دان و داني در ايران
مريم السادات حسيني
يكشنبه 2 مرداد 1384 
 
اگر چه دان و دان سازي امري مختص به زمان رضاشاه نیست، اما با توجه به رشد سريع دان سازي در اين دوره لازم است که علل و عوامل آن را مورد بررسي قرار دهيم. گزارش ها، تلگراف ها، قوانين و دستورالعمل هاي متعددي در مورد دان سازي و شرايط حاکم بر دان هاي آن دوره در سازمان اسناد ملي ايران وجود دارد.
مقدمه
اگر چه دان و دان سازي امري مختص به زمان رضاشاه نیست، اما با توجه به رشد سريع دان سازي در اين دوره لازم است که علل و عوامل آن را مورد بررسي قرار دهيم. گزارش ها، تلگراف ها، قوانين و دستورالعمل هاي متعددي در مورد دان سازي و شرايط حاکم بر دان هاي آن دوره در سازمان اسناد ملي ايران وجود دارد. از اين رو، ما با بررسي اسناد موجود سعي خواهيم کرد اوضاع و احوال دان هاي اين دوره و علل توجه فوق العاده ي دستگاه حاکمه را به ایجاد دان تبيين کنيم و بدين ترتيب گامي در جهت آشنا کردن خوانندگان ما موضوع مورد بحث برداريم. 
علل دان سازي در زمان رضا شاه
مجموعه ي اسناد وزارت کشور [داخله] و نخست وزيري، موجود در سازمان اسناد ملي ايران، دال بر روند سريع دان سازي در شهرهاي مختلفي چون تهران، سمنان، خوي، ملاير، تبريز، اردبيل، قزوين، خوزستان، کرمان، گروس، کرمانشاه، رشت، شيراز، قم، خراسنا، ساري، دامغان و نهاوند است. به اين منظور، "حکومت زمين هاي خالصه و اماکن مخروبه ي دولتي را در اختیار نظميه مي گذاشت تا در آن دان بساد.(۱) 
بر طبق اين اسناد دان سازي از سال ۱٣٠٣ آغاز مي شود. محبس هايي که در اين دوره ساخته مي شود بر اساس اسناد مربوطه از نظر ظرفيت و مساحت به چهاردسته تقسيم مي شود : 
الف : محبس برای يک صد نفر محبوس (٢٧٠٠ مترمربع) 
ب : محبس براي پنجاه نفر محبوس (۱٤٠٠ متر مربع) 
ج : محبس براي سي نفر محبوس(۱٠٠٠ متر مربع) 
د : محبس داراي پنج اطاق(٢٠٠ متر مربع). [سند شماره ٤.] 
عمده ترين دلايل افزايش و توسعه ي دان ها عبارتست از : 
۱ - کافي نبودن جا براي عده ي محبوسين. 
٢ - وضعيت بد دان ها و دانيان. 
۱ - کافي نبودن جا براي عده ي محبوسين 
علت افزايش تعداد زندانيان را مي توان الف : "اجراي قانون مجازات عمومی، مصوبه ي فروردين ماه ۱٣٠٥"(٤) 
و ب : "فعاليت گروه هاي سياسي" و دستگير شدن آنها دانست. 
