اقدام برای کاهش خودکشی در میان دانش آموزان
احمد جلالى فراهانى
سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۳
 
دفتر پژوهش دانشگاه علوم بهزيستى و توانبخشى اخيراً تحقيقى را درميان ۷۷ هزارو ۸۵۵ دانش آموز پسر پايه دوم مقطع راهنمايى مدارس دولتى شهر تهران انجام داده است كه نتايج باور نكردنى دارد. يافته  هاى اين پژوهش قبل از هر چيز براين نكته تأكيد دارند كه نوجوانان به طور معنادارى از مشكلات اجتماعى و تفكرى رنج مى برند. براساس اين پژوهش ۲۰ درصد دانش آموزان در معرض آزارهاى جسمى از سوى اجتماع قرار دارند و ۲۰ درصد والدين اين نوجوانان با يكديگر مشاجره و درگيرى دارند كه آزار عاطفى و جسمى را در پى دارد. ۲۷ درصد دانش آموزان در اين تحقيق اظهار داشته اند كه دگى پرتنشى دارند. ۳۵ درصد والدين سختگير دارند، ۳۵ درصد معتقدند كه والدينشان انتظارى بيش از حد توانايى آنها دارند. ۵۸ درصد آنها كاملاً احساس تنهايى مى كنند. ۴۰ درصد دانش آموزان مجبورند به تنهايى از عهده مراقبت  هاى خويش برآيند كه نشان دهنده آزار عاطفى و بى توجهى خانواده است. ۲۵ درصد از آنان مى گويند كه آسايش ندارند، ۹ درصد تمايل شديد دارند تا در يك خانواده ديگر دگى كنند كه اين حاكى از عدم رضايت از خانواده است و ۵۵ درصد گفته اند كه چنانچه از مقررات پيروى نكنند به سختى تنبيه مى شوند.
يك قصه و دو حكايت
اجازه بدهيد داستانمان را با دو حكايت ادامه بدهيم. شايد سرنخ ارتباط ميان اين آمار با مسأله خودكشى دانش آموزان بيشتر روشن شود. حكايت اول مربوط به دختر ۱۴ ساله اى به نام بهاره است كه در سال اول دبيرستان تحصيل مى كند و خود را دانش آموز موفقى مى داند، اما گرفتن نمره خوب از درس زبان انگليسى برايش مشكل است و مسأله حادتر براى او سختگيرى هاى خانواده است. (۳۵ درصد دانش آموزان اظهار كردند والدين سخت گيرى دارند كه خاطرتان هست؟)
بهاره كه زمان زيادى را براى درس خواندن صرف كرده بود ناگهان متوجه مى شود كه از درس انگليسى نمره ۹/۵ گرفته است و « بعد از ديدن نمره ۹/۵ چنان دچار غم و احساس شرمندگى شدم كه تحمل اين شرايط و جوابگويى به والدينم را نداشتم و تصميم به خودكشى گرفتم.»
و اما حكايت دوم، حكايت جوانترين دخترى است كه در ايران اقدام به خودكشى كرده است. «پريوش. س» دختربچه ۱۱ ساله اى است كه روز يكشنبه ۱۵ بهمن سال گذشته درشهر سقز اقدام به خودكشى كرده است. او هنگام تنهايى در منزل باروسرى خود كه به دور لوله گاز پيچيده بود خودكشى كرد.
برآمده از جامعه
درباره خودكشى حرف و حديث بسيار گفته و نوشته اند و خودكشى در دنياى امروز پديده عجيب و غريبى نيست. دست كم سالى يك ميليون نفردر دنيا در اثر خودكشى فوت مى كنند و ده تا بيست برابر اقدام به خودكشى مى كنند و در هر ثانيه يك نفر در جهان دست به خودكشى مى زند و در هر ۴۰ ثانيه يك نفر به علت خودكشى از دنيا مى رود. اما نكته دردناك در ميان تمام اين خودكشى ها مسأله خودكشى نوجوانان و جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال است و در كشور ما خودكشى در اين سن جزو رده هاى اول تا هشتم علت مرگ و مير است و البته در بيشتر كشورها سومين عامل مرگ و مير نوجوانان و جوانان مسأله خودكشى است.
در اين باره حرفهاى «عزت فولادى» مشاور مراكز خدمات مشاوره اى خصوصى و دانشگاهى و نويسنده كتاب «استراتژى ها و برنامه هاى پيشگيرانه از خودكشى با تمركز بر نوجوانان و جوانان» خواندنى است. او مى گويد: به هرحال مسأله خودكشى دانش آموزان امرى خارج از جامعه اى كه آنها در آن دگى مى كنند نيست. در كشورى كه در هر ۱۱۰ روز ۵۷ مورد خودكشى منجر به فوت در آن رخ مى دهد، و در پايتخت آن يعنى تهران سالانه ۲۰ هزارنفر در اثر خودكشى فوت مى كنند شنيدن آمار و ارقام ها چندان تعجب آور نيست. واقعيت جامعه ما طبق خوشبينانه ترين آمار اين مسأله است كه بين ۱۲ تا ۲۲/۵ درصد از جمعيت كشور از ناراحتى هاى شديد روانى رنج مى برند و در اين ميان شنيدن خبر خودكشى ۲۸۳ دانش آموز در تهران چندان تعجب آور نيست.»
