دگی نامه مرتضی  ممیز: به بهانه مرگ بنیانگزار گرافیک نوین ایران
سهيه مؤمنى
شنبه ۵ آذر ۱۳۸۴ - ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ 
 
لحظات مستى آور و زيبايى به هنگام كشف اين هماهنگى داشتم. اين لذت همواره بامن است. تا اين لحظه نه اينكه معايب را نبينم، بلكه ديدم اگر آدم خوب و مثبت ببيند، زندگى كوششى لذت بخش است. مثبت ديدن خود خوشبختى است. اين مثبت ديدن صرفاً نگاه يك آدم هالو به زندگى نيست بلكه جوهر خوشبختى را كه خاص خوشبختى است، دست كم، بو كشيدن است.
«مرتضی ممیز 1384-1315»
مرتضى مميز:
ـ فرد محمدعلى و خانم كوچك
ـ متولد ۱۳۱۵/۶/۴ ـ تهران
ـ فارغ التحصيل رشته نقاشى از دانشكده هنرهاى زيبا، دانشگاه تهران/ ۱۳۴۴
گواهينامه طراحى غرفه ويترين و معمارى داخلى مدرسه عالى هنرهاى تزئينى، پاريس/ ۱۹۶۸
ـ مدير هنرى و طراح گرافيك نشريات ايران آباد، كتاب هفته، كيهان هفته، فرهنگ، كاوش، نگين، فرهنگ و دگى، رودكى، سينما، معمارى و هنر ايران، كلك، نگاه نو، شريف، تصوير، فصلنامه خاورميانه، گفت وگو، پيام امروز، زمان، جشنواره جهانى فيلم تهران
ـ طراحى صحنه و لباس براى ۱۴ تئاتر و ۲فيلم سينمايى
ـ كارگردانى و طراحى ۳ فيلم كوتاه: آن كه عمل كرد و آن كه خيال بافت ـ يك نقطه سبز، سياه پرنده
ـ تأليفات:«طراحى و نقاشى (۲جلد) Graphic Art in Iran، طرح تزئينى و نقشه كشى، نشانه ها، طراحى اعلان، تصوير و تصور» طراحى روى جلد، طراحى اعلان جلد،۲ طراحى نشانه ها جلد،۲ حرفهاى تجربه (مجموعه مقالات)، مقالات در روزنامه ها و سالنامه هاى مختلف
ـ شركت در نمايشگاههاى جمعى دركشورهاى: ايران، آمريكا، لهستان، ايرلند، فرانسه، چكسلواكى، فنلاند، ژاپن، يوگسلاوى، آلمان، هندوستان و كره جنوبى 
ـ برگزارى ۱۰ نمايشگاه فردى از ۱۳۳۹ تاكنون
ـ جوايز: تصاوير برگزيده كتاب كودكان ۴۴ـ،۱۳۴۲ نشان رتبه اول از دانشگاه هنرهاى زيبا ،۱۳۴۵ نشان از نمايشگاه Paris.Sud, Juvisy، ،۱۹۹۶ ديپلم بى ينال پوستر ورشو و دهها جايزه ديگر كه آخرين آنها جايزه ممتاز نمايشگاه طراحى امروز ايران ۸۰ـ۱۳۷۹ است.
سرزمين ايران، مهد بسيارى از جلوه هاى فرهنگ، تمدن و هنر بوده است.
ردپاى هنر گرافيك را نيز مى توان درمظاهر تمدن قديم ايران جست وجو كرد و نخستين سرنخ هاى شكل گيرى اين نگاه تجريدى به مفاهيم پيرامون را يافت.
در بسيارى ازموزه هاى جهان، اين ردپا در قالب آثار و بقاياى تمدن ايران باستان، در طراحى روى ظروف سفالى، فلزات، مهره ها، كاشى ها، گچ ها، فرش ها و لباس ها و... قابل مشاهده و رؤيت است.
اما گرافيك به معناى امروزى آن، اولين بار در بيش از صدسال پيش در قالب طراحى و تصويرسازى هاى پراكنده اى در روزنامه ها و مجلات آن دوران ظاهرشد.
