نظام ارزشى نسل سومى ها را به رسميت بشناسيد (بخش اول(
مهرداد ناظرى
چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۸۴
گفت و گو با مهناز حق شعار روانشناس
مهناز حق شعار روانشناسى است كه از درون نسل سوم و اعماق وجود آنها صحبت مى كند. او متعلق به نسل سوم نيست، اما با كمك علم روانشناسى به ريشه هاى ذهنى و فكرى آنها پل زده و رفتارهاى جوانان را برايمان حكايت مى كند. دكتر مهناز حق شعار همه را دعوت به يك باگرى در فرهنگ نسل سومى ها مى كند و اميدوار است با شناخت پس زمينه هاى فرهنگى، بستر پيشرفت و ترقى را براى آينده آنها رقم بيم. گفت و گو با او را بخوانيد.
...................................................................................................................
* ويژگيهاى رفتارى نسل سوم چيست؟
- در اين نسل يك نوع عصيان، ابهام و تنش ديده مى شود. بعد از انقلاب، ما دچار يكسرى تحولات ارزشى شديم و به طور عميق و جدى روى مقوله هاى ايدئولوژيك سرمايه گذارى شد. بعد از گذر از دوران جنگ و افول برخى ارزشهاى اوليه، جامعه وارد دوران جديدى گرديد و نظام هنجارها و ارزشها متحول شد و به تبع آن خانواده ها هم تغيير كردند و ديگر پايبند آن نظام ارزشى قبلى نبودند. بر همين اساس نسل جوان كه آن روز كودك دبستانى بود، مدام در معرض تندباد تعارضات ارزشى قرار گرفت و در نهايت هيچ چيزى در وجود آنها به شكل ثبات يافته و عنصر هويتى درنيامد.
نكته ديگر به تحولات جهانى و منطقه اى بر مى گردد. ظهور اينترنت و كامپيوتر و ورود آن به كشور، ما را دچار سرگردانى كرد، چون ما هنوز آمادگى شرايط جديد را نداشتيم. حال شما تصور كنيد از درون يك چيز پخته نشده و خام و يكسرى ارزشهاى نيم بند و از سوى ديگر با اين تهاجم فرهنگى (البته مقصودم صرفاً بار منفى آن نيست)، يك دنيا آگاهى، نياز و پيشرفت براى يك جامعه پديد آمد. به نظر شما جداره جوان ما تا چه حد قوى است كه بتواند در برابر اين تهاجم تاب بياورد؟ اين تهاجم به اين شدت كه وارد مى شود، بسيار ريزش و استهلاك دارد. به هر جهت ما مقاومت آن را نداشتيم. در اثر اين ضربه، برخى تحليل رفتند و در اولين برخورد با اين رهاوردهاى فرهنگى از بين رفتند. برخى ها براى اينكه داراى استعداد و هوش ويژه اى بودند، آن را شناختند، ولى توانايى، تجربه و مهارت استفاده كردن از آن را نداشتند، پس به يك فرد عاصى مبدل شدند. اين را هم بايد گفت كه به طور كلى اكثر شيوه هاى تربيتى كه خانواده ها به كار مى برند، يك روش مستبدانه و فرد محور است.
* اين شيوه تربيتى ريشه در فرهنگ پدرسالارى دارد؟
- بله، نتيجه اين شيوه تربيتى اين است كه جوان ما خلاق نيست، يعنى به خودى خود در عالى ترين شكلش ما مانع از بروز خلاقيتش مى شويم.جوان يك شخصيت همگراى تعريف شده دارد. اما اكنون با اين درهاى باز يكى از اتفاقاتى كه برايش مى افتد، گيج شدن است.
* شما دو خصلت اساسى را براى نسل سومى ها بيان كرديد؛ عصيانگرى و خلاق نبودن. درست است؟
- و گيج بودن.
* اما به نظر مى رسد در حوزه كنش هاى اجتماعى، ويژگى خاصى دارند كه شما به آن اشاره نكرديد و آن اينكه اينان به نوعى توانستند خود را با وضعيت جديد تطبيق بدهند و شايد تفاوتى كه ميان اين نسل با نسل اول و دوم ديده مى شود، اين باشد كه حرفشان را به طور شفاف و غير ايدئولوژيك مى ند و حتى بر خلاف نظر شما من معتقدم اينها نسبت به دو نسل قبلى كمتر عصيانگر و انقلابى هستند؟
- ببينيد، ما هم اكنون به يك انقلاب نياز نداريم. به يك گستره جديد كه راه نويى را نشان دهد، نيازمنديم. عصيان اين نسل در اثر باز شدن درهاى فرهنگى مشهود است. ما در تعريف شخصيت معتاد مى گوييم او فرد باهوشى است، ولى توانايى و مهارت استفاده از راههاى معقول را ندارد. خوشبختانه نسل جديد با توجه به آگاهيهاى زيادى كه از برون هم تزريق مى شود، اين توانايى را پيدا كردند كه دست به آزمون راهكارهاى جديد بند. به تعبيرى در حال ثمر دادن عصيانشان هستند. اين فضا را نيز خودشان باز كردند، نه كسان ديگر، البته اين را هم بگويم كه در اين سالهاى اخير اتفاقات خوبى هم از طرف ما افتاده و فضاهايى براى آنها ايجاد شده. مثلاً يكى از اين كارها احداث باشگاهى توسط شوراى عالى جوانان است كه فرصت خوبى است كه جوانان متحدالشكل شوند و از آن طريق شايد ثمرات مفيدى داشته باشد كه از طريق يك تشكل حرفشان را بند. منتها از ياد نبريم كه اين هم زياد دوام نخواهد آورد. چون اين كار فعلاً در نظر جوان خوب تلقى مى شود، ولى اگر ۵ سال ديگر نتيجه اى نبيند، ممكن است مأيوس شود. به كلى رهاورد را خوب ندانيد.
* شما عصيان را در دو بخش هنجار و نابهنجار مى بينيد، يعنى هم تأثير مثبت دارد و هم تأثير منفى؟
- بله، عصيان نشان مى دهد جوان ده است و در درونش يك اتفاق در حال بروز است. او در حال گردش است و مى خواهد با بينش خاص خود بستر مناسبى بيابد. حال اين بستر مناسب را شما گفتيد كه در حوزه كنش هاى اجتماعى ديده ايد، من چندان اميدوار به اين قضيه نيستم، ولى مى توانم فكر كنم كه اگر تا چند سال ديگر اثرى به جا بگذارد، براى جوانان اميدوار كننده است و اگرنه مجدداً عصيان به اشكال مختلف بازتوليد مى شود.
* بياييد قدرى حوزه كنشى اينها را بازتر كنيم، به نظر شما نسل سوميها در حوزه رفتارى، بينشى چگونه مى انديشند و عمل مى كنند؟ به نظر من پاسخ شما به اين سؤال كمك خواهد كرد كه ما حداقل به يك اشتراك نظر برسيم.
- اين جوانان دوست داشتنى، صميمى و صادقند. در هرحال ياد گرفتند كه خواسته هايشان را با شجاعت بگويند. وقتى ما از همدلى و شجاعت در نظام رفتارشناسى صحبت مى كنيم، مفهومش اين است كه منش اينها خوب و بارور است. عمده همكاريهاى نسلهاى قبلى براى ارزشهاى خاص بود، ولى نسل سومى ها همكاريهايشان براى ارزشهاى عام هم تجلى مى يابد. جوانانى هستند كه اگر به آنها احترام گذاشته شود و نظام ارزشهايشان به رسميت شناخته شود، مى توانند تأثيرگذار و مثبت در جامعه باشند. من اين موضوع را از نزديك لمس كردم. به محض اينكه آنها را باور مى كنيم، خودى كه نشان مى دهند زيباتر از خود نسل من است.
* ولى اين خود، گاه در تضاد با خود خانواده شان قرار دارد.
- همين طور است. آنها هميشه از اين موضوع شكايت دارند.
* بر همين مبنا گسست نسلها در اينها نسبت به نسلهاى قبلى جدى تر است، اين را قبول داريد؟
- ببينيد، جامعه ما در حال گذر از يك دوره انتقالى است. اين هم طبيعى است كه يك فرد زير ۳۰ سال بهتر مى تواند با شرايط، خود را وفق دهد و تغيير كند. اما نسل سومى ها از لحاظ روانشناسى و رشد و تربيت انسانى ديرتر تغيير مى كنند. اين جريان بسيار طبيعى است.
از سوى ديگر ارزشهاى ما بسيار تغيير كرده. اگر به ياد داشته باشيد، ارزشهاى اول انقلاب مبتنى بر يك نوع همدلى براى رهايى از نظام شاهنشاهى و ده ماندن بود. اين ارزشها امروز ديگر كمتر خريدار دارند. ما امروز به ماشين، كامپيوتر، تلفن همراه و... نياز داريم. من احساس مى كنم براى تقليل اين گسست بهتر است آگاهى از طريق تمام رسانه ها صورت گيرد. ما بايد بپذيريم كه در جامعه ما تحولات اساسى و ساختارى اتفاق افتاده و گريزى از آن نيست.
* البته نگاه نسل دوم و اول هم به نسل سوم در اين راستا با اهميت است؟
- به نظر من نگاه نسل دوم به نسل سومى ها چندان خوش بينانه نيست.
* به نظر من نسل سوم نسبت به دو نسل قبلى مصرف كننده تر هستند. آنها دوست دارند همه چيز در اختيارشان قرار گيرد، بدون آنكه براى آن تلاشى بكنند. من چندى قبل با شاگرد اول كنكور صحبت مى كردم او صريحاً مى گفت نسل ما نسل تنبل و تن پرورى است.
- براى اينكه ما در عصر تكنولوژى دگى مى كنيم و اين جريان طبيعى اين عصر است. اين نسل آنقدر باهوش است كه بتواند بدون بيل زدن واستفاده داس و چكش روزگار را بگذراند.
*با هوش بودن ارتباطى به عدم استفاده ازبيل وداس وچكش دارد؟
- من تنبلى اين نسل را به اين حساب مى گذارم كه اينها از طريق ديگرى مى خواهند امرار معاش كنند. نسل سوم مى خواهد كارآفرين باشد تايك كارمند. ما اصلاً فضايى نداريم كه به اينها پوشش بدهيم . اگر شما با اين جوانان صحبت كنيد، ملاحظه مى كنيد كه فكرهاى اقتصادى زيبايى دارند. منتها مشكلى كه دارند اين است كه نمى دانند ازطريق چه بسترى بايد به فكر خود جامه عمل بپوشانند. ما بايد به آنها زمان لازم را بدهيم و با استفاده از روشهاى دست اندر كاران تعليم وتربيت زمينه را براى آنها فراهم كنيم. تنبلى آنها ناشى از رويگردانى از كارهاى كهنه گذشته است. آنها مى خواهند كار بكنند اما با روشهاى جديد. شما مى پذيريد ما تأخر تكنولوژى داريم ولى جوان متوجه اين مسأله نيست.
*شما فكر مى كنيد اين نسل تا چه حد توانايى اين را دارد كه فرداى ايران را بسازد؟
- شما چه انتظارى ازفرداى ايران داريد؟
*مقصودم يك كار شگفت انگيز وخارق العاده نيست. درهمين فرم وقالبى كه هستيم آنها تا چه حد مى توانند چرخهاى اين مملكت را بگردانند وما را در مسير توسعه قراردهند؟
- من معتقدم اين نوع تفكر مربوط به دوران فعلى نيست.چون اين بحث درگفتمان صنعتى وكارخانه اى قابل پى گيرى است.
درحالى كه ما امروز وارد دوره ديجيتالى شده ايم. تحول اين نسل بيشتر در احساس، شيوه تربيتى ونگرش نسبت به افراد خانواده ديده مى شود.
زمانى ايران ازلحاظ عاطفى و وابستگى به خانواده كشورى بسيار غنى بود، اما هم اكنون ما دوره اى را طى مى كنيم كه بين نسلها گسست ايجاد شده . دوران فعلى دوران انفجار است وهمه چيز به انتها رسيده. اكنون زمان اين است كه اين نمودار و هرم را از بالا به پايين برگردانيم. اگر اين كار صورت گيرد يك ساختار مناسب براى ارتباط فرد با خانواده پديد خواهد آمد. بنابراين ما به سمت توسعه اى خواهيم رفت كه اولويتش تربيتى، احساسى است . تعبير من اين است كه ما وارد دوره رنسانس شده ايم . دوره اى كه با تحولات هنرى، ادبى، احساسى و درمجموع انسانى روبرو هستيم.
ادامه دارد
منبع: روزنامه ایران