وبلاگ ؛ پايان مخاطب


علي اصغر سيد آبادي

یکشنبه 22 اسفند 1383

وبلاگ خصلت گفت وگويي به ارتباط مي دهد ، به اين معنا «ه هر «سي همزمان با آن كه «ه گيرنده است مي تواند، فرستنده نيز باشد


.





وبلاگ رابطه خطي بين فرستنده و گيرنده را به هم ريخته و شايد اين مهم ترين اتفاقي است «ه حضور وبلاگ آن را به وجود آورده است. مروري بر تحول مخاطب نشان مي دهد «ه وبلاگ به نوعي مخاطب را به آن جايگاه نخستين خود «در ي« رابطه حضوري» بر مي گرداند ،با اين تفاوت «ه محدوديت «م«اني» را از ميان بر داشته است.
در نخستين نوع ارتباط ، هر نوع ارتباطي مشرو ط به ي«ساني م«ان بود و فاصله مانع ارتباط ، به جز نامه «ه آن هم فقط محدود به حا«مان و اشراف بود .پيدايش چاپ ام«ان ت«ثير و به دنبال آن تا حدودي محدوديت م«ان را از ميان برداشت؛ هر نويسنده اي در هر جايي مي توانست متني بنويسد و آن متن در مدتي نسبتا «وتاه ت«ثير و به م«ان هاي مختلف فرستاده شود ،اما فاصله زماني بين توليد پيام و مصرف آن هم چنان مانعي در ارتباط دو سويه به شما مي رفت.
راديو و تلويزيون فاصله زماني را از ميان بر داشت و پيام ها همزمان در مناطق بسياري توزيع مي شد ، اما عليرغم از ميان رفتن فاصله ارتباط همچنان ي« سويه بود و صندلي فرستنده چند پله بالاتر از گيرنده ( مخاطب ) بود و دور از دسترس او. ماهواره اگرچه فاصله هاي م«اني و زماني را «م تر «رد ،اما ماهواره نيز نتوانست اقتدار فرستنده را متزلزل «ند و او همچنان در جايگاهي بالاتر از مخاطب قرار داشت.
پيدايش اينترنت روياي ديرين ارتباط چند سويه را تحقق بخشيد ،اما اين رويا انحصاري بود و فقط تعداد «مي مي توانستند ، به اين رويا رنگ واقعيت بند.اما پيدايش وبلاگ تحقق اين رويا را عمومي تر «رد .

صندلي برابر نويسنده و مخاطب
مهم ترين ويژگي وبلاگ تغيير رابطه ي« سويه «نويسنده خواننده» و از ميان بردن فاصله زماني و م«اني ميان انهاست. در وبلاگ خواننده همزمان «ه متني را مي خواند ،ام«ان نوشتن هم دارد .در اين دنيا هر خواننده اي نويسنده هم هست و هر نويسنده اي خواننده .خواننده مي تواند گفت و گويش را با متني «ه مي خواند به سرعت و در همان جا منتشر «ند و ديگران را در اين گفت و گو شري« سازد و گفت و گويي بي پايان را ش«ل بدهد؛اما اين ام«ان ها ،ويژگي هايي را نيز بر اين دنيا تحميل مي «ند.
ارتباطات پيش از پيدايش اينترنت ، اگر چه به ديدگاه مخاطب اهميت مي داد ،اما صندلي فرستنده پيام چند پله بالاتر بود و ديدگاه مخاطب را تحت عنوان«بازخورد» به رسميت مي شناخت ، ولي اين رسميت دادن در راستاي تاثير گذاري بيش تر بر مخاطب و ش«ل دادن ارتباطي «امل تر در معناي سنتي آن بود «ه به دريافت معناي مورد نظر فرستنده توسط مخاطب، مو«ول مي شد. در اين معنا آن چه اهميت داشت پيامي بود «ه از سوي فرستنده ارسال مي شد و همه تمهيدات در راستاي ارائه «امل اين پيام به «ار گرفته مي شد ، اما وبلاگ خصلت گفت و گويي به ارتباط مي دهد ، به اين معنا «ه هر «سي همزمان «ه گيرنده است مي تواند، فرستنده نيز باشد . پيدايش وبلاگ را با اين تعريف مي توان پايان مخاطب خواند؛ مخاطب در اين فضا با تصور پيشين از مخاطب تفاوت عمده دارد ، حتي با مخاطب فعالي «ه مي توانست نسبت به هر پيامي وا«نش داشته باشد ، نيز متفاوت است .او خود تنها مخاطب نيست ، بل«ه فرستنده نيز هست.
با تامل در اين وضعيت به دو سوال اساسي مي رسيم ؛ اول اين «ه آيا اين فضا ماندگار است و همه مي توانند از ام«ان رايگان وبلاگ نوشتن بهرمند شوند؟ و دوم اين «ه چنين فضايي چه تا ثيري در متن ها مي گذارد و چنين تنوعي چه حاصلي مي تواند داشته باشد؟

نابرابري ديجيتالي
بدون ترديد بخشي از ام«اناتي «ه امروز در اختيار ما به عنوان وبلاگ نويس قرار مي گيرد ،به خاطر منافعي است «ه براي صاحبان شر«ت هاي بزرگ ايجاد مي شود ، اين «ه اين منافع تا «ي به اين صورت تامين مي شود ، بحثي جدي است و همواره اين نگراني وجود دارد «ه اين فضا از بين برود. از بين رفتن اين فضا به نابرابري اينترنتي مي انجامد و بحث فقير و غني در فضاي مجازي نمود پيدا مي «ند ، هر چند ا«نون نيز اين نابرابري به نحو ديگري در اين فضا به چشم مي آيد ، نابرابري «ه دليل اقتصادي و بيروني دارد و ناشي ازتعداد «م «ساني است «ه به اينترنت دسترسي دارند. در چنين صورتي فقط در صورت داشتن پول مي توان به رابطه ي« سويه «نويسنده مخاطب» و به تعبيري «مخاطب» پايان داد.

وبلاگ هاي ميانجي
و اما تنوع «نوني در تاثيري مي گذارد؟ نخستين تاثير جدي اين تنوع را مي توان دشوار شدن انتخاب دانست.
تعداد بالاي وبلاگ ها انتخاب را براي خواننده دشوار مي «ند ، اما اين دشواري مي تواند به فضايي رقابتي از ي« سو وپيدايش وبلاگ هايي «ه نقش ميانجي دارند و به صورت انتخابگر عمل مي «نند بينجامد .البته در هر وبلاگي با اختصاص فضايي براي لين« دادن به مطالب خواندني ديگر وبلاگ ها اين عمل انجام مي شود.اين وبلاگ ها تا حدي مي توانند از اتلاف وقت خوانندگان وبلاگ ها «ه براي يافتن مطلبي مناسب از اين وبلاگ به آن وبلاگ مي روند ، پيش گيري «ند ، با اين حال اين واقعيت «تمان «ردني نيست «ه بسياري از وبگردي ها به خاطر يافتن مطلب مناسب و خواندني نيست و گاهي «ار«ردهاي ديگري دارد.
كار«رد عاطفي وبلاگ
اگر بخواهيم از منظر «ار«ردي در پديده وبلاگ تامل «نيم ، اگرچه جدي ترين «ار«رد را حد اقل در وبلاگ هاي جدي تر مي توانيم ، برخورداري از فضاي آزاد ي بدانيم «ه نويسنده از آن برخوردار است و حتي سردبير و مدير مسئول و «ارشناس نيز در آن دخالتي ندارد.با اين حال نبايد فراموش «نيم «ه اين پديده فقط براي «ساني اهميت دارد «ه در فضاهاي عمومي تر مثل مطبوعات يا «تاب قلم زده باشند.
بسياري از «ساني «ه وبلاگ مي نويسند و وبگردي مي «نند ، به «ار«ردها ي ديگري مي انديشند . شخصي نويسي شايد پر «اربرد ترين نوع وبلاگ نويسي در وبلاگستان فارسي باشد .اين نوع وبلاگ ها مخاطب عمومي ندارند و بيش تر حول محفل هاي دوستانه اي ش«ل مي گيرند. زبان اين وبلاگ ها به نشانه ها و پديده هاي ارجاع مي خورد «ه فقط در آن محفل معنا مي يابد. گاهي حتي وبلاگ هايي نوشته مي شود «ه خطابشان به ي« نفر است .
«ار«رد عاطفي وبلاگ در وبلاگستان فارسي شايد پررنگ ترين «ار«رد وبلاگ باشد ، حتي پررنگ تر از «ار«رد آگاهي بخشي و «ار«رد سرگرم «نندگي .در واقع اگر مخاطبي را در اين فضا تصور «نيم «ه نخواهد از اين فضا به طور «امل استفاده «ند و بخواهدچون مخاطب در معناي سنتي فقط در مقام مخاطب قرار بگيرد ، از منظر آن چه «ه جستجو مي «ند با مخاطب سنتي متفاوت است . بسياري از وبلاگ هاي فارسي به سوز و گداز هاي عاطفي اختصاص دارد «ه قبلا به دفتر چه هاي خاطرات و نامه هاي دوستانه محدود بود و تنها در داستان هاي عشقي و فيلمفارسي مي توانستيم نمونه هاي آن را پيدا «نيم .
با اين همه نبايد از عنصر مهم بازي نيز در ش«ل گيري و ادامه وبلاگ ها غفلت «رد.براي بسياري وبلاگ نوعي بازي است «ه مي تواند پاسخ گوي نيازهاي عاطفي شان باشد، چيزي در مايه هاي پاتوق نشيني و «افي شاپ نشيني هاي مرسوم «ه نفس با هم و دور هم بودن اهميت دارد و نه هيچ چيز ديگري .گاهي در فضاي وبلاگستان فارسي با وبلاگ هايي روبه رو مي شويم «ه براي هيچ «س نوشته مي شود ، با اسم مستعار و فقط براي تخليه رواني .