الف : اجراي قانون مجازات عمومی 
در پي قانون مجازات عمومي عده ي محبوسين تقريبا چندين مقابل شده است(٥) به طوري که تعداد زياد زندانيان و کمبود دان باعث شده بود که "محبوسين موقت" و "محکومين به حبس عمومی و مجرد" و "محبوسين سالم و مريض" و "محبوسين سياسي" همه را در يک محل جاي دهند. (٦) 
براي مثال، در داني که به منظور داني نمودن "مقصرين" ساخته شده بود کليه اشخاصي را که "گناه عظيمي ندارند، از قبيل مديونيني که از طرف ثبت، اسناد اجرائيه براي آنها صادر مي شود و موقت بايد توقيف شوند يا اشخاصي که براي جلوگيري از تباني طبق قرار مستنطق بايد موقتا توقيف شوند نيز در همين دان توقيف و شريک در کليه وضعيت دانيها مي شوند برخي از دان ها "بواسطه ي تنگي جا به طوري مملو از جمعيت است که جايي براي نشستن نيست"(٧) مثلا در دان شهرباني مشهد که "گنجايش دويست الي سيصد نفر داني بيشتر ندارند نهصد نفر داني" بودند. (٨) بر طبق يکي از اسناد "صورت زندانيان ولايات و مرکز (اعم از محکومين، توقيفين با قرار قانوني و مهاجرين و زندانيان سياسي و غیر و در سال ۱٣۱٤ به شرح ذيل مي باشد : 
۱) تعداد محکومين از محاکم عادي 2200 نفر؛ ٢) تعداد محکومين از محاکم نظامي ۱٠٧٢ نفر؛ ٣)تعداد زندانيان با قرار مستنطق از محاکم عادي ۱٨٧٣ نفر؛ ٤) تعداد زندانيان با قرار مستنطق از محاکم نظامي ٤۱٦ نفر؛ ٥) تعداد زندانيان سياسي طهران ۱٠٤ نفر؛ ٦) تعداد زندانيان سياسي ولايت ٥ نفر؛ ٧)تعداد مهاجرين ذکور مقيم تهران ٤٧٤ نفر؛ ٨) تعداد مهاجرين اناث مقيم تهران ٢٦٢؛ ٩) تعداد مهاجرين ساکن ولايات ۱٧٠٠ نفر؛ ۱٠) عده مهاجرين ولايات که به علت فرار توقيفند ۱٨ نفر؛ ۱۱) تحت نظري هاي مرکز از عشاير و ايلات و غيره ۱٦٠ نفر؛ ۱٢) تحت نظري هاي ولايات از عشاير و ايلات و غيره ٤٠ نفر؛"(٩) 
ب : فعاليت گروه هاي سياسي و دستگير شدن آنها 
گروههاي سياسي، فرقه هاي متاثر از انقلاب روسيه بودند که در تبريز، تهران و شهرهاي ديگر فعاليت داشتند (۱٠) و براي مقابله با رشد اين گروه ها در سال ۱٣۱٠ قانوني به تصويب مجلس رسيد تحت عنوان "قانون مجازات مقدمين بر عليه امنيت و استقلال کشور"(۱۱)؛ هر چند قبل از تصويب اين قانون نيز افراد مختلفي را به جرم مبارزه ي سياسي و اقدام بر عليه امنيت دستگير و روانه ي دان کرده بودند؛ به عنوان مثال "عده اي از اهالي رشت را به جرم فعاليت کمونيستي گرفتار کرده بودند و چون مدرکي دال بر اين مدعا نداشتند آنها را آزاد کردند". (۱٢) اما با تصويب و اجراي اين قانون دستگير کردن افراد سير و شکل تازه اي یافت، به طوري که در سال ۱٣۱٠ گروهي را به جرم جاسوسي براي شوروي دستگير کردند و به دان انداختند. اين گروه باقیمانده بزرگترين شبکه ي جاسوسي شوروي در ایران بودند که به دنبال انتشار خاطرات آقا بيگف دستگير شده بودند. (۱٣) و در روز دوم دي ماه ۱٣۱٦ دستور توقيف "گروه پنجاه و سه نفر" صادر شد و روز چهارم همان ماه ابلاغ گرديد. (۱٤) علاوه بر دستگيري اين گروه، عده اي از افسران جوان به اتهام "فاشيست بودن" دستگير و روانه ي دان شدند. (۱٥) 
٢وضعيت بد دانهاو زندانيان 
علاوه بر تنگ بودن جا و حبس زندانيان بيمار در کنار زندانيان سالم موارد ديگري نيز وجود داشت. به طور مثال در کرمانشاهان "محبس مردانه محوطه اي گود و کثيف و عفن بود که تقریبا در حدود یکصد و پنجاه الی دويست ذرع مربع مساحت داشت و تمام محبوسين اعم از موقتي و مدت دار، مجرد و سياسي و غيره داخل هم در اين فضا بدون هيچ نوع اثاثيه روي زمين خشک با يک وضعيت رقت آوري دگي مي کردند." (۱٦) 
وضعيت بد دان منحصر به دان هاي مردانه نبود بلکه دان هاي انه هم وضع مناسبي نداشت" محبس انه در يکي از پنج دخمه هاي دالان مرطوب دارالحکومه در اتاقي که بيش از بيست الي سي ذرع مربع مساحت نداشت قرار گرفته و غير از يک پنجره ي شبکه دار آهني که به راهرو عمومي دارالحکومه باز مي شد و از همان سوراخ ممکن بود با خارج ارتباط پيدا کند منفذ ديگري نداشت." (۱٧) 
وضعيت دان ها در مشهد نيز فوق العاده بد و رقت آور بود، "از حيث غذا، از نظر عدم تکافوي بودجه بسيار سخت مي گذشت و داني ها که بيش از هفتاد دينار اعتبار نداشتند از گرسنگي شاکي بودند زيرا اين مبلغ در مشهد فقط بهاي شش سير نان بود. قسمت تنظيف و بهداشت عمومي نيز رضايت بخش نبوده و بيش از اندازه عادي تلفات داشته است." (۱٨) دان هاي تهران نيز تا قبل از ساختن دان قصر عبارت بودند از : "۱- محبس نمره ي يک، محبس نمره ي دو ؛ - دان عمومي مردانه و انه؛ ٣- بازداشتگاه موقت".(۱٩) 
محبس نمره ي ۱ يا "محبس تاريک که در آن از هواي آزاد و آفتاب خبري نبود، جايگاه جنايتکاران بود" ولي در کابينه ي وثوق الدوله به گفته ي دشتي "ارواح آزاديخواهان را نيز در آنجا دفن مي کردند." (٢٠) "و گاهي افرادي را براي اخذ اقرار به اين دان مي آوردند. (٢۱)" و به احتمال قوي اين محل همان سياه چالي است که خليل ملکي اشاره کرده مي گويد : "کريدور پنج را که سوئدط ها به عنوان سالن سينما و اجتماعات براي دان درست کرده بودند در حقيقت دره ي سقوطي بود که به عنوان سخت ترين مجازات، زندانيان سياسي را به آنجا مي بردند. اين دان جاي قاتلان، جيب برها و چاقو کشان بود. (٢٢)" 
"محبس نمره ي ٢ که محوطه ي کوچکي بود با اطاقهايي کوچک و بي منفذ؛ هر اطاق مخصوص يکي از محبوسين بود و دستشويي نيز داخل هر يک از اطاق ها قرار داشت. لذا داني اصلا نمي توانست از اطاق خود خارج شود. اثاثيه و اشياي درون اطاق يک زيلوي کثيف و يک دست رختخواب با پارچه اي خفه و تاريک و کوزه ي آبخوري سفالين بود. در حياط اين دان حوضي بود که آب آن هميشه توسط محبوسين خالي مي شد. دولت به هر يک سه قران جيره مي دارد و نظميه به جاي آن غذا در اختيار آنان مي گذاشت".(٢٣) 
