ايرانى ها داستان هم نمى خوانند

هر ۱۸۲۵ روز يك كتاب


آترين عباس زاده

يكشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴




گرچه اين روز ها در آشفته بازار ورق هاى به هم چسبيده استقبال نيم بندى از ادبيات عامه پسند كه همچون كور سويى در صنعت نشر كشور است، صورت مى گيرد اما اين ادبيات به عنوان يك ژانر ادبى در دنيا شناخته شده است و نويسندگان آن تيراژ هاى مخصوص را در بازار كتاب به خود اختصاص مى دهند و به نويسندگان Bet seller معروف شده اند.
گرچه محكوميت دست اندركاران اينگونه ادبيات از ناشر و نويسنده تا خواننده آن به طورى كه هر يك سهم بسزايى در ترويج اين ضد فرهنگ دارند در ايران به دار نقد كشيده مى شود اما در جهان امروز و خارج از مرز هاى ما ادبيات عامه پسند نه تنها صفت نا شايستى محسوب نمى شود بلكه به دليل تعدد مخاطبان خود، يكى از جدى ترين مباحثى است كه ناشر و نويسنده به موفقيت در آن مى بالند. نگاهى گذرا به آمار نسبى در استقبال چنين كتاب هايى نشان مى دهد كه همواره اولين و بيشترين ها در هر كتابفروشى واقعى و حتى مجازى، مختص آنان است و از اين بابت محابايى نيست و كسى آن را نفى نمى كند.
هر ۲۰ ايرانى يك كتاب در سال مى خرد
منابع مختلف معتقدند ميزان مطالعه در بين ايرانيان كم است حتى آمار ها از يك دقيقه مطالعه براى هر ايرانى در سال خبر مى دهند. شايد آمار ها، كل كتاب هاى چاپ شده در سال را به فرض فروش تقسيم بر كل جمعيت باسواد كشور مى كنند و سپس بررسى مى كنند كه اين كتاب ها اگر توسط اين افراد خوانده شود چه زمانى را مى گيرد.
اما واقعيت اين است كه نيمى از كتاب هاى چاپ شده در سال به فروش نمى رسد، بسيارى از آنها توسط كتابخانه ها خريدارى مى شود ولى هرگز به امانت نمى روند.
به هر حال مصرف ادبى در ايران كم است و اين حقيقت را مى توان با كنكاشى در بين اعضاى خانواده و اجتماع دريافت.
در دهه گذشته روزنامه خوانى در بين ايرانيان تقريباً به صورت عادت درآمده ولى هنوز خريد و مطالعه كتاب به عنوان مصرف روزانه و ماهانه خود را در سبد فرهنگى خانواده جاى نداده است.
در حوزه كتاب هاى داستانى و ادبيات با منشاء ايرانى وضعيت بدتر است. تيراژ كتاب هاى شعر بسيار پائين است و به سختى فروش مى رود. در حوزه ادبيات داستانى تمايل به ادبيات غربى كه به فارسى ترجمه مى شود چشمگير است و در ادبيات فارسى عامه پسند تنها چند نفر آثارشان مورد استقبال قرار گرفته است.
اميد على احمدى رئيس پژوهشكده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و پژوهشگر مصرف ادبيات داستانى ايرانيان در بين سال هاى ۱۳۸۲ _ ۱۳۷۰ درخصوص ميزان مصرف ادبى مى گويد: منظور از ميزان مصرف ادبى به عنوان يك متغير كلان (نه فردى يا خرد) ميزان مشاركت جامعه در شبكه مبادله ادبى از طريق خريد آثار منتشر شده است. در اين معنا شاخص آن كل تيراژ آثار ادبى است.
وى ادامه مى دهد: در خلال سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ مجموعاً سه هزار و ۳۳۴ عنوان كتاب داستانى توسط مولفين ايرانى نوشته و منتشر شده است كه مجموع شمارگان كل عناوين منتشر شده بيست ميليون و ۱۳۷ هزار و ۷۵۰ نسخه بوده است كه مى توان گفت هر ساله مجموعاً يك ميليون و ۵۴۹ هزار و ۵۷ نسخه كتاب داستانى منتشر شده است. وى ادامه مى دهد: اگر جمعيت باسواد بالاى ۱۵ سال ايران سه ميليون نفر باشد از هر ۲۰ ايرانى بالاى ۱۵ سال باسواد يك نفر يك كتاب در سال خريدارى كرده است. اگر هر كتاب ۴ بار خوانده شود، هر پنج ايرانى يك كتاب در سال خريدارى كرده است. بنابراين مى توان گفت در هر هزار و ۸۲۵ روز هر نفر ايرانى يك كتاب ادبى مصرف كرده است.
احمدى از انجمن هاى ادبى، خانواده، مدرسه، منتقدان، ناشران، دوستان، دولت و طبقه اجتماعى و گروه منزلتى به عنوان گروه هاى موثر در مصرف و انتخاب ژانر ادبى نام برد.
نويسندگان ۱۰ برابر شده اند
اميدعلى احمدى در بخشى از پژوهش خود به مشخصات صورى كليه آثار ادبيات داستانى ايران طى سال هاى ۱۳۸۲-۱۳۷۰ پرداخته است. وى در اين تحقيق آورده است:از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ مجموعاً سه هزار و ۳۳۴ عنوان كتاب داستانى منتشر شده است كه اين روند توليد افزايشى بوده، به نحوى كه از ۱۳۶ عنوان در سال ۱۳۷۰ به ۵۱۸ عنوان در سال ۱۳۸۲ رسيده است (۸/۳ برابر با رشد ۳ درصد ساليانه). در اين سال ها رشد ژانرهاى داستانى كوتاه و رمان تقريباً آهنگ يكسانى داشته است. ۶/۳۶ درصد نويسندگان و ۲۴/۶۳ درصد نويسندگان مرد بوده اند، طى اين سال ها نويسندگان ۱۰ برابر شده اند. اين افزايش بعد از سال ۱۳۷۶ شكل شتاب آلودى يافته است، حال اينكه نويسندگان مرد تنها ۵/۲ برابر شده اند.
اين آمار مى افزايد: تنها ۲/۱۴ درصد كتاب ها در شهرستان ها منتشر شده اند. با اين حال انتشار كتاب در شهرستان ها هم از سال ۱۳۷۶ رشد شتاب دارى داشته است.۷/۸۹ درصد از كتاب ها قطع رقعى داشته اند، ميانگين قيمت كل كتاب ها در چاپ اول هشت هزار و ۹۸۴ هزار ريال بوده است.همچنين ميانگين تيراژ كل كتاب هاى مورد بررسى (۳۳۳۴ عنوان) شش هزار و ۴۱ نسخه بوده است. ۳/۹۷ درصد از كتاب هاى پرتيراژ در تهران چاپ شده اند. بيشتر نويسندگان كتاب هاى پرتيراژ مرد بوده اند. اما هفت عنوان اول پرفروش ترين آثار متعلق به زنان بوده است.در اين تحقيق آمده است زنان بيشتر به نوشتن رمان تمايل داشته اند تا داستان كوتاه (۷/۷۲ درصد در مقابل ۳/۲۷ درصد). همچنين تمايل مردان به رمان و داستان كوتاه تقريباً برابر بوده است (۴/۵۵ درصد در مقابل ۶/۴۴ درصد).
ادبيات همه پسند
احمدى معتقد است ادبيات عامه پسند گرچه به فروش مى رسد ولى نتيجه مهمى در پى ندارد و كاركردهاى ادبيات را در جامعه ايفا نمى كند. در اين ادبيات نگرش نويسنده، نگرشى است كه در آن مخاطب و علايق مخاطب اصالت پيدا مى كند و نويسنده خود را تا حد سليقه مخاطبان تنزل مى دهد. هدف از نوشتن اين كتاب ها وقت گذرانى و سرگرمى است و به نوعى تجربه كردن واقعيت هاى روزمره است. استفاده از ادبيات عامه پسند همچون استفاده از موسيقى بدون دقت به محتوا و توجه به تلويزيون بدون نگاه نقادانه است.وى در تحليل محتواى ۱۰۰ رمان عامه پسند كه از پرتيراژترين آثار ادبيات داستانى ايران در بين سال هاى ۱۳۸۲-۱۳۷۰ است آورده است، ويژگى هاى اساسى اين داستان ها در محتوا، صورت شكل، مخاطب (خواننده) و مخاطب (نويسنده) است.احمدى در تحليل محتواى اين رمان ها مى گويد، موضوع داستان هاى عامه پسند، بيشتر در خصوص وصال جنسى، روابط عاطفى، جلب ترحم، پليسى، جاسوسى، جادويى، وهم انگيز و ترسناك، عرفانى، رازآميز، علمى _ تخيلى، شهرت و قهرمان گرايى است. اين داستان ها هيچ خلاقيتى ندارند و به دنبال پيدا كردن و اكتشاف اميد تازه در جهان نيستند. تحليل چرايى ندارند و صرفاً توالى حوادث هستند، وجه اعتراض اين داستان ها بيشتر به بزرگترها، پدر و مادرها، روابط غير عاطفى آدم ها و عصيانگرى و ساختار شكنى است و همه آنها به پايان خوش مى رسند.
اين پژوهشگر درخصوص صورت شكل اين صد عنوان كتاب عامه پسند مى گويد: عنوان اين كتاب ها بيشتر به واژه هاى تحريك كننده عشقى، اروتيك، استفاده از اسم زنان و موقعيت هاى رازآميز مى انجامد، صفت قهرمانان آن يا خوب است يا بد، سياه يا سفيد. مرموز بودن و معمايى بودن نيز از ديگر صفات شخصيت داستان است، اين داستان ها به توصيف روشن و بدون ابهام از مكان، توصيف هاى متفاوت در فضاسازى و منظم و پررنگ مى پرداد و با روش ايجاد امكان همزاد يا همذات پندارى در برش هاى بلند زمانى با توجه به حوادث روز و به روايت اول شخص در حجم بالايى كتاب منتشر مى كنند.رئيس پژوهشكده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص مخاطب (خواننده) معتقد است؛ تعداد خواننده اين داستان ها بسيار زياد است، حتى در خارج از كشور و تا چند ميليون نفر يك كتاب را مى خوانند؛ داستان هاى با ذوق عامه مردم كه بالاترين تيراژها را به خود اختصاص داده اند و حتى قشر اجتماعى فقير، متوسط پايين و متوسط را نيز مخاطب كرده اند، جغرافياى اين داستان ها بيشتر در شهرهاى كوچك داراى دانشگاه و پادگان است و ان، نوجوانان، دانش آموزان و دانشجويان را مورد تاثير قرار مى دهند.احمدى همچنين درخصوص مخاطب (نويسنده) كتاب داستان هاى عامه پسند مى گويد: زنان بيشترين مخاطبان اين داستان ها هستند و ادبيات اين كتاب ها با ذوق عامه مردم هماهنگى دارد.
اين پژوهشگر همچنين به نوع كاركرد داستان هاى عامه پسند مى پردازد و ادامه مى دهد: داستان هايى با ادبيات عامه پسند داراى كاركردهاى مثبت و منفى هستند و نمى توان آنها را كاملاً نفى كرد.
وى با اشاره به كاركرد مثبت اين ادبيات مى گويد: به گردش درآوردن چرخه ادبيات سرگرم كننده و چرخه اقتصادى چه براى نويسنده و چه براى ناشر و نيز آموزش جنسى و مناسبات عاطفى در جامعه اى كه هيچ زبانى براى آموزش آن وجود ندارد همچنين اين پاسخ به من سنتى در ضمير انسان مدرن و نيز تناسب با فهم عامه و نزديك تر بودن به ذهن از مزاياى اين ادبيات است. همچنين از اين ادبيات مى توان به عنوان نخستين گام آشنايى و لذت از خواندن نام برد چرا كه مى تواند در فرد براى مطالعه ادبى ايجاد عادت كند. ادبيات عامه پسند بازگويى آلام و دردها است. آنچه خواننده مى خواهد، نوشته مى شود نه آنچه بايد بداند و مى توان از آن به عنوان رسانه مطلوب و غيرمضر نام برد و نيز به عنوان جايگزين رسانه اى در جايى كه رسانه هاى ديگر نيستند. اين ادبيات ارزش در مطالعات جامعه شناختى دارد چون اين رمان ها به دنبال ارضاى خوانندگان هستند و سطح سواد، آگاهى و توقع خوانندگان را منعكس مى كنند.
رئيس پژوهشكده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص كاركردهاى منفى اين ادبيات معتقد است: غفلت، تنزل دادن احساسات، نيازها و غرايز انسانى، امكان درجازدن در ادبيات عامه پسند و مانع شدن براى صعود به داستان هاى جدى، جدى گرفته شدن كتاب ها و نويسندگان عامه پسند، تنزل ذائقه و تفكر و ساده پسندى و ساده انديشى و آموزش غلط به خوانندگان مى تواند نقاط سياه ترويج ادبيات عامه پسند باشد.
ان قهرمان داستان ها
در بررسى ۱۰۰ عنوان داستان عامه پسند پرتيراژ سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ مشخص شد ۸۱ رمان از اين ۱۰۰ عنوان توسط زنان نوشته شده است، ۵۰ درصد از اين آثار داراى بيش از ۳۵۷ صفحه بوده اند، تيراژ اين آثار بسيار بالا بوده است، نام قهرمان در اغلب موارد ايرانى _ فارسى بوده و اسامى مذهبى بسيار كم و تقريباً نزديك به صفر است، جنس قهرمان داستان در ۶۷ درصد موارد بوده است، سن قهرمان داستان در ۷۵ درصد موارد زير ۲۵ سال بوده است، وضع فعاليت قهرمان در ۴۵ درصد موارد دانشجو، خانه دار يا بيكار بوده است، موضوع داستان در ۶۲ درصد موارد «عشقى يا موضوعات عاشقانه» بوده است. عرصه اجتماعى وقوع داستان در ۸۵ درصد موارد خصوصى «خانواده» يا تركيبى از عرصه خصوصى و حكومتى است.نقطه اوج داستان در اغلب موارد بروز يك حادثه يا گذر از يكى از مراحل دگى يا بروز يك انحراف يا ناهنجارى است در ۷۸ درصد موارد و ۶۰ درصد مهمترين نوع رابطه را روابط عاشقانه به تصوير كشيده اند. مهمترين تعارض بر سر منافع فردى و فيزيولوژيك بوده است، در ۵۹ درصد قهرمان با فردى از جنس ديگر تعارض داشته و مهمترين مشكل در دگى قهرمان در ۷۷ درصد موارد اجتماعى توصيف شده است. مهمترين مشكلات در خانواده به «ناكامى»، «ازدواج»، «عشق ممنوع» و امثال اينها مربوط است و ۹۱ درصد موارد نشانه هاى «فردگرايى» وجود دارد. در ۵۵ رمان از ۱۰۰ رمان ها نوعى از آسيب ها و انحرافات اجتماعى روى داده است (قتل، خودكشى، قاچاق، اعتياد، كلاهبردارى و...) و تنها در ۶ مورد از ۱۰۰ رمان به مسائل سياسى اشاره شده است. سرانجام داستان در ۵۰ درصد موارد ازدواج و رسيدن مرد و به هم، در ۲۸ درصد موارد مرگ و در ۲۲ درصد موارد ديگر بوده است. همه داستان ها داراى پيام اخلاقى اند. احمدى با اين تعاريف و آوردها رمان هاى عامه پسند ايرانى را اين گونه تعريف مى كند؛ رمانى موفق از نظر فروش كه زنان درباره زنان جوان فاقد فعاليت درگير با مسائل عشقى مى نويسند. در اين رمان ها حادثه اى قهرمان داستان را به انجام رفتارى خلاف هنجارهاى خانوادگى- اجتماعى سوق مى دهد و قهرمان ضمن تعارض و مبارزه با هنجارهاى رايج و برخورد با ناهنجارى ها و انحرافات سعى در حل مشكل اجتماعى- فردى خود دارد و در نهايت نيز با پايانى خوش يا مرگ به پايان مى رسد.
و در خصوص بهبود وضعيت ادبيات داستانى در ايران معتقد است؛ بايد به انجمن هاى ادبى «غيردولتى» اجازه فعاليت داده شود. اين انجمن ها به نقد، نشر سرمايه گذارى، جريان سازى فرهنگى و افزايش سرمايه فرهنگى كمك خواهند كرد. همچنين در مدارس امكان مطالعه و نقادى آثار در كلاس درس داده شود و منتقدان به آثار عامه پسند نيز توجه كرده و اين آثار را نقد كنند.

منبع: شرق