رشته های مهندسی در ایران امروز
گزارش اجتماعی
پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۳
چقدر دوست دارى مهندس بشى؟
درد دل هاى يك مهندس سابق
راستش وقتى گفتيد مطلبى درباره مهندسى و روز مهندسى بنويسم، رويم نشد بهتان بگويم كه نمى دانسته ام اصلاً چنين روزى وجود دارد و براى اينكه مطمئن شوم ، سرى به تقويم زدم و ديدم حق با شماست . پنجم اسفند روز مهندسى است . براى من كه از مهندسى فقط يك عنوان برايم مانده كه آن هم تنها گاهى به ذهن دوستان و آشنايانم مى رسد ، چه اهميتى دارد كه روز مهندسى چه روزى باشد . بدانيد كه اين فقط وضعيت من نيست ، وضعيت خيلى هاى ديگر است كه متعلق به نسلى بوده اند كه هيچگاه علايق خود را نتوانسته اند كشف كنند . راستش خيلى از ما متعلق به نسل سوخته هستيم. اما ما را در عرصه تحصيل ، شرايط اجتماعى يا به قول بعضى ها سياسى در سال هاى نه چندان دور نسوزاند . ما سوخته خودخواهى مادران و پدران مان هستيم. نمى دانم اين فرهنگ از كجا ريشه گرفته كه مادر و پدرهاى ايرانى ، هميشه خواسته اند بچه هايشان دكتر يا مهندس باشند . يك پز بى ارزش اجتماعى كه فقط در چارچوب عنوان ها محصور مى ماند و همانقدر كه براى بعضى ها لذتبخش است ، براى بعضى هاى ديگر تهوع آور به نظر مى رسد . هيچ وقت يادم نمى رود كه هر وقت كسى از مادر و پدر من مى پرسيد پسرتان چه رشته اى مى خواند، هيچگاه نمى گفتند «زمين شناسى» هميشه مى گفتند: مهندسى زمين شناسى و اين كلمه مهندسى را با چنان آهنگى مى گفتند كه طرف فكر مى كرد با كاشف مهم ترين معادن دنيا طرف است . در همه آن سال ها كه زمين شناسى مى خواندم و دلم خوش بود به اين عنوان مهندسى ، هيچگاه لذت واقعى تحصيل را نفهميدم. آنقدر كه مسائل رشته هاى اقتصاد برايم اهميت داشت مسائل زمين شناسى مهم نبود . اما مى ترسيدم بگويم من از اين رشته و اين عنوان قلابى حالم به هم مى خورد . مى ترسيدم يك روز فرياد بم و بگويم من نمى خواهم دگى ام را فداى يك عنوان بكنم كه حالا از هر ده تا دانشجو هشت تايشان آن را دارند . چون دل مادر و پدرم خوش بود، خوش بود كه پسرشان مهندس است و فقط همين !
اما برخورد با يك دوست كه شرحش در اينجا لزومى ندارد باعث شد تا اين جرأت را پيدا كنم و بيش از همه با خودم كنار بيايم و بگويم من اين مهندسى را نمى خواهم و بعد با هزار زحمت خودم را انداختم توى كارهاى تجارى . اولش سخت بود اما من تشنه اين كار بودم. نه به خاطر پولش ، اصلاً ... بلكه به خاطر لذتى كه از مديريت و برنامه ريزى در اين كار مى بردم.
حالا موفقم و راضى. مادر و پدرم هم حالا راضى ترند . آنها هم حالا به اين نتيجه رسيده اند يك تاجر موفق بهتر از يك مهندس ناموفق است .
البته همه اينهايى كه نوشتم مسائل كاملاً شخصى بود و قرار نيست آن را به وضعيت آدم هاى ديگر تعميم بدهيم. يكى از هم دوره اى هاى خود من الان مدير يك پروژه استخراج است و موقعيت اجتماعى و اقتصادى اش از من هم بهتر است و در رشته هاى ديگر هم مهندسين موفق بسيارى را سراغ دارم. اما اين را فراموش نكنيم آنچه كه دگى را براى آنها لذتبخش مى كند، موفق بودن شان است نه مهندس بودن شان . راستى شما مى دانيد آيا روزى هم به نام روز «موفقيت» در تقويم وجود دارد يا نه؟ اگر چنين روزى هست خوشحال مى شوم كه به آن مناسبت هم مطلبى بنويسم.
افشين ب
مهندسى هاى پر طرفدار
مهندسى زراعت و اصلاح نباتات با گرايش دوم خرداد
مهندسى كامپيوتر با گرايش گردگيرى سيستم هاى عامل
مهندسى ترافيك با گرايش شمارش ماشين هاى زوج و فرد
مهندسى مواد با گرايش هاى تلخى، گرتى، علف و...
