گفتگوي اختصاصي با گري سيك
گفت وگو: جواد حميدي
 ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۴ 
 
كاخ سفيد مي داند كه قرار است انتخاباتي مهم در ايران انجام شود، بنابراين به دقت اين روند را تعقيب خواهد كرد و هرآنچه كانديداها به عنوان طرح ها و ديدگاه هاي خود مطرح مي كنند به طور دقيق مدنظر قرار خواهد گرفت
  
  
 
     
گري سيك ازجمله كارشناسان و تحليل گران شناخته شده ايالات متحده در امور سياست خارجي اين كشور به ويژه در امور خاورميانه و ايران است.
دكتر سيك كه در زمان رياست جمهوري جرالد فورد، جيمي كارتر و رونالد ريگان عضو شوراي امنيت ملي آمريكا بوده است را بايد ازجمله منتقدان اصلي سياست هاي خصمانه ايالات متحده در قبال ايران پس از انقلاب اسلامي معرفي كرد.
وي كه در زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تسخير لانه جاسوسي آمريكا به دست دانشجويان پيرو خط حضرت امام (ره) مشاور ويژه كاخ سفيد و رييس جمهوري آمريكا بود، همواره در مقالات و مصاحبه هاي خود ضمن اشاره به فرصت هاي ازدست رفته در بهبود روابط دو طرف، بر لزوم  اتخاذ رويكردهايي جديد در اين بين تاكيد كرده است.
سيك هم اكنون ضمن تدريس در دانشگاه كلمبياي آمريكا، مديريت پروژه طرح ۲۰۰۰ را در بخش مطالعات خاورميانه اي اين دانشگاه بر عهده دارد.
همشهري ديپلماتيك با توجه به شناخت دقيق و به روز دكترسيك از تحولات ايران در گفت وگويي اختصاصي نظرات اين كارشناس آمريكايي را در خصوص انتخابات اين دوره رياست جمهوري ايران جويا شده است.
مشروح اين گفت وگو به شرح زير است:
* براي آغاز با توجه به شناخت شما از جامعه ايران و بسياري از پيچيدگي هاي سياسي _ اجتماعي اين كشور، تحليل خود را از شرايط پيش از انتخابات رياست جمهوري در ايران بيان كنيد؟
- مي توان گفت انتخابات و روند آشناي آن چندي است در ايران آغاز شده است. از نتايج به دست آمده در انتخابات گذشته در ايران و ايالات متحده به من ثابت شده است،  پيش بيني هاي عجولانه تقريبا هميشه اشتباه از آب در خواهند آمد.
معتقدم اين انتخابات، رويدادي جالب در نوع خود خواهد بود. براي من بسيار جالب خواهد بود كه رقابت احتمالي اصلاح طلبي جديد را در ايران با محافظه كاران شاهد باشيم. اينكه چند نامزد محافظه كار در اين انتخابات شركت مي كنند خود محل تامل بسيار است زيرا تعدد نامزدها از اين گروه به معني پخش شدن راي سنتي محافظه كاران خواهد بود و شايد هم نتيجه اي غيرمنتظره را شاهد باشيم.
نكته مهم ديگري كه نبايد از آن غافل بود، حضور و يا عدم حضور آقاي رفسنجاني در اين انتخابات است. با حضور ايشان به عرصه رقابت انتخاباتي بسياري از معادلات تغيير خواهد كرد.
حضور آقاي رفسنجاني در انتخابات بر پيش فرض هاي محافظه كاران و اصلاح طلبان تاثير خواهد گذشت.
* آيا مي توان مشخصه و يا خصيصه ويژه اي را براي انتخابات اين دوره در نظر گرفت؟
- فكر مي كنم اين انتخابات تا حدود بسيار زيادي متاثر از انتخابات مجلس هفتم باشد. فكر نمي كنم اين شرايط و اين احساس چندان تغيير كرده باشد.
* تفاوت هاي انتخابات اين دوره با زماني كه آقاي خاتمي به عنوان رييس جمهوري انتخاب شده چيست؟
- تفاوت در اين است كه آقاي خاتمي نتوانست انتظارات سياسي از مردمي كه به او راي داده بودند را فراهم كند و بسياري از آنها دستاوردهاي رياست جمهوري وي را نااميدكننده از نقطه نظر خود توصيف مي كنند. طبيعي است اين گروه از انگيزه چنداني برخوردار نيستند.
اما اين عده نبايد فراموش كنند آقاي خاتمي توانست وجه سياست خارجي ايران را در عرصه جهاني تغيير دهد. خاتمي توانست ادبيات رفتارهاي سياسي را در داخل ايران تغيير دهد.
او عباراتي چون «جامعه مدني» و «حاكميت قانون» را كه پيش از آن در ايران نظير آن وجود نداشت معرفي كرد.
اما نكته اينجاست كه وي نتوانست حزبي عملياتي و اجرايي را كه تعقيب كننده و مجري ديدگاه هاي او باشد در ايران شكل دهد. در واقع بايد فرجام رياست جمهوري خاتمي را براي او در مورد بسياري از ديدگاه هايش نااميدكننده توصيف كرد.  
* مهمترين چالش هاي ايران و يا بهتر بگوييم رييس جمهور آينده چه خواهد بود؟
- به نظر من دو چالش اصلي وجود دارد. نخست اقتصاد كه من شخصا تاكنون هيچ اظهارنظر قانع كننده اي از جانب هيچ يك از نامزدهاي موجود نشنيده و نخوانده ام.
همانطور كه مي دانيد ايران با مشكلات اقتصادي شديد بسياري دست به گريبان است. اموري چون افزايش چشمگير نرخ سوخت و مواد غذايي، عدم تمايل به تبيين سيستمي كه در آن فرصت براي سرمايه گذاري خارجي بيش از آنچه اكنون شاهد آن هستيم، فراهم شود، ازجمله عوامل اين مشكلات شديد اقتصادي هستند. همانطور كه مي دانيد ايران به سرمايه گذاري خارجي با هدف فراهم آوردن فرصت هاي شغلي جديد براي جوانان خود نياز دارد. اگرچه پيشرفت هايي اندك با توجه به ظرفيت هاي ايران طي سالهاي گذشته صورت گرفته است اما بايد گفت كارهاي بسياري مي تواند و بايد انجام گيرد.
چالش مهم ديگر امنيت و سياست خارجي است. اين پرسش اساسي كه ايران چگونه خواهد توانست با جامعه بين الملل بر سر فعاليت هاي هسته اي خود كنار بيايد كه فكر مي كنم عاملي بسيار مهم و تعيين كننده در آينده سياست خارجي ايران خواهد بود.
* برخي از مقامات كاخ سفيد اعلام كرده اند، احتمال تغيير مواضع آنها در قبال ايران وجود دارد. اگر رييس جمهور آينده ايران با حدنصاب بيش از ۵۰ درصد آرا انتخاب شد، آ نگاه شرايط به چه گونه اي تغيير خواهد كرد؟
- واقعا نمي دانم. تغيير مواضع در قبال ايران تصميمي عملگرايانه خواهد بود. بدين معني كه تا پيش از انتخابات نمي دانيد چه كسي قرار است زمام امور را در دست بگيرد و جهت گيري هاي سياسي براي احتمالا ۸ سال آينده چه خواهد بود. دقيقا پس از مشخص شدن اين سوالات است كه مي توانيد تصميمات حياتي اتخاذ كنيد. بنابراين معتقدم نظر خانم رايس مبني بر منتظرماندن تا انتخابات ۱۷ ژوئن بسيار منطقي است. از آنجايي كه نتيجه اين انتخابات را نمي توان پيش بيني كرد، در خصوص تصميمات و تغييرات احتمالي نيز نمي توان قضاوت كرد. مطمئن هستم ايالات متحده اين انتخابات را با دقت فراوان دنبال خواهد كرد و نتيجه آن براي واشنگتن بسيار پراهميت خواهد بود.
به بيان ديگر ايالات متحده به اندازه كافي باهوش هست تا منتظر نتيجه انتخابات بماند.
كاخ سفيد مي داند كه قرار است انتخاباتي مهم در ايران انجام شود، بنابراين به دقت اين روند را تعقيب خواهد كرد و هرآنچه نامزد اها به عنوان طرح ها و ديدگاه هاي خود مطرح مي كنند به طور دقيق مدنظر قرار خواهد گرفت.
* مداخله و احتمالا جانب داري آمريكا از نامزد ي خاص را چگونه ارزيابي مي كنيد؟- من نشانه اي از حمايت ايالات متحده از هيچ يك از نامزدهاي موجود نمي بينم.
از طرفي عميقا معتقدم در صورتي كه ايالات متحده از نامزدي در ايران حمايت كند، بيش از آنكه به سود شخص موردنظر باشد به نامزدي وي لطمه وارد خواهد كرد. آمريكا مي داند كه اين انتخابات ايراني است و نه آمريكايي.
* به عنوان سوال پاياني تحولات روابط ايران و آمريكا را پس از انتخابات چگونه ارزيابي مي كنيد؟- همانطور كه مي دانيد من سالها است از منتقدان اصلي سياست ايالات متحده در قبال ايران هستم. آمريكا بارها با ازدست دادن فرصت هايي خوب براي بهبود روابط، به تشديد روابط خصمانه دو كشور كمك كرد. از طرفي انتقادهايي مشابه به ايران نيز وارد است. براي مثال در زماني كه دولت كلينتون پيام هاي واضح و روشن را مبني بر تمايل ايالات متحده براي مذاكره به ايران ارسال كرد، هيچ تمايلي از جانب مقامات ايران براي آغاز مذاكره ديده نشد. بايد اعتراف كرد اين مشكل از جانب هر دو كشور بوده است و هيچ يك از دو كشور در يك زمان واحد آماده گفت وگو و حل اختلافات موجود نبوده اند. اما اكنون زمان اتخاذ رويكردهاي جديد است.
بعيد مي دانم دولت بوش در پي اتخاذ تصميم عجولانه در قبال ايران باشد. مشاوران و كارشناساني در دولت بوش وجود دارد كه تفاوت هاي ايران و عراق را به خوبي مي دانند.
ايالات متحده دريافته است كه براي پيگيري منافع خود در منطقه به كمك ايران نياز دارد. از سوي ديگر ايران نيز مي داند كه براي ادامه سياست هاي خود در خاورميانه به سطوحي از همكاري و البته مبتني بر احترام متقابل نيازمند است. درست به همين دليل است كه معتقدم دولت بوش با پيگيري دقيق روند و نتيجه انتخابات رياست جمهوري اين دوره، سكوتي معنادار را دنبال مي كند.
تصور مي كنم اروپا و آمريكا بتوانند سرانجام با اندكي تسامح به رويكردي مشترك و مفيد در قبال ايران و چالش هاي كنوني اين كشور دست يابند. اما همانطور كه اشاره شد، اين مهم تا اندازه بسيار زيادي به شخص و چارچوب فكري نامزدي است كه پيروز انتخابات اين دوره مي شود.
 
منبع:
همشهري ديپلماتيك - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۴ - شماره ۴۶