سينمای ايران در بهار 84
هوشمند هنرکار- منتقد فیلم
ماه هاست که انتظار برای ورود گروه جديد مديريت کشور همه چيز، از جمله عرصه های هنری را در رخوت و بی عملی نگاه داشته است.
مدتهاست که اغلب تهيه کنندگان و کارگردانان سينمای ايران دست روی دست گذاشته اند و مشتاق و نگران چشم انتظار دولت جديد و (شايد) قوانين تازه نشسته اند. برخی بزرگان سينمای ايران، همچون بهرام بيضايی سالها خوگرفته به یأس و اميد، چنين به استقبال رييس جمهور جديد می روند: "شايد ابرها کنار رفت، دری به تخته خورد و شرايط کار فراهم شد. شايد من هم بتوانم فيلم خود را بسازم."
علاقه مردم به سينما رفتن باز هم نزول کرده، و رخوت و بی عملی دوره گذار به دولت و مديران جديد، به سردی سينماها بيش از پيش دامن زده است.
نگاهی گذرا به رويدادهای سينمايی فصل
سينما در بهار ۸۴ يکی از کم طرفدارترين دوره های خود را گذراند و تمامی آمارها، به وضوح سير نزولی داشت: آمار فروش، استقبال تماشاگران، سطح کيفی آثار عرضه شده و توليدشده، آمار کمی و کيفی جشنواره های داخلی، حضور و موفقيتهای بين المللی، بازتاب اجتماعی و رسانه ای.
از طرفی، تهيه کنندگان و کارگردانان سينمای ايران، عمدتاً جسارت لازم را برای پرداختن به پروژه های بزرگ نمی يافتند و آغاز همه چيز را به بعد از انتخابات موکول می کردند.
شايد مهم ترين رويداد فرهنگی در بهار ۸۳ برپايی نمايشگاه بين المللی کتاب تهران بود. در آن ميان حضور قابل توجه کتابهای سينمايی، بهانه ای از نوعی ديگر برای توجه به سينمای ايران فراهم کرد. در طول برگزاری نمايشگاه نيز، برپايی چادر سينما توجه مقبولی را به سينمای ايران در اين اجتماع فرهنگی سوق داد.
اما خرداد، با صرف تمام توان سياست پيشه گان برای تبليغات انتخابات رياست جمهوری همراه شد. در اين ميان فيلمسازان نام آوری همچون کمال تبريزی، سعيد ابراهيمی فر، رسول صدر عاملی، مهدی فخيم زاده، داود ميرباقری، احمدرضا درويش، رسول ملاقلی پور، محرم زينال زاده، جواد شمقدری و بهروز افخمی با ساخت فيلمهای تبليغاتی هشت نامزد انتخابات، رونقی به هياهوی تبليغات بخشيدند.
از طرفی، تا پيش از برگزاری دور نخست انتخابات، هنرمندان و سينماگران هواداری عيان و قابل توجهی از نامزدها نکردند، اما در کشاکش رقابت دور دوم وارد اين عرصه نامأنوس شدند و صف آرايی چشمگيری را به نمايش گذاشتند؛ هر چند در پايان بازی اغلب ايشان ناکام صحنه بازی را ترک کردند.
اغلب نامزدهای انتخابات، در فعاليتهای تبليغاتی خود، برنامه های فرهنگی و هنری مشخصی را ارائه داده بودند، اما در پايان، برنده اين بازی، تنها نامزدی بود که به جز بيان برخی جملات کلی، برنامه ويژه ای برای حوزه فرهنگ و هنر نداشته است؛ پس، به نظر می رسد، دست کم تا ارائه برنامه دقيق تر و معرفی مديران و وزرای اين عرصه، حالت سکون و بلاتکليفی، همچنان در فعاليتهای فرهنگی امتداد يابد.
اکران فيلمهای بهاره
سال ۱۳۸۴ با اکران نوروزی مجردها(اصغر هاشمی)، ازدواج صورتی (منوچهر مصيری)، در به درها (امير حسين صديق)، جايی برای زندگی (محمد بزرگ نيا)، شاخه گلی برای عروس (قدرت الله صلح ميرزايی) و گل يخ (کيومرث پوراحمد) آغاز شد.
سکون و سردی بهار سينمای ايران، از تحويل سال۸۴، با فروش و استقبال پايين فيلمها عيان شد. بهار گذشته، به ويژه با اتکا به دو اثر موفق و پرفروش سال، مارمولک، اثر جنجال آفرين کمال تبريزی و کما ساخته آرش معيريان، فصل شکوفايی را به ارمغان آورده بود؛ اما استقبال از سينما در بهار ۸۴ حتی به نيمی از توفيق بهار گذشته نيز نرسيد. پرفروشترين اثر اين فصل، مجردها بود.
در طول فصل خبری از آثار موفق و قابل توجه جشنواره بيست و سوم فيلم فجر نبود و تنها در آخرين روزهای خرداد، دو کار قابل بحث زيادی (تهمينه ميلانی) و ماهی ها عاشق می شوند (علی رفيعی)، کارگردان پرآوازه تئاتر ايران، روی پرده رفت و نويد فصلی رونق آفرين را برای تابستان ۸۴ داد.
از طرفی به نظر می رسد با از سرگذشتن هياهوی انتخابات، برخی فيلمهای مطرح جشنواره فجر گذشته از جمله، خيلی دور، خيلی نزديک رضا ميرکريمی و کافه ترانزيت (کامبوزيا پرتوی) اکران تابستان را رونق خواهد بخشيد.
از ديگر آثاری که در بهار ۸۴ روی پرده رفت می توان به امتحان (ناصر رفاهی)، باده (قاسم جعفری) و شارلاتان (آرش معيريان)، که اين هم در آخرين روزهای فصل بهار بر پرده رفت، اشاره کرد.
ظاهرا معيريان پس از توفيق کما در سال ۸۳، طريق تأثير در تماشاگر عام سينمای ايران را تا حدی دريافته است و اين فيلم او نيز می رود تا يکی از آثار پرفروش سينمای ايران در سال ۸۴ باشد.
شاخص ترين فيلم خارجی نيز که در اين فصل، همچون گذشته در سطح بسيار محدود بر پرده رفت، هوانورد ساخته مارتين اسکورسيزی بود.
نگاهی به فيلم جايی برای دگی
گذشته از يکی دو فيلم قابل توجه که در روزهای پايانی بهار اکران شد، به نظر می رسد تنها اثر در خور اعتنای اين فصل جايی برای زندگی ساخته محمد بزرگ نيا باشد.
جايی برای زندگی فيلمی است متفاوت در سينمای جنگ ايران، يا آن طور که شهره است: سينمای دفاع مقدس. از عناصر، نشانه ها و روابط آشنای اين نوع، در فيلم چندان خبری نيست: چفيه، پلاک، تسبيح، قهرمانان مهذب، گروههای بسيجی، روابط احساساتی و آرمانگرايانه، تأثير عوامل ماورايی و ...
با آغاز جنگ ايران و عراق، ضرورت ساخت فيلمهايی در ارتباط با اين رويداد پديدار شد. اين گونه آثار در بخشهای مختلف تجاری، هنری، اعتقادی، سياسی ... گسترده شد و در تداوم و فراوانی ساخت اين آثار، و به ويژه با حمايت نهادهای مختلف فرهنگی و غير فرهنگی، با رشد مداومی دوام آورد و تبديل به شاخص ترين گونه سينمايی ايران شد.
با اين وجود حاکميت يک نوع نگاه محدود و ويژه به اين نوع سينما و قرار گرفتن در دستان چند فيلمساز انگشت شمار، به نظر می رسد اين نوع را به آخرين مرزها و قابليتهای خود کشانده است و برای شکوفايی دوباره نياز به فرارفتن از اين مرزها و محدوده ها باشد.
جايی برای زندگی کوششی است برای فرارفتن از اين مرزها. به نظر می رسد که نوع ديگری از سينمای جنگ می رود تا در ميان آثار ايرانی راه پيدا کند و چه بسا همين نگاه عاملی شود که سينمای دفاع مقدس از بن بستی که بدان دچار شده، رهايی يابد.
فيلم با پيوند دو خانواده کرد آغاز می شود. پسر، ايرانی است و دختر و خانواده اش از کردهای عراق. جنگ در می گيرد و اين رابطه گسسته می شود. عليرغم عشق عميق ميان دختر و پسر، خانواده دختر تصميم به کوچ به عراق می گيرند.
بزرگ خانواده کرد ايرانی، که عزت الله انتظامی ايفاگر اين نقش است، مرد متمولی است که به کشاورزی و پرورش ماهی مشغول است. با پيشروی جنگ خانه اش از دست می رود و کسب و کارش نابود می شود؛ پس، او و خانواده اش مجبور به گريز و ترک خانه می شوند؛ غافل از آن که عشق پرشور ميان آن دو جوان هنوز ادامه دارد و آن دو در خفا قرار و مدارهايی با هم گذاشته اند. دختر و پسر به اميد وصال، از چنگ خانواده هايشان می گريد، اما در خشونت و توحش ايام جنگ، در ميان راههای بی مقصد سرنوشت، سرگردان می شوند.
گرچه طرح جذاب قصه، فيلمنامه منسجم و محکمی را سبب نمی شود، با اين وجود پرداخت پاکيزه و هماهنگ بزرگ نيا فيلمی قابل تأمل و هوشمندانه را رقم زده است. پس از کشتی آنجليکا، جنگ نفتکشها، طوفان و ... فيلمساز که تسلط خود را بر ابزار و بيان سينمايی اثبات کرده، اين بار با استحکام بيشتری فيلم جايی برای زندگی را کارگردانی کرده است.
جدا از اين که هر اثر هنری مربوط به جنگ در ذات خود نفرت از جنگ را تداعی می کند، فيلم بزرگ نيا به جد رنگ ضد جنگ به خود می گيرد و از اين رو در ميان آثار فراوان جنگی سينمای ايران جايگاه ويژه ای می يابد.
فيلم گرچه بر بازيگری تأکيد ويژه ای ندارد و از همين رو بازيها چندان امکان بروز ويژه نمی يابند، با اين وجود عزت الله انتظامی، در آستانه هشتادسالگی، نشان می دهد که هنوز جوهره و قابليت بازيگری خود را حفظ کرده است.
جايی برای زندگی در بيست و سومين جشنواره فيلم فجر، در بخش سينمای ايران برنده جايزه نخست هيئت داوران و سيمرغ بلورين بهترين جلوه های ويژه شد.
جشنواره های داخلی
در حالی که شايد يکی از ويژگيهای سينمای ايران فراوانی نامعقول جشنواره ها باشد، متعاقب رخوت و انفعال سينمای ايران در بهار ۸۴، اغلب جشنواره های بهاره نيز از حرکت باز ايستاد و به تعطيلی کشيده شد.
چهارمين دوره جشنواره مستند يادگار که قرار بود اواخر ارديبهشت برگزار شود، ظاهرا به بهانه ادغام دو سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری به تعويق افتاد. قرار است که اين جشنواره از ۳۰ شهريور تا ۵ مهر در تهران و چند شهر ديگر برگزار شود. اين جشنواره که در ابتدا به عنوان بخش سينمايی جشنواره فرهنگ ايران زمين رخ نموده بود، چند سالی است که خود تبديل به جشنواره مستقلی شده و به عرضه و داوری آثار مستند سينمای ايران می پردازد.
جشنواره دفاع مقدس نيز، که يکی از مهم ترين و شايد از ديدگاه اعتقادی رسمی، اساسی ترين جشنواره حکومت اسلامی ايران تلقی شود، پس از کش و قوسهای بسيار و تغيير مدير و متولی آن، عاقبت در تاريخ تعيين شده برگزار نشد و برپايی آن نيز به پايان شهريور ماه، همزمان با سالگرد جنگ تحميلی موکول شد.
چند جشنواره ديگر نيز در اين ايام به تعطيلی کشيده شد. ازجمله جشنواره آوانگارد کيش و جشنواره فيلمهای کوتاه موج، به دليل عدم حمايت و واپس کشيدن سازمانهای حامی به تعطيلی کشيده شد و متوليان آنها توان برپايی جشنواره ها را نيافتند.
حضور بين المللی سينمای ايران
در اين فصل، چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کيفی، سينمای ايران حضور بين المللی بسيار کم رنگ و کم فروغی داشت. حتی حضور عباس کيارستمی به عنوان رييس هيئت داوران بخش دوربين طلايی جشنواره کن نيز نتوانست توفيق ارده ای را برای سينمای ايران به ارمغان آورد.
در اين دوره تنها دو فيلم ايرانی در بخشهای فرعی اين جشنواره به نمايش درآمدند و درخششی برای سينمای ايران نداشتند. حتی فعاليت گسترده تر مسئولان سينمای ايران در بازار فيلم اين جشنواره نيز به نظر نمی رسد حاصل چندانی به بار آورده باشد.
دو فيلم يک شب ساخته بازيگر مشهور سينمای ايران، نيکی کريمی و جزيره آهنی ساخته محمد رسول اف در بخشهای "نوعی نگاه" و "دو هفته کارگردانان" جشنواره کن به نمايش درآمدند و حضوری ناموفق را در اين جشنواره تجربه کردند.
منبع: بی بی سی
--------------------------------------------------------------------------------
شناسنامه فيلم جايی برای دگی
کارگردان و فيلمنامه نويس: محمد بزرگ نيا بر اساس طرحی از جمال اميد
فيلمبردار: حسين جعفريان
تدوين: عباس گنجوی
بازیگران: عزت الله انتظامی، هديه تهرانی، هانيه توسلی، عمار دهقانی تفتی ...
تهيه کننده: