تبار شناسي جريان موسوم به راست


گفت و گوي متفاوت انتخاب 9 با امير محبيان

۸۳/۱۱/۲۷

بنيادگرايان در انتخابات پاسخ بدي مي گيرند

* تفكر چپ(بنيادگرايان راست) مسابقه اي را مي خواهد كه تنها يك نفر در آن شركت كند
*نوگرايان هم مشي اصلاحي دارند
* لاريجاني سمبل جريان نوگرايي راست و معتقد به آزادي هاي اجتماعي و سياسي است
.

امير محبيان كه از او به عنوان تئوريسين جريان راست ياد مي شود، در گفت و گو با رسانه خبري انتخابات رياست جمهوري (انتخاب 9) به صورت شفاف جريانات راست را مورد تجزيه و تحليل قرار داد.

او در اين مصاحبه شديداً از جناح بنيادگرا به دليل انتخاب روش هاي تند انتقاد كرد.

از نظر وي روش هاي تند و به تعبير ديگر انقلابي - در شرايط فعلي - بنيان هاي نظام جمهوري اسلامي را با تهديد مواجه مي كند.

گفت وگوي تفصيلي رسانه خبري انتخابات رياست جمهوري(انتخاب 9) با دكتر امير محبيان تنها به تبار شناسي جريانات راست محدود نشد. او در مورد هاشمي و تأثيرات حضور او بر تحولات سياسي كشور نيز سخن گفت.

انتخاب 9 : با توجه به حوادث سالهاي اخير و به خصوص رويدادهاي پس از انتخابات مجلس، مي توان جريان هاي راست را به دو نحله فكري و ايدئولوژيك متفاوت تقسيم كرد. نحله اول كه سنت گرا است، توجيهات فكري و فلسفي خود را از سنت و همچنين فقه مي گيرد مثل جريان مؤتلفه، جامعه روحانيت مبارز و جامعه اسلامي مهندسين. نحله دوم كه آنها را مي توان بنيادگرا نام گذاري كرد، آنچنان كه هابرماس مي گويد، از انديشه هاي مدرن و نحله هاي مختلف چپ و راست در دنياي غرب تاثير پذيرفته است مانند جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، توكلي و حاميان او در مجلس و آبادگران، تكيه جريان اول بر اسلام فقهي است. در مقابل جريان دوم به اسلام حداكثري مي انديشد، ارزيابي شما از اين تقسيم بندي چيست؟

محبيان : من گمان مي كنم اگربخواهيم تقسيم بندي نويني را از جناح موسوم به منتقد دولت و يا بر اساس ادبيات قديم، جناح راست ارائه دهيم، بايد به سه جريان فكري و سياسي اشاره كنيم. جريان اول كه به درستي به آن اشاره كرديد، همان جريان سنت گراست. نيروهاي اصيل ، قديمي و با تجربه راست عمدتاً نگاه سنت گرايانه اي به عرصه سياست دارند.

نگاه آنها به عرصه سياست خارجي، در چارچوب ادبيات كلاسيك انقلابي است و نگاه آن به عرصه هاي فرهنگي و اقتصادي نيز كاملاً روشن است.

دركنار اين جريان سنت گرا، دو جريان ديگر وجود دارند. جريان دوم را بايد اصولگرا خواند كه به دليل حضور آن در جريان راست، متأسفانه به اشتباه كل جناح راست را اصوگرا مي نامند.

جناح اصولگرا معتقد است كه بايد در روش ها، انقلابي بود و به اصلاحات پس از وقوع انقلاب اعتقادي ندارد. آنها انقلاب مداوم رامطرح مي كنند، به عبارت ديگر آنها انقلابي بودن در روش و هدف را توأماً پذيرفته اند.

انتخاب 9: دقيقاً همان چيزي كه تروتسكي پس از پيروزي بلشويكها در روسيه پس از 1917 بيان كرد؟

محبيان :چيزي شبيه به آن است . دركنار جريان اصولگرا بايد به جريان سومي تحت عنوان نوانديش نيز اشاره كرد. اين جريان نوانديش معتقد به انقلابي بودن در هدف است اما به اصلاح طلب بودن در روش نيز باور دارد. اين جريان معتقد است كه تز انقلاب دائمي پا رادوكسيكال است و شدني نيست و در عين حال بنيانهاي نظام را به دليل تحولات احساسي و هيجاني شديد و به دور از چارچوبهاي عقل سياسي مي لرزاند و امكان ايجاد ثبات در مسير حركت انقلاب را فراهم نخواهد كرد.

