شهر واقعي ـ مجازي

راه حلي براي كشورهاي در حال توسعه


دکتر سعیدرضا عاملی؛ ترجمه: شاهو صبار

شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۴ -


تكنولوژي نوين اطلاعات و ارتباطات، جامعه را به سوي عصر جديدي به نام جامعه اطلاعاتي ، يا به اصطلاح ژاپني آن، يوهوكا به معناي تغيير معطوف به اطلاعات سوق داده است (واكاباياشي ، 2002). توسعه شگرفي در جامعه معطوف به اطلاعات رخ مي دهد كه شهر مجازي و دولت الكترونيك را بايد دو نتيجه عمده آن دانست. اين تغييرات از سوي دولت در سطح شهر و در سطح بين المللي سازمان دهي مي شود و انتظار مي رود كه سبك متفاوتي از دگي و شكل متفاوتي از حضور اجتماعي در شهر مجازي و شهرنشيني مجازي مشاهده شود.
شهر مجازي نتيجه برنامه ريزي استراتژيك شهري براي كنترل و مديريت زمان ، جا به جايي جمعيت و تعامل ميان مشتريان و خدمات عمومي در شهر است. هدف واقعي اين امر، افزايش سرعت، ذخيره انرژي، امنيت و رضايت مندي اجتماعي به نفع شهروندان است، به ويژه در كلان شهر ها . حضور همزمان شهر واقعي و شهر مجازي، موجب ظهور يك شهر جديد و شهرنشيني نو شده است كه با تلفيق مفهوم شهر مجازي و شهر واقعي، مي توان آن را با واژه جديد شهر واقعي مجازي مفهوم سازي كرد. شهر واقعي مجازي به طور اعم نتيجه ظهور و توسعه ارتباطات همزمان و به طور اخص نتيجه اينترنت است. اينترنت با گردهم آوردن تمام ظرفيت هاي فيزيكي و اطلاعاتي شهر، نقش مهمي ايفا مي كند و فرصتي براي كاهش اتلاف توان انسان و افزايش ذخيره انرژي فراهم مي كند كه در نتيجه آن، با برقراري ارتباط وسيعتر، سريعتر، متراكمتر و محكمتر ميان مشتريان و بخش عمومي، تعداد ساعات كار به حداقل مي رسد.(عاملي، 2004 الف، 2004 ب، 2004 ج)
شهر واقعي- مجازي، از ديد نظري، تحت تاثير پارادايم دوجهاني شدن ها واقع شده است (عاملي 2003 الف، 2003 ب). در اين پارادايم دو فضاي همزمان و در عين حال مجزا، يعني فضاي واقعي و فضاي مجازي، به عنوان دو فضاي به هم پيوسته و مكمل مطرح مي شوند كه هر كدام بدون ديگري نمي تواند باقي بماند. فضاي فيزيكي با داشتن پيكره و فاصله فيزيكي مشخص مي شود، در حالي كه در فضاي مجازي، فاصله يا فضاي واقعي وجود ندارد. هرچند كه ساكنان شهر با استفاده از تكنولوژي بسيار توسعه يافته واقعيت مـجازي، در فـضاي سـايبر مجازي نيز مي توانند به طور مجازي، فضاي فيزيكي را تجربه كنند (هيرويوكي، 2000:254(، شهروندان همچنين در عصر كامپيوتري شدن فراگير كه ارتباطات نامرئي به دگي روزانه مردم وارد شده است، شهر مجازي را در فضاي فيزيكي شهر جديد، تجربه مي كنند.
شهر مجازي، تماما صنعتي و مبتني بر اطلاعات است كه محصول صنعت ارتباطات همزمان است. از اواسط دهه 90 ميلادي، كاربرد صنايع ارتباطات و اطلاعات در معاملات اقتصادي، رشد شگرفي يافته است و اين رشد، بويژه در مورد كاربرد اينترنت و تجارت الكترونيك صدق مي كند. شهر مجازي مفهوم مكان و بسياري از كارهاي شهري مبتني بر مكان را تغيير داد. به عنوان مثال در جغرافياي ذهني نظريه پردازان معماري چون بوير (1996:14) اين امر به شكل نوعي نزديكي بين روايت علمي تخيلي و شهرهاي معاصر مطرح مي شود.
