گزارشي از مهاجرت بازيكنان به آنسوي مرزها: از تهران تا دوبي با توپ گرد
حتي قبول كردن حرفه اي بودن ليگ امارات نيز نميتواند توجيه قابل قبولي براي كوچ بيرويه بازيكنان ايراني باشد. چرا حتي يك بازيكن از ژاپن، كره جنوبي يا چين در اين ليگ بازي نميكنند؟ محمد زادمهر به اين پرسش اينگونه پاسخ ميدهد: "شرايط فوتبال ما با كشوري چون ژاپن قابل قياس نيست. فوتبال آنها در اختيار بخش خصوصي است... با اين شرايط جز خارج شدن فوتبال از سيطره دولت و سپردن آن به بخش خصوصي راهكاري براي جلوگيري از انتقال ستاره ها به ليگ امارات وجود ندارد."
حضور بازيكنان ايراني در ليگهاي عربي از گذشتههاي دور آغاز شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، نفراتي چون حسن روشن و ابراهيم قاسمپور راهي سرزمين شيخنشينها شدند. در دورههاي بعدي ستارههايي چون ناصر محمدخاني، حميد درخشان و فرشاد پيوس به ليگ قطر پيوستند و در سالهاي بعد نيز علي دايي و افشين پيرواني راه آنها را ادامه دادند.
در سال هاي اخير نيز فوتبال امارات پذيراي بازيكنان مستعد ايراني است و در فصل آينده، 10 ايراني در ليگ اين كشور بازي خواهند كرد؛ 10 نفري كه بسياري از آنها براي بالا بردن اعتبار يك ليگ كافي هستند. به اين اسامي دقت كنيد:
فرهاد مجيدي و آرش برهاني (النصر)، ايمان مبعلي و مهرداد اولادي (الشباب)، رسول خطيبي و مسعود شجاعي (الشارجه)، رضا عنايتي و حسين كعبي (الامارات)، علي سامره (الشعب) و فرزاد مجيدي (العجمان). اين بازيكنان كه در ليگ ايران پرورش يافته و رشد كردهاند، به جاي بالا بردن سطح فوتبال وطن خود بايد براي شيوخ اماراتي هنرنمايي كنند.
بيشك اين بازيكنان مقصر نيستند. بازي در ليگ امارات براي ستارههاي ايراني كه از غناي تكنيكي بالاتري نسبت به عربها بهره ميبرند، بسيار دلپذيرتر است. از سوي ديگر، مبالغ دريافتي آنها نيز برخلاف باشگاههاي ايراني اغوا كننده است. طبيعت عقلي ايجاب ميكند كه آنها بار سفر را ببندند.
منوچهر اقبالي در اين خصوص ميگويد: "بازيكنان به جايي ميروند كه در آن احساس آرامش كنند. وقتي با حضور در فوتبال ايران از هر لحاظ، از جمله مالي احساس امنيت نكنند، ناخواسته به سمتي ديگر ميروند. نميتوان هيچ خردهاي به آنها گرفت."
در اين شرايط كاهش مبالغ قراردادها در فوتبال ايران نيز پيشنهاد شده و به زودي به مرحله اجرا درخواهد آمد. پيشنهادي كه تنها مزيت آن افزايش صدور بازيكنان مستعد به ليگ امارات است. فريدون معيني يكي از مخالفان اين پيشنهاد است: "به يكباره نميتوان بودجه باشگاهها را كاهش داده و براي مبالغ قراردادها سقف تعيين كرد. سازمان ورزش حتي اگر اعتقاد به كاهش مبالغ قراردادها دارد ميبايست در برنامهاي درازمدت طرح خود را به اجرا درآورد."
حضور ستارههاي ايراني در امارات غير از تخريب پايههاي فوتبال به ظاهر حرفهاي ايران چيزي عايد ليگ ما نساخته است. كار تا حدي بالا گرفته كه برخي از آنها حضور در اين ليگ را به تيم ملي ترجيح ميدهند كه اين واقعيت اين روزهاي پارادوكسي است كه بازيكنان فوتبال ايران دچارش شدهاند.
