جایگاه ایران از نظر تولید علم در جهان


دکتر مهدی نجفی/ محمد یلپانی-اکبر حیدری

شنبه سوم بهمن 1383

مدت هاست كه بحث جايگاه واقعى علم در ايران و جايگاه ايران در جهان علم به يكى از موضوعات مهم و بحث برانگيز بدل شده است، به ويژه از زمانى كه طى يك گزارش اعلام شد كه ايران جايگاه سى ويكم را در رتبه بندى جهانى علم داراست. آنان كه از وضعيت تحقيق و پژوهش در ايران خرسند بودند آن را به فال نيك گرفته و گزارش ياد شده را نشانى از بهبود وضعيت پژوهش هاى علمى در كشور دانستند در حالى كه گروهى ديگر بر اين باور بودند كه آمار و اطلاعات ارائه شده در گزارش را بايد با دقت و احتياط بيشترى تفسير و تحليل كرد. به هر روى، گزارش ياد شده بازتاب هاى گوناگونى در داخل كشور يافته است، از جمله آقاى مهدى نجفى در مقاله شماره ۳۷۵ در هفتم دى ماه ۸۳ با عنوان «كمبود ساختارهاى پژوهشى مستقل در كشور» به بررسى وضعيت علمى كشور در زمان حاضر پرداختند. در مقاله اى كه هم اكنون پيش روى شماست دكتر محمد يلپانى از مركز مطالعات و همكارى هاى علمى بين المللى وزارت علوم، تحقيقات و فناورى و دكتر اكبر حيدرى از گروه شيمى دانشگاه تربيت مدرس از زاويه اى ديگر به بررسى اين موضوع پرداخته و به نقد مقاله دكتر نجفى پرداختند. البته لازم به ذكر است كه مقاله حاضر نيز حاوى نكاتى ست كه شايسته تامل بيشتر است، از جمله در بخشى كه به بحث «عدم انطباق زبان ملى ما با مفاهيم جديد علمى- فنى» و «مشكلات نگارش متون علمى به خصوص فرمول نويسى، چه رياضى و چه شيمى» پرداخته است.
• • •

كمبود ساختار پژوهشى مستقل در كشور

دكتر مهدى نجفى*

در مقايسه با گزارش سال ۱۹۹۴ مجله ساينتيفيك آمريكن كه در آن ايران از نظر توليد علم در رتبه ۶۹ دنيا قرار داشت، به نظر مى رسد اكنون در وضعيت بهترى قرار داريم. گزارش اخير مجله نيچر در سال ۲۰۰۴ نشان مى دهد ايران به رتبه سى ويكم صعود كرده است. اگرچه رتبه بندى پيشگفته براساس تعداد مقالات منتشر شده در مجلات بين المللى انجام شده است و يك مقياس جهانى محسوب مى شود، قرائن و شواهد نشان مى دهد رشد كيفى توليد علم نيز با رشد كمى هم پايه بوده است. مقايسه كشورها از نظر تعداد Citation (تعداد مواردى كه يك مقاله توسط متخصصين ديگر مورد ارجاع قرار گرفته است) نيز نشان مى دهد ايران در رتبه ۳۰ قرار دارد.
همچنين است در مورد يك درصد اول مقالاتى كه بالاترين Citation را داشته اند.