افراد مختلف، شهر مجازي را به شكل هاي مختلف معرفي كرده اند. مارتين دوج (1997) و همكاران او، چهار نوع شهر مجازي مختلف معرفي كردند: 1- شهرهاي مجازي فهرست گونه: اين نوع شهرها، گرچه خود را شهر مجازي معرفي مي كنند، در واقع فقط تعدادي راهنما، فهرست و ليست شهر هاي متصل( آنلاين) هستند كه معمولاً تنها براي اهداف تبليغاتي و به ويژه براي ترويج جهانگردي ساخته مي شوند و هيچ تلاشي هم براي بامايي شكل و ساخت شهرها نمي كنند. مثال هاي زيادي از اين نوع شهرها مي توان ذكر كرد كه يك مثال بـارز در اين مورد، فضاي مجازي برايتون و هوو است؛ 2- شهرهاي مجازي مسطح: در اينجا، طراحان از نقشه هاي مسطح شهرها يا ساختمان ها به عنوان سطح مشتركي براي دست يابي به سايـر اطـلاعـات استفاده مي كنند. يـك مـثـال زيـبـا، بـلـوگـنـاي مـجـازي اسـت كـه از يـك نـقـشـه شـهري زيـبـا از مـنـاطـق ويـژه و ساختمان هاي نام آشنا استفاده مي كند و كـاربـران از طـريـق ايـن بعد گـرافـيـكي مـي تـوانـنـد بـه اطـلاعـات آنلاين جـزيـي دست يابند. 3- شهرهاي مـجـازي سه بـعدي: در اين نوع از شهرهاي مجازي، بـا استفاده از تـكنـولوژي هاي مربوط به ساخت واقعيت مجـازي، شـكل و سـاخت شـهرها، با درجـات مـتـنـوعـي از دقـت و واقـع گـرايي سـاخـتـه مي شود. در بـخش آيـنده به مـثال هاي جالب متـعـددي از ايـن دسـت نـگـاه خواهيم كرد. 4- شـهرهـاي مـجـازي واقعي: اين شـهرها تـقريبا آن نـوع از شهرهاي مجازي هستند كه شهر واقعي مجازي ناميده شدند. اين شهرها شهر واقعي را در يك شكل ديجيتال بسيار مشابه و تاثيرگذار بـازتـاب مي كنند كه حس اصيل قدم زدن پيرامون يك مكان شهري را براي مردم فراهم مي كند. براي برآوردن ضوابط مورد نظر، يك شهر مجازي راستين بايد به حد كافي، واقع گرايي شكل، مشابهت ساخت، تنوع غني خدمات، كاركرد و محتواي اطلاعاتي و قابليت بسيار زياد براي پشتيباني تعامل اجتماعي مردم داشته باشد. دغدغه اصلي ما، در اين تحقيق، نوع چهارم شهر مجازي است كه به طور نسبي، همه جنبه هاي دگي واقعي را شكل مي دهد و در ساختار واقعي مجازي، بخش مكمل شهر است. در اينجا، مردم پسندي اينترنت به عنوان كانال اصلي ورود به جهان مجازي بايد مورد توجه قرار گيرد.
نظريه روابط شبكه اي خارجي. منعكس كننده پيامدهاي مثبت روابط شبكه اي است كه شامل افزايش فرايندهاي بازگشت و مزيت هاي كاربران پيشتاز و فعال اوليه در فضاي شهر مجازي است. (كاتز و شاپيرو 1985، كاپلو 1994، اكونوميدز 1996(.افزايش نخستين محرك به اين معنا است كه شبكه، ارزش كاربران خود را افزايش مي دهد. اشتراك در هر كدام از منابع وب، كنشگران را قادر مي سازد كه ارتباطات جهاني و محلي در حال جريا حضور پيدا كنند (گينهوي ، 2004).
اينجا بحث من اين است كه برنامه ريزي شهر واقعي مجازي فرصتي است براي تمام شهرهاي پيشرفته، به ويژه كلان شهر ها در كشورهاي در حال توسعه، تا از طريق مجازي سازي و واقعي مجازي سازي خدمات شهري كه سرانجام، جا به جايي هاي غيرضروري جمعيت را كاهش مي دهد، بر مشكلات شهري خود غلبه كنند. مجازيت مي تواند انتخابي جايگزين براي تمام محدوديت هاي بي پايان جهان واقعي، كه با آلودگي محيط زيست منجر به افسردگي مي شود، به شمار آيد و به افراد امكان دهد كه ميان واقعيت حقيقي و واقعيت مجازي (به عنوان مكمل آن) دست به انتخاب بند. با اين حال، همانند شهر واقعي، شهر واقعي مجازي نيز نياز به برنامه ريزي شهري واقعي و شكل جديدي از دگي اجتماعي دارد (فرهنگ شهرنشيني جديد) در غير اين صورت، همانند سيستم ضعيف شهرها در جهان در حال توسعه كه بدون هيچ برنامه ريزي شهري و تناسب فرهنگي رشد كرده اند، شهر واقعي مجازي نيز به صورت چندپاره تر و از هم پاشيده تر از آن، گسترش خواهد يافت.
در اين نوشتار، چهار جنبه بنيادي شهر واقعي مجازي تشريح مي شود. ابتدا لازم است كه موضوع به هم پيوستگي ميان مجازيت و واقعيت يا به عبارتي واقعي گرايي و مجازي گرايي مورد بررسي قرار گيرد. در قدم دوم، نيازمند اين هستيم كه فهم جديدي از زمان و فضا را آزمون كنيم و در اولويت بعدي، بايد شهرنشيني واقعي مجازي را به عنوان شيوه جديدي از دگي در يك جامعه و محيط فرهنگي واقعي- مجازي، مبتني بر فهم جديدي از بوم شناسي شهري و اجراي جديد آن مورد مطالعه قرار دهيم. در نهايت به مطالعه بوم شناسي شهري و اجراي شهري در سيستم شهري واقعي- مجازي خواهيم پرداخت.

واقعي گرايي و واقعي- مجازي گرايي: واقعي سازي مجاز و مجازي سازي واقعيت
امروزه مجازيت به هر چيز مبتني بر ارتباط متقابل ميان انسان و كامپيوتر مربوط است. از نظر هيم (1998)، دو نوع دريافت از واقعيت مجازي وجود دارد. در يك معناي قوي، واقعيت مجازي به معناي ضعيفتري وابسته است و در پشت صحنه به عنوان يك پارادايم يا يك مدل خاص براي خيلي چيزها قرار مي گيرد و در يك معناي سطحي تر چرخ زدن در همه جاي بازار دگي شخصي و در اوقات فراغت محسوب مي شود. مطابق با معناي غني واقعيت مجازي، رئاليسم مجازيت جديد قابل مشاهده است. به نظر مي رسد كه رئاليسم مجازي دقيقاً جهان بيني جديد و هستي شناسي بشر در ارتباط با دنياي مجازي را توضيح نمي دهد، چرا كه رئاليسم جديد نتيجه پيوستگي دو جهان و دو فضا است كه رئاليسم جديد را با هر دو اين واقعيت ها ارتباط مي دهد- واقعيت حقيقي و واقعيت مجازي، از اين تركيب، رئاليسم جديدي ظهور مي كند به نام رئاليسم مجازي كه به دركي نو از دگي، جهانبيني جديد و روش جديد زيستن كه صنعت ارتباطات همزمان را به دگي طبيعي از درون متصل مي كند، مربوط مي سازد (عاملي، b2004)
واقعي- مجازيت حاصل يك دوگانگي است كه اجزاي آن، با پـيـوستن به يكديگر، يك يگانگي را تشكيل داده اند. هر قدر كه فرد، اين دو جهان را بيشتر تمرين و تجربه كند، حس واقعي- مجازيت نيز بيشتر در او ساخته خواهد شد. ـدگي اطلاعاتي اگرچه از واقعيت منفك شده، ظـرفيتي جـدي بـراي نشان دادن حـس قـوي واقعي گرايي دارد و لازم است كـه مـا در مـورد اهـميت ـدگي اطـلاعاتي سخن بگوييم. ايـنجـاست كـه وضوح واقعي- مجازيت در ارتباط با اطلاعات و واقعيت، قابل درك تر مي شود. اينجا، اطلاعات به عنوان يك نشانه و كد براي واقعيت، نوع جديدي از رئاليسم را خلق مي كند كه ضمن اين كه با آنچه در جهان واقعي رخ مي دهد در ارتباط است، ضرورتاً آنها را در يك شكل ملموس و قابل مشاهده طبيعي يا حتي تكنولوژيكي به تصوير نمي كشد.
