مهاجرت آكادميك
بررسى دلايل و پيامدهاى مهاجرت جوانان ايرانى براى ادامه تحصيل
مريم پاپى
پنجشنبه ۲ تير ۱۳۸۴
در راهروى باريك يك ساختمان قديمى مركز شهر با وقت قبلى منتظر نشسته اى. از داخل اتاق صدايى به يك فارغ التحصيل كارشناسى توصيه مى كند كه دوره كارشناسى ارشد را هم در ايران بخواند و بعد براى ادامه تحصيل در فلان كشور اقدام كند چون مسؤولان آن كشور بيشتر تمايل دارند كه دانشجويان دوره دكترى را بپذيرند . صدا صحبت هايش را اين چنين پى مى گيرد : «هزينه هاى دگى در پايتخت بسيار بالاست . حالا اگر دانشگاه يك شهر كوچك را انتخاب كنيد مخارجتان كمى پايين مى آيد ولى براى شما پيدا كردن كار هم مشكل است . ضمناً براى تقويت زبان در حد تحصيل در دانشگاهها بايد حداقل يك سال زبان بخوانيد . »
كسى كه قرار است براى ادامه تحصيل به يك كشور خارجى برود بيش از آنكه فكر كند چطور براى درس خواندن برنامه ريزى كند ، به نحوه دگى در كشور جديد فكر مى كند . دشوار است، بخصوص براى دانشجويان جهان سومى كه براى دگى در يك كشور پيشرفته تر لازم است از تفكيك زباله ها تا كارهاى بانكى را ياد بگيرند . ولى چرا جوانان ايرانى همه اين سختى ها را به جان مى خرند و براى ادامه تحصيل به كشورى ديگر مى روند ؟
اساتيد دانشگاهها و دانشجويانى كه هر روز به وزارت علوم مراجعه مى كنند تا از فهرست دانشگاههاى خارجى مورد تاَييد سيستم آموزش عالى ايران با خبر شوند مى توانند قطارى از دلايل متعدد پشت هم سوار كنند ؛ ظرفيت كم پذيرش دانشجوى دانشگاههاى ايران ، كيفيت پايين دانشگاهها غير از چند دانشگاه معتبر ، بيكارى پس از فارغ التحصيلى، به دست آوردن آزادى هاى فردى و اجتماعى.... بطور كلى شايد بتوان گفت كه سفر به آن سوى مرزها به قصد درس خواندن، بهترين بهانه براى رفتن و فرار از اوضاعى باشد كه مطابق ميل جوانان نيست . اكثر مهاجرت هاى به قصد تحصيل به منظور مهاجرت دائمى صورت مى گيرد. البته ديدگاهى هم وجود دارد كه افزايش نسبى مهاجرت به خارج به قصد ادامه تحصيل را نفى مى كند وافزايش تعداد دانشجويان متقاضى تحصيل در خارج از كشور را به دليل افزايش نسبى جمعيت مى داند.
مهاجرت پرسود و زيان
مهاجرت براى تحصيل از آنجا كه در ارتقاى سطح تحصيلى دانشجويان و آشنايى با فرهنگ مردم ساير كشورها مؤثر است در همه جاى دنيا رواج دارد. دانشجويان دانشگاههاى اروپا و آمريكا براى گذراندن برخى واحدهاى درسى بخصوص مسائل مربوط به شرق شناسى به دانشگاههاى كشورهاى در حال توسعه مى آيند . بنا بر اطلاعاتى كه دفتر برنامه هاى اطلاعات بين المللى وابسته به وزارت امور خارجه آمريكا منتشر كرده ، شمار دانشجويان آمريكايى دوره كارشناسى علاقه مند به تحصيل در كشورهاى خارجى از جمله كشورهاى خاور ميانه، رو به افزايش است . بسيارى از مدارس آموزش عالى براى ارائه مدرك از دانشجويان خود مى خواهند تا حداقل يك نيم سال را در خارج از كشور تحصيل كنند تا تجربه هاى بين المللى داشته باشند .