با توجه به اين تغييرات سئوال هميشگى اين است كه آيا در توليد علم موفق بوده ايم؟ آيا در مقايسه با كشورهاى ديگر دنيا پيشرفت قابل ملاحظه اى داشته ايم؟ آيا خواهيم توانست با همان سرعتى كه از مقام ۶۹ به ۳۱ صعود كرده ايم به رتبه هاى بالاتر دست يابيم؟ براى پاسخ به اين پرسش ها بد نيست آمارهاى موجود را دقيق تر مرور كنيم:
در سال ۱۹۹۴ تعداد مقالات منتشر شده ايران ۰۳/۰ درصد از كل مقالات منتشر شده در سطح دنيا را دربر مى گرفت. در فاصله سال هاى ۹۷-۱۹۹۳ سهم ايران به ۰۶/۰ درصد و در دوره ۲۰۰۱-۱۹۹۷ به ۱۳/۰ درصد رسيد ولى در هر دو دوره به طور ثابت در رتبه سى ام قرار گرفت. چنين جهشى به خودى خود قابل تقدير است، اما مقايسه سهم ايران با كشور آفريقاى جنوبى در رتبه ۲۹ دنيا، بيانگر اختلاف قابل ملاحظه اى است (به ترتيب ۵۲/۰ و ۵/۰ در مقايسه با ۰۶/۰ و ۱۳/۰ درصد). به عبارت ديگر توليد علم در اين كشور تقريباً ۹-۴ برابر كشور ما بوده است. اين در حالى است كه فاصله كشور ما با كشور بالاتر در رتبه بندى سال ۱۹۹۴ بسيار اندك بوده است (۰۳۲/۰ در مقايسه با ۰۳/۰ درصد). مقايسه كيفى مقالات منتشر شده (Citation) اختلاف به مراتب بيشترى را نشان مى دهد.به علاوه اگر به كشورهاى تراز اول دنيا در توليد علم نظرى بيفكنيم درخواهيم يافت شكاف بين كشورها در حال افزايش است.ايالات متحده كه در سال ۱۹۹۴ با توليد ۳۱ درصد مقالات علمى در سطح دنيا مقام اول را دارا بود در فاصله سال هاى ۹۷-۱۹۹۳ و ۲۰۰۱-۱۹۹۷ افزايش سهم خود به ۵/۳۷ و ۳۵ درصد رتبه خود را حفظ كرد. مضافاً از نظر كيفى (Citation) نيز به تنهايى نيمى از مقالات موثر را ارائه داده است و از يك درصد پر ارجاع ترين مقالات قريب به دو سوم به اين كشور اختصاص دارد. بنابراين بايد پذيرفت كه از نظر سرعت حركت در دنياى علم از ما بيشتر بوده است. به علاوه بررسى تفكيكى حوزه هاى مختلف علوم نشان مى دهد سهم گروه هاى مختلف يكسان نبوده است. بى شك سهم عمده مقالات منتشر شده به گروه علوم محض و پايه تعلق دارد. در گروه هاى بالينى پزشكى و رشته هاى فنى _ مهندسى سهم كشورمان كمتر است. ظاهراً گسترش دسترسى به اينترنت نيز برخلاف آنچه انتظار مى رفت هنوز به كشورهاى جهان سوم كمك نكرده است تا فاصله خود را با كشورهاى پيشرفته كاهش دهند.دلايل گسترش اين فاصله را در كجا بايد جست وجو كرد و راه برون رفت از اين معضل چيست؟ در اين خصوص صاحبنظران بسيار سخن گفته اند و دلايلى از جمله كمبود پژوهشگر تمام وقت، كمبود بودجه و كمبودساختار پژوهشى مستقل (مراكز پژوهشى و پرسنل ورزيده و...) را مطرح كرده اند. اما واقعيت اين است كه مشكلات در دنياى تبادل علمى محدود به اينها نيست. عوامل ريز و درشت ديگرى را مى توان برشمرد كه توجه به آنها مى تواند ضمن تصحيح نگرش مديران در مورد آمار و ارقام ارائه شده به برنامه ريزى براى تسريع در روند بهسازى ساختار پژوهشى كشور كمك كند:
۱- تبعيض: آمار نشان مى دهد در فاصله سال هاى ۹۴-۱۹۹۰ سهم مقالات ارسال شده از ۱۲ كشور در حال توسعه به مجله ساينس دو برابر شده است. در حالى كه در همين فاصله زمانى تعداد مقالات پذيرفته شده از اين كشورها هيچ تغيير نكرده است. به علاوه طى سال هاى دهه ۸۰ ميلادى و پس از آن تعداد موارد ارجاع به مقالات (impact factor) در مجلات بسيارى از كشورهاى در حال توسعه از جمله هند، برزيل، مكزيك و تايلند به طور مداوم در حال كاهش بوده است. سردبير مجله «نيوانگلند» معتبرترين و پرتيراژترين نشريه پزشكى صريحاً اظهار داشته است: «به نظر من در جهان سوم چيزى به نام علم وجود ندارد.» به اين ترتيب بسيارى از مقالات ارسال شده در كشورهايى همچون ايران براى اين گونه مجلات بدون بررسى رد مى شود.