براساس آخرين تحقيقات انجام شده در سازمان بهزيستى كشور، رتبه جهانى ايران در خودكشى ۵۸ است. به طورى كه حلق آويز كردن ۴۲/۵ درصد، خودسوزى ۳۰درصد و مسموميت با قرص و سموم ۱۳/۵ درصد از جمله شايع ترين روشهاى خودكشى منجر به فوت در ايران است.
مسموميت با قرص و سموم
حال كه صحبت از مسموميت با قرص و سموم شد بد نيست به آمارى كه دكتر ناصر جلالى متخصص سم شناسى و مسموميت ارائه كرده، اشاره كنيم. در يكى از مطالعات انجام شده در بخش سم شناسى سازمان پزشكى قانونى كشور در تهران از مجموع ۳۸۸۵ پرونده مورد بررسى جهت سموم آفات كه در فاصله زمانى فروردين ماه ۱۳۸۱ تا اسفندماه ۱۳۸۲ جمع آورى گرديده ۵۲/۹ درصد موارد علت مصرف سم، جهت خودكشى بوده است و از نظر سنى ميانگين فوت شدگان ۸۲ ـ۳۱ سال بوده اند و نكته دردآور در اين ميان آن است كه ۱۹/۴ درصد از فوت شدگان دانش آموز بوده اند و از جهت شغل، رتبه دوم را در ميان فوت شدگان داشته اند.
كار به همين جا ختم نمى شود. در تحقيق ديگرى كه در بيمارستان كودكان ۱۷ شهريور رشت از فروردين ۱۳۷۹ تا اسفند ۱۳۸۲ توسط ۴ دانشجوى پزشكى و متخصص پزشكى قانونى و مسموميت ها انجام شده است از ۸۴۸۷ بيمار كودك و نوجوان زير ۱۴سالى كه در اين مدت در اين بيمارستان بسترى شده اند ۹۳ نفر در اثر مسموميت عمدى كارشان به بيمارستان كشيده شده است و در اين مسموميت ها شايع ترين دارو و مواد دارويى خوآب آورها رتبه اول را به خود اختصاص داده اند.
برگرديم به سراغ تحقيق سازمان بهزيستى. در اين تحقيق خودكشى ها به لحاظ سنى رتبه بندى شده اند كه بالاترين ميزان اقدام به خودكشى در كشور ما در گروه سنى ۲۰ تا ۲۹ سال است و سپس گروه سنى ۱۰ تا ۱۹سال در ميان زنان است.
تبسم جوانان
عزت فولادى معتقد است: براى يافتن علل خودكشى در ميان دانش آموزان نبايد دچار يك بعدى نگرى شويم. چرا كه خودكشى يك رفتار چندوجهى است و تا حدود زيادى هم پيچيده است. او مى گويد: «خودكشى يك علت و عامل ندارد و امروزه در دنيا براى شناسايى علل خودكشى عوامل چندوجهى را در نظر مى گيرند.» عواملى كه او نام آنها را تبسم جوانان گذاشته است. به اين ترتيب كه «ت» يعنى تفكر غيرمنطقى كه بيشتر در ميان نوجوانان و بويژه جوانان ظهور مى كند. «ب» اول حرف بيمارى است. معمولاً جوانان و نوجوانان در برابر فيزيك و بيمارى خود حساس تر از ديگر سنين هستند و همين مسأله مى تواند منتهى به رفتارهاى خطرناك در آنان شود. «سين» مسأله سن را نشان مى دهد. خطرناك ترين رفتارها در سنين ۱۵ تا ۱۹ سالگى رخ مى دهد. اين در حالى است كه ۳۰درصد از نوجوانان و جوانان ايرانى دچار ضعف هاى عمده اى در مهارتهاى اساسى دگى نظير برقرارى ارتباط با ديگران ، علم خودشناسى و ناتوانى در حل مسأله هستند.
