قدرت و ليبراليسم
در آزادى منفى كه مختص جامعه مدرن و جامعه ليبرالى است خواسته ها ابتدايى نيست بلكه تفكرى پشت آن نهفته است. آزادى منفى به مفهوم آزادى از... تعبير شده است و آزادى مثبت به آزادى در.... معنى شده است.
•آيزايا برلين
يكى از انديشمندانى كه مستقيماً به مفهوم آزادى پرداخته و نگاهى جديد و مفهومى تازه از آن ارائه كرده آيزايا برلين است. او در كتاب خود چهار مقاله در باب آزادى مفهومى دوگانه از آزادى عرضه مى كند و آن آزادى منفى و آزادى مثبت است كه هر كدام به دوره اى خاص تعلق دارد و بر جامعه اى خاص. در جوامعى مردمان طالب آزادى مثبت هستند و در جامعه اى مردم جاذب آزادى مثبت هستند.تمايز اساسى را كه توسط آيزايا برلين ميان آزادى منفى به معناى عدم وجود محدوديت هاى اجبار بركنش و آزادى مثبت به معناى قدرت براى به دست آوردن اهداف مطلوب مطرح شده، برلين معتقد است كه فقط آزادى منفى را مى توان آزادى تلقى كرد چرا كه سياست هايى در راستاى قادر ساختن افراد براى دستيابى به اهدافشان حتى در جايى كه باعث اجبار ديگران شود مثلاً كمك به فقرا از طريق اخذ ماليات توجيه پذيرند اما اين سياست ها باعث افزايش آزادى نمى شود و نبايد اين نوع آزادى (آزادى مثبت) را آزادى تلقى كرد چرا كه اين آزادى باعث خدشه دار شدن مفهوم انسانى مى شود و صادقانه نيست.آزادى منفى مختار بودن انسان در گزينش و انتخابى است كه انسان در سر هر دو راهى صورت مى دهد. اگر در حكومت مطلقه فشار شكنجه يا حتى ترس از دست دادن كار باعث شود كه من دوستم را لو دهم انصافاً نمى توانم بگويم كه از روى اختيار عمل كرده ام.
لذا مورد آزادى هركس:
- تعداد امكاناتى كه در برابر او قرار دارد
- سهولت يا اشكال دسترسى به هر يك از امكانات
- درجه اهميت اين امكانات در مقايسه با يكديگر به لحاظ نقشه اى كه شخص مفروض براى زندگانى خود دارد
- تاثير اعمال ديگران در ميزان دسترسى او به امكانات مذكور
- ارزشى كه نه تنها خود شخص بلكه به طور كلى جامعه اى كه او در آن زندگانى مى كند براى آن امكانات قائل است.۱
آزادى مثبت يعنى از تمايل فرد به اينكه آقا و صاحب اختيار خود باشد من تصميم مى گيرم آزاد باشم، تصميمم در اختيار خودم باشد. و به هيچ نيرويى از خارج وابسته نباشد. مى خواهم آلت فعل باشم نه آلت فعل ديگران، مى خواهم عمل باشم نه معمول.
آزادى مثبت به زعم او در جامعه قبل از مدرن معمول است چون خواسته ها هنوز بارور نشده و ارتقا نيافته اند و ابتدايى هستند.و در جامعه توتاليتر اين نوع آزادى بين انسان رواج دارد چرا كه انسان ها آلت فعل حكما هستند و ايدئولوژى حاكم بر جامعه خط قرمز آن آزادى است لذا همه مردمان براساس آن چارچوب رفتار خواهند كرد. در روسيه استالين و چين مائو هر حركت مخالف به رغم ضدانقلاب بودن سركوب شد. آزاد مردان به حكم خيانت محكوم به مرگ شدند و ايدئولوژى چنان تغيير در بعضى از آنها ايجاد كرده بود كه بعضى از آزادمردان به سوى ميدان تير روان مى شدند و براى سلامتى استالين دعا مى كردند. اين جوامع حتى آزادى را از ذهن آدميان پاك مى كنند و آنها را تنها و تنها آلت فعل خود مى دانند. اما در آزادى منفى كه مختص جامعه مدرن و جامعه ليبرالى است خواسته ها ابتدايى نيست بلكه تفكرى پشت آن نهفته است. آزادى منفى به مفهوم آزادى از... تعبير شده است و آزادى مثبت به آزادى در.... معنى شده است.
•كارل پوپر
يكى از انديشمندان ليبرالى كه مستقيماً بر جاه طلبى قدرت تاخته است، كارل پوپر است. او يكى از منتقدان بنام افلاطون، هگل و ماركس است. او بر ايدئولوژى، اصالت تاريخ و انقلاب انتقادات زيادى نوشته است. شاهكار او به نام جامعه باز و دشمنانش در تمجيد از دموكراسى، ليبراليسم و سوسيال دموكراسى (او در مسائل اقتصادى طرفدار سوسيال دموكراسى بوده است) و پلوراليسم است. او در اين اثر به دموكراسى پرداخته و به رژيم هاى توتاليتر تاخته است. او به رژيم هاى راست و چپ اقتدارگرا به ديده شك مى نگرد و دست هر دو را در يك كاسه مى بيند. او در پاسخ به دغدغه خود كه همانا اقتدارگرايى و توتاليتاريسم است به دموكراسى مى رسد و مى گويد در جامعه مشمول دموكراسى قدرت متمركز در دست نهاد يا سازمان و شخص خاصى نيست بلكه توزيع شده است و دولت هاى دموكراسى به علت انتقادات مستمر تعديل مى شوند. در نظر او دگرگونى در سياست ها به طور اساسى مستلزم تغيير هيات حاكمه از اين جهت وجود دارد كه وجود مخالفان سازمان يافته و امكان انتقال مسالمت آميز قدرت از گروهى به گروهى ديگر شرط تحقق جامعه باز است و جامعه ليبرالى به زعم او تنها جامعه داراى هيات حاكمه غيراقتدارگرا است چرا كه اين جامعه با تكثر گروه ها و سازمان ها و نهادها تشكيل مى شود و امكان قدرت يابى نيروهاى خودسر و انحصارطلب از بