب بود. اما آنها كه در خانواده هاى اقوام و فاميل هايشان بودند خيلى شرايط بدى داشتند. خانمى را ديدم ۱۶ سال در دان بود دوران محكوميتش تمام شده بود اما چون كسى پيگير كارهايش نبود همان جا مانده بود. ۴ تا از بچه هاى اين خانم پيش برادر شوهرش بودند. برادر شوهر اجازه نمى داد آنها بيايند مادرشان را ببينند و دختر اين خانم را به عقد پسرش درآورده بود، بچه هاى اين را تهديد مى كرد كه اگر برويد رضايت بدهيد به مادرتان، طلاق خواهرتان را از پسرم مى گيرم. خوب اين مادر دلش نمى آمد بچه هايش بيايند رضايت دهند. نديدن بچه ها، نگرانى شان از سرگردان شدن آنها و اينكه فاميل از آنها كار مى كشد و تقريباً مى شوند نوكر و كلفت خانواده اى كه آنها را نگه مى دارند. اين نگرانى ها در شرايط روحى آنها خيلى موثر بود. وقتى راجع به بچه هايشان حرف مى زدند حالت هاى روحى شان خيلى فرق مى كرد.»شيخ الاسلامى درباره وضعيت روحى و روانى آنها مى گويد: «وضعيت روحى و روانى شان اصلاً خوب نبود. قرص هاى آرام بخش زياد مى خوردند. خودشان مى گفتند روزى ۳ يا ۴ قرص مى خوردند تا آرام باشند. مى گفتند اگر قرص نخوريم، نمى توانيم اينجا دوام بياوريم و ده بمانيم. قرص ها باعث مى شود ما واقعيت ها را فراموش كنيم. بيشتر اوقات اينها تا ۱۰ و ۱۱ صبح خوابند و خودشان مى گفتند بيشتر وقتشان را با خواب مى گذرانند. عصرها كه اثرات قرص ها كم مى شود، خيلى جيغ و داد مى كردند.»وى درباره مشقات اينها از زبان خودشان مى گويد: «از غذا ناراضى نبودند، رئيس بندشان را خيلى دوست داشتند. خيلى خانم مهربانى بود. از مددكارانشان هم ناراضى نبودند. اما مى گفتند خب اينها در همين حد مى توانند به ما كمك كنند. از اين بيشتر به آنها اجازه نمى دهند. وضعيت روحى و روانى شان خوب نبود. خودشان مى گفتند ما آسايش روحى و روانى نداريم. در سلول هاى ما تعداد زيادى زنان دانى با اخلاق هاى متفاوت هستند. يكى از زنان دانى مى گفت وقتى همه مى خوابند تنها زمانى است كه آرامش را حس مى كنم. در بقيه روز از سروصدا و دعوا و مرافعه هاى بقيه هيچ آرامشى نداريم. اتاق ها تميز بودند اما ۲۰ و ۳۰ نفر در تخت هاى دوطبقه دور يك اتاق كوچك دگى مى كردند.»يكى از مشكلات اساسى از قول خودشان اين بوده كه: همه جور زندانيان متفاوت را با اخلاق و شخصيت هاى متفاوت در كنار هم نگه مى دارند. شيخ الاسلامى مى گويد: «تا پارسال كه طبقه بندى زندانيان را براساس نوع جرمشان هنوز انجام نداده بودند اما الان را نمى دانم. يك چيزى كه در دان خيلى واضح بود اين بود كه مسئله فقر بود. تمام عامل بدبختى اين زنان فقر فرهنگى و فقر اقتصادى شان است.
آدم هايى مثل همه ما
نجفى توانا در مورد شرايط ارتكاب جرم مى گويد: «امروزه ثابت شده است كه دانى ها آدم هايى مثل همه ما هستند. اگر ما هم در شرايط جرم زايى قرار مى گرفتيم ما هم همان جرم را مرتكب مى شديم و اگر آنها هم موقعيت كنونى ما را داشتند تبديل به ما مى شدند. جامعه و خانواده شرايطى را به وجود آورده كه اين شخص مرتكب جرم شده. پس بايد به او كمك كنيم و فرصتى را كه قبلاً در اختيارش نگذاشتيم حالا به او بدهيم.»
شيخ الاسلامى كه شرايط دگى بعضى از زنان دان را شنيده، معتقد است: «ما شرايط روحى و روانى را قبل از قتل در نظر نمى گيريم. آدمى كه ۳۰ تا آدم را كشته بايد فرق داشته باشد با ى كه بچه دارد، خانواده دارد و به دليل شرايط وحشتناك دگى اش دست به اين كار زده. بايد ببينيم چه بلايى بر سر اين آمده كه اين اتفاق افتاده است.»فريده غيرت وكيل دادگسترى و عضو هيات مديره كانون وكلا و عضو انجمن دفاع از حقوق زندانيان درباره شرايط زنان دانى مى گويد: «دور بودن زنان دانى از خانواده براى آنها مشكلات خاص عاطفى ايجاد مى كند و ما مشاوره هاى روان درمانى به شكلى كه قانون پيش بينى كرده را نداريم. ى كه جرمى مرتكب شده با مشكلات روحى وارد دان مى شود و در حبس اين مشكلات تشديد مى شود. داشتن محيط سالم، تغذيه سالم و رفاه از حقوق هر دانى است كه اگر از آنها برخوردار باشد از افسردگى كه در اثر دانى بودن براى او به وجود مى آيد كاسته مى شود. وقتى صحبت از حقوق دانى مى كنيم از عمل او دفاع نمى كنيم. اما چون اين فرد انسان است حتى تا زمان اعدام هم بايد حقوقش رعايت شود. قوانين ما قوانين بدى نيستند اما هنوز همان قوانين خودمان را هم به درستى اجرا نمى كنيم.»دكتر نجفى توانا درباره استفاده از قرص هاى آرام بخش در دان مى گويد: «به طور طبيعى چون پزشك در دان كم است، متخصص كم است، فضاى دگى دانى كم است. امكانات كم است و به هر حال دانى ها را بايد يك جورى آرام نگه داشت. گاهى خود دانى هم تمايل دارد كه اين داروها را بخورد و از دنياى تلخ خارج و از واقعيت ها دور شود. علت اساسى به كار بردن اين شيوه اين است كه وقتى شما امكانات رفتاردرمانى نداريد، امكانات كاردرمانى نداريد، مجبوريد كه دارودرمانى كنيد، مسكن درمانى كنيد تا دانى آرام شود و براى خودش و براى شما دردسر ايجاد نكند.»

منبع: روزنامه شرق