دختران خانههاي سلامت، سالم هستند
گفت وگو با دکتر سیدهادی معتمدی
یکشنبه 25 بهمن 1383
 
     
 
مقوله آسيبهاي اجتماعي از جمله مقولاتي است كه در جامعه ما روند روبهرشدي دارد. از جمله اين آسيبهاي اجتماعي ميتوان به بحث دختران فراري و ان آسيبديده اشاره كرد. پديدهيي كه با ازدياد آن نسلهاي آينده با خطرهاي جدي چون افزايش ابتلا به ويروس ايدز، عدم امنيت اجتماعي و از همه مهمتر عدم امنيت اخلاقي روبرو خواهد بود. چرا كه دختران امروز مادران فردايند و مادران پرورش دهنده فردان آيندهاند. اگر مادر خود يك فرد آسيبديده اجتماعي باشد فرد او نيز خواهناخواه درگير آسيب اجتماعي خواهد شد. در همين راستا گفتوگويي با دكتر سيدهادي معتمدي مديركل دفتر رسيدگي به امور آسيبديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور انجام دادهايم. وي روانپزشك و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي است و مدت سه سال است كه در اين پست مشغول به كار است. معتمدي پيش از اين در صداوسيما مشغول به كار بوده و عمده وقت خود را در دانشگاه و فعاليتهاي علمي سپري كرده است.
آسيب اجتماعي به چه مفهومي است و چه مقولاتي را شامل ميشود?
آسيب اجتماعي ترجمه لغوي سوشيال پاتولوژي است. پاتولوژي يك اصطلاح پزشكي به معناي بيماريها و علل و اسباب بيماري است. به اين دليل آسيب اجتماعي گفته ميشد كه ديدگاه اوليه ديدگاه شبه پزشكي بود. اخيراص صاحبنظران در مقوله مشكلات اجتماعي بيشتر بحث ميكنند و سوشيال پرالمها را بيشتر مدنظر دارند. عدهيي معتقدند كه يك آسيب اجتماعي وقتي گسترده و همهگير بشود تبديل به مشكل اجتماعي ميشود. تعريفي كه بهزيستي از آسيب اجتماعي دارد بيشتر تعريف عملياتي است. اصولاص رفتار و روابط ناسالم تشكيلاتي، روابط ناسالم بين افراد مختلف را آسيب اجتماعي ميگوييم. اگر بخواهيم به عنوان يك تعريف عملياتي به آسيب اجتماعي بازتر نگاه كنيم هرگونه اختلال در روابط شغلي،روابط اجتماعي، روابط بين فردي و روابط انسان با خويشتن ميتواند به نوعي يك مشكل اجتماعي تلقي شود و اين تعريف عملياتي در كار ما خرد ميشود و براساس مجموعه اهداف دفتر براي هر يك از آسيبها تعريف خاصي را ارايه كردهايم. در حقيقت از بين آسيبهاي اجتماعي مختلف، تعدادي از آسيبها را در اولويت كاري خود قرار داده و برنامههاي اجرايي خود را بر مبناي آنها تنظيم كردهايم.
اولويتهاي اصلي دفتر آسيبهاي اجتماعي در چه بخشهايي از آسيبها متمركز شده است?