«عزت فولادى» ميم را براى مصرف مواد مخدر و افزايش گرايش به مصرف اين مواد ازجمله قرص اكستازى در نوجوانان و جوانان مى داندو «جيم» را مسأله جنسيت عنوان مى  كند و مى گويد: در مورد خودكشى تمايل به خودكشى در ايران در دخترها بيشتر از پسرهاست و با اين حال خودكشى در پسرها بيشتر منجر به فوت مى شود تا دخترها. او «واو» را وضعيت تأهل و مسأله فقدان گروه هاى حمايتى نظير خانواده و دوستان مى داند و «الف» را افسردگى و مى گويد: ۶۰ درصد از نوجوانانى كه اقدام به خودكشى مى كنند از افسردگى رنج مى برند. «نون» اول يعنى نداشتن حمايت هاى اجتماعى و فقدان سيستم هاى حمايتى در مدارس است و «الف» دوم اقدام قبلى براى خودكشى است و مى گويد: ۵۰درصد كسانى كه خودكشى مى كنند سابقه اقدام به خودكشى را داشته اند. و بالاخره «نون» دوم در «تبسم جوانان» يعنى نقشه سازمان يافته براى خودكشى كه البته درميان نوجوانان و جوانان دراين باره فكرهاى بديعى وجود دارد. او مى گويد: هرچه نقشه خودكشى سازمان يافته تر باشد احتمال مرگ بيشتر است.
چرا دانش آموزان خودكشى مى كنند
دراين باره حرفهاى عزت فولادى شنيدنى است . او مى گويد:بيش از ۶۰درصد نوجوانان و جوانان ما در تحقيقى كه دركشور صورت گرفته است زمانى كه نام امتحان و كنكور مى آيد دچار اضطراب و نگرانى مى شوند. اين درحالى است كه ما در مدارس و دبيرستانها ابزارهاى كافى براى آموزش و يادگيرى دانش آموزان را نداريم و اغلب آنها در برابر خانواده هاى خود دچار استرس و فشارهاى روانى هستند. از طرف ديگر على رغم آنكه نوجوانان درسنينى به سر مى برند كه نيازمند حمايت و تأييد ديگران هستند و دوست دارند شاخص و مطرح باشند اين اتفاق براى آنها در مدارس ما كمتر اتفاق مى افتد. همچنين خانواده برخى از دانش آموزان از فردانشان انتظار بهتربودن نسبت به سايرين را دارندو درمقابل نوجوانان نيز عكس العمل هاى مناسبى در برابر شكست ها نشان نمى دهند و به سرعت درگير خود واكنش ناخوشايند مى شوند.»
از طرف ديگر «حيدر ديه » معاون آموزش و پرورش تهران دراين باره مى گويد: بيشترين معضلات روانى دانش آموزان در سال تحصيلى گذشته مشكلات « تحصيلى » و «اضطرابى» بوده است. ديه با اشاره به اين كه در جامعه به صورت جدى به ارتباط بين دختر و پسر در سنين دبيرستانى پرداخته نشده است تصريح مى كند بايد محدوده ارتباط بين دختر و پسرمشخص و تعيين شود كه آيا صحبت كردن دختر و پسر در حد معمول ، نامعقول است يا خير؟
اين درحالى است كه دكتر كوشانفر متخصص مسموميت در كودكان و نوجوانان معتقد است افزايش خودكشى ناشى از مسموميت درميان نوجوانان در فصول امتحانات و بويژه در زمان اعلام نتايج كنكور صورت مى گيرد و برخى از خودكشى ها هم ناشى از طلاق پدر و مادر است كه درسنين نوجوانى فردان خود اقدام به اين كار مى كنند.
نقش مشاورين در مدارس
دراين باره عزت فولادى مى گويد: متأسفانه به مسأله مشاوره درمدارس كشور توجه چندانى نمى شود و بسيارى ازمشاوران بيشتر از آنكه درگير اطلاعات و دانش مورد نياز براى حل معضلات اجتماعى ، روانى دانش آموزان باشند گرفتار مشكلات و كمبودهاى مالى واقتصادى خود هستند و هنوز بخش اعظمى از مشكلات ادارى و ساختارى مشاوران در مدارس ما لاينحل باقى مانده است. اين در حالى است كه در سال تحصيلى گذشته ۱۱هزار و ۹۰۰ نفر به مشاوران مدارس مراجعه كرده اند كه ۷ هزار و ۴۸۰ نفر آنها دختر بوده اند.
به هرحال فراموش نكنيم كه خودكشى يك رفتار اكتسابى و يادگرفتنى است و عمل مرسوم در خودكشى بيان و ابرازكردن كلامى و غيركلامى قصد خودكشى است و به گفته «شنايدرمن » روانشناس معروف آلمانى رايج ترين محرك در خودكشى در روانشناختى غيرقابل تحمل است و عمده ترين هيجان در خودكشى نااميدى و درماندگى است و فراموش نكنيم تقريباً ۸۶درصد از خودكشى ها دركشور ما زير ۲۰ سال و بين سنين ۱۹ ۱۵ سال رخ مى دهد و درمقابل يك جوان كه در دنيا اقدام به خودكشى مى كند تقريباً ۱۰۰ تا ۲۰۰ اقدام به خودكشى ميان جوانان رخ مى دهد.
 منبع: روزنامه ایران