در سال تحصيلى ۲۰۰۲-۲۰۰۱ تعداد دانشجويان آمريكايى كه براى تحصيلات خارج از كشور وام دريافت كردند ۴/۴ درصد افزايش يافت . سال قبل از آن، اين آمار ۷/۴ درصد افزايش يافته بود. ۶۳ درصد از دانشجويان آمريكايى براى تحصيل به اروپا و ۱۵ درصد نيز به آمريكاى لاتين رفته بودند .
اما پديده مهاجرت دانشجو در ايران جوانب ديگرى نيز دارد كه با توجه به آنها اين مهاجرت نه تنها به سود جامعه نيست بلكه فرار مغزها و سرمايه ها نيز تلقى مى شود .
بنا بر آمارى كه از سوى وزارت علوم منتشر شده است تنها ۲۰ درصد جمعيت جوان بين ۱۸ تا ۲۴ سال كشور تحت پوشش آموزش عالى قرار دارند، در صورتى كه اين رقم در كشورهاى توسعه يافته بين ۴۰ تا ۹۵ درصد است. علاوه بر اين هزينه اى كه ايرانيان سالانه براى تحصيل در خارج از كشور مى پرداد معادل دو برابر بودجه دانشگاه هاى دولتى است .
اين آمارها به يادآورى وضعيت موجود كمك مى كنند . بر اساس آمار صندوق بين المللى پول سالانه بيش از ۱۵۰ هزار نفر تحصيل كرده از ايران خارج مى شوند . از مجموع ۴۳۰۰ نفر دانشجو كه براى ادامه تحصيل در سالهاى ۶۴ تا ۷۲ به خارج از كشور رفته اند ۱۲درصد هنوز به كشور باز نگشته اند. همين طور از سال ۶۹ تا ،۷۷ تعداد ۱۵۱ نفر عضو هيأت علمى دانشگاههاى كشوراز كشور خارج شده و باز نگشته اند . تعداد كل اساتيد دانشگاههاى ايران ۱۵۰۰ نفر است در حالى كه ايرانيان صاحب كرسى در خارج كشور با درجه پروفسورى به ۴۰۰ نفر مى رسند . ۹۲ درصد دارندگان مدال المپياد هاى جهانى طى دو دهه اخير به خارج از كشور رفته اند. ۱۵۵ هزار نفر ايرانى با تحصيلات ممتاز به آمريكا مهاجرت كرده اند. البته برخى از اين آمارهاى مهاجرت از سوى سازمان هاى ذيربط تكذيب مى شود . آنها عنوان مى كنند كه المپيادى ها با هماهنگى دولت مهاجرت كرده اند و اكثر آنها پس از اتمام تحصيلات خود به كشور باز مى گردند.
صر فه جويى آمريكا در هزينه هاى آموزشى از اين بابت ۱۰ميليارد و ۵۰۰ ميليون دلار بوده است. در حالى كه ايران از بابت مهاجرت مغز ها ۳۸ ميليارد دلار متضرر شده است. كارشناسان هنگامى كه به محاسبه سود ساير كشورها از مهاجرت تحصيلكردگان ايران مى افتند هزينه يادگرفتن مسائل ابتدايى دگى اجتماعى و حتى رانندگى اين افراد را كه با هزينه يك كشور ديگر تربيت شده اند، محاسبه مى كنند.
بنابر برخى آمارها، نسبت دانشجويان ايرانى كه براى تحصيل به خارج از كشور مى روند افزايش نيافته و اين افزايش تعداد ناشى از افزايش جمعيت جوان كشور است. مصطفى اسدالهى ، عضو هيأت علمى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران درباره رشته گرافيك مى گويد : «تعداد دانشجويانى كه براى تحصيل به خارج مى روند چندان افزايش نيافته است. البته دانشگاه آزاد در سال هاى اخير در پذيرش داوطلبان مؤثر بوده و ايجاد مقطع كارشناسى ارشد رشته گرافيك هم در بهبود اين وضعيت مؤثر بوده است ولى بالاتر از كارشناسى ارشد ظرفيت كم و ميزان آمادگى مراكز محدود است و چندان قابل توجه نيست .»
براى اعلام تعداد دانشجويانى كه به خارج مى روند مركز خاصى وجود ندارد تنها مى توان از مراجعاتى كه پس از اتمام تحصيلات در خارج كشور براى تأييد مدارك توسط آموزش عالى صورت مى گيرد حدوداً تعداد اين افراد را به دست آورد.
سحر مؤذنى، يكى از دانشجويان ايرانى كه در خارج از كشور تحصيل مى كند با اشاره به اينكه تنها راه امن رفتن از ايران همين درس خواندن است كه به صورت يك هدف كوتاه مدت پيش مى آيد، مى گويد :«يكى از مهمترين دلايلى كه دانشجويان ايرانى بيرون مى ند اين است كه از شرايط موجود خسته شده اند . از بى آيندگى و بى هدفى فرار مى كنند . همه كسانى كه اينجا هستند از يك چيزى فرار كرده اند . بعد از اين مسأله است كه موضوعات ديگر مثل سطح علمى و پيشرفت زبان مطرح مى شود. در دانشگاههاى خارج مى توانيد از جديدترين دستاوردهاى علمى دنيا مطلع شويد محققان براى ارائه پروژه هايشان از نقاط مختلف دنيا مى آيند كه اين امكان به دليل ندانستن زبان انگليسى و مشكلات سياسى و اجتماعى امكان پذير نيست.كتاب هاى جديد هم در دسترس است ولى در ايران بايد منتظر ترجمه كتاب ها بمانى و به طور كلى ارتباط با دنيا بيشتر مى شود و خودت هم خود سانسورى كمترى دارى .»
مهاجرت به قصد تحصيل اگر چه براى كشور زيان هاى اقتصادى به دنبال دارد ولى براى خود اين افراد مفيد است . رئيس دفتر استعدادهاى درخشان دانشگاه صنعتى شريف چندى پيش در يك مصاحبه به صورت آشكار اشاره كرده بود كه رفتن برخى از نخبگان ايرانى به خارج از كشور هم به سود آنها و هم به سود ايران است . مثلاًما برخى رشته ها را اصلاً در ايران نداريم و استعدادهاى علاقه مند به آن رشته ها اگر در ايران بمانند تلف مى شوند در صورتى كه پيشرفت آنها در ساير كشورها به سود ما نيز هست . تنها بايد طى سال هاى آينده راه جذب آنها را براى كمك به ايران فراهم كنيم . اين هم يك روى ديگر سكه است .
تحصيل، بهانه يا هدف
اكنون حدود ۲۵ كشور پذيراى دانشجويان ايرانى هستند و اضافه شدن تعدادى از كشورهايى كه در گذشته مطرح نبودند به افزايش تعداد افرادى كه براى تحصيل از كشور خارج مى شوند كمك كرده است . كانادا ، هند ، مالزى ، انگليس ، فرانسه ، آلمان ، استراليا ، مجارستان ، ارمنستان ، آمريكا ، سوئد ، هلند ، روسيه ، اوكراين و فيليپين چند كشورى هستند كه بيشترين دانشجويان ايرانى را جذب كرده اند .
حدود ۷۰ سال پيش بود كه رضاشاه نخستين گروه دانشجويان ايرانى را براى تحصيل به خارج از كشور اعزام كرد .
