روزانه يازده نفر در كشور خودكشى مى كنند


شيوا زرآبادى

دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴ - ۳۱ اكتبر ۲۰۰۵




شايد بهتر باشد محرمانه بماند. اين طورى هم براى خانواده، هم براى جامعه و هم براى حيثيت ملى بهتر است. اگر قرار باشد علت هايش بررسى شود، از نقطه الف كه شروع كنى تا به نقطه برسى بايد مقدار زيادى وقت، هزينه و توجه به خرج بدهى. با خودكشى همه شواهد، قرائن و علت ها و چراهاى عمل فرد خودكشته تمام مى شود. در حالى كه اصل ماجرا قبل از رسيدن به نقطه پايان است. مطالعات در كشورهاى ديگر نشان داده اند كه بيشترين ميزان خودكشى متعلق به جوانان است. از اين رو است كه سازمان بهداشت جهانى دهم سپتامبر را به روز جهانى خودكشى اختصاص داده است. در ايران ۶۵ درصد افرادى كه اقدام به خودكشى مى كنند، بين ۱۸ تا ۳۴ سال سن دارند. از اين تعداد ۵۹ درصد ۱۸ تا ۲۴ ساله و ۴۱ درصد ۲۵ تا ۳۰ ساله هستند. در فاصله سال هاى ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ تعداد پرونده هاى اقدام به خودكشى در كشور افزايش قابل توجهى داشته و از ۲۰۱ مورد به ۳۲۷۵ نفر رسيده است و از ۹۲۲ مورد خودكشى منجر به فوت در سال ۷۳ به ۳۱۴۳ مورد در سال ۷۸ رسيده است.مطابق با آخرين آمار وزارت بهداشت در سال ۱۳۸۰ روزانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر در ايران مى ميرند. از اين ميزان روزانه يازده نفر به علت خودكشى و از اين تعداد چهار نفر با خودسوزى فوت مى كنند كه رقم ۴۰۱۵ نفر در كشور را نشان مى دهد. اين در حالى است كه مطابق با آمار وزارت كشور در سال ،۷۵ شش نفر در هر صد هزار نفر جمعيت يعنى ۳۶۸۳ نفر و در سال ،۷۹ پنج نفر در هر صد هزار نفر جمعيت يعنى ۳۱۸۷ نفر خودكشى كرده اند.از سوى ديگر طبق تحقيق درباره وضعيت خودكشى در ايران كه در مجله علمى پزشكى قانونى كشور چاپ شده است در كشور حدود ۲۸۴۰ مورد مرگ ناشى از خودكشى در مراكز پزشكى قانونى در سال ۱۳۸۰ ثبت شده است كه نسبت به سال قبل از آن ۵/۱۴ درصد در بين مردان و ۶۲/۰ درصد بين زنان افزايش داشته است. نتايج به دست آمده اين تحقيق نشان داده است كه استان هاى تهران ۶۶/۱۳ درصد، آذربايجان شرقى ۴۵/۸ درصد و فارس ۶۹/۷ درصد از كل موارد خودكشى مردان و استان هاى كرمانشاه ۵۴/۱۲ درصد، فارس ۰۳/۱۲ درصد و آذربايجان غربى ۰۱/۱۱ درصد از كل موارد خودكشى زنان را به خود اختصاص داده اند.با در نظر گرفتن جمعيت استان ها، استان هاى همدان با ۵/،۱۳ لرستان با ۴/۱۱ و ايلام با ۳/۱۱ خودكشى به ازاى هر ۱۰۰ هزار مرد بالاترين نرخ خودكشى مردان را دارند و استان هاى ايلام با ۵/،۱۵ كرمانشاه ۱/۱۳ و لرستان ۷/۱۱ خودكشى به ازاى هر ۱۰۰ هزار بالاترين نرخ خودكشى زنان را داشته اند.بالاترين نسبت جنسى خودكشى به استان قزوين (۴/۹ مرد به ازاى يك )، گيلان (۱/۷ مرد به ازاى يك )، تهران (۷/۶ مرد به ازاى يك ) و پايين ترين آن به استان ايلام (۷/۰ مرد به ازاى يك )، كرمانشاه (۸/۰ مرد به ازاى يك ) و لرستان، آذربايجان غربى و خوزستان (يك مرد به يك ) اختصاص دارد.