۲- نشاط علمى: پژوهش به عنوان يك باور عمومى حتى در جمع دانشگاهيان نيز نهادينه نشده است. عموماً به پژوهش به عنوان لازمه ارتقا در سيستم دانشگاهى نگريسته مى شود كه عمدتاً بر محور پايان نامه هاى دانشجويى شكل مى گيرد. سازوكار لازم براى رونق يافتن كاروبار علم و ايجاد انگيزه در نسل جوان دانشگاهى نيز به سهولت فراهم نيست و دست كم به اندازه موانع موجود در برابر مسير حركت علمى قوى نيست.
۳- همكارى هاى بين فردى و بين بخشى: امروزه مقالات معتبر عموماً حاصل همكارى افراد و گروه هاست و كمتر مشاهده مى شود پرارجاع ترين مقالات توسط يك نفر تهيه شده باشد. براى نمونه قوى ترين و معتبرترين مطالعات بالينى در زمينه قلب و عروق سال هاست كه در شهر فرامينگهام انجام مى شود و توسط Mayo Cilinic منتشر مى شود. اين مطالعات نه تنها حاصل همكارى گروه زيادى از متخصصين كه نتيجه همراهى ساكنين يك شهر است.
۴- پژوهش به عنوان كليد حل مسئله: سال هاست گروهى از پژوهشگران كشورمان سرگرم انجام مطالعاتى هستند كه مورد توجه مجامع بين المللى قرار مى گيرد و قابليت درج در مجلات معتبر را دارد و البته اقدامى ارزشمند و درخور تقدير است. در مقابل راه حل مشكلات بومى و منطقه اى را بايد در دفتر كار مديران رده هاى مختلف يا حداكثر در جلسات رسمى ادارى جست وجو كرد. ظاهراً مديران علاقه اى به حل مشكلات از طريق پژوهش نشان نمى دهند. پژوهشگران نيز تمايلى ندارند انرژى خود را صرف مقولاتى كنند كه مدت هاست چالشى جدى براى كشورهاى پيشرفته دنيا محسوب نمى شود و علاقه اى به انتشار نتايج آن وجود ندارد. چندى است كه سازمان بهداشت جهانى اعلام كرده است ۹۰ درصد بودجه هاى تحقيقاتى براى كمك به حل مشكلات ۱۰ درصد مردم دنيا صرف مى شود. چه بسا ما نيز بيش از آن كه در مسير حل مشكلات خود قدم برداريم ناخواسته به حل مشكلات ديگران كمك كنيم.
۵- رعايت اخلاقى علمى: وراى ملاحظات حقوقى در مورد روش انجام و نمونه انتشار نتايج پژوهش هاى علمى كه بجاست تفصيلاً مورد بررسى قرار گيرد، جو مراكز دانشگاهى ما فاقد تحمل و ظرفيت كافى براى پذيرش و نقد نظرات مختلف علمى و بالطبع التزام به دستاوردهاى جديد علمى است. همكاران عموماً نظرات يكديگر را برنمى تابند و جز در مطالعات علوم انسانى كمتر به مطالعات يكديگر استناد مى كنند. در مقابل نتيجه بعضى مطالعات انجام شده در خارج از كشور بيش از حد مورد تائيد و تاكيد قرار مى گيرد.
۶- زبان انگليسى و روش تحقيق: به اذعان ويراستاران مجلات معتبرى همچون ساينس، مقالات ارسالى از كشورهاى در حال توسعه در بسيارى از موارد به دليل اشكالات گرامرى و اشتباهات املايى پذيرفته نمى شوند. اين معضل در كشور ما كه آموزش زبان انگليسى در برنامه درسى سال هاى آغازين تحصيل وجود ندارد و زبان رسمى تشكيلات ادارى و مراكز دانشگاهى نيز تلقى نمى شود از اهميت ويژه اى برخوردار است.