يك مثال خوب در اينجا، اطلاعات ديجيتال است، اطلاعات ديجيتال، دو وجه حياتي مرتبط با محيط شهري امروز را به هم مرتبط و وابسته مي سازد كه اين امر، ظرفيت جديدي براي شهرهاي معاصر در كشورهاي توسعه يافته و به طور بالقوه، در كشورهاي در حال توسعه ايجاد مي كند. يكي از اين دو، پديده ديسني لندي شدن محيط شهري و ديگري ظهور فضاي سايبر است كه در پديده شهر مجازي به آن پرداخته شد. از نظر واكاباياشي (2002:7) اولي، به معناي تكثير مناطق و ساختمان هايي است كه با نشانه ها و طرح هايي از بافت هاي جغرافيايي و تاريخي ديگر، پرشده اند و تحت برخي مفاهيم و زمينه ها از جمله تيم پاركها مرتب شده اند. ديگري، ظهور فضاها و شهر مجازي در شبكه هاي كامپيوتري است، به ويژه بر روي اينترنت. اولي يك تغيير در محيط فيزيكي شهر و دومي پديده اي مربوط به محيط غير فيزيكي درون كامپيوترها است. اين دو از ملزومات ظهور شهر مجازي هستند. و به رغم اين تضاد، اين پديده ها مي توانند به عنوان نتيجه همان دگرگوني اجتماعي كه برقراري رابطه جديد ميان فضا و جامعه است، در نظر گرفته شوند. خلا معنايي و انتظار و اشتياق براي يك حس بي مكاني در جوامع معاصر، پيش شرط هر دو پديده است.
با ظهور، سيستم كامپيوتري شدن فراگير، جهان واقعي به جهان مجازي مي پيوندد و برعكس. كامپيوتري شدن فراگير، نسل بعدي محيط كامپيوتري است كه با تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات، همه جا و در هر زمان در دسترس همه كس قرار مي گيرد. تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات بخش پايه اي محيط هاي دگي ما خواهد بود، از اسباب بازي، پاكت شير و ميزكار گرفته تا خودرو، كارخانه و تمام مناطق شهري. اين امر از طريق پردازشگرهاي يكپارچه، حسگرها و محرك هايي صورت مي گيرد كه از طريق شبكه هاي پرسرعت به يكديگر متصل هستند و با دستگاه هاي نمايش تصوير جديد (از پروجكشن هايي كه مستقيم در چشم قرار مي گيرند تا دستگاه هاي بزرگ پانوراما) تركيب شده اند.
روش هاي پيشنهادي بسياري براي رسيدن به اهداف غايي طراحي سيستم كامپيوتري شدن فراگير وجود دارد كه بيشتر آنها هنوز در مراحل اوليه و در سطح فرضيه هستند. كامپيوتري شدن فراگير، از طريق طبقه جديدي از دستگاه هاي هوشمند و هميشه حاضر كه همواره و همه جا به آساني كار مي كنند، امكان دسترسي آسان به اطلاعات و نرم افزارهاي مناسب را فراهم مي كند. به گفته آگوستون و همكاران او (2004)، عبارت كامپيوتري شدن فراگير، تنها بخشي از داستان را به ما مي گويد، يك انقلاب موازي در دل شبكه اي سازي دستگاه هاي كامپيوتري فراگير خوابيده است كه با فراهم شدن دسترسي شفاف و هميشگي به خدمات تجارت الكترونيك رخ مي دهد. با استفاده از مزيت پارادايم شبكه فعال، كه انعطاف پذيري و توسعه پذيري از طريق شبكه ها را پيشنهاد مي دهد، چهارچوب زيرساخت شبكه فراگير فعال مطرح مي شود.(ادي لاوسو، 2004). تكنولوژي هاي كامپيوتري شدن فراگير تحت توسعه فراوان هستند اما در حال حاضر، تكنولوژي هاي موجود شامل سه گروه زير است: 1- موبايل و ابزار بي سيم انتقال اطلاعات ؛ 2 - هوش جاسازي شده و 3- تسهيلات خدمات فراگير متصل به نرم افزارهاي چندگانه ، اتصال چندگانه از طريق دستگاه هاي چندگانه و استانداردي شدن موضوعات. كامپيوتري شدن فراگير از مواجهه هاي سنتي كاربر پيشتر مي رود، از يك طرف با تقسيم آنها به ابزارها و اسباب هاي كوچك و از طرف ديگر با منبسط كردن آنها به ديوارها، ساختمان ها و مبلمان با مقياس هاي بزرگ.
مسلم است كه اين شكل هاي جديد كامپيوتري شدن گسترده، برخي از ديدگاه هاي بنيادي ما را در باره فرديت، قابل رويت بودن، فضا و تمايز ميان عمومي و خصوصي بودن به چالش مي كشد. اين نسل از كامپيوترها چنان با محيط يكپارچه است كه تمايز ميان آن دو مشكل خواهد بود و اين امر يك دگرگوني عميق را در دگي روزمره نمايان مي كند (كاف ۲۰۰۳،).
علاوه بر كامپيوتري شدن فراگير، تلاش هاي وسيعي براي واقعي سازي جهان مجازي و مجازي سازي جهان واقعي در دست انجام است. واقعيت مجازي، تكنولوژي كيو ، تكنولوژي ضبط حركت و نيز گرافيك كامپيوتري (ليو واي تي. ؛ تانگ اس-كي. ، 2003) يك بحث مركزي در مطالعات مجازي است (شيباتا واي. و مياكاوا اي. 2003) كه توليدات جهان مجازي را قادر مي سازد كه تا حد ممكن به جهان واقعي نزديك شوند. به عنوان مثال، ايكيوچي و همكارانش (2004) سعي كردند كه در شهرهاي مجازي، تصاوير همه جهتي شامل امواج 360 درجه مسيرهاي مشاهده به دست بياورند و براي استفاده از مزيت هاي اين ويژگي خاص، شيوه هاي گوناگوني را براي ساختن شهرهاي مجازي توسعه داده اند. آنان سيستمي را توصيف كردند كه ظاهر يك شهر مجازي را به وجود مي آورد، اين سيستم كه مبتني است بر فنون پرداخت مبتني بر تصوير (آي. بي. آر.) براي اين كه تعداد تصاوير نمونه مورد نياز را براي ساخت اين تصاوير (تصاوير آي. بي. آر.) كاهش دهد، مشخصه هاي ثابت تصاوير همه جهتي را مورد استفاده قرار مي دهد. آنان سپس يك روش براي افزودن اطلاعات هندسي به تصاوير آي. بي. آر. ارايه كردند. اين روش مبتني است بر تجزيه و تحليل يك رشته متوالي از تصاوير همه جهتي. آنان سپس روشي معرفي كردند كه به وسيله آن مي توان يك مدل ساختمان را بدون ايجاد درز در تصوير، بر روي تصوير يك شهر مجازي از پيش خلق شده پياده كرد. اين روش ما را قادر مي سازد كه با استفاده از يك دوربين همه جهتي، توزيع روشنايي را تخمين بيم. آنان در نهايت براي اثبات كارآيي روش هاي خود، توضيح دادند كه چگونه آنها را بر صحنه هاي شهري اجرا و اعمال كرده اند.
در يك تحقيق ديگر، فوكودا و همكارانش (2003) براي طراحي نقشه هاي شهري يا طرح هاي اجتماعي مبتني بر واقعيت مجازي (وي. آر.) يا تكنولوژي گرافيك كامپيوتري (سي. جي.)، به سيستم پشتيباني همكاري نظر انداختند. مطالعه آنان پيشرفت هاي تجهيزات قابل حمل وي. آر. و يك روش جلوه با استفاده از سي.جي. (براي ممكن ساختن مشاهده واقعي صحنه هاي شب) و نرم افزارهايي براي پروژه هاي واقعي معرفي مي كند.
كاربر روي قابليت هاي تكنولوژي هاي تصوير در انسمبل ريسرچ فلوريدا ، يكي ديگر از نمونه هاي خلاق در مورد تلاش براي مجازي سازي شهر است. گروه انسمبل ريسرچ، يك گروه تحقيق خلاق بود كه در اواخر دهه هشتاد ميلادي در دانشگاه فلوريدا شكل گرفت. ميامي مياوتر جزئيات ابداع يك تمرين سازماني گواهينامه- را بويژه با هدف كمك به توليد فضاي شهري مجازي تشريح مي كند.
به عنوان ساختارشكني در ارائه مشاوره عرفي، اف. آر. اي يك بخش فوريت - كه يك آژانس مجازي، اينترنتي و توزيع شده است - را پايه گذاري كرد كه هدف آن افزودن يك قرائت جديد به شيوه پرورش جمعي مشاوره است. الگوي اصلي اين مشاوره، رودخانه ميامي است كه جايگاه همه موضوعات سياسي ايالت فلوريدا است: آلودگي هوا، توريست، جنايت، هم مزري شدن ، ميراث فرهنگي، مواد مخدر، مهاجرت، فساد و مواردي از اين قبيل (Fse، 2002)
زمان و فضا در محيط واقعي مجازي
ماهيت شيوه هاي نظري در اقتصاد شهري، وجود فضاي فيزيكي است (هيرويوكي۲۰۰۰،). بنابر پارادايم شهر واقعي مجازي، مفهوم فضا بايد به طريقي بازتوليد شود و فضاي مجازي در مقايسه با فضاي فيزيكي معنا خواهد يافت. عامل اصلي كه فضاي فيزيكي را از فضاي مجازي مجزا ميكند فاصله و زمان است. برخلاف فضاي فيزيكي، هيچ فاصله يا فضاي واقعي در فضاي سايبر نيست. با اين حال ساكنان شهر مي توانند، فضاي فيزيكي را به طور مجازي با استفاده از تكنولوژي پيشرفته واقعيت مجازي در فضاي سايبر تجربه كنند.(شيبوساوا 2000).
واقعي- مجازي بودن زمان و فضا، فهم متفاوتي از فضا و زمان خلق مي كند، اگرچه گفتمان زمان به عنوان يك حوزه پويا از تغييرات اجتماعي، يك مفهوم تازه در تغييرات اجتماعي نيست، اما موضوع مكان و واقعي- مجازيت فـضا، يك مفهوم نو است. بنابر گفته باركر فضا، پديده اي مرده، ثابت و بيحركت محسوب مي شد كه با حركت تاريخ قابل مشاهده مي شود. همانگونه كه فوكالت بيان مي كند يك تاريخ كامل در مورد فضاها باقي مانده كه ثبت شود، كه در عين حال تاريخ قدرت ها است (هر دوي اين واژگان ]فضاها و قدرتها[ به صورت جمع است) از استراتژيهاي بزرگ جغرافياي سياسي تا تاكتيك هاي كوچك مربوط به محل سكونت.
با ظهور ارتباطات آني، از طريق مجموعه اي بامايي هاي رسانه اي، درك و تجربه ما از زمان و فضا به طور بنيادي عوض شده است. از اين مفاهيم فاصله زدايي شده است به اين ترتيب كه ما رويداد هاي دور را كه آناً در خانه ما آشكار و بر صفحه ظاهر مي شوند، تجربه مي كنيم. همچنين اين مفاهيم، در يكديگر فشرده مي شوند و تفاوت هاي فضايي و زماني، از ريشه تحليل مي روند(عاملي، 2002. گيلسپاي 1995:3) پيشنهاد داد كه اين فرايند شتابدار و درحال رشد متراكم سازي زمان فضا، تاثيرهاي قابل توجهي بر فرايندهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي گذاشته است و جامعه در معرض تغيير دائمي و شتابدار قرار گرفته است.
به گفته فالك (1999:139)، جنبه بنيادي جهاني شدن، فشرده سازي فراگير زمان و فضا است. اين امر، با معرفي سرعت و مجاورت به عنوان خصيصه هاي ذاتي و تعيين كننده تجربه انساني روزانه ما، شيوه اي را كه ما فكر، احساس و عمل مي كنيم، تحت تاثير قرار مي دهد. به عنوان مثال، ارائه تصويري اخبار جهان مانند جنگ ها، در زمان واقعي رخ دادن آن، حس فاصله را در ما از ميان مي برد، موجب فشرده سازي فضا مي شود، و در ضمن موجب تركيب مجاز و واقعيت مي شود و در نتيج? اين ها، واقعي مجازيت فضا و زمان شفاف مي شود.
مورلي و روبينز (1995:75) پيشنهاد دادند كه تكنولوژي هاي نوين ارتباطات و اطلاعات نقش قدرتمندي در ظهور ساختهاي فضايي جديد، روابط و گرايش ها ايفا كرده اند. همچنين شبكه ارتباطات متحد، يك فضاي جهاني جريان الكترونيكي اطلاعات توليد كرده است. اختلاط رسانه هاي جديد يك فضاي تصويري جهاني خلق كرده است كه مستلزم روابط تغيير شكل يافته ميان مرز و فضا است . چيزها ديگر از اين طريق كه مرز و حريم و حدودشان در كجاست، متمايز نمي شوند.