مطابق با آمار وزارت كشور بالاترين انگيزه خودكشى طى سال هاى ۷۹-۷۴ اختلافات خانوادگى ۴۰ درصد و پس از آن شكست و نااميدى با ۷ درصد در رتبه دوم انگيزه خودكشى قرار دارد. پس به ترتيب اختلال حواس، فقر، ناموس و تحصيل و ازدواج در مراتب بعدى قرار دارند.مطابق با تحقيق سازمان ملى جوانان به طور متوسط سالانه ۴/۲ جوان در هر صد هزار نفر جمعيت در آذربايجان شرقى، ۲/۳ جوان در استان آذربايجان غربى، ۷/۱ جوان در استان اردبيل، ۳/۱ جوان در استان اصفهان، ۹۵/۱۴ جوان در استان ايلام، ۵۶/۳ جوان در استان بوشهر، ۲/۱ جوان در استان تهران، ۳/۳ جوان در استان خراسان، ۴/۳ جوان در استان چهارمحال و بختيارى، ۴/۲ جوان در استان خوزستان، ۵/۳ جوان در استان جان، ۶/۳ جوان در استان سمنان، ۸/۰ جوان در استان سيستان و بلوچستان، ۷/۲ جوان در استان فارس، ۴/۱ جوان در استان قزوين، ۴ جوان در استان كردستان، دو جوان در استان كرمان، ۳/۱۰ جوان در استان كرمانشاه، ۴ جوان در استان كهگيلويه و بويراحمد، يك جوان در استان گلستان، ۶/۱ جوان در استان گيلان، ۶ جوان در استان لرستان، ۳ جوان در استان مادران و مركزى و هرمزگان و ۳/۳ جوان در استان يزد خودكشى مى كنند.در سال ۷۹ ايلام بالاترين و تهران و سيستان و بلوچستان پايين ترين ميزان خودكشى را داشتند.
مرزهاى باريك
بين خودكشى و اقدام به خودكشى تفاوت وجود دارد. اگر فردى قبل از خودكشى قصدش را به كسى بگويد، اين را علامتى براى جلب توجه و محبت مى گويند. بنابراين عده اى قصد اساسى در اقدام به خودكشى را تنها مرگ نمى دانند بلكه آن را نوعى موضع گيرى در ارتباط با گروه تلقى مى كنند. بسيارى، كسانى را كه مرتكب خودكشى مى شوند و آنها كه واقعاً خودكشى مى كنند متفاوت مى دانند. بنابراين قصد خودكشى هدف هاى ديگرى غير از نابود كردن خود دارد. مثل درخواست كمك و حمايت، اعلام يك حالت سردرگمى و ناتوانى، سوءاستفاده از آن براى تهديد و اخطار و يا فرار از شرايط. طيف رفتارى خودكشى از چندين بخش ايده خودكشى، تهديد به خودكشى، ادا و ژست خودكشى، اقدام به خودكشى و خودكشى كامل تشكيل شده است.
ضعف هاى اجتماعى يا فردى
نظرات متفاوتى بين كارشناسان درباره علت خودكشى وجود دارد، عده اى علت خودكشى را ضعف هاى ساختار اجتماعى، عده اى اجتماعى _ اقتصادى و عده اى تنها فردى مى دانند. دكتر سعيد مدنى پژوهشگر مسائل اجتماعى درباره علل و عوامل خودكشى مى گويد: «گروهى خودكشى را يك پديده اجتماعى مى دانند و در تحليل آن ساختارهاى اجتماعى را در نظر مى گيرند. بيشتر جامعه شناسان چون كنش هاى روانى انسان ها را تحت تاثير شرايط اقتصادى اجتماعى مى دانند، حتى در مواردى كه بين علل روانى و خودكشى رابطه ايجاد مى شود، باز هم منشاء عمل روانى را به ساختارهاى اجتماعى نسبت مى دهند.
دهه ۷۰ و افزايش ناگهانى خودكشى
گفته مى شود پس از پايان جنگ علائم افزايش خودكشى در برخى مناطق ايران شايع باشد. دكتر مدنى درباره علت آن مى گويد: «به دليل اينكه فاصله عقب افتادگى مناطق جنگى از مناطق ديگر ايران بيشتر بوده كه نوعى فاصله ارزشى را ايجاد كرده و بحران هاى ويژه اى را به همراه آورده از سال ۷۵-۷۴ به بعد هم فراوانى خودكشى و هم الگوى آن در اين مناطق كه از شاخص هاى توسعه يافتگى پايين ترى برخوردار بودند، متفاوت شد.»وى معتقد است در دوران جنگ از آنجا كه يك عزم ملى براى دفع بيگانه وجود دارد و بسيارى از انتظارات پايين مى آيد، افراد سعى مى كنند بين خودشان و وضعيت موجود تطابق بدهند و بسيارى از سختى ها را مى پذيرند و به اصطلاح انتظارات اجتماعى پايين مى آيد، اما بلافاصله بعد از پايان جنگ اين انتظار ايجاد مى شود كه وضعيت به سرعت بهبود پيدا كند و گسست ارزشى شروع مى شود.در اين رابطه در مقاله «جوان و آسيب هاى اجتماعى» در نشريه فرهنگ ايلام آمده است كه معضلات خودكشى در اين استان بعد از پايان جنگ تحميلى آغاز شده و سير صعودى دارد. به طورى كه ميزان خودكشى موفق در سال ۷۸ نسبت به سال ۷۹ ، ۷ درصد افزايش داشته و سال ۷۳ نسبت به سال ۷۰ ، ۱۰ درصد افزايش داشته است و در كل سال ۷۸ نسبت به سال ۷۰ حدود ۳۷ درصد با افزايش خودكشى مواجه بوده ايم. ۲/۸۳ درصد افراد زير سى سال كه ۷۰ درصد آنها و ۳۰ درصد آنها مرد بوده اند.
نامحرمانه اما محرمانه
بحث راجع به خودكشى بايد محتاطانه باشد. بسيارى از كشورهاى دنيا معتقدند گفت وگو و بحث راجع به خودكشى اگر با دقت صورت نگيرد مى تواند زمينه هاى هنجار شدن خودكشى را فراهم كند مثل اينكه جوانان فكركنند براى هر ماجراى پيش پاافتاده اى راه حل تنها خودكشى است. در انگلستان چاپ برخى كتاب ها را كه خواندن آن موجب افزايش تمايل به خودكشى مى شود متوقف مى كنند و بيشتر كشورها در نشان دادن خودكشى در رسانه هاى ملى حساسيت ويژه اى دارند. اگرچه در آمارگيرى كه از ۷۵ هزار جوان ۲۹-۱۴ ساله شهرى و روستايى استان هاى كشور در سال ۸۱ توسط سازمان ملى جوانان درباره وضعيت و نگرش و مسائل جوانان صورت گرفته، مشخص شده است كه ۵۴ درصد جوانان مراكز استان هاى كشور دچار سطوحى از افسردگى، فقدان احساس شادى، امكان دست زدن به خودكشى، آرزوى به دنيا نيامدن، فقدان چيزى در دگى براى لذت بردن و نااميدى براى رسيدن به اهدافشان هستند، ۴۲ درصد اعتماد به نفس كافى ندارند و ۵۱ درصد دچار اضطراب اند. در حالى كه مطالعات نيم قرن گذشته در سطح جهان نشان داده كه ميزان خودكشى جوانان ۱۹-۱۵ ساله از ۷/۲ نفر در ۱۰۰ هزار نفر جمعيت به ۳/۱۱ نفر در ۱۰۰ هزار نفر جمعيت رسيده است و در بين جوانان ۲۴-۱۵ ساله سومين عامل منجر به مرگ بوده است. مدنى درباره وضعيت ايران مى گويد: «هنوز فراوانى اين پديده در ايران كمى مطلوب تر از ميانگين جهانى است اما زمينه هايى وجود دارد كه مى تواند ما را در يك شرايط غافلگيركننده قرار دهد.»