قبل از آن نيز در برخى اعلان هاى رايج كه با چاپ سنگى امكان انتشارمى يافت، نشانه هايى از تصويرسازى و گرافيك شكل نيافته اى وجودداشت. اما با چاپ اولين طراحى آگهى تبليغاتى در دودهه مانده به پايان قرن گذشته، گرافيك ايران، به تدريج منسجم تر شد و با سبك و سياق گرافيك غربى پيش رفت. با تأسيس دانشكده هنرهاى زيبا در دانشگاه تهران، دوره هاى گرافيك و طراحى نيز درآن شكل گرفت و نخستين نمايشگاه گرافيك ايران هم چندسال بعد داير شد. مرتضى مميز درطول چنددهه گذشته، با همه نقد و نظرهاى متفاوتى كه درباره او و آثارش وجوددارد، همواره نامى آشنا در عرصه هنرگرافيك ايران بوده است. مهرگان امروز به او اختصاص دارد:
 مرتضى مميز جزو معدود آدمهاى بزرگى است كه در زمان دگى اش و در اوج هنرمندى اش شناخته شده و خوب و به حق هم شناخته شده است.
او نيازى به معرفى ندارد. هركس كه در ۴۵سال گذشته در فضاى فرهنگى ايران بوده و در هواى هنرى آن نفس كشيده است مرتضى مميز را مى شناسد و با آثار او آشناست.
بهمن ماه سال گذشته بود كه موزه هنرهاى معاصر بخشى از نمايشگاه گرافيك سه قاره را به آثار او اختصاص داد. به پاسداشت ۴۵سال تلاش سرشار از خلاقيت. «براى هيچ هنرمند معاصرى در هنرهاى تجسمى تا به اين اندازه قدردانى و تحسين نثار نشده است. جاى خوشحالى است براى ما كه يك بار استثنائا ً در مورد يكى از شخصيتهاى هنرى مملكتمان احقاق حق كرده ايم. » اين جملات را آيدين آغداشلو گفت: بعد از اينكه از سبك كار و نگاه مميز حرف زد و از سالهاى پيش از او كسى نه چيزى به نام آرم يا لگو داشتيم و نه چيزى به اسم پوستر. بيراه نيست اگر ازاو كه پايه گذار رشته گرافيك در دانشگاه تهران است به عنوان فردى كه گرافيك ايران را به بيرون از مرزهاى ايران هم برد نام ببريم. آنچه امروز از آن به نام «گرافيك معاصر»  نام مى برند، تا پيش از مميز وجود منسجمى نداشت. هر چه بود پراكندگى بود. چرا كه مامثل هميشه تاريخ مان، آنچه كه داشتيم را كنار گذاشته بوديم و خودمان را به شيوه هاى رايج در غرب محدود كرده بوديم كه البته بدترين آنها را هم انتخاب مى كرديم. تأثير مرتضى مميز بر ايجاد آنچه كه امروز «گرافيك معاصر» مى ناميمش و گسترش آن، آنقدر آشكار است كه لزومى براى آوردن نشانه ها و دليل وجود ندارد.
مجموعه آثارش را كه نگاه كنى ذهن طراح طراز اولى رامى بينى كه در نهايت اعجاب به چيزهايى توجه كرده كه تا پيش از آن به اين صورت مورد توجه نبوده است. مميز مجموعه اى را كه پيش از او وجود داشت، با استادى تمام به شكلى كاملاً مدرن عرضه كرد.
روح عصيانگر و كاشفش او را به سمت انجام تجربيات مختلف تكنيكى برد. اودر كارش عجله دارد و حوصله ساخت و ساز و پرداز را در كار ندارد و براى ديدن كارنهايى لحظه شمارى مى كند. يك پوستر از او هميشه در ذهنم مانده است. پوسترى براى تشويق مردم به سوادآموزى: يك امضا و يك اثر انگشت، پايين يك صفحه بزرگ.
خودش مى گويد:  سيستم نگاه كردن من، سيستم عجول و بى حوصله است. سعى مى كنم اصل مطلب را بگيرم و بقيه وقتم را صرف پژوهش ذهنى كنم. در كارهاى كتاب هفته و بسيارى از كارهاى بعدى من كه سهل و ممتنع از كار درآمد، به خاطر تنگى فضاى كارهايى بودكه انجام مى داديم گاهى روغنم درمى آمد تا به يك تركيب ساده مى رسيدم.
  
 
عقيده خودش درباره كارهايش در كتاب هفته شاملو اندكى با ديگران متفاوت است. مى گويد: كتاب هفته، برعكس آنچه دوستان مى گويند و از آن به عنوان دوره خوب كار من ياد مى كنند، دوره عكس العملى من بوده، همان زمان كه دانشجوى هنرهاى زيبا بودم و كار را براساس نظر و خواست اساتيد مدرسه انجام مى دادم.
از تعريف كردن چيزها بيزار است. هر وقت از او مى خواهند، هنر، طراحى، نقاشى يا گرافيك را تعريف كند اين بيزارى را بروز مى دهد. مى گويد : در قديم يك سرى تعريف ها وجود داشته و چارچوبها محدودتر بوده است.
اما همانها هم از بين رفته و اكنون ديگر آن تعريفها نيست، با تعريف كردن، مغز بسته مى شود. تعريف كردن ، خودش سنت نادرستى است و من حاضر نيستم براى چيزى تعريف قائل شوم.
او را پدر گرافيك نوين ايران دانسته اند خودش مى گويد مجبورم به خاطر اهداف ديگرى تمكين كنم من پدر گرافيك نيستم پدر گرافيك نوين هم نيستم من يك تلاشگرم اين تعارفات متعلق به جامعه اى است كه به دنبال سمبل هاست.
مميز ۶۸ ساله است. اين روزها حالش چندان خوش نيست و در خانه استراحت مى كند.
مدتى هست كه قول داده به سؤالهايى كه پرسيده ام پاسخ بدهد اما هنوز در وضعيت جسمانى مناسبى قرار ندارد.
در اين سن هم بدون هيچ خستى دانسته ها و تجربياتش را به شاگردان منتقل مى كند. در دانشكده هنرهاى زيبا درس مى دهد و اين موهبتى است براى آنهايى كه در اين سالها از او درس گرفته اند و مى گيرند. او در تأسيس گسترش و تداوم گسترش دانشكده هاى گرافيك ودر تربيت نسل عظيمى از هنرمندان طراز اول نقش بسيار مهمى داشته است.
در آخرين نمايشگاهى كه دراواخر سال گذشته در موزه هنرهاى معاصر از آثارش برگزار شد درباره چاقوهاى آويخته از سقف يا كاشته در گلدان كه آن هم مورد توجه قرار گرفته بود، گفت: مى خواهم تاريخ را به شما يادآورى كنم وتلاشهايى را كه ما كرديم. چاقوهاى آويزان از سقف يا كاشته در گلدان جيغى از ته ريه ام بود. الآن دلم نمى خواهد آن جيغ را هم بم. بايد تخمى را پروراند كه منطقى باشد.
اگر دچار شيفتگى كامل شده و هرگاه تسليم شديد بدانيد كه مرده ايد. هنوز در ۶۷ سالگى سرگيجه دارم. اما از اين گنگى نمى ترسم چرا كه لازمه كشف است.
مى گويد: « به دنبال كشف تطابق تكنيكى كيفيت كار طرح و نويسنده بودم و آن را كشف كردم. مى ديدم كه همه چيز به روايت تصوير است. همه چيز انطباق با فضا وتكنيك نويسنده ويا هر موضوع كه مربوط به كتاب است، در اين زمينه علاقه مند به جست وجو ، تفحص و فراگيرى و در واقع متوجه به جنبه روانشناسانه فرم و رنگ بودم.
لحظات مستى آور و زيبايى به هنگام كشف اين هماهنگى داشتم. اين لذت همواره بامن است. تا اين لحظه نه اينكه معايب را نبينم، بلكه ديدم اگر آدم خوب و مثبت ببيند، دگى كوششى لذت بخش است. مثبت ديدن خود خوشبختى است. اين مثبت ديدن صرفاً نگاه يك آدم هالو به دگى نيست بلكه جوهر خوشبختى را كه خاص خوشبختى است، دست كم، بو كشيدن است.
اين نكته اى است كه اكنون آن را در دوره فوق ليسانس تدريس مى كنم.
اكنون ذهن و شعور نسبتاً فعال ترى پيدا كرده ام با يك نگاه مى توانم تشخيص دهم پشت اين چهره هاى سخت ودير آشنا چه آدمى نهفته و چه آدمى هنوز گرفتار وجودى شفاف است و اين وجود نمى گذارد آن شفافيت خود رانشان بدهد. بنابراين از آن كند و كاو دركتاب هفته توانسته از آن جهت در فرهيختگى ذهنى، شعورى خود از آن استفاده كنم. حق مطلب را به جاى آوردن درباره مرتضى مميز سخت است.
اما شايد خواندن اين جملات از آيدين آغداشلو بتواند كاستى اين نوشته را قدرى جبران كند. آدمى چنين يگانه در كار گرافيك و چنين خاص در ساماندهى راهبردى و به وجود آوردن نسلى از هنرمندان طراز اول سراغ ندارم .او را رئيس و مرشد خودم در بسيارى از جاها به شمار مى آورم.
منبع: ایران