"وضع محبس عمومي، چه از لحاظ بهداشتي و چه اخلاقي بسيار پائين بود. لباس محبوسطن از يک پارچه ي کرباسي بود. بزهکاران خردسال و بزرگسال در يک جا جمع بودند. موهومات و خرافات به شدت ميان محبوسين رواج داشته، تفال بسيار متداول بود. اين محبس جاي زندانيان بلاتکليف بود." (٢٤) يکي ديگر از بازداشت گاهها دارالتاديب بود که در آن مظنونين و محکوميني به سر مي بردند که سن آنها از پانزده سال تمام تا هيجده سال تمام بود. (٢٥) 
ساختمان دان قصر 
در سال ۱٣٠٦ نقشه ي مسیومارکف براي ساختمان محبس، به دليل اين که به حفظ الصحه و تجزيه ي محبوسين از نظر سن و ماهيت جرم توجه داشت از ميان ساير نقشه هايي که توسط مهندسين و معماران ترسيم شده بود انتخاب و تصويب شد.[اسناد شماره ي ٣]کار ساختمان اين دان که از سال ۱٣٠٦ در قصر قاجار شروع شده بود در سال ۱٣٠٨ پايان يافت و رسما توسط رضاخان افتتاح گرديد. (٢٦) 
اين دان چهارده حياط داشت و به طور کلي زندانيان را با توجه به دو عامل ماهيت جرم و گروه سني جدا نگه مي داشت. از نظر موقعيت محلي و گنجايش تعداد معتنابهي داني حائز اهميت بوده؛(٢٧) چندين کارگاه جهت آموزش صنايعي چون قاليبافي، نساجي، خياطي و نجاري داشت. ترتيب کار کردن در آن و اخذ دستمزد تابع آئينامه ي مخصوصي بود. 28 بزرگ علوي دان قصر را اين گونه به تصوير مي کشد : "دان قصر جاي مخوفي است. ديوارهاي عظيم و متعددي که کريدورهاي دان را احاطه کرده در شخص تازه وارد چنين تاثير مي کند که گويي کسي که به دام افتاد ديگر هرگز آزاد نخواهد شد." (٢٨) و انور خامه اي اين دان را به دان باستيل تشبيه کرده است. (٢٩) 
شرايط حاکم بر دان هاي ایران را نظامنا مه اي تعيين مي کرد که تحت عنوان "نظامنامه ي محابس و توقيف گاهها" مطرح و تصويب شده بود. اين نظامنامه شامل پنج فصل بود . فصل اول پنج ماده داشت. در ماده ي اول محبس و توقيف گاه را تعريف کرده است : "محبس عبارت است از محل حفاظت محکومين" و "توقیفگاه عبارت است از محل حفاظت مظنونين و متهمين." فصل دوم شش ماده دارد و در مورد "قبول محبوسين و توقيف شدگان و تفتيش آنها" مي گويد : "کليه ي اشخاصي که در محبس يا توقيف گاه پذيرفته مي شوند بايد در حين ورود به آنجا تفتيش شوند و هرگاه در حين تفتيش نوشتجات يا اشيايي يافت شود که به نظر رئيس محبس يا رئيس شعبه ي کشيک براي اجراي تحقيقات راجعه به جرم منتسب به مظنون يا متهم مفيد باشد مشارالیه بايد آن ها را با حضور خود مظنون يا متهم مهر و موم نموده، بوسيله ي دفتر نظميه براي مدعي العموم یا مستنطقي تا در باب ضبط یا استرداد آنها تصميم مقتضي اتخاذ شود." 