جريان نوانديش به آرمان ها و ايده هاي انقلاب معتقد است، ولي در عين حال به اين موضوع نيز باور دارد كه نمي توان از طريق اضطراب دائم در جامعه و تحت فشار قراردادن شهروندان براي ايجاد فضاي انقلابي گونه به ثبات دست يافت. با از بين رفتن ثبات، فقط شاهد جريانات تند و راديكال و يا اپورتونيست و فرصت طلب خواهيم بود.

جريان نوگرا معتقد است بايد جامعه را آرام كرد و در يك روند اصلاحي به اهداف انقلاب دست پيدا كنيم. انقلاب براي تأسيس بود و جهت تحكيم و تثبيت نياز به اصلاحات داريم.

انتخاب 9 : مصاديق اين جريان نوگرا چه جريانات و شخصيت هايي هستند؟

محبيان : جريان نوگرا در جناح منتقد دولت يك جريان ريشه دار و قوي است كه هنوز تجسم تشكيلاتي پيدا نكرده و بيشتر به عنوان يك تفكر و انديشه به صورت جدي خود را مطرح مي كند. نو انديشان جناح عمدتاً به اين جريان تعلق فكري دارند. بطور مثال از ديدگاه هايي كه آقاي علي لاريجاني مطرح مي كند،كاملاً تفكرات جريان نوگرا را مي توان مشاهده كرد.

اين جريان نوانديش با جريان سنت گرا در تعارض نيست، بلكه ضمن تأييد سرمايه هاي عظيم سنت گرايي، نگاه به آينده نيز دارد، بايد توجه داشت كه جامعه ما بسيار جوان است و بايد جامعه جوان ما آينده روشني را فرا روي خود مشاهده كند. بنابراين بانگاه به گذشته نمي توان آينده را ساخت. نوگرايان در عين حال با روش هاي جريان اصولگرا كه بسيار تند و راديكال است، به هيچ وجه همسويي ندارد.

به عبارت ديگر، نقطه اشتراك جريان نوانديش و سنت گرا اين است كه هر دو به سنت ها احترام مي گذارند ولي در عين حال جريان نوانديش فقط به گذشته مقيد نمي ماند. به نظر من سنت گرايان با نوگرايان به مخالفت برنمي خيد.

نقطه اشتراك جريان نوگرا با اصولگران تنها در" هدف انقلابي" است. اين دو جريان در مورد روش اختلاف نظر جدي دارند. نوانديشان به هيچ وجه بنيادگرايي و راديكاليسم را نمي پذيرند.

انتخاب 9 : به نظر مي رسد اختلاف درجناح راست به مرحله حساس و كليدي خود رسيده باشد، چرا كه در درون اين جناح، جرياني در واكنش به پديده هاي اجتماعي و سياسي پس از دوم خرداد 1376 به وجود آمده است كه كاملاً ايدئولوژيك، انعطاف ناپذير و متصلب است و به دليل كاهش قدرت اصلاح طلبان در ساخت قدرت ديگر مصلحت جويي را مطابق با معيارهاي ايدئولوژيك خود نمي داند. آيا مجموعه جريان هاي راست كه مدت مديدي زير چتر واحدي به نام مؤتلفه فعاليت مي كردند، در آستانه انتخابات رياست جمهوري با فروپاشي مواجه خواهند شد؟

محبيان : خير، اختلافات را بايد تا حدود زيادي طبيعي تلقي كرد، زيرا آن چيزي كه ما به نام جناح ارزشي به آن باور داريم، يك ائتلاف و طيف است و جريان حزبي واحد محسوب نمي شود. لذا اختلاف نظر طبيعي است.

انتخاب 9 : شايد اختلاف درنگاه اول طبيعي به نظر برسد، ولي اختلافات به دليل خصلت ايدئولوژيك ومتصلب جريان اصول گرا شكلي غير طبيعي به خود گرفته است.

