ايران عامل وحدت يا اختلاف بين اروپا و آمريکا؟
احمد زيدآبادی
چهارشنبه 23 فوریه
 
پس از يک دوره از تيرگی نسبی در روابط آمريکا با چند کشور قدرتمند اروپائی بر سر جنگ عراق، اينک جورج بوش رئيس جمهور ايالات متحده در حال ديدار با رهبران اروپا است تا فصل تازهای در روابط بين قدرتهای دو سوی آتلانتيک بگشايد.
بحران هستهای ايران يکی از جدیترين مسائلی است که در دستور کار مذاکرات آقای بوش با سران اروپا قرار دارد و دو طرف سعی میکنند تا به توافق روشنتری درباره اين موضوع دست يابند.
پرونده هستهای ايران تاکنون به عنوان موضوعی اختلاف برانگيز بين اروپا و آمريکا مطرح بوده است و هنوز هم بسياری از صاحب نظران نسبت به توافق ايالات متحده و اتحاديه اروپا درباره اين موضوع ترديد دارند.
ترس اروپا از تسلط کامل آمريکا بر خاورميانه
اختلاف اروپا و آمريکا بر سر پرونده هستهای ايران در واقع ريشه در رقابتی پنهان بين دو طرف برای کنترل بر منطقه استراتژيک خاورميانه دارد. بسياری از اروپائيان بر اين عقيدهاند که ايالات متحده آمريکا با استفاده از موقعيت بیهمتای خود پس از فروپاشی نظام دو قطبی مبتنی بر جنگ سرد، در پی استقرار نوعی نظم در خاورميانه است تا هژمونی خود را بر اين منطقه دائمی سازد.
طرحی که آمريکا با نام "خاورميانه بزرگ" ارائه کرده و با حمله به عراق، عملا مرحله نخست آن را به اجرا در آورده است؛ اغلب به عنوان شاهدی گويا از نيات واقعی آمريکا در خاورميانه مطرح میشود.
اتحاديه اروپا در مقام ابرقدرتی در حال ظهور، علاقه ای به استقرار نظم دلخواه آمريکا در خاورميانه ندارد و از همين رو تلاش میکند تا در هر حوزهای که از کنترل آمريکا دور مانده است، خود ابتکار عمل را در دست گيرد. يکی از اين حوزهها ايران است.
مشکلات اروپا برای نزديکی به ايران
هر چند که اروپا به جد میکوشد تا مساله ايران را با ابتکار عمل خود حل کند و بدين وسيله اين کشور را از حوزه نفوذ آمريکا دور نگه دارد، اما برای دستيابی به اين هدف، با مشکلات بسياری دست به گريبان است. 
به عقيده اروپائيان، اين مشکلات ريشه در رفتار حکومت ايران دارد، رفتاری که به زعم اروپا نه فقط منافع ايالات متحده بلکه منافع اروپا را نيز به خطر میاندازد. 
از نگاه اتحاديه اروپا؛ تلاش برای دستيابی به سلاحهای کشتار جمعی، کارشکنی در روند صلح خاورميانه، حمايت از تروريسم و نقض حقوق بشر از جمله رفتارهای حکومت ايران است که اروپا را نيز مانند آمريکا نگران میکند و بدون تغيير آشکار در اين رفتارها، اتحاديه اروپا، علاقه و يا حتی امکانی برای دفاع از ايران و نزديکی به آن ندارد.
عامل اختلاف، عامل وحدت هم شده است!
بدين ترتيب، ايران که در يک سطح به صورت عامل رقابت و اختلاف بين اروپا و آمريکا در آمده است، در سطحی ديگر، به عنوان عامل وحدت دو طرف عمل میکند. 
سفر جورج بوش به اروپا در واقع برای بهره برداری از زمينههای وحدت سازی است که بخشی از سياستهای جمهوری اسلامی برای حوزههای دو سوی آتلانتيک فراهم آورده است. 
جورج بوش احتمالا با اين تحليل که ايران قصد و يا امکان پذيرش درخواستهای اتحاديه اروپا را برای حل بحران جاری ندارد، در صدد است تا موضوعی اختلاف برانگيز را به فرصتی برای پر کردن شکاف بين ايالات متحده و اتحاديه اروپا تبديل کند.
رفتار ايران تعيين کننده است
موفقيت سفر جورج بوش برای دستيابی به اشتراک نظر با اروپا بر سر ايران، به رفتار روزهای آينده جمهوری اسلامی بستگی دارد. اگر حکومت ايران بر ادامه سياست گذشته خود اصرار ورزد، به نظر نمیرسد اتحاديه اروپا امکان دفاع از ديپلماسی جاری خود در برابر ايران را داشته باشد، بنابراين در چنين شرايطی، اروپا از بين دو راه همسوئی و همراهی با آمريکا و يا کنار کشيدن از روند بحران، ناچار است يکی را انتخاب کند. 
اما اگر جمهوری اسلامی در زمينههای مورد نگرانی اروپا نرمش جدی از خود نشان دهد، راه برای پيشبرد ديپلماسی اتحاديه اروپا و دور ماندن آمريکا از مناقشه هموارتر میشود.
ايران کار خود را سختتر میکند
در حالی که اتحاديه اروپا در انتظار تغيير سياست ايران در حوزههای چهارگانه و بويژه موضوع تکنولوژی هسته ای است، مقام های ايرانی دست کم در ظاهر بر سازش ناپذيری خود در برابر درخواستهای اروپا اصرار میورد. عده ای از تحليل گران اين نوع موضع گيری را "خوراک داخلی" به منظور خنثی کردن فشار تندروهای ايران میدانند، اگر به واقع چنين باشد، از اين طريق نه فقط فشار تندروها خنثی نمیشود، بلکه سطح انتظار آنها از مذاکره با اروپا افزايش میيابد و در عين حال دست دولتمردان برای انعطاف در مذاکرات بسته میشود. 
منبع: خبرگزاری بی بی سی