كاوه جمهرى يكى از افراد نخستين گروه دانشجويان ايرانى است كه براى تحصيل به خارج اعزام شدند. او ۳۵ سال سابقه كار در سيستم هاى مختلف آموزشى و تدريس در داخل و خارج از كشور را دارد و چند ماهى است به جمع اساتيد باشسته دانشگاه شهيد بهشتى پيوسته است . تاريخ گوياى تحصيل ايرانيان در خارج از كشور را بسيار دورتر از دانشگاه شهيد بهشتى در يك دفتر كار يافتيم .
وى با تحليل تاريخى اين مسأله به زمان حكومت پهلوى بر مى گردد و مى گويد : « ما يك شبه صنعتى شديم . شاه ايران در انقلاب سفيد بيان كرد كه كشور از دوره كشاورزى عبور كرده و صنعتى است ولى هيچ گاه اين مرحله انتقال را از طريق رسانه ها براى مردم پخته نكرد . اگر منابع تاريخى را بررسى كنيم مى بينيم همان شاهى كه فرستنده اين پيام بود خودش به عنوان اصلى ترين كدخدا سيستم كشاورزى را ادامه مى داد . بعد از آن و حتى پس از انقلاب هم در دوره كشاورزى باقى مانديم. فقط با نگاه كردن به رانندگى ما مى توان متوجه شد كه فرهنگ استفاده از وسايط نقليه قديمى هنوز به فرهنگ استفاده از خودرو تبديل نشده است . الگوى تفكر مردانه اى كه فكر مى كند تافته جدا بافته اى از است و الگوى كارمندانى كه ميل ندارند كسى بهتر از خودشان همكارشان بشود. »
جمهرى صحبت هايش را چنين پى مى گيرد : «كارشناسى راه حل دردها نيست و اگر بود در مسابقه كارشناسى هم عقب مى افتاديم . چون در اين مورد هم مجبوريم از كارشناسان كشورهاى پيشرفته كمك بگيريم . پس تنها راه حل اين است كه با روشنفكرى به جنگ آنها برويم . با اين تعبير كه روشنفكرى را توانايى ديدن آينده در نظر بگيريم . بايد ابتدا مشخص كنيم يك جامعه كشاورزى با امكان استفاده بهينه از صنعت يا جامعه اى صنعتى با استفاده از كشاورزى در حد نياز و ضروريات يك جامعه كاملاً صنعتى هستيم . تا تكليف خودمان را مشخص نكنيم به توسعه نمى رسيم و نمى توانيم افرادى در جهت نيازهايمان تربيت كنيم .»
اين مدرس دانشگاه با يادآورى سرنوشت كشور شوروى سابق آينده ايران را با وجود مهاجرت تحصيلكردگان، به تهديد ايران از اين ناحيه اشاره مى كند و ادامه مى دهد : « در انقلاب شوروى لايسنكو را رئيس آكادمى علوم كردند . او شش هزار دانشمند شوروى سابق را به سيبرى تبعيد كرد و تعداد زيادى از آنها در سال هاى اول از بين رفتند . تمام گرفتارى هاى زيربنايى علمى شوروى و تقسيم شدنش نيز از همين زمان شروع شد . ايرانيان در انقلاب خود بلاى لايسنكو را در مجامع علمى تكرار نكردند ولى با مسائلى از قبيل ورود روشنفكر نماها، فرصت طلبان، بى سوادانى كه توسط باندها وارد دانشگاهها شدند و به بد آموزى مى پرداد و نداشتن يك برنامه آموزشى مدون، به نوعى بعضى از تجربيات لايسنكو را در دانشگاهها پياده كردند . »
اما مهاجرت ايرانيان به قصد ادامه تحصيل در سال هاى اخير از كجا آغاز شد ؟ بسيارى افزايش روابط ايران با ساير كشورها پس از پايان يافتن جنگ و مبادلات فرهنگى به عنوان نخستين روابط ايران با ساير كشورها را نقطه شروع افزايش اين نوع مهاجرت مى دانند.