مهندسى كشاورزى با گرايش مهندسى كشاورزى واينا
مهندسى آمار با گرايش خالى بندى در تريبون هاى رسمى
مهندسى گاودارى با گرايش راسته
مهندسى شيمى با گرايش SO2
مهندسى پشم و پوست با گرايش كريستين ديور
مهندسى پرورش شترمرغ (باوركنيد اين يكى ديگر حقيقت داره!)
مهندسى صنايع آرد با گرايش سنگكى (دانشگاه مشهد) بربرى (دانشگاه تبريز)
مهندسى پزشكى با گرايش خاص براى كسانى كه مادرشان آرزوى دكترمهندس شدن شان را دارند.
مهندسى آب با گرايش فاضل آب
مهندسى هوا و فضا (براى آنهايى كه حسابى هوايى شده اند)
مهندسى قدرت با گرايش سر و سينه وپشت بازو
روز پنج اسفند ، روز مهندسى بود . هيچ وقت فكر كرده ايد چرا اينقدر تعداد مهندسين و فارغ التحصيلان رشته هاى مختلف مهندسى زياد است ؟ در گزارش امروز «ايران جوان» به بررسى اين مسأله پرداخته ايم .
راست بگو چقدر دوست دارى مهندس بشى؟ نه حالا خداوكيلى من كه به كسى نمى گم، چقدر براى مهندس شدن و «مهندس مهندس» شنيدن نقشه كشيدى؟ چقدر از اين ور و اونور شنيدى كه اگه مى خواى مهندسى قبول شى بايد خيلى درس بخونى و عوضش عاقبت داره و فردا مى شى خانم يا آقاى مهندس و...
آره، منم مثل تو همه اين حرفها رو شنيدم و مسخ شدم. بهم گفتن اگه مهندس شى يه جامعه بهت احترام مى ذاره و توپ پول درمى آرى و... آره منم مثل تو خودمو كشتم و شبانه روز درس خوندم، تست زدم، كلاس رفتم تا به تمام چيزهايى كه توى آرزوهام مى ديدم دست پيدا كنم. يادش بخير اون استاد كنكورى كه جلسه اى ۳۰هزار تومان مى گرفت تا فيزيك درس بده و در طول درس دادنش هر بار كه مى خواست صدام كنه مى گفت: «خانم مهندس. جواب چند درمى آد؟» الآن كه فكر مى كنم مى بينم فقط اون روزا بود كه از شنيدن اين كلمه اونقدر خوشحال مى شدم و واقعاً فكر مى كردم خانم مهندس بودن كلى احترام به همراه داره. يا يادش بخير اون معلمى كه توى مدرسه بهمون به شوخى مى گفت: «نه بابا شماها مهندس نمى شين، مگه اينكه مهندس بشين و اون جورى بهتون بگن خانم مهندس» .
به هر حال حالا كه مهندس شدم و ۴سال درس مهندسى خوندم، مى فهمم كه ديگه مهندس بودن توى اين مملكت ملاك نيست. «وقتى اين همه مهندس بيكار داريم چطور مى شه هنوز مهندس بودن يه امتياز به حساب بياد.» اينو يكى از خانمهاى مهندسى كه تازه فارغ التحصيل شده مى گه.
اصلاً اين مهندسى يعنى چه؟
تا حالا از خودت پرسيدى آقاى مهندس ! كه مهندس يعنى چى؟ كلمه مهندس يك كلمه فارسى است و در ايران باستان هم به كار مى رفته، يعنى كسى كه از هندسه سردرمى آورد يا اگر بهتر بگوييم يعنى كسى كه هندسه مى داند. مثلاً در كتاب خسرو و شيرين نظامى از فرهاد به عنوان يك مهندس ياد شده كه به همين دليل هم تراشيدن سنگهاى كوه را بر عهده وى گذاشته بودند. يا در شاهنامه فردوسى هم چندين جا به اين نكته اشاره شده، از آن زمان افرادى كه هندسه مى دانستند از اهميت خاص اجتماعى برخوردار بوده و مى توانستند مشكلات زيادى را در جامعه حل كنند. حدوداً در سالهاى ۵ ـ۱۳۰۴ دولت وقت جمعى از تحصيل كرده هاى دارالفنون را به خارج كشور فرستاد تا در سالهاى ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰ اولين مهندسان ايرانى وارد ايران شوند. مهندس بازرگان، مهندس نفيسى، مهندس حامى، دكتر حسابى و... از جمله اين مهندسان بودند شاگردان مهندس حامى او را پدر مهندسى ايران مى نامند. آنها مى گويند كه مهندس حامى جزو معدود افرادى بود كه تا آخرين لحظه هاى دگى خود درس داد و وارد هيچ جريانى به جز جريانات علمى نشد. شعار مهندس حامى اين بود: «قلب هر ايرانى كه به خاطر ايران نتپد، همان به كه اصلاً نتپد.»