۷- اينترنت: آمارهاى موجود نشان مى دهد متاسفانه بيش از نيمى از هزينه اى كه در طول سال در كشور ما صرف اينترنت مى شود به سايت هاى غيراخلاقى اختصاص دارد. اين در حالى است كه كاربردهاى غيرنظامى اينترنت از ارتباط مراكز دانشگاهى با يكديگر آغاز شده است. امروزه آشنايى با اينترنت و سايت هاى علمى موجود در آن براى پژوهشگران به صورت يك ضرورت درآمده است. اينترنت علاوه بر سرعت دسترسى به اطلاعات علمى، ارائه دستاوردهاى جديد علمى را نيز با سهولت و با سرعتى به مراتب بالاتر فراهم مى كند. نشريات الكترونيكى فراوان در رشته هاى مختلف علوم بستر مناسبى براى انتشار نتايج پژوهش هاى محققين كشورهاى در حال رشد ايجاد كرده است.بى شك توجه به نكات فوق در كنار اجراى برنامه ها و دستورالعمل هاى موجود، كمك خواهد كرد تا فضاى پژوهشى كشور واقع بينانه تر ارزيابى شود.
انتظارات و پيش بينى هاى خود را درباره چشم انداز فرآيند توليد علم در كشورمان بر اين پايه تعديل كنيم و ضمن تاكيد بر افزايش توانمندى هاى واقعى خود و پرهيز از تكيه بيش از حد بر آمار و ارقام، تاثير بعضى انحصارات در عرصه هاى بين المللى و داخلى را بر حركت علمى از نظر دور نسازيم.
*عضو هيات علمى دانشگاه علوم پزشكى تهران
Scientific American, Aug.1995 Nature, Jul.15.2004
-------------------------------------------------------------


نقدى بر نوشته دكتر مهدى نجفى

جايگاه ايران از نظر توليد علم در جهان

محمد يلپانى-اكبر حيدرى


«... مرا هيچ چيز از نام و نان به تحمل اين تعب طويل جز مظلوميت مشرق در مقابل ظالمين و ستمكاران غربى وانداشت...... مى ديدم كه مشرق بايد به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جديد مسلح گردد، نه اينكه اين تمدن را خوب مى شمردم...... وقتى ضعف و انكسار ملت خود را ديدم دانستم كه ما ناگزير بايد با سلاح وقت مسلح شويم و آن آموختن علوم امروزى بود و اگر نه ما را جزء ملل وحشى مى شمردند و بر ما آقايى روا مى بينند. و آموختن آن اگر به زبان خارجى بود البته ميسر نمى شد و اگر بر فرض محال هم ميسر مى گرديد، زبان ما كه اس (اساس) مميزات مليت است متزعزع مى گشت. پس بايستى آن علوم و متون را ترجمه كنيم و در دسترس مكاتب بگذاريم و اين ميسر نمى شد جز بدين كه اول لغات خود را بدانيم....»
مقدمه لغتنامه- على اكبر دهخدا
نخست اينكه جاى خوشوقتى است كه طى چند سال اخير مجلات و روزنامه هاى ايران به مسئله كماكان حل نشده پژوهش و تحقيقات توجه داشته و مقالات و نظرات مسئولان امور، سياستگزاران پژوهشى، صاحب نظران محقق و متفكران رسمى و غيررسمى كشور را براى اطلاع عموم چاپ مى نمايند. طبيعتاً اين نظرات منعكس كننده ديدگاه هاى متفاوت است و شايد براى خواننده علاقه مند، ولى به لحاظ حرفه اى كم آگاه كه سعى دارد اين مطالب را دنبال كند، اين نظرات مختلف و يا حتى متناقض به نظر برسند. يكى از اشكالات ديگر براى نتيجه گيرى مطلوب فاصله زمانى نسبتاً زياد بين نشر اين مقالات است كه با توجه به وفور ديگر اخبار و اطلاعات واصله در بين دو يا چند نوشته، همواره تنها آخرين مقاله در خاطره خواننده مانده و مورد توجه او قرار مى گيرد. مطلب اخير به خصوص زمانى اثر اصلى خود را به جا مى گذارد كه نويسندگان مقالات به نظرات مكتوب قبلى خود و يا ديگران اشاره اى نكرده، يا به طور انتخابى و گاه بدون ذكر منبع، نقل قول كرده و يا حتى با ذكر منبع، مطالب ژرف را با ساده انگارى تفسير كنند! اگر چه معمولاً روزنامه جاى درج مقالات علمى و يا استفاده از سبك و روال نگارش علمى نيست، ولى اگر نويسنده خود فردى علمى و مطلب او بحث برانگيز و هدف آموزش و يا آگاه كردن توده مردم باشد، بجاست كه براى كسب مشروعيت مطالب خود، با ارجاع به نظرات قبلى نشان دهد كه به حرف و مطالب ديگران گوش فرا داده و يا حداقل آنها را خوانده است و براساس نتيجه گيرى از آنچه ديگران اظهار داشته اند، به نظريه كنونى خود رسيده است.