آسيبهاي اجتماعي طيف وسيعي را شامل ميشود كه از جمله آن ميتوان به بيماريهاي فردي مانند ايدز اشاره كرد كه ريشه در مسائل اجتماعي دارد و اطلاع داريد كه ايدز بيمارييي نيست كه مثل سرطان در نهاد خود فرد توليد شود بلكه علل و اسباباجتماعي دارد. فرق ايدز با ساير بيماريهاي عفوني در اين است كه اين بيماري تنها به فرد مربوط نميشود بلكه بايد منشا و علت بيماري مشخا شود. سري دوم آسيبهاي اجتماعي مربوط به بيماريهاي اقتصادي جامعه است مانند رشوهخواري، پولشويي، رباخواري و... سري بعدي آسيبها به مسائل صرفاص اجتماعي برميگردد مانند همسر آزاري ، كودكآزاري، دختران فراري،كودكان خياباني و طلاق. اگر آسيب اجتماعي را يك مثلث در نظر بگيريم يك راس آن مشكلات اقتصادي، يك راس آن مشكلات صرفاص اجتماعي و راس ديگر آن مشكلات پزشكي و بيماريهاي فردي است كه در هر يك از اين رئوس، آسيبهاي متعددي ميتوان برشمرد. از ديدگاه بهزيستي مسائل صرفاص اجتماعي در اولويت قرار دارد.
در مباحث صرفاص اجتماعي آسيبهاي اجتماعي، كدام مقولهها صرفاص به ان ودختران اختصاص دارد?
براي اينكه جواب اين سوال شما را بدهم بهتر است كه بحث آسيبهاي اجتماعي را بازتر كنيم. از تمام آسيبهاي اجتماعي چون اعتياد، فقر، بيكاري، مسائل خانواده نابسامان، رشوه، ربا، ايدز، مسائل سالمندان و... مجبوريم كه تعدادي را انتخاب كنيم و با توجه به اينكه بهزيستي عمدتاص سوگيري خاص دارد اين سوگيري در وهله اول مرتبط به كودكان است و بعد در ارتباط با ان. پس اولويتهاي دفتر آسيبهاي اجتماعي را عمدتاص كودكان و ان تشكيل ميدهند. برنامههاي اتخاذي براي دختران و ان كه اولويت دوم بعد از كودكان است، شامل خانههاي سلامت، بازپروري ان آسيبديده، خودكشي و كنترل خودكشي در دختران و ان، همسرآزاري و خدمات آن است. از كارهاي حمايتي ديگر دفتر آسيبهاي اجتماعي حمايت از مبتلايان به اختلالات هويت جنسي است كه بسياري از اين افراد را ان تشكيل ميدهند. در ساير دفاتر معاونت امور اجتماعي عموما اولويتها به سمت ان است مانند دفتر حمايت از ان سرپرست خانواده، دفتر ان و خانواده كه به صورت تخصصي راجع به ان فعاليت دارند و بيشترين بودجهيي كه در معاونت امور اجتماعي صرف ميشود در دفتر ان و خانواده است كه حتي از بودجه دفتر امور آسيبها
ي اجتماعي بيشتر است.
آقاي دكتر طبق آمار ؤبت شده وضعيت خودكشي در جامعه ما بخصوص در ميان ان به چه صورت است?
در مجموع خودكشي در بين مردان بيشتر است. در رابطه با خودكشي قانون كلي در جهان وجود دارد كه ان چهار بار بيشتر از مردان اقدام به خودكشي ميكنند اما مردان سه بار بيشتر خودكشي موفق دارند. يعني به ازاي هر صد  كه اقدام به خودكشي ميكنند فقط 25 مرد دست به اين كار ميد اما در آمار مرگ بر اؤر خودكشي آمار مردان سه برابر ان است و اين آمار نشاندهنده خشونت در خودكشي مردان است. در شش، هفت استان كشور آمار خودكشي در ان بيشتر است و در غالب اين استانها خودكشيهاي بد چون خودسوزي مشاهده ميشود. متاسفانه در سال اخير در استانهاي كردستان، كرمانشاه، سمنان افزايش خودكشي در ان را شاهد هستيم. همچنين در استان ايلام و لرستان نيز آمار خودكشي در ان افزايش داشته است. اين استانها، جزو استانهاي غربي كشور هستند. دفتر آسيبهاي اجتماعي طرحهاي حمايتي در زمينه خودكشي را برعهده دارد و بايد اين نكته را مدنظر داشت كه اصولاص بحث خودكشي و پيشگيري از خودكشي مربوط به دفتر پيشگيري از خودكشي وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشكي است. دفتر امور آسيبديدگان اجتماعي از طريق مركز مداخله در بحرانهاي اجتماعي بهزيستي كارهاي حمايتي اين افراد كه شامل 
كارهاي آموزشي، تبليغاتي و حمايتي اين افراد است را مدنظر خود قرار داده است.
