خاورميانه؛ بحرانی که راه حل نظامی ندارد


احمد زيدآبادی

July 1st, 2006

گرچه حماس از تمرکز توجه افکار عمومی جهان و نظام بين‌الملل به هجوم ارتش اسراييل به سرزمين‌های فلسطينی به صورت ابزار فشاری اخلاقی عليه دولت يهود سود می‌برد، اما به تجربه دريافته است که اين توجهات زودگذر و مهمتر از آن بدون پيامدهای عملی است و در نهايت خود آنها هستند که بايد مشکل خود را با اسراييل حل کنند.

بحران ناشی از ربودن سرباز اسراييلی توسط گروههای مسلح فلسطينی وابسته به حماس هنوز فروکش نکرده است، اما بنا به «منطق بحران» خاورميانه تا چند روز آينده فروکش خواهد کرد چرا که راهی جز اين پيش روی دو طرف وجود ندارد.
به عبارت ديگر، اسراييل و دولت فلسطينی تحت رهبری حماس، در روزهای آينده ناچار به توافقی نسبی در باره سرباز ربوده شده و وزيران و نمايندگان فلسطينی در بند اسراييل خواهند شد، زيرا مناسبات قدرت در خاورميانه از يک سو و تجربه تاريخی از سوی ديگر نشان دهنده اين واقعيت است که مساله فلسطين راه حل نظامی ندارد.

افراد، گروهها و احزابی در هر دو سوی بحران به اين واقعيت معترفند، اما توان پذيرش و اجرای همه ملزومات آن را ندارند، در مقابل، افراد، گروهها و احزابی از هر دو طرف، به اين مساله باور ندارند، اما هنگامی که به قدرت می‌رسند به رغم همه فعاليت‌هايشان برای حرکت در جهت راه حل نظامی، در نهايت چارچوبی جز راه حل سياسی پيش روی خود نمی‌بينند.

در واقع، هر گاه آتش بحران خاورميانه شعله‌ کشيده است، سياستمداران بيشتری در اسراييل و فلسطين نسبت به راه حل سياسی گرايش پيدا کرده‌اند.

در اوج انتفاضه دوم، هنگامی که آريل شارون نخست وزير وقت اسراييل شهر و اردوگاه جنين در کرانه باختری رود اردن را به قصد پايان دادن به عمليات انتحاری، هدف حمله‌ای مرگبار قرار داد، به اين نتيجه رسيد که نه می‌توان فلسطينی‌ها را از روی زمين محو کرد، نه می توان آنها را از سرزمين‌شان بيرون راند و نه می‌توان آنها را تحت اشغال و يا حاکميت اسراييل نگه داشت.

از همين رو، آقای شارون به خلاف آنچه در طول حياتش برای آن جنگيده بود، تشکيل کشور مستقل فلسطينی را به عنوان تنها راه حل بحران پذيرفت و به همين علت با اکثر متحدان پيشين خود که رويای «اسراييل بزرگ» (از رود اردن تا دريای مديترانه) را در سر داشتند، درگير شد.

در طرف فلسطينی نيز به رغم سياست دوپهلو و گيج کننده ياسر عرفات رهبر وقت دولت خودگردان فلسطين، محمود عباس مرد شماره دو سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) به سرعت متقاعد شد که دستيابی فلسطينی‌ها به آرمان ملی خود از راه نبرد مسلحانه و عمليات انتحاری نمی‌گذرد و جايگزينی برای مذاکره و راه حل سياسی وجود ندارد.

در بحران جاری در سرزمين‌های فلسطينی هم، چشم‌اندازی برای پيروزی قطعی هر يک از دو طرف ماجرا از طريق توسل به زور ديده نمی‌شود.

هر چند که ارتش اسراييل در مقابل پيکار جويان فلسطينی دست بالا را دارد و قادر است ضربات سهمگينی به تاسيسات زير بنايی فلسطينی‌ها و نهادهای دولت خودگردان وارد کند و حتی اغلب رهبران سياسی حماس را به اسارت در آورد، اما نمايش پی در پی هجوم تانک‌های پيشرفته اسراييلی به اردوگاههای پرجمعيت و فلاکت زده فلسطينی در نوار غزه از رسانه‌های تصويری سراسر جهان، نه فقط به حيثيت اين کشور مدعی دموکراسی ضربه وارد می‌کند، بلکه قدرت نمايی آن در برابر ضعف دولت خودگردان، دل‌های بسياری از مسلمانان را از کينه و نفرت نسبت به اسراييل پر می‌کند.

بنابراين ادامه توسل به زور توسط اسراييل، در دراز مدت جز زيان حاصلی برای دولت اسراييل ندارد. رهبران اسراييل ظاهرا به اين نکته آگاهند و ضمن قدرت‌نمايی که شايد بيشتر مصرف داخلی داشته باشد، جانب احتياط را نيز برای انجام يک حمله همه جانبه و براندازی دولت تحت رهبری حماس از دست نمی‌دهند.

دولت تحت رهبری حماس نيز به نوبه خود می‌داند که ادامه درگيری نظامی با اسراييل جز به ويرانی نهادها و زيرساخت‌ها و بازداشت رهبران آن، به نتيجه ملموسی در جهت تامين منافع فلسطينی‌ها منجر نمی‌شود.

گرچه حماس از تمرکز توجه افکار عمومی جهان و نظام بين‌الملل به هجوم ارتش اسراييل به سرزمين‌های فلسطينی به صورت ابزار فشاری اخلاقی عليه دولت يهود سود می‌برد، اما به تجربه دريافته است که اين توجهات زودگذر و مهمتر از آن بدون پيامدهای عملی است و در نهايت خود آنها هستند که بايد مشکل خود را با اسراييل حل کنند.

با توجه به اين واقعيات، به نظر می‌رسد که بحران پيش آمده در سرزمين‌های فلسطينی طی روزهای آينده منجر به توافقی شود که مسير تعامل دو طرف را در آينده هموارتر کند.

ظاهرا در فلسطين اوضاع به گونه‌ای پيش می‌رود که در پی يک دوره آرامش بايد در انتظار توفان بود و در پی هر توفان در انتظار دوره‌ای از آرامش.
منبع: بی بی سی