اكنون با توجه به مقدمات بالا و تاكيد بر اينكه با بسيارى از نتيجه گيرى هاى نويسنده مقاله روزنامه شرق۱ اختلاف نظر اساسى نداريم، در چند مورد اختلاف هايى ميان برخى از داده هاى مقاله فوق و داده هاى محققان ديگر ظهور مى كند كه به اين تفاوت ها مختصراً اشاره خواهيم كرد. ولى قبل از آن نظر كلى ما اين است كه موقعيت و توان كمى و كيفى علمى هر كشور يا نهاد علمى را مى توان برحسب مولفه هايى از جمله: بازده علمى به نسبت هزينه ملى (بخش دولتى و خصوصى) در تحقيقات، رده بندى براساس تعداد مقالات، اعتبار علمى مجله، تعداد و كيفيت ارجاعات و شاخص هاى ديگر كه در مطالب زير نيز به بعضى از آنها اشاره خواهيم كرد، مورد بررسى قرار داد. مسلماً استفاده از تنها يك يا دو مولفه از دقت ارزيابى كاسته و در نتيجه باعث گمراهى خواهد شد.
۱- نويسنده محترم مقاله روزنامه شرق به مقام ايران براساس روش شمارش عددى و آمارى مقالات علمى كشور از دو منبع يكى قديمى (۱۹۹۵)۲ و ديگرى جديد (۲۰۰۴) استناد مى كند. در مورد منبع اول فعلاً بحثى نيست ولى در مورد دومى لازم است ذكر شود كه در پى درج مقاله «مجله نيچر» (Nature) و ترجمه چاپ شده آن تاكنون چندين نوشته در روزنامه هاى كشور درباره مفهوم واقعى نوشته مذكور درج شده است و نحوه قرار گرفتن ايران در مقام سى و يكم ميان سى و يك كشور منتخب توضيح و نشان داده شده است كه در جدول و ليست مقاله «نيچر» بسيارى از ممالك پيشرفته تر از ايران به دلايلى حذف شده اند و در نتيجه مقام واقعى كشورمان از سى و يكم «اندكى» پايين تر است! جايگاه واقعى علمى كشور تنها با توجه گزينشى به مقالاتى مانند نوشته كينگ در مجله «نيچر» مشخص نخواهد شد و ما را به كسب افتخارى واقعى و پايدار در ميان كشور ها نمى رساند!
۲- اما در مورد كيفيت مقالات كشور دست اندركاران پژوهشى مى دانند كه نگارش مقاله اى علمى تنها يك طرف قضيه است، طرف ديگر و مهمتر از انتشار مقاله، استفاده آن توسط همكارى متخصص است. بهترين مقالات حاوى نظرات و يا نتايج آزمايشگاهى، اگر خواننده و براى حداقل بخشى از آن كاربردى نظرى و يا عملى پيدا نشود، بيهوده بوده و يا به عبارت ديگر «از اول به زحمتش نمى ارزيده است.» لذا دنياى علم به عنوان يكى از معيار هاى متعدد علم سنجى، شمارش تعداد ارجاعات به مقاله را انتخاب كرده است. اما همزمان اين ارجاعات را به ارجاعات «خودى» و «غيرخودى» نيز تفكيك كرده است. ارجاعات خودى آن ارجاعاتى هستند كه محقق به مقالات خود اشاره مى كند. محققين اينگونه ارجاعات را معمولاً فقط براى معرفى كارهاى قبلى خود به ليست ارجاعات اضافه مى نمايند كه براى ارزيابى كيفى مقالات منظور نمى شوند. لازم به ذكر است كه به طور آمارى مشاهده شده كه «ارجاعات خود به خود» مربوط به مقالات سال ۱۹۹۹ محققين كشورمان (۹/۵۲ درصد) به مراتب بيش از ميزان متوسط دنيا به ثبت رسيده است. براى مقايسه محققين آمريكايى در اينگونه فهرست ها تنها به ميزان ۱/۲۲ در صد به خود اشاره مى كنند.) علاوه بر مراجعه به خود، محققين ايرانى براى افزايش تعداد ارجاعات عادت ديگرى را نيز در بين خود مرسوم كرده اند. آن اينكه در حد امكان با اشاره به مقالات يكديگر ارجاعات ديگرى را نيز افزايش دهند، حتى اگر مستقيماً به مطالب مقاله مربوط نباشند! به اين ترتيب تعداد ارجاعات به مقالات ما در مقياس بين الملل به نحوى چشمگير درون شبكه اى و متورم شده اند و لذا در مورد ما تعداد ارجاعات به تنهايى نشانه اى از ارزش واقعى محتواى مقاله نيست. علاوه بر آن قابل توجه است كه تعدد ارجاعات غيرخودى به مقالات هم لزوماً مثبت نيستند چون استناد كننده ممكن است ايرادى را به محتوا مطرح كرده باشد.