نتايج فرهنگي و شناختي رابطه نو ميان زمان و فضا در عصر ارتباطات آني، دغدغه حياتي براي فهم واقعي- مجازيت شهر است. مفهوم زمان وفضا، دور بودن و نزديك بودن، اينجا و جا ، يگانه و هم ميهن بودن، مفهوم شهروندي، و گروه هاي پراكنده و در نهايت، مفهوم جامعه و اجتماع و همچنين كار و خدمات اجتماعي تا اندازه اي عوض شده اند. اين امر، فهم اجتماعي ما، حس تعلق ما و بنابراين هويت ما را عوض كرده است. به عنوان مثال، مفهوم شهروندي الزاما حس تعلق به كشوري را كه فرد شهروند آن است معنا نمي دهد. مردم ممكن است در يك كشور دگي كنند و شهروند آن باشند و با اين وجود، هيچ حس ميهن پرستانه اي نسبت به آن نداشته باشند. به همين خاطر است كه مفهوم گروه هاي پراكنده كه در اصل مربوط به بي سرزميني يهوديت بود، امروز به انواع بي خانگي در خانه گسترش پيدا كرده است. مفهوم نوستالوژي در خانه نيز همين مفهوم را بازتاب مي دهد (عاملي، 2002).
هيرويوكي (2000) يك مدل شهري مواه عمومي، با فضاي سايبر و فضاي فيزيكي ساخت. در فضاي سايبر يك بخش توليد مجازي وجود دارد كه كالاي مجازي توليد مي كند. در سوي ديگر در فضاي فيزيكي، يك بخش توليد فيزيكي در سي. بي دي ( رسانه جمعي شهري ) واقع است كه كالاي فيزيكي توليد مي كند. رفتار كارگران خانه و اداره به عنوان نمونه ي خطي مادرشهر در نظر گرفته شده است. من تعادل بازار شهر را از طريق شبيه سازي عددي با كمك كاركردهاي خاص مفيد و توليدي را استنتاج مي كنم. الگوي استفاده از زمين و تخصيص زمان كارگران نيز نشان داده شده است. من همچنين ساختار فضايي ارتباطات دور و شبكه حمل و نقل را نشان مي دهم. (آگوستون ايتال، 2004)
شهر نشيني در دنياي واقعي_ مجازي
با ظهور اينترنت، شهر مجازي يك ارتباط اجباري در فرايند شهر نشيني است. ارتباطات و تعامل بين دو محيط شهري مختلف (شهر واقعي- مجازي) موجب تمركز و پراكندگي منابع و خدمات شهري شد. در اينجا تمركز ، به كوتاه شدن زمان حمل و نقل و تعامل مستقيم بين مشتريان و خدمات عمومي اشاره مي كند. در اين حالت مركزيت وجود دارد چرا كه سازمان يافته تر است و مي توان بدون هيچ محدوديتي از نظر روزها و ساعات كاري، روي هر ثانيه از خدمات رساني حساب كرد؛ خدمات رساني در شهر مجازي 24 ساعته است. پراكندگي نيز يك جنبه مثبت شهر واقعي- مجازي است چرا كه امكان دسترسي به منابع شهري را بدون توجه به دوري ونزديكي، براي همه فراهم مي كند. در اين حالت هيچ امتياز يا محروميتي براي افرادي كه در شهرهاي مركزي دگي مي كنند يا كساني كه در مناطق پيراموني يا حتي در شهرها، مناطق و كشورهاي ديگر جهان دگي ميكنند وجود ندارد. شهر حقيقي- مجازي واقعيت و واقعيت گرايي جديد سبك دگي را با خود به همراه ميآورد. هر گاه كسي از ارتباطات مستقيم با مردم در دنياي واقعي حقيقي خسته شود، دنياي ديگر (دنياي مجازي) به روي او باز است تا روش دگي و دگي روزمره اش را با آن بافت پيوند د.
جمعيت شهر نشين جهان در سال 2025 به 2/5 ميليارد نفر خواهد رسيد كه بر اساس برخي برآوردها چهار ميليارد نفر از اين ساكنان شهرها، مقيم شهر هايي در كشور هاي در حال توسعه خواهند بود.(گيدنز، 2001:587). بنابراين چنانكه مانوئل كاستلز (1996) پيشنهاد كرد، مهمترين خصيصه هزاره سوم ك