در رابطه با دختران فراري و كاهش سن اين دختران توضيح دهيد?
مسالهيي كه درباره آسيبهاي اجتماعي مطرح است اينكه همه آسيبهاي اجتماعي كاهش سن داشته است. در واقع اگر به آمار نگاه بياندازيد متوجه ميشويد كه سن اعتياد هم پايين آمده سن طلاق هم كاهش پيدا كرده است. اخيرا مشاهده ميشود كه بيشترين ميزان طلاق گاهي تا حدود 30 درصد در برخي استانها در بين جوانان ديده ميشود. البته آمار 30 درصدي در برخي استانها است اما در كل ميزان طلاق در جوانان كشور نسبت به ديگر آسيبهاي اجتماعي بسيار بالا است. ميزان بيكاري هم در بين جوانان به مراتب بالا است. بهتر است پيش از اينكه اين بحث را بازتر كنيم تعريف كلي از جوان داشته باشيم. بر طبق تعاريف روانپزشكي سن 20 تا 40 سالگي سن جواني محسوب ميشود پس هرگاه صحبت از جوان ميشود ميانگين سني 20 تا 40 سال مدنظر ما است. اما در جامعه و به معناي عام، جواني سن 20 تا 25 سالگي است. علل و عوامل اين كاهش سن خود بحثي جداگانه ميطلبد كه از حوصله اين مصاحبه خارج است. در بررسي بين دختران فراري حدود يكي، دو سال سن اين دختران كاهش پيدا كرده است. علت اين موضوع هم نابسامانيهاي خانواده است كه به چند دسته تقسيم ميشود. 1 همسرآزاري 2 كودك آزاري 3 اعتياد 4 فقر 5 بيكاري 6 مردان خشن 7 خشونتهاي خانوادگي 8 سهلانگاري خانوادهها. گاهي مواقع ممكن است كه در خانوادهيي خشونت وجود نداشته باشد اما نسبت به فردان و همسر سهلانگاري صورت گيرد كه ميتواند در تحصيل، بهداشت، تغذيه، مسائل اجتماعي، ارتباط، همصحبتي، رفاه و آسايش و در كل حقوق اوليه فرد اين سهلانگاري صورت بگيرد. ما در آمار مشاهده ميكنيم كه حدود 90 درصد دختران فراري از خانوادههايي هستند كه در آنها طلاق واقع شده است. يا نابسامانيهاي خانوادگي وجود دارد. در كنار مساله دختران فراري وقتي به ساير آسيبهاي اجتماعي دقت ميشود، اگر اعتياد افزايش پيدا ميكند، اگر طلاق 11 درصدي از سال 1381 به 5\13 درصد در سال جاري افزايش پيدا كرده است طبيعتا تبعات آن هم افزايش مييابد. آسيبهاي اجتماعي بايد به صورت يك جيره در نظر گرفته شود. 
علت طلاق چيست?
سوال خوبي است اما كافي نيست بايد گفت: طلاق علت چه چيزهايي است? طلاق ناشي از چيست? يعني طلاق در يك طرف به علت است و در طرف ديگر معلول است. طلاق معلول فقر، همسرآزاري، كودك آزاري و... و علت ان آسيبديده است. ان آسيبديده معلول دختران فراري هستند و در حقيقت طلاق علت سرگرداني ان در خيابان، افسردگي مردها است. افسردگي مردها علت اعتياد است. افزايش اعتياد علت از دست دادن شغل است. از دست دادن شغل علت افزايش فحشا و اعتياد بيشتر است. اعتياد هم به علت طلاق است. در حقيقت هر علتي، معلول علت ديگر است كه در انتها مانند يك چرخ به علت اوليه باز ميگردد و اين روابط نامتجانس در هم تنيده شده است.
آمار ثبت شده تعداد دختران فراري در سازمان بهزيستي چقدر است?
در شش ماهه اول سال 1382 حدود 600 دختر فراري جمعآوري شده است در حالي كه در شش ماهه اول سال 1381 حدود 350 مورد جمعآوري شدند. يعني ما يك رشد 180 درصدي در جمع آوري دختران فراري داشتيم. بر طبق برآوردهاي تخميني تا پايان سال 1382 حدود 1200 تا 1300 دختر فراري از سطح كشور جمعآوري خواهند شد.
آيا تعداد دختران فراري همين تعداد است?! طبيعتا بايد رقم آن بيش از اين تعداد باشد. سوال ديگري كه در اينجا پيش ميآيد اينكه آيا تعداد اين دختران، ارقامي است كه بعضي خبرگزاريهاي خارجي فارسي زبان يا افراد اعلام ميكنند و اين ارقام ميليوني است?
مسلما نه. دفتر رسيدگي به آسيبديدگان اجتماعي منكر اين ارقام است. براي اينكه دختران فراري بالاخره در يك جا گير ميافتند يا توسط بهزيستي جمعآوري ميشوند، يا كميته امداد آنها را جمعآوري ميكند، يا توسط نيروهاي انتظامي جمعآوري ميشوند يا توسط باندهاي قاچاق دختران و ان از كشور خارج ميشوند يا وارد باندهاي فساد و فحشا ميشوند. بنابراين اگر كسي بخواهد آمار دختران فراري را داشته باشد بايد آمار و ارقام تمام اين نهادها و باندها را در دست داشته باشد. ما آمار دقيق باندهاي فحشا كه دختران فراري وارد آن ميشوند را نداريم اما تبعات و رويكردهاي آن را در جامعه داريم كه از جمله آن ميتوان به اني اشاره كرد كه در خيابانها دستگير ميشوند، باندهاي فسادي است كه شناسايي و متلاشي ميشوند.
اني كه به صورت قاچاق از كشور خارج ميشوند يا به مواد مخدر اعتياد پيدا ميكنند.در شش ماهه اول 1382 ما حدود 700  آسيبديده را از خيابانها جمعآوري كرديم كه نسبت به سال گذشته تغيير محسوسي حاصل نشده است. همچنين ما توقع داريم كه تا پايان سال جاري حدود دو، سه هزار  آسيب ديده را جمعآوري كنيم. آماري كه در اختيار دفتر رسيدگي آسيبديدگان اجتماعي است همان آمار سه هزار  درگير مسائل فحشا است كه تا پايان امسال جمعآوري ميشود. منشا و خاستگاه آمار ميليوني خبرگزاريهاي خارجي بايد از خود آنها سوال شود. من گاهي اوقات به افرادي كه به اين آمارها استناد ميكنند ميگويم كه به خويشان و آشنايان خودتان نگاه كنيد، به محله، كوچه خودتان نگاهي بيندازيد. در محله و آشنايان خود چه تعداد از اين افراد وجود دارند?! به عنوان مثال با توجه به آمار ميليوني شهر تهران در 22 منطقه، ما بايد روزانه چندين هزار نفر از اين ان و دختران را مشاهده كنيم در حالي كه بدين شكل نيست. ما نميگوييم آمار چه مقدار است، ما فقط از افرادي كه اين آمار را ميدهند ميخواهيم كه راه به دست آوردن اين آمارها را به ما بيامود. آمار سازمان بهزيستي سه هزار  آسيبديده است و تخمين زده ميشود كه با توجه به رشد آسيبهاي اجتماعي ساليانه بين 10 تا 15 درصد به اين ارقام اضافه شود و ما از آمار نهادها و ارگانهاي ديگر اطلاع نداريم.
دختران فراري بيشتر در چه نقاطي از كشور وجود دارند و بيشتر در چه نقاطي اين امر صورت ميگيرد?
اصولا دختران فراري در مناطق خاصي گير ميافتند. معمولا شهرهاي توريستي كه آمد و رفت مردم در آنها زياد است محل هاي خوبي براي اين دختران است. آمار پذيرشي كه دفتر آسيبهاي اجتماعي دارد حاكي است كه بيشترين دخترها در تهران جمعآوري شدهاند. بعد از تهران در خوزستان، در سمنان، استان مركزي و اصفهان آمار بالايي از دختران فراري وجود دارد. سمنان با اينكه شهر كوچكي است آمار پذيرش زيادي از اين دختران را دارد. علت آن هم فعاليت خوب دفاتر رسيدگي آسيبديدگان اجتماعي بهزيستي است. سمنان گلوگاه استان خراسان است و احتمال ميرود كه اين دختران به مقصد مشهد در حركت بودند كه در سمان گير افتادهاند.
استان گلستان نيز چون گلوگاه راه مشهد و استان خراسان است آمار زيادي از پذيرش دختران فراري دارد. آمار بالاي دختران فراري در استان مركزي به دليل حركت اين دختران به سمت تهران و قم است. تعداد وروديهاي توريست و زاير به استان قم در سال گذشته بيش از ده ميليون نفر بود. بنابراين اينكه توليد و محل فرار اين دختران در كدام شهرها است آماري در اين رابطه وجود ندارد. چون اين افراد معمولا شناسنامه ندارند و بر مبناي لهجه و گويش هم نميتوان آنها را اهل منطقهيي دانست و ما بيشتر مكانها و شهرهايي كه اين دختران پذيرش ميشوند را در آمار داريم.
در مورد ان آسيبديده اجتماعي چه برنامههاي حمايتي وجود دارد?
همانطور كه در جامعه دختران فراري داريم ان محصول همسرآزاري، طلاق و اعتياد و... را هم داريم. بهزيستي براي اين ان هم مراكزي در نظر گرفته است. ما در كل كشور حدود 28 مركز خانه سلامت و حدود 18 مركز ان آسيبديده داريم كه در مورد تمام اين افراد مراحل مختلف ساماندهي انجام ميشود. مراحل ساماندهي شامل 1 خدمات مددكاري 2خدمات پزشكي و روانپزشكي و آسيبهاي رفتاري 3 خدمات خانوادگي شامل بازگرداندن به خانواده كه از طريق مددكاري خانواده مورد شناسايي قرار ميگيرند و در صورت بسامان بودن خانواده فرد آسيبديده به خانواده برميگردد. در غير اين صورت دختر از خانواده خارج شده و در مراكز بهزيستي نگهداري ميشود. در هر دو صورت دختر در حمايت دفتر امور آسيبديدگان اجتماعي است. 4 آموزش خود به دو بخش تقسيم ميشود : الف آموزش كلاسيك ب آموزش فني حرفهيي.آموختن حرفه به اين دختران براي استفاده در آينده بسيار مفيد است چرا كه اشتغالزايي آنها را باعث ميشود.5 آموزش مهارتهاي دگي: كه عمدتا اين آموزشها ايجاد استقلال و راههاي مقابله با معضلات اجتماعي را شامل ميشود. در حقيقت ديدگاه و كپيبرداري و الگو برداري اين افراد را تغيير ميده
يم ونگرش آنها را مثبت ميكنيم.6 اشتغالزايي از طريق آموزش فني حرفهيي. هر ساله دفتر آسيبهاي اجتماعي درصد مناسبي از اشتغال معاونت اجتماعي را بر عهده خود ميگيرد و اين دختران را در كارگاههاي توليدي كوچك و مكانهاي مناسب مشغول به كار ميكنيم. البته افرادي كه مطمئن باشيم آسيب آنها از بين رفته و به خود و محيط كار خود آسيبي نميرسانند.7 در مرحله آخر اگر امكان آن وجود داشته باشد ازدواج و دگي مشترك براي اين دختران مهيا ميكنيم. 
مهمتر از همه اصول، اين افراد در سبدي قرار ميگيرند به نام سبد حمايت يعني انساني كه داراي خانواده نيست يا خانواده او خانواده خشن و آزاردهندهيي است را تحت حمايت قرار ميدهيم كه به مجموعه اين اقدامات در بهزيستي «ساماندهي ان آسيبديده، دختران فراري و...» ميگويند.البته ما مدعي نيستيم كه اين كارها را بخوبي انجام مي دهيم اما ما به دليل اينكه به مشكلات خانههاي سبز و خانههاي ريحانه شهرداري برخورد نكنيم بايد اين كار را آهسته پيشببريم. الحمدلله تا به حال با كادر آموزشي مجربي كه در اين مراكز مستقر كردهايم تجربيات و پيشرفتهاي خوبي را به دست آوردهايم هرچند كه با كمبود امكانات مواجه هستيم و بسياري از نيروهاي اين مراكز استخدام نشدهاند اما با مساعدت سازمان مديريت و برنامهريزي اميدواريم كه تشكيلات منسجمي را ايجاد كنيم. اگر بحث استخدامي پرسنل مراكز ما هرچه سريعتر هماهنگ نشود ممكن است پرسنلي كه با زحمت بسيار آموزشديده و آماده بهرهبرداري هستند را از دست بدهيم. در رابطه با بودجه هم در اين چند سال اخير بودجه ما از 400 ميليونتومان حدود دهبرابر افزايش پيدا كرده است.
در كشورهاي اروپايي و غربي تشكيلات NGO در مقوله آسيبهاي اجتماعي حرف اول را ميند. آيا در كشور ما هم NGOهايي وجود دارند كه در زمينه آسيب اجتماعي كار كنند? و آيا اين گروهها مورد تاييد سازمان بهزيستي است?
ما خيلي علاقهمند هستيم كه گروههاي NGO با بهزيستي همكاري داشته باشند اما به دليل ضعف مديريتي كه در گروههاي NGOوجود دارد وضعيتي پيشآمد كه حتي از طريق مرجع سياستهاي سازمان بهزيستي واگذاري هيچ يك از مراكز آسيبهاي اجتماعي به بخش خصوصي و NGOها به تصويب نرسيد، حتي مديريت اين مراكز واگذار نميشود و فعلا دولتي باقيميمانند. اما اگر NGOها بخواهند در مراكز آسيب هاي اجتماعي فعاليت كنند در به رويهمه آنها باز است. اين تشكلها ميتوانند تحتنظارت سازمان بهزيستي در مراكز نمونهيي كه به آنها معرفي ميشود و خود آنها داير ميكنند فعاليت كنند و به وسيله سازمان مركز آنها ساماندهي شود. روي كاغذ و آمار حدود 500 NGO در زمينه آسيبهاي اجتماعي كار ميكنند. ما در دو ماه اخير 8 جلسه فراوان NGO در رابطه با كودكان خياباني داشتهايم كه كمتر از ده NGO در اين فراخوانها شركت جسته اند. بعضي از NGOها هم كه مكررا ما را تحت عتاب و خطاب قرارمي دهند كه ما با آنها همكاري نميكنيم. آنها از سازمان پول ميخواهند. در واقع اين گروهها NGO نيستند بلكه ميخواهند به عنوان كارمند بهزيستي مشغول به كار شوند. آنها گمان ميكنند كه دفتر آسيبهاي ا
جتماعي مجوز كارمند ندارد و به آنها پول ميدهيم تا كار ما را انجام بدهند. NGO موسسه غيردولتي است كه