جدى بگيريم
دكتر عليرضا كاهانى، متخصص پزشكى قانونى با اشاره به اينكه تهديد به خودكشى را بايد جدى گرفت مى گويد: «ما در مورد اين پديده با دو اصطلاح خود آسيبى عمدى و خودكشى روبه رو هستيم. افرادى كه به خود آسيبى عمدى دست مى ند ۱۰ درصد اورژانس ها را تشكيل مى دهند كه ۹۰ درصد آنها با مصرف دارو با مقدار بالا و ۵ تا ۱۰ درصد با آسيب فيزيكى به بدن خود صدمه مى ند. اين افراد كه اكثراً جوانند از عزت نفس پايين، داراى رفتارهاى پرخاشگرانه، خلق متزلزل، مشكل در روابط فردى و سابقه سوءاستفاده از مواد مخدر و الكل برخوردارند عده اى از آنها از داروى ضد اضطراب، مسكن و ضدافسردگى ها استفاده مى كنند. عواملى كه در اقدام به خودكشى موثرند يكسرى عوامل زمينه ساز هستند. مثل از دست دادن والدين در كودكى و يا مورد سوءاستفاده جنسى قرار گرفتن در كودكى. عوامل ديگرى وجود دارند به نام آشكارساز كه پيش زمينه خودكشى است مثل استرس ها و بحران ها در دگى. عوامل مربوط به اختلالات روانى مثل اضطراب و افسردگى كه به طور مثال ۲۶ درصد افرادى كه خودكشى مى كنند سابقه افسردگى جدى داشته اند. افرادى داراى اختلال شخصيتى هستند كه يك سوم تا نيمى از افراد خودكش را تشكيل مى دهند و يك مرتبه دست به خودكشى مى ند. يك چهارم افراد خودكش فكر قطعى براى خودكشى و مرگ ندارند و تنها براى فرار از مشكلات يا نفوذ موقت روى ديگران اين كار را انجام مى دهند. عوامل مستعدكننده باعث مى شود ۲۵ _ ۲۰ درصد افرادى كه تهديد به خودكشى مى كنند سال بعد دوباره دست به خودكشى بند. ۲ درصد افرادى كه دست به خود آسيبى مى ند سال بعد خودكش مى كنند و نيمى از افراد خودكش تاريخچه خود آسيبى دارند.كاهانى درباره ميزان استعداد افراد براى خودكشى مى گويد: «۱۵ درصد افرادى كه افسردگى شديد دارند، ۱۰ درصد اسكيزوفرن ها، ۲۰ درصد معتادان به الكل و مواد مخدر اقدام به خودكشى مى كنند و افرادى كه داراى بيمارى هاى جسمى خطرناك هستند مثل سلطان، صرع و... ۴ برابر بيشتر از مردم عادى خودكشى مى كنند.»اگر بتوان چند نتيجه گيرى كلى از مطالعات و تحقيقات خودكشى را نام برد، پايان نامه بهروز على شيرى در مورد بررسى عوامل اجتماعى و روانى موثر بر قصد خودكشى در تهران است كه آورده زنان بيشتر از مردان و گروه سنى جوانان بيشتر از سايرين در معرض تهديد خودكشى قرار دارند. بيكارى از جمله عوامل اقدام به خودكشى است. افراد مجرد بيشتر از افراد متاهل در معرض تهديد به خودكشى قرار دارند و تمايل به تنهايى و دورى از ديگران در اين افراد بالا است.خودكشى در بين مردان بيشتر از زنان است. تنها در كشور چين خودكشى زنان بيش از مردان است. طبق مطالعات سال ۷۹ دكتر كاهانى اقدام به خودكشى در زنان دو برابر مردان است اما به دليل شيوه هاى خشن تر در مردان تعداد مرگ در زنان كمتر از مردان است. در ايران در كل تعداد اقدام به خودكشى نيز در مردان بيشتر از زنان است ولى برخى استان ها اقدام به خودكشى زنان بيشتر است. در كرمان زنان ۵/۱ برابر مردان و در اصفهان ۲ برابر مردان و در تهران ۳ برابر مردان اقدام به خودكشى مى كنند.
منبع: شرق