منصور پورحيدري نگاهي واقع گرايانه به اين موضوع دارد و ميگويد: "مبالغ پرداختي به بازيكنان در امارات سه برابر ايران است. ليگ برتر ما تنها نام حرفهاي دارد. فوتبال آنها بيشك در حد و اندازههاي ما نيست؛ اما بايد قبول كرد كه ليگي حرفهاي به معناي واقعي دارند. بازيكنان در ايران هميشه تحت فشار بازي ميكنند. بيشتر آنها نيز مبالغ قرارداد خود را به سختي دريافت ميكنند. اين در حاليست كه در ليگ امارات با تحمل فشار كمتر، از لحاظ مالي بهتر تامين ميشوند و مسير خود را به سمت اين ليگ تغيير ميدهند. در اين ميان تنها فوتبال ايران صدمه مي بيند."
حتي قبول كردن حرفه اي بودن ليگ امارات نيز نميتواند توجيه قابل قبولي براي كوچ بيرويه بازيكنان ايراني باشد. چرا حتي يك بازيكن از ژاپن، كره جنوبي يا چين در اين ليگ بازي نميكنند؟ محمد زادمهر به اين پرسش اينگونه پاسخ ميدهد: "شرايط فوتبال ما با كشوري چون ژاپن قابل قياس نيست. فوتبال آنها در اختيار بخش خصوصي است و به راحتي ميتوانند در آن سرمايهگذاري كنند. متاسفانه با اين شرايط جز خارج شدن فوتبال از سيطره دولت و سپردن آن به بخش خصوصي راهكاري براي جلوگيري از انتقال ستاره ها به ليگ امارات وجود ندارد."
منوچهر اقبالي نيز راهكاري براي حل اين مشكل پيدا نميكند و عنوان ميكند: "دولت تاحدودي ميتواند پول تزريق كند و با گذشت زمان مجبور ميشود براي قراردادها سقفي مشخص تعيين كند. حتي با دريافت مبالغ كلان از بازيكنان براي صدور ITC نيز نميتوان مانع حضور آنها در ليگهاي ديگر شد. متاسفانه بايد قبول كرد كه فوتبال ما ورشكسته است."
اما چرا بايد براي رسيدن به راهكاري قابل قبول نااميد شويم. مگر نه اينكه ادعاي حرفهاي بودن داريم پس چرا اجازه دهيم ستارهها، ليگ ما را ترك كنند. به عقيده پورحيدري ميتوانيم به معناي واقعي حرفهاي باشيم. وي ميگويد: "شرايط موجود به گونهاي است كه بازيكنان را به فرار از ليگ ايران وا مي دارد. اين در حاليست كه ميتوانيم با برآورده ساختن انتظارات آنها اجازه ندهيم ليگ امارات را ترجيح دهند. روزي كه به اين هدف برسيم ميتوانيم ادعا كنيم كه ليگي حرفهاي داريم."
فريدون معيني اما راهكاري مشابه مسئولان ورزش عربستان پيشنهاد ميدهد: "ميتوان با وضع قوانيني جديد مانع از انتقال سهل بازيكنان به ليگهاي خارجي شد. به طور مثال وقتي بازيكني مجبور شود 50 درصد از مبلغ قرارداد خود با تيم خارجي را به دولت اختصاص دهد، به راحتي تن به امضاي قرارداد نخواهد داد. هر چند ميبايست انتظارات آنها در ليگ ايران نيز برآورده شود."
بايد قبول كرد كه حضور بازيكنان ايراني در امارات چيزي عايد فوتبال ما نميكند. به غير از علي كريمي (كه در بسياري از موارد استثنا است)، ساير نفراتي كه در ليگ اين كشور حضور پيدا كردند، به موفقيتي كه يك بازيكن به دنبال آن است نرسيدهاند. بازيكناني چون نيكبخت واحدي و كاويانپور به خوبي به اين امر واقفاند. شايد روزي بالاخره مسئولان به اين نتيجه برسند كه امروزه فوتبال يك صنعت است و بايد براي رونق آن سرمايهگذاري كرد؛ نه اينكه با وضع قوانين جديد در خصوص كاهش مبالغ قراردادها به پاك كردن صورت مسئله پرداخت.
به هر حال فوتبال حرفهاي ايران در آستانه آغاز ششمين دوره ليگ برتر با معضلي به نام مهاجرت بازيكنان به سرزمين شيخنشينها مواجه شده است. امروز دوبي به سرزمين آرزوهاي بازيكنان ايراني تبديل شده است و مديران باشگاهها، به كم كردن مبلغ قراردادها ميانديشند. باشد كه با اين ترفند، بتوانند موجب توسعه فوتبال ايران شوند.
منبع: فارس