۳- در مقاله دكتر نجفى اشاره اى به تبعيضات مجلات علمى بين المللى در مورد پذيرفتن مقالات محققين جهان سوم و طبعاً ايرانى مى شود. ظاهراً منظور اين است كه مقالات خوب ما جهت چاپ در مجلات معتبر جهان پذيرفته نمى شوند و به نقل از مقاله ساينتيفيك آمريكن،۲ سخنان «سردبير مجله نيوانگلند معتبرترين و پرتيراژترين نشريه پزشكى» كه صريحاً اظهار داشته است: «به نظر من در جهان سوم چيزى به نام علم وجود ندارد» و نتيجه مى گيرد كه «... به اين ترتيب بسيارى از مقالات كشورهايى همچون ايران براى اين گونه مجلات بدون بررسى رد مى شوند»! جدا از صحت اين نقل قول از اين سردبير، محققين ممالكى چون چين، كره، تايوان، هندوستان، برزيل، تركيه و... با انتشار مقالات خود در مجلات علمى تراز اول دنيا (high impact factor) ثابت كرده اند كه در همه زمينه هاى علم حرف هاى مهمى براى جامعه علمى دنيا دارند. لذا با وجود ادعا هاى اينچنينى هنوز بايد ثابت شود كه رد مقالات ما جهان سومى ها در اثر تبعيضات بوده اند و نه در اثر «تحقيقات محقر» (shabby research) ، «كش دادن مطالب از محتواى يك كشف به چند مقاله» (stretching a single research finding) و بالاخره «چاپ مقالات خالى از محتواى معرفتى» redundant papers in the race toward publication. اين سخنان كه در همان مقاله مدافع جهان سوم آورده شده اند و نيز اين ديگر به نقل از يك دانشمند فيليپينى كه مى گويد: «من دو يا سه مورد را مى شناسم كه مطالب استخراج شده دهه ۱۹۷۰ را [جديداً] منتشر كرده اند تا از مزاياى آن استفاده نمايند، قابل تعمق است! ما نويسندگان اين سطور به طور تصادفى از ۳۱ مورد دو يا سه بار چاپ كردن همان مقاله و يا محتوايى نزديك به همان مقاله قبلى، توسط مقاله سازان كشورمان خبر داريم! متاسفانه بايد اذعان كرد كه در بعضى از مقاله هاى علمى كشورمان بدون توجه به قانون كپى رايت از روش كپى كردن بخش هايى از نوشته هاى منتشر شده ديگران و چسباندن آنها در مقاله خود(Copy & Paste) استفاده شده است! (متاسفانه مقررات ارتقاى كادرهاى آموزشى - تحقيقى و سياست هاى اشتباه مديريت تشويق مالى مقالات كشور، سبب «بدعادت هايى» در جامعه علمى كشور شده است. گاهى مشاهده مى شود كه افرادى در ميان مصنفين مقالات علمى ظاهر مى شوند كه در واقع مشاركت آنها در نتايج و نگارش بسيار غيرمستقيم بوده و احتمالاً فقط نقش تداركاتچى مالى، مديريتى و يا حتى رفيقانه (گاهى هم نام آنها با املاى لاتين اشتباه) را داشته اند!)