محبيان : به نظر مي رسد جريان موسوم به اصول گرا و راديكال ها و بنيادگرايان جناح راست يك تعبير غلط از سقوط دوم خرداد دارند. يعني افول وضعيت دوم خرداد منجر به يك تعبير غلط در اذهان راديكال ها شده است، عدم اقبال مردم در دو انتخابات گذشته به دوم خردادي ها به معناي آن نيست كه مردم آزادي هاي سياسي را نمي خواهند، بلكه به آن معناست كه مردم علاوه بر آزادي سياسي، اولويت مسائل اقتصادي را هم در نظر گرفته اند. البته عده اي مي توانند چنين برداشت كنند كه با عنوان مسائل اقتصادي مي توان مباحث توسعه سياسي و آزادي سياسي راناديده گرفت،اين برداشت از نظر نوانديشان نادرست است.

طيف نوانديش معتقداست كه اولويت هاي جديد اقتصادي براي مردم مطرح شده است ولي اولويت هاي سابق نمرده است. دولت آينده بايد هم آزادي هاي سياسي و اجتماعي را تأمين كند و هم به مسائل اقتصادي مردم بپردازد. لذا يك سوء تفاهم اين برداشت رادر بنيادگرايان به وجود آورده است كه گويا مردم نه تنها از دوم خرداد برگشته اند بلكه از مباحثي نظير آزادي و دموكراسي نيز برگشته اند. لذا تنها چيزي كه مردم احتياج دارند، آن است كه كسي شكم آنها را سير كند. اين تفكر و برداشت غلط است و در عرصه انتخابات اين جريان پاسخ بدي خواهد گرفت. برداشت من اين است كه مابايد به نگاه معقول سنت گرايان خود بازگرديم.

سنت گرايان همواره اين نكته رامطرح مي كردند كه بايد دولت باحفظ مشاركت مردم در عرصه اقتصاد و سياست، به دنبال حفظ ارزشها نيز باشد. به نظر مي رسد توجه بيش از حد دولت خاتمي به مباحث سياسي باعث شده است كه تا حدودي نسبت به برخي ارزش ها و مسائل اقتصادي بي توجهي شود. چنانچه برخي معتقدند كه توجه بيش از حد دولت هاشمي به مباحث اقتصادي منجر به بي اعتنايي به برخي مسائل سياسي شد. به نظر من جريان خردمند جرياني است كه بتواند از نقاط مثبت دولت خاتمي و هاشمي استفاده كند و در عين حال نقاط ضعف آن دولتها را نيز جبران كند. لذا جريان بنيادگراي راست برداشتش اين است كه موج بازگشت از دموكراسي به سوي مسائل اقتصادي شكل گرفته است.

من اين موضوع را قبول ندارم، به نظر من جريان نوانديش به درستي فكر مي كند كه ما بايد اولويت هاي جديد مردم را به طور واقع گرايانه درك كنيم ولي در عين حال به درخواست هاي مردم براي تأمين آزادي هاي سياسي و اجتماعي نيز اهميت دهيم.

انتخاب 9 : بحث ديگري كه مطرح مي شود، اين است كه جريان راديكال در پارادايمهايي كه نظام در دو دهه گذشته بر سر آنها اجماع كرده بود،ايجاد ترديد كرده است و راههاي آلترناتيو ديگري ارائه مي دهد. به نظر مي رسد در متن اين آلترناتيوها نوعي نظم پوپوليستي وجوددارد. به طورمثال دفاع از سياست ادامه پرداخت يارانه ها و تثبيت قيمت ها، آيا اين موضوع جناح راست را دچار بحران نخواهد كرد؟