جمهرى نيز از جمله اين افراد است. او مى گويد : «در سال هاى اخير قيمت دلار ثابت مانده و به دليل قابل پيش بينى بودن هزينه هاى اقامت در يك كشور خارجى مردم از نظر اقتصادى براى رفتن به ساير كشورها توانمند تر شده اند. حالا تحصيل در هند ارزان تر از دانشگاه يكى از شهرستان هاى ما شده، تحصيل در مالزى به قيمت دانشگاههاى ايران است و رفتن به روسيه يا اوكراين از طريق يك مؤسسه بدون مهر و امضا ارزان تر از ايران تمام مى شود . طبيعى است كه خانواده ها هم از اين فرصت براى اعزام فردانشان استفاده مى كنند . اما بايد پرسيد آيا ما نمى توانستيم با تغيير سريع و كلى يك سرى قوانين اين وضع را اصلاح كنيم ؟ »
از سرنوشت دانشجويان ايرانى اخبار متفاوتى به گوش مى رسد . برخى ناتوانى در پرداخت هزينه ها و رها كردن تحصيل يا رو آوردن به مشاغلى را كه در شأن خود نمى بينند يادآور مى شوند و بعضى ديگر از موفقيت آنها سخن مى گويند .
محمد رضا فيروزه اى ، عضو هيأت علمى گروه نقاشى دانشكده هنر و معمارى دانشگاه آزاد معتقد است كه بايد براى جوان برنامه داشت . او مى پرسد كه با وجود افزايش فارغ التحصيلان رشته هاى هنرى، غير از موزه هنرهاى معاصر و تعدادى سالن سينما و تئاتر كه يادگار دوره قبل هستند، چند ديوار به ديوارهاى نمايشگاهى ما افزوده يا چند صندلى و سالن تئاتر و سينما اضافه شده است ؟
اين عضو هيأت علمى گروه نقاشى دانشگاه آزاد ادامه مى دهد : « ما به لحاظ آموزشى هم در دانشگاهها ضعف داريم . آموزش ما از سيستم خاصى پيروى نمى كند و برخى از اساتيد صلاحيت تدريس را ندارند هيچ سيستم كنترل كننده اى هم براى كيفيت آموزشى دانشگاهها وجود ندارد . خيلى از جوانانى كه براى تحصيل به خارج مى روند صدمه مى بينند چون براى كسب درآمد به مشاغل پايين رو آورده اند . البته مواردى هم بوده كه افراد به دليل توانايى مالى خوب و داشتن آشنايانى در خارج از كشور موفق شده اند.»
جمهرى در اين باره مى گويد :«به برخورد خانواده هاى ما و آمريكايى ها؛ به يك لوله كش ساختمان توجه كنيد . در آمريكا لوله كش ها از لحاظ خانوادگى رتبه اول را دارند و ضرب المثلى هست كه مى گويد مرفه ترين دخترهايتان را به لوله كش ها بدهيد . در كشور همسايه ما، تركيه جوانان به چند ميليون نفر توريست سرويس مى دهند . ولى در ايران فقط در بعضى از شهرها كار عار نيست و و مرد در كنار يكديگر كار مى كنند . ما بايد بتوانيم فرهنگ كار را پياده كنيم . به نظر من بايد يك برنامه فرهنگى دسته جمعى در رسانه ها و مدارس پياده شود تا بچه ها را از سنين پايين به طرف رشته هايى كه به آنها علاقه دارند و در كشور هم وجود دارند هدايت كنيم . »
استفاده از زيان ها
يكى از مهمترين دلايلى كه براى مهاجرت دانشجويان عنوان مى شود دشوار بودن ورود به دانشگاههاى ايران از طريق كنكور و سيستم آموزشى دانشگاههاست . به اين ترتيب اصلاح اين سيستم مى تواند تأثير زيادى در بهبود اين وضعيت داشته باشد . در سال هاى اخير تلاش زيادى براى فراهم كردن امكان ادامه تحصيل تعداد بيشترى از جوانان فراهم شده است .ايجاد دانشگاههاى علمى كاربردى پذيرش دانشجو بدون كنكور يا با شرايط راحت تر از جمله اين اقدامات است اما اين دانشگاهها هم جوابگوى تقاضاى ادامه تحصيل مهاجرت كنندگان نبوده اند .