و در قسمتي از فصل سوم اين چنين : "مکاتبات محبوسين و توقیف شدگان : (چه از خارج به داخل محبس و چه از طرف محکومين) بايد از طرف رئيس محبس قرائت و امضا شود به استثناي مراسلاتي که از طرف محکوم به مراجع قضايي يا اداري نوشته مي شود." در فصل چهارم با عنوان "ملاقات با محبوسين" آمده : "اجازه نامه ي ملاقات با محبوسين بايد از طرف رئيس محبس صادر شود و در صورتي که مقتضی بداند از دادن اجازه ملاقا ت امتناع کند ولي زوجه يا زوج و ابوين و اولاد محبوس حق دارند که لااقل ماهي يک مرتبه با محبوس ملاقات کنند". يا "تمام مواردي که شخصي خارجي با محکوم یا متهم ملاقات مي کند حضور يک نفر مستحفظ محبس لازم است. صحبت بايد با صداي بلند و بدون تجوي به عمل آيد". فصل پنجم اين نظامنامه به "مقررات متفرقه" می پردازد : و به موجب ماده ي 21 "نظامنامه محابس" رئيس کل تشکيلات نظميه بايد نظر به نوع محکوميت و مدت حبس، محبس هاي جداگانه معين نمايد و همچنين محبس جداگانه براي طايفه ي نسوان بايد معین شود." (٣۱) 
سياست حاکم بر دان هاي سياسي 
"سياست دان در اين جمله خلاصه مي شد : قانون از در دان تو نمي آيد، هيج کس نمي پرسيد که به چه اتهامي و جرمي مردم اين کشور به دان مي افتند، با آنها چه معامله اي مي شود، چند نفر در سال در اين جهنم از گرسنگي و بيماري و زجر و شکنجه مي ميرند. شهرباني و رضاشاه فقط يک ماموريت به رئيس دان واگذار کرده بودند : دان بايد آرام باشد و هيچ کس نبايد بفهمد درون آن چه اتفاقي می افتد. دروغگويي، دورويي و دو به هم ي از سياست هاي حاکم بر دان است"(٣٢) 
"از اختلاف مذهبي میان لرها و کردها در داخل دان براي ايجاد تفرقه بين آنها استفاده مي شد".(٣٣) "استفاده از جاسوسي بعضي از زندانيان به زيان زندانيان ديگر يکي از موثرترين حربه هاط دان به شمار مي رفت، چنان که از اين شيوه در فروپاشي مقاومت گروه افسران جوان استفاده شد".(٣٤) 
"آژان ها مخصوصا براي توهين به داني سياسي تربيت مي شدند. کساني که در دوره ي رضاشاه آژان مي شدند مردماني توسري خورده بودند که فشار دگي انتقامي در دل آنها از اجتماعي که به اين روزشان انداخته بود ايجاد کرده بود و چون قدرت نداشتند که از اجتماع انتقام بگیرند دق دلي خود را سر کساني که زير دست آنها بودند درمي آوردند. اغلب اتفاق مي افتاد که آژاني در موقع تفتيش سلول ها، دو تومان مي گرفت که شي غيرمجازي مثل کتاب را پنهان کند، بعد زندانيان را لو مي داد و کتاب را به صاحب منصب خود نشان مي داد و حتي اقرار مي کرد که از زندانيان رشوه گرفته و فقط اخذ ٥ قران را اعتراف مي کرد".(٣٥) 
"نظافت چي هاي دان دزدان يا قاتلاني هستند که با سرپاسبان گاوبندي دارند. اينها خدمت زندانيان را به عهده مي گيرند و درمقابل هر هفته وجوهي به وکيل و آژان و صاحب منصب دان مي پرداد و قدرت و اختيار زيادي در دستگاه دان دارند".(٣٦) 