محبيان : نظم پوپوليستي مورد نظر شما با آن مصداقها هماهنگي ندارد. آن چيزهايي كه مجلس انجام مي دهد، به گمان نمايندگان رفع دغدغه هاي مردمي است. البته برخي مي توانند اين شبهه را ايجاد كنند كه اينگونه پرداختن به مسائل زودگذر مردم ممكن است نوعي فرصت طلبي راايجاد كند. من آنقدر نسبت به اين موضوع بدبين نيستم. اما اين اعتقاد را دارم كه جريان بنيادگرا نگاه تشكيلاتي ندارد بلكه سعي مي كند با ايجاد امواجي، تمامي تشكل ها را در يك موجهاي انساني مستحيل كند و از بين ببرد. بنيادگرايان راست نگاه درستي ندارند. آنها معتقدند حزب پديده منفي است و به سود جامعه نيست و بنابراين فكر مي كنند با امواج انساني مي توانند تمامي مسائل راحل كنند. اين موضوع به همان تفكر انقلاب دائمي باز مي گردد. به نظر من اساس اين تفكر چپ است و اين چپ هم به دهه 1920 تا 1960 باز مي گردد. زمان اين تفكر ديگر تمام شده است در حال حاضر ما حتي احزاب را در دنيا پشت سر گذاشته ايم و بحث نهادهاي غير دولتي مطرح است ولي آنها همان حزب را هم رد مي كنند. آنها حركتي را ايجاد مي كنند كه ساختارتشكيلاتي كشور را از لحاظ مدني و حزبي زير سوال ببرند اين موضوع به سود كشور نيست. برداشت من اين است كه بنياد گرايان حركاتي رادر اين زمينه انجام خواهند داد و در اين راستا به موفقيتهايي نيز دست پيدا خواهند كرد اگر چه با امواج مي توان موفقيت بدست آورد، ولي با امواج نمي توان موفقيت را حفظ كرد. براي تداوم موفقيت بايد سازمان و حزب تشكيل داد. به همين دليل بايد دور انديشانه تر نگريست، بايد جامعه را به سمت يك جامعه حزبي سامان دار پيش برد و از تبديل آن به يك مجموعه خمير گونه دوري كرد.

انتخاب 9 : به نظر مي رسد بنيادگراها از لحاظ معادله قدرت از انتخابات شوراها تا به امروز توانسته است مواه قدرت را به سود خود تغيير دهد. اخيراً احتمال كانديداتوري آقاي لاريجاني افزايش يافته است ، از طرف ديگر در بررسي برنامه چهارم در مجلس هفتم نيز آشكارا شاهد اين تغيير مواه به سود بنيادگرايان بوديم. در حالي كه در بررسي ماده 3 و 4 برنامه دانش جعفري، باهنر و عبداللهي از سنت گرايان راست به انزوا كشيده شده بودند ولي توكلي و طرفداران وي قابليت و كارايي فوق العاده اي از خود نشان دادند.اين تغيير مواه به سود جناح بنيادگرا تا چه زماني ادامه خواهد يافت؟

محبيان : در تحليل اين مواه قدرت، بايد به مصاديق روشن تري اشاره كرد. آقاي لاريجاني مصداق جريان بنيادگرانيست، آقاي لاريجاني از چهره هاي جريان نوانديش است.

انتخاب 9 : ولي نگاه آقاي لاريجاني در عرصه سياست خارجي راديكال است؟

محبيان : نگاه لاريجاني به مسائل اجتماعي، سياسي و اقتصادي نگاه بنيادگرايانه نيست، نگاه كاملاً نوگرايانه دارند. آقاي لاريجاني در جايي بين سنت گرايي و نوگرايي قرار دارند، ولي بيشتر گرايش به نوگرايي دارند. آقاي ولايتي نيز در همين محور قرار مي گيرد. با اين تفاوت كه ايشان بيشتر به سنت گرايي نزديك مي شود. لذا اگر شوراي هماهنگي به آقاي لاريجاني برسد، نشان دهنده آن نخواهدبود كه جريانات سنت گرا و نوگرا شكست خورده اند. حتي در داخل مجلس نيز بين سه جريان راست به اين شفافيتي كه شما به آن اشاره كرديد، صف بندي نيست. عده اي از جريانات نوانديش از طرح آقاي توكلي در مورد حذف ماده 3 دفاع كردند. لذا رأي مثبت آنها به معناي نزديكي به بنيادگرايان و طرفداران نظام پوپوليستي نيست، بلكه به دليل منطق قوي آقاي توكلي وديگر كارشناسان اقتصادي مجلس در مورد حذف ماده 3 بود.

انتخاب 9 : ولي در آن مقطع زماني اختلاف نظرها بين آقاي باهنر و دانش جعفري با آقاي توكلي در مورد حذف ماده 3 و 4 وجود داشت و حتي اين دو به حذف اين دو ماده رأي ندادند؟

محبيان : آقاي دانش جعفري هر چندجزو جمعيت ايثارگران تلقي مي شود، من ايشان را متعلق به طيف نوانديش مي دانم. بله، ايشان جلوي اين جريان ايستاد ولي در عين حال افرادي نيز مثل آقاي كلهر كه متعلق به طيف نوانديش است، از طرح آقاي توكلي دفاع كردند. لذا مشكل ميان بنيادگرايي و نوانديشي بر سر اين مسائل نيست. شكاف به دو ديدگاه كارشناسانه بازمي گشت. آقاي دانش جعفري موافق طرح آقاي توكلي نبودند ولي درمقابل عده اي ديگر از اين طرح دفاع كردند. بنابراين اين اختلافات جنبه كارشناسانه داشت.

انتخاب 9 : خط مشي ها در يك حزب از طريق مباحثه و بحث كارشناسي در درون حزب گرفته مي شود و بحثهاي كارشناسي به بيرون از حزب و محل قانونگذاري كشيده نمي شود ولي ما شاهد بروز اختلافات بين جريانات مختلف راست درصحن مجلس بوديم؟

محبيان : اين حرف درست است، يك زمان اختلافات جنبه ايدئولوژيك دارد و صف بندي روشن است ولي يك زمان اختلاف جنبه كارشناسي دارد. بنابراين جريان نوانديش مثل قالب هاي بتوني به يك شكل خاص تصميم گيري نمي كند، بلكه آنها برحسب مصداق مي توانند از همديگر فاصله بگيرند و اين اشكالي ندارد.

انتخاب 9 : نظرات اقتصادي آقاي توكلي بر مبناي يك پايه نظري و علمي مطرح مي شود كه با پايه نظري و علمي تيپهايي مثل دانش جعفري و عبداللهي متفاوت است، در چارچوب همين پايه نظري است كه توكلي بانظام سرمايه داري مخالفت مي كند؟

محبيان : به يك مسأله مي توان از دو منظر نگاه كرد. يك زمان طرحي مطرح مي شود و افرادي از منطق طرح دفاع مي كنند ولي عده اي نيز ممكن است از طرح توكلي حمايت كنند، تحت اين عنوان كه طرح فوق براي كمك به مردم است، از نظر دسته دوم دولت طرفدار گراني است و صرفاً آنها به فكر مردم هستند. لذا بااين كار غير مستقيم از مردم مي خواهند كه در انتخابات به آنها رأي دهند. اين دو منظر است، جريان نوانديش از منظر كارشناسي وارد اين قضيه شد و صرفاً منطق طرح را پذيرفت. جريان نوانديش به هيچ وجه در پي استفاده سياسي از اين قضيه نبودند.

انتخاب 9 : متأسفانه جريان راست همانند ساير جريانات سياسي كشور براي بررسي آسيب هاي دروني خود، با فرافكني آسيب ها را متوجه جريانات اصلاح طلب كرده است. اين جريان دائماً مي گويد كه جريان مقابل قصد اختلاف افكني در مجموعه نيروهاي هماهنگي را دارد، آيا اين عدم توجه به آسيب هاي دروني جناح راست را با فروپاشي مواجه نمي كند؟

محبيان : فرافكني معمولاً به يك روش عادي براي جريانات سياسي كشور درآمده است ولي اين به آن معنا نيست كه ما اين موضوع را رد كنيم كه جبهه دوم خرداد در پي آن است كه اختلافات در جريان ارزشي را تشديد كند و اين يك اقدام كاملاً طبيعي است.

انتخاب 9 : يعني شما منظورتان اين است كه در جريان ارزشي اختلافي وجود ندارد و صرفاً دوم خرداديها اختلاف را براي اين جريان ساخته اند؟

محبيان : اختلاف در جريان راست وجود دارد و البته كاملاً طبيعي است ولي دوم خرداديها مي خواهند آن را به تخاصم تبديل كنند.كسي منكر وجود اختلافات در جريان راست نمي شود، اما اين اختلافات را دموكراتيك مي دانيم.

انتخاب 9 : آقاي محبيان چگونه مي شود از اختلافات دموكراتيك در جرياني صحبت كرد كه بنيادگرايان آن اساساً به دموكراسي و قواعد دموكراتيك آنچنان كه خود به آن اشاره كرديد، باور ندارند؟

محبيان : خير، من معتقد نيستم كه بنيادگرايان به آزادي و دموكراسي باور ندارند. آنها معتقدند كه دغدغه هاي ديگر به قدري پررنگ است كه توجه به آزادي و دموكراسي حركتي انحرافي خواهدبود. آنها معتقدند كه آزادي ودموكراسي مي تواند مورد سوء استفاده بيگانگان قرار گيرد.البته ما اين برداشت را قبول نداريم ولي در عين حال جريان بنيادگرا را جريان ضد آزادي نمي دانيم.

انتخاب 9 : بنابراين مي توان حداقل چنين گفت كه تعبير آنها از دموكراسي با تعبير جريان شما از اين پديده متفاوت است؟

محبيان : بله، كاملاً.

انتخاب 9 : پس چگونه شمااز رعايت قواعد دموكراتيك صحبت مي كنيد؟

محبيان :اين خلاف دموكراسي نيست، ما تعاريف مختلفي از دموكراسي داريم. بين جريان نوانديش و سنتي از اين لحاظ اختلافي وجود ندارد و حتي بين جريان بنيادگرا، سنت گرا و نوگرا تا به حال اختلافي در اين زمينه وجودنداشته است. ولي به جايي رسيده ايم كه بايد اين مفاهيم را مورد بازخواني قرار دهيم زيرا جناح سنتي و نوگرا به دو نقطه مشترك رسيده اند ولي جريان راديكال ها در عين نقاط اشتراك با دو جريان ديگر،حامل بذرهاي بسيار زيادي از تفكر چپ هستند.

انتخاب 9 : چپ افراطي؟

محبيان : مقصودم چپ است، افراطي روش است. من بحث فكري را مطرح مي كنم. هر نگاهي كه به سمت انقباض جامعه برود، از نظر من تفكر چپ است.

انتخاب 9 : ببينيد در حال حاضر در اروپا جريان سوم چپ به وجود آمده است كه نگرش هاي ميانه رو دارند. بنابراين مي توان به بنيادگرايان راست، لقب چپهاي افراطي داد؟

محبيان : در مقايسه مي توان چنين كرد. هر نوع نگاه ارشاد گرايانه به اجتماع، اقتصاد و سياست جريان چپ تلقي مي شود. البته ما نمي گوييم كه جامعه را از لحاظ فرهنگي بايد رها كرد، هيچ كشوري اين كار را انجام نمي دهد، همه نوعي كنترل فرهنگي را دارند و به آسيب زدايي از جامعه مي پرداد ولي وقتي اين كنترل، آزادي را زير سئوال مي برد، آن موقع با تفكر چپ مواجه هستيم. بنيادگرايان راست برخي موضوعات را بر آزادي مردم اولويت مي دهند. آزادي مردم در مشاركت سياست، اقتصاد و اجتماع معنا پيدا مي كند، تفكري كه به اين موضوع باور ندارد، تفكر چپ است. اينها مسابقه اي را مي خواهند كه تنها يك نفر در آن شركت كند.

انتخاب 9 : بنابراين شما معتقديد كه دكتر لاريجاني به عنوان سمبل جريان نوگرايي راست به اقتصاد آزاد رقابتي، آزادي اجتماعي و سياسي معتقد است؟

محبيان : بله، كاملاً.

انتخاب 9 : ولي اين در تضاد با تصويري است كه جامعه از ايشان بدليل نوع رياستش بر صدا و سيما ترسيم كرده است؟

محبيان : حركت در صدا و سيما برآيند بسياري از جريانات كشور است يعني لاريجاني در صدا و سيما فعال ما يشا نبود

انتخاب 9 : تصميمات در صدا و سيما كه برآيند تصميمات تمام جريانات سيماي كشور نبود بلكه ناشي از برخي از جريانات سياسي بود؟

محبيان : فرضا اين را مي گويم، به هر حال آن هم به نوعي در اينجا مطرح مي شود. آقاي لاريجاني لزوما هر آنچه از صدا و سيما به عنوان برون داد سازمان براي جامعه پخش مي شد را قبول نداشت.

انتخاب 9 : بنابراين قبول داريد كه قدرت آقاي لاريجاني در برابر جريانات اصولگرا كه تصميمات صدا و سيما را تحت تاثير قرار داده بودند كمتر و ناچيزتر است؟

محبيان : بحث مااين نيست كه قدرت چه جرياني بيشتر است .

انتخاب 9 : در علم سياست بحث قدرت خيلي مهم است.

محبيان : بحث بر سر آن است كه جريان به كدام سمت حركت مي كند. معتقدم جامعه ما به سمت نوانديشي ، آرامش و عقلانيت حركت مي كند. جامعه از افراط دور شده است. در مصاحبه هاي اخير آقاي لاريجاني كاملا مشخص است كه ايشان به جريان نوانديش تعلق دارند نگاه ايشان كاملا دموكراتيك است.

انتخاب 9 : نكته تعجب آور آن است كه نگاه ليبراليسم حداقلي آقاي لاريجاني خود را در حوزه هاي سياسي خارجي انعكاس نمي دهد سخن آقاي لاريجاني در مورد توافق نامه پاريس كه ما مرواريد داديم و آبنبات تحويل گرفتيم فراموش شدني نيست. آيا اين جمله نوعي تفكر راديكال را بازتاب نمي دهد؟

محبيان : برداشت من اين است كه آقاي لاريجاني به روند مذاكرات و نه اصل مذاكرات اعتراض داشت. اقاي لاريجاني معتقد بود كه تناسب معقولي بين داده ها و ستانده هاي ما وجود نداشت. آقاي لاريجاني قصد زير سوال بردن مذاكرات و اصل تنش زدايي را نداشتند ولي مي پذيرم كه شرايط به نحوي بود كه برداشت تند و راديكال از آن شد. در حالي كه تصميم گيري در مورد مذاكرات با اروپا در سطح نظام انجام شده است و لذا همه آن را قبول دارند اما در مورد روش اختلاف نظر وجود دارد.

انتخاب 9 : تصويري كه شما از آقاي لاريجاني ترسيم مي كنيد ما را به اين نتيجه مي رساند كه جريان نوانديش با راست گرايان عمل گرا به رهبري هاشمي رفسنجاني تعاملي مثبت و دوسويه دارد امااگر آقاي هاشمي كانديداي رياست جمهوري شوند اين تعامل بين دو جريان فوق ادامه پيدا مي كند؟

محبيان : نمي توانم از جانب آقاي لاريجاني صحبت كنم بايد با خودشان صحبت كنيد ولي جريان نوانديش نسبت به آقاي هاشمي ديد منفي ندارد. بلكه نگاه انتقادي دارد. آقاي هاشمي در زمينه مسائل اقتصادي كاملا نوانديشانه و باز عمل كردند البته نقاط ضعفي هم در اين برنامه هاي اقتصادي وجود داشت. دستاوردهاي بزرگ آن دوران نيز غيرقابل انكار است. در همان حال معتقديم كه آقاي خاتمي در زمينه مسائل سياسي و برخي مسائل نوين كارهاي بزرگي انجام داده است ولي در عين حال نگاه انتقادي نيز به اين دوران داريم. جريان نوانديش قصد صف آرايي در برابر آقاي هاشمي را ندارد ما بايد براي توسعه كشور تمامي جريانات سياسي كشور را دور هم جمع كنيم و از تمامي ظرفيت ها استفاده كنيم.

انتخاب 9 : وقتي آقاي هاشمي وارد صحنه انتخابات شود آيا آقاي لاريجاني به دليل اينكه هاشمي مي تواند تمام جريانات را دور هم جمع كند از انتخابات كنار خواهد رفت؟

محبيان : ما كم كم به يك نقطه كليدي مي رسيم. آن نقطه كليدي محاسبات خاص خود را دارد. در يك زمان ممكن است مصلحت اين باشد كه كمك كنيم آقاي هاشمي رئيس جمهور شود و يا آقاي لاريجاني، احمدي نژاد و يا حتي آقاي معين. اما ممكن است به يك مرحله حاد نرسيم و در آن صورت مي توان به تمامي جر