جمهرى، تغيير قانون ، پژوهش هاى متمركز ، تغيير در سيستم هاى نامطلوب دانشگاهى ، انعطاف پذيرى نظام هاى دانشگاهى از قبيل تغيير رشته ، مرخصى ها، تغيير دانشگاه ، ادامه تحصيل و ايجاد فضاهاى آموزشى براى رشته هاى غير آكادميك را از جمله راه حل هاى افزايش گرايش ايرانيان به ادامه تحصيل در دانشگاههاى كشور مى داند . وى مى گويد: «ما به جاى ايجاد فضاى آموزشى براى رشته هاى غير آكادميك دوره هاى كاردانى را اضافه كرده ايم در صورتى كه وقتى در مقطع كارشناسى تنها اطلاعات كلى درباره يك رشته داده مى شود در مقطع كاردانى نمى توان هيچ تخصصى به فرد داد .»
وى با تأكيد بر اينكه دانشگاهها بايد در كار خودشان استقلال كامل داشته باشند اظهار مى دارد : « يكى از كارها اين است كه اين مهر و امضاها را از دولت بگيريم و براى اينكه يك مركز كارش تأييد شده باشد حتماً بدنبال مهر و امضاهاى دولتى نباشيم. دانشگاهها بايد مستقل باشند، پل هاى علمى بند، ارتباط تحقيقاتى داشته باشند و خودشان شهريه بگيرند و آموزش عالى هم هادى و كمك رسان باشد . نه انجام دهنده، تسهيل كننده و پاسخگو . بعد از اينكه دانشگاه مستقل شد و فرهنگ رشته ها را پياده كرديم در جهت ايجاد فضاهاى آموزشى و حفظ مغزهاى خودمان اقدام كنيم . ما تنها جذب مهاجرى كه تا به حال انجام داده ايم جذب كارگر غير تخصص ساختمان از افغانستان بود در حالى كه كانادا با نيروهاى انسانى دكتر ، مهندس و گروههاى تحقيقاتى ما آينده خود را تضمين كرد . »
تنها چند دانشگاه ايران در سطح بين المللى از اعتبار خوبى برخوردار هستند و هدف بسيارى از مهاجران با هدف تحصيل نه اقامت در كشورهاى خارجى بلكه تحصيل در يك دانشگاه سطح بالاست كه ممكن است با فراهم شدن امكانات خوب كار و دگى در همان كشورها ماندگار شوند مصطفى اسداللهى، عضو هيأت علمى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران نيز اين موضوع را تصديق مى كند: « احساس مى كنم سطح علمى دانشگاههاى برتر ما مانند دانشگاه تهران يا هنرهاى زيبا در حدى است كه مى توان روى آن حساب كرد ولى ظرفيت پذيرش اين دانشگاهها اندك است.»
جمهرى در پايان راهى را پيشنهاد مى كند كه مى توان از طريق آن از مهاجرت دانشجويان به قصد ادامه تحصيل استفاده مثبت كرد : « با رفت و آمد دانشجويان مى توانيم از همسايه ها و دوستانمان اطلاعات بيشترى پيدا كنيم، زبان و فرهنگ آنها را بشناسيم و در آينده بتوانيم مبادلات اقتصادى و سياسى بهترى با آنها برقرار كنيم . اما اگر اين روند به بى برنامگى منجر شود، مهاجرت جوانان براى ادامه تحصيل مثل آب هرزى است كه منجر به سيل خواهد شد . »
منبع: روزنامه ایران