به كمك همين افراد در سال۱۳۱۴ اولين دانشكده مهندسى كه در آن زمان به دانشكده فنى معروف بود ساخته شد و از آن زمان به بعد ايران توانست به يكى از قطبهاى آن روز آموزش مهندسى دنيا تبديل شود و هر ساله شاهد پيشرفتهاى مهندسى زيادى در دانشكده هاى مختلف مهندسى باشيم.
مهندسى با يك ميليون زيرشاخه
با به وجود آمدن دانشكده هاى مختلف فنى و مهندسى و بالا رفتن متقاضيان تحصيل در رشته هاى مهندسى و همچنين پيشرفت علمى و تكنولوژيكى دنيا رشته هاى مختلفى در اين زمينه شكل گرفته، مهندس فناورى اطلاعات، مهندس پرتوپزشكى، مهندس پزشكى بيوالكتريك، مهندس متالورژى، مهندس دريا و ناوبرى، مهندس هوافضا و... از اين جمله اند. مهندس ساعى كه يكى از مهندسان قديمى است مى گويد: «اين روزا، تعداد رشته هاى مهندسى و مهندسان خيلى زياد شده، اسم رشته هايى رو مى شنوم كه اصلاً نمى دونم چى هستند. مهندسانى رو مى بينم كه در مغازه كار مى كنند و يا حتى مسافركشى مى كنند. خيلى دلم مى سوزه كه اين همه نيرو، فكر، استعداد و هزينه صرف شده و بعد هم نتيجه اى نداشته. بچه ها الآن بيشتر براى اينكه بهشون مهندس بگن مى رن دانشگاه نه براى اينكه مهندس بشن. اون زمانى كه ما درس مى خونديم توى دانشگاه هم مثل اينجايى كه براى كنكور درس مى خونن درس مى خونديم و تلاش مى كرديم هزار و يك پروژه و تحقيق و كنفرانس انجام مى داديم. شايد براى همينه كه مهندسهاى قديمى الآن بهتر از مهندسهاى امروزى كار مى كنن.» فرهاد مهندس عمران است و جاى پسر مهندس ساعى مى گويد: «بعد از اون همه درس خوندن و اين كلاس و اون كلاس رفتن، تازه مى ريم توى دانشگاه و بازم بايد همون طورى درس بخونيم، قديمى ها خيلى كمتر از ما مشكل داشتند. استاداشون باهاشون همراه بودن و توى دانشگاه هم براى خودشون احترام داشتن نه مثل امروز كه نه استادا همكارى و همفكرى مى كنن و نه دانشگاه براش دانشجو جماعت مهمه، تازه خيلى خوب هم مى دونى وقتى بيايى بيرون هيچ كار و شغلى در انتظارت نيست.»
آن سوى آب
روز مهندسى بهانه خوبى بود تا به مسائل و مشكلات مهندسى كشورمان بپردازيم، ولى جالب اينجاست كه در اين رشته هاى مهندسى به اين شكل كه در ايران مشاهده مى شود كمتر ديده شده، مثلاً در آلمان بيشتر مردم راغب اند به اين رشته ها در حد فوق ديپلم ما و يا به شكل علمى، كاربردى بپرداد، بيشتر به هنرستانهايى كه براى اين رشته ها ترتيب داده شده رفته و بعد از آن به كار در اين رشته ها مى پرداد، كمتر پيش مى آيد كه كسى اين رشته ها را در دانشگاه دنبال كنه.
هركسى كه وارد دانشگاه مى شود مى داند كه در چه راه سختى پاگذاشته. درآمريكا و انگليس، قوانين درسى دانشگاه به دانشگاه فرق كرده و هر دانشگاهى خود براى پذيرش دانشجو و نوع تحصيل اوتصميم مى گيرد.
حالا نزديك سال ۸۴ هستيم. يعنى ۷۰ سال از به وجود آمدن اولين دانشكده فنى درايران مى گذرد. اوضاع خيلى فرق كرده و ديگر جوانان آن هيجان زياد را براى رفتن به رشته هاى مهندسى از دست داده اند،عشق مهندسى و مهندس شنيدن از سر خيلى ها افتاده و معلوم نيست جوانان پرتوقع شده اند يا سياست كلان جامعه فراموش كرده كه براى پذيرش هر رشته اى بايد برنامه ريزى صورت گيرد و هرسال با پيش بينى چهار سال آينده و بازاركار و اشتغال به پذيرش دانشجو در رشته هاى مختلف بپردازد، معلوم نيست ما مهندسان چقدر دراين زمينه فعاليت مى كنيم و چقدر ازحقوق خود مطلعيم. ولى با همه اين مسائل و مباحث ايران جوان روز مهندسى را به شما مهندسان جوان تبريك مى گويد و منتظر شنيدن اخبار خوب از نوآورى هاى شماست.
منبع: روزنامه ایران