۴- تبعيض زبانى نيز كه «... به اذعان ويراستاران مجلات معتبرى همچون ساينس، مقالات ارسالى از كشور هاى در حال توسعه در بسيارى از موارد به دليل اشكالات گرامرى و اشتباهات املايى پذيرفته نمى شوند۲» نيز نمى تواند عموميت داشته باشد. مى توانيم حدس بيم كه محققين بسيارى از كشور هاى جهان اول و سوم، از جمله ژاپنى ها، نيز با زبان انگليسى آشنايى كمتر از محققين ما دارند. معمولاً مجلات معتبر ويراستارانى دارند كه اين نقيصه را قبل از چاپ رفع مى نمايند. در اينجا نقل داستان اولين مقاله علمى نگارش شده توسط فيزيكدان بسيار معروف هندى به نام بوز (Bose) كه حتى مدركى بيش از يك ليسانس از يك كالج گمنام در بنگال هندوستان نداشته است و آن را با زبان انگليسى- هندى با ترس براى اينشتين دانشمند معروف ارسال مى دارد خالى از لطف نيست: اينشتين آنقدر از نتايج آقاى بوز خوشش مى آيد كه آن را شخصاً به زبان آلمانى ترجمه و براى چاپ به مجله معتبر فيزيك آن زمان Zeitschrift fuer Physik ارسال مى دارد. معادله بوز هنوز هم در فيزيك تحت عنوان معادله بوز- اينشتين Bose-Einstein Equation اهميت و معروفيت خود را حفظ كرده است. اگر بتوان از اين يك مثال قديمى عبرتى گرفت اين است كه اگر محتواى يك تحقيق جالب باشد با هر اسمى، از هر منشا و با هر ميزان انگليسى ناقص هم كه نوشته شده باشد، ولى ارزش علمى آن روشن بيان شده باشد، در مجلات مربوطه پذيرفته مى شود. ولى اگر شك در اهميت محتوا باشد سبك نوشتن و مبدا در رد و يا قبولى مطلب موثر خواهد بود. اصولاً اين روزها در موارد انتقال مفاهيم علوم طبيعى، با قدرت تصحيح املا و گرامر، نهفته در برنامه هاى رايانه اى، دليلى براى «بد» نويسى زبان انگليسى نبايد وجود داشته باشد. اين مقدار درباره نوشته دكتر نجفى. اما شايد تمامى مطالب و توضيحات فوق و همه آنچه ما دست اندركاران پژوهش براى عموم در روزنامه ها مى نويسيم در لابه لاى اصطلاحات حرفه اى به كار برده شده در اين نوشته ها كلاً «نامفهوم» بمانند و مردم كشورمان كه هر ساله مبالغى كلان از محل ماليات ها و يا از سهم درآمد هاى نفتى خود كه مقامات مملكتى به نام آنها به اين منظور تخصيص مى دهند، از اهميت فعاليت هاى واقعى پژوهشگران كشور كاملاً آگاه نشوند. در نتيجه بر خود واجب مى دانيم تعريفى را از پژوهش بياوريم تا اينكه معلوم شود رتبه علمى ما در جهان، هر چه هست، برايمان چه معنايى مى تواند داشته باشد. بدون اينكه وارد جدال تاريخى مفهوم علم در اجتماع خود شويم، بايد اذعان كنيم كه همه جنبه هاى علم امروزى، ريشه اى غربى دارند كه منشاء خود را در عادات و فرهنگ زير سئوال بردن بى چون و چراى همه پديده هاى مربوط به دگى انسان ها و طبيعت اطراف آنها مى يابد. غربى ها طى قرن ها در راه اين دلمشغولى خود، روش هايى را براى صحيح طرح كردن سئوال و رسيدن به جواب معقول نيز اختراع كردند. به عبارت ديگر آنها هم براى طرح سئوال و هم براى رسيدن به جواب و نيز براى نحوه اطلاع رسانى آن قوانينى بسيار دقيق به وجود آورده اند. به مرور اين قوانين آنچنان همه جا گير شدند كه تمامى جنبه هاى دگى مردم آنجا را تحت تاثير خود قرار دادند. از حوصله اين نوشته كوتاه خارج است كه جنبه هاى مختلف اثرگذارى متقابل «اجتماع _علم _ اجتماع» را بررسى كرده و براى هر كدام م