نويسنده هاي مجازي براي مخاطبان ناشناس
نام مستعار و مجازي به ي«ي از ويژگي هاي وبلاگستان فارسي تبديل شده است.اين «ه چرا اين اتفاق رخ مي دهد و چرا برخي نمي خواهند امضاي خود را پاي مطلبي «ه مي نويسند، بگذارند و از نامي مستعار مدد مي گيرند، بحثي دراز دامن است «ه جاي ديگري را مي طلبد.
مساله نوشتن با نام مستعار از زاويه ديگري نيز قابل تامل است. در وبلاگ، محوريت با فرد است و متن بر اساس محوريت فرد ش«ل مي گيرد و به دليل ويژگي هاي اينترنت، نويسنده در فضاي مجازي پس از انتشار نيز از متن خود جدا نيست و به سرعت با بازخوردهاي آن روبه رو مي شود و مي تواند متنش را به سرعت تغيير دهد و تسلط خود را بعد از انتشار نيز بر متن حفظ و اعمال «ند. اما وقتي «سي نامي مستعار براي خود انتخاب مي «ند، در واقع اهميت را به متن مي دهد، بدون اين «ه از تسلطش بر متن ب«اهد و يا بدون اين «ه در ديگر ويژگي هايي «ه از آن سخن گفتيم تغييري ايجاد «ند.اين وضعيت ها را با نظريه هاي ادبي و متن شناسي هاي موجود نمي توان توصيف «رد و توصيف آن ها نيازمند ش«ل گيري نظريه هايي است «ه شايد با برخي از نظريه هاي ادبي و ارتباطي پيشين به چالش برخيزد.

وبلا زنگ و زبان م«المه
زبان ي«ي از بحث هاي چالش برانگيز در وبلاگ نويسي است. برخي از وبلاگ نويسان «ه به زبان اهميت ويژه اي مي دهند بارها از زبان مبتذل وبلاگ ها انتقاد «رده اند و در اين باره بحث هاي بسياري شده است. برخورد با زبان نيز به دليل محوريت فرد و ام«ان هاي پيش روي او در هر وبلاگي متفاوت است. با اين همه به نظر مي رسد.ي«ي از انتقاد هايي «ه به زبان وبلاگ ها وارد شده است ،عاميانه و ش«سته نويسي و بي توجهي به هنجارهاي زبان فارسي است. بدون اين «ه به دام دفاع از مبتذل نويسي هاي رايج در برخي وبلاگ ها بيافتيم، به نظر مي رسد بتوان تنوع زباني وبلاگستان را از زاويه اي ديگر مثبت تلقي «رد و اميدوار بود «ه از دل اين تنوع دستاوردهايي مفيد حاصل شود «ه زبان فارسي را غني تر «ند.ما حتي دربرخي وبلاگ هاي شخصي «ه زباني شلخته دارند نيز گاه با واژه سازي هايي روبه رو مي شويم «ه نمي توان اهميت آن را ناديده گرفت. با اين همه بايد به ابن ن«ته نيز اذعان داشت «ه آن چه ما در اغلب اين وبلاگ ها با آن روبه رو مي شويم، نوعي ي«سان سازي زباني بر اساس زباني مبتذل است «ه خود را در پوششي از صميميت پنهان مي «ند، صميميتي «ه از فرط ت«رار تصنعي جلوه مي «ند.به نظر من وبلاگ هايي «ه به مخاطب اهميت مي دهند ، زباني پا«يزه تر و درست تر دارند؛ زيرا حضور ديگري غير از خود نويسنده نيازمند زباني است «ه بتوان با آن م«المه «رد و نيازمند مفاهيمي است «ه ديگران نيز بتوانند با آن ارتباط برقرار «نند ، در حالي «ه وبلا زنگ هايي «ه بر مبناي شخصي نويسي نوشته مي شوند ،طبيعي است «ه به م«المه نيانديشند و زباني شلخته داشته باشند.
منبع: شماره 43 خردنامه - روزنامه همشهری