"با وجود اين که در مجلس قانوني تصويب شده بود که استعمال ترياک را منع کرده بود، ترياک تا اين اواخر براي همه کس آزاد بود و پس از آن که اسما جلوگيري شده بود باز هم عده اي که پول داشتند مجاز بودند که ترياک بکشند و کساني که پول نداشتند يا در پنهان يا در مريضخانه ترياک مي کشيدند و يا این که ترياک و يا سوخته و يا سوخته ترياک مي خورند. روساي دان هم البته با اين ترتيب موافق بودند، براي آن که اغلب روساي دان یا خود ترياکي بودند و یا اين که متوجه بودند که زندانيان ترياکي کمتر از ديگران اسباب دردسر آنها را فراهم مي آورند".(٣٧) "ولي خواندن کتاب و روزنامه يا داشتن مداد و کاغذ چون باعث رشد فکري زندانيان مي شد قدغن بود و داشتن آن جرم به حساب مي آمد".(٣٨) 
مريض خانه ي دان 
مريض خانه ي دان را که يکي از قسمت هاي دان موقت به شمار مي رود بزرگ علوي اين طور تشريح مي کند : "اولين منظره اي که در اين موسسه نگاه مرا جلب کرد برق چکمه ي يکي از پرستاران و نيمچه ي دکترهاي دان بود که روي کاشي هاي سمنتي منعکس شده بود و کنار آن داني شندره پوشي به زمين چسبيده بود که لحاف پاره پاره اي را دور خود پيچيده و ضجه و ناله مي کرد".(٣٩) "امراضي که در دان شيوع پيدا مي کرد به دليل نداشتن امکانات کافي و تخت مناسب قابل پيشگيري نبود".(٤٠) پزشک احمدي يکي از پزشکان اين دان بود او "پس از بيرون آوردن چشم مردم بي گناه آنها را با انژکسيون هوا يا آب گرم کشته و يا آنان را وادار به خوردن زهر می نمود." (٤۱) يکي از مسائلي که دانيا ن را رنج مي داد در دسترس نبودن وسايل پخت و پز و گرم کردن غذا بود که يکي از عوامل مهم شيوع تيفوس و اسهال در سال هاي ۱٣۱٨- ۱٩ در دان قصر بود. چرا که غذا در ظرف هاي کثيف ريخته مي شد و چون چراغ جهت گرم کردن غذا وجود نداشت بيماري به سرعت شيوع مي یافت به طوري که سربازخانه هاي اطراف دان را تهديد مي کرد و بالاخره اداره ي شهرباني مجبور شد يک دستگاه اتوکلاو براي دان تهيه کند".(٤٢) "در دان يک صندوق کمک مالي تاسيس شده بود، و به طور منظم هر هفته يا هر ماه 2 تا 3 تومان به زندانيان بي سرپرست و افرادي که ملاقاتي نداشتند داده مي شد".(٤٣) محبوسين سياسي را جدا از یکديگر نگه مي داشتند و تنها بعدازظهرها مجاز بودند به صورت تک تک به اتفاق يک آژان در حياط سه گوشه اي هواخوري کنند".(٤٤) 
در دان سياسي خواندن و نوشتن هم اکیدا ممنوع بود. راديو و هيچ وسيله ي تفريح ديگري وجود نداشت و حتی اگر وسائل بازي مانند تخته نرد و شطرنج پيش کسي پيدا مي شد، ضبط و خاطي به شدت مجازات مي شد. اما بيکاري در دان غيرقابل تحمل بود و زندانيان براي رفع اين مشکل تدابيري انديشيده بودند از قبيل مجسمه سازي با گل، درست کردن مهره شطرنج با خميرنان، شطرنج بازي ، کتاب خواندن البته به طور قاچاق، مطالعه ي روزنامه، تعليم و تعلم آنچه قبل از ورود به دان آموخته بودند مثل زبان هاي خارجي، پرداختن به بحث هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي، گفتگو پيرامون وقايعي که در دنيا اتفاق مي افتاد، هواخواري در حياط، صحبت کردن با هم سلولي ها از ميان پنجره و سيگار کشيدن و غيره. (٤٥) 
عفو زندانيان 
دانياني که سال ها در بند به سر مي بردند، به اميد رهايي، سختي ها و مشکلات را تحمل مي کردند تا روزي فرا رسد که عفو شوند و به خانه هاي خود بازگردند. اميد به عفو با نزديک شدن روزهاي خاصي همچون "عيد نوروز، تولد يا ازدواج وليعهد و يا دستور شاه"(٤٦) دو چندان مي شد، مثلا، وقتي که خبر ازدواج وليعهد (محمدرضا) با فوزيه منتشر شد عده ي زیادي از افراد ایلات و عشاير و برخي از زندانيان سياسي و ساير زندانيان عادي امیدوار بودند که تا چند روز ديگر آزاد شوند ولي پس از تمام شدن مراسم ازدواج و بازگشت وليعهد از مصر روزها گذشت اما خبري نشد و بجز معدودي از قاتلين، بقيه زندانيان مورد عفو قرار نگرفتند. (٤٧) 
گردهمايي ها و اجتماعات زندانيان سياسي 
در دان به يادبود جشن ها و عیدهاي مسلکي يا ملي گردهمايي هايي برگزار مي شد؛ مثلا در اول ماه يا عيد نوروز، ولي اين اجتماعات بجز عيد نوروز عمومي نبود و سعي مي شد که یادبودها بدون سر و صدا برگزار شود. به مناسبت عيد نوروز ديد و بازديد مفصلي انجام مي گرفت و جشن و تجمع صورت علني و آشکار داشت و پليس هم ممانعتي نمي کرد. گاهي اوقات اين اجتماعات در سوگ همسلولي يا داني سياسي ديگري برگزار مي شد، چنانکه در اوسط بهمن ۱٣۱٨ با انتشار خبر مرگ دکتر اراني در دان مراسم سوگواري برگزار شد. (٤٨) 
اعاشه محکومين و عائله ايشان و استفاده از نيروي کار زندانيان در دان هاي عادي 
دانيان در مدت توقيف موظف بودند که با انجام کارهاي مختلف پول به دست آورند. و براي خانواده ي خود بفرستند. اما در اين ميان برخي از افراد از قبيل رئيس ايل يا رهبر يک جريان سياسي نه تنها از اين امر مستثني بودند بلکه مقرري ماهیانه و ساليانه نيز داشتند، مثلا رئيس علي تنگستاني ساليانه ۱٢٠٠٠ ريال و يا عیال سيد جمال الدين واعظ ٢٤٠٠ ريال مقرري داشتند. (٤٩) و يا دانياني که بايستي املاکشان معاوضه شود مقرري دريافت مي کردند و پس از تعويض املاک، مقرري پرداخت شده از آنان بازپس گرفته مي شد. در دان کارگاههايي براي اشتغال زندانيان وجود داشت که بايستي به مدت ٨ ساعت در آن کار کنند. برخي از زندانيان جهت کار در معادن (مثلا در انارک يزد) به نقاط مختلف کشور فرستاده مي شدند. (٥٠) اين قانون منحصر به محکومين ايراني نبود بلکه زندانيان خارجي نيز که "به ايران مهاجرت کرده بودند و براي کارهاي فلاحتي یا صنعتي مناسب تشخيص داده مي شدند به موسسات فلاحتي يا صنعتي در غير از سرحدات اعزام مي شدند". تا در اين مشاغل به کار بپرداد. (٥۱) هم چنين "اشخاصي که از عشاير و ايلات تحت نظر هستند چه در مرکز و چه در ولاياتبرطبقنظرارتشاشخاصي را که بودن آنها در محل خودشان صلاح نباشد هر کدام که براي کارهاي فلاحتي يا صنعتي قابل باشند به موسسات مذکور اعزام شوند".(٥٢) "متهمين و زندانيان سياسي هر عده که مقتضي باشد به جزيره که بعدا تعيين خواهد شد اعزام مي شوند که طبق مقررات مخصوصه تحت تامين باشند".(٥٣) 
طبقه بندي زندانيان 
احصائيه هاي موجود از توقیفات اداره ي محبس نظميه ي تهران از سال هاي ۱٣٠٦ تا ۱٣٠٩ موجود در سازمان اسناد ملي ايران نشان دهنده ي انواع جرم ها، جنسيت مجرمين، دين و مليت و ميزان سواد و اعتياد آنان مي باشد. 
نتايج حاصله از قياس اين آمار و احصائيه ها به شرح ذيل است : 
تعداد مجرمين مرد از تعداد ها بيشتر است به طور مثال در سال ۱٣٠٦ تعداد زندانيان  ٤٣ نفر و تعداد زندانيان مرد ٩٩٠ نفر بوده است. بيشتر آنها در سنين ٢٤ تا ٣٠ سالگي، مسلمان، بي سواد، و ولاياتي (در مقابل محلي و بومي) هستند. نکته ي جالب توجه اين است که اغلب زندانيان به مواد افيوني و الکل معتاد نبوده و از اين نظر در سلامت کامل به سر مي بردند. چنان که در سال ۱٣٠٦، ٧٩٧ نفر از مجرمين سالم، ٢٢٤ نفر افيوني و ۱٢ نفر معتاد به الکل بوده اند. 
بر اساس اين آمار جرم ها اين گونه طبقه بندي شده است : 
۱- جرائم "نسبت به مصالح عمومي و انتظامات مملکت" شامل "تحريک به جنگ داخلي، غصب عناوين و مشاغل، طغيان و مقاومت در برابر مامورين دولت، فراري از خدمت و متمرد، قماربازي و دائر کردن قمارخانه، راهي، مخالفت با اساس حکومت ملي، تخطي از مقررات قانون سجل احوال، تطميع مامورين دولت، فراري دادن محبوسين و اخفاي مقصرين و آثار جرم، حمل اسلحه". 
٢- جرائم "نسبت به اشخاص" شامل " قتل و جراحت عمدي بدون تمعیدات و مقدمه، قتل و جراحت غيرعمدي، ضرب و شتم، هتک حرمت منازل، تهديد و اکراه، افترا و توهين و هتک شرف، مسموم کردن، سرقت جبري شبانه، شهادت کذب". 
٣- جرائم "نسبت به عصمت و عفت" شامل "لواط،، سلوک نسبت به زوجه، اعمال علني منافي عفت و حيا، هتک ناموس با تهديد و عنف". 
٤- جرائم " نسبت به اموال" شامل "جعل اسناد و اوراق ثبت دولتيٍ، ضرب سکه و ساختن اسکناس قلب، اختلاس از ماليه ي دولت، قاچاق، کلاهبرداري، اخذ يا قبول رشوه، خيانت در امانت ، دسيسه و تقلب در کسب و تجارت، حريق و تخريب عمدي تصرف جبري، سرقت ساده اعم از شبانه و روزانه (بيشتر مجرمين مرتکب دزدي در روز هستند. مثلا در سال ۱٣٠٦ تعداد مجرمين دزدي روزانه ٤٧٦ و دزدي شبانه ٢۱٣ نفر؛ در سال ۱٣٠٧ اين تعداد دزدي در روز ٢٥٨ نفر و در شب ٤٨ نفر، و در سال ۱٣٠٩ در روز ٣۱٦ نفر و در شب ٣٩ نفر است.) سرقت با داشتن اسلحه افزار، کش رفتن، خريد اموال مسروقه غالما و عامدا، اختلال و تفريط مال غير، سرقت از مراتع و مزارع، جيب بري، مخفي کردن اموال مسروقه يا دلالي آن". 
٥- جرائم به "علل اعلام نشده" 
در پايان لازم به ذکر است که با توجه به شرايط سخت دگي ميزان دزدي به حدي است که ساير جرم ها را تحت الشعاع قرار مي دهد. اغلب مجرمين افرادي هستند که از ولايات به مرکز آمده اند تا بتوانند لقمه ناني تهيه و امرار معاش کنند. معتاد نبودن مجرمين يکي از دلايل صحت اين مدعاست و تعداد مبتلايان به افيون يا الکل و يا افراد ضعيف و عليل در ميان مجرمين کمتر از تعداد افراد سالم است. (٥٤) 
ساير جرمها براساس برخي ديگر از اسناد عبارتند از "جاسوسي به نفع عمال شوروي"(٥٥) "نشر بيانيه ي مضره، عضويت کميته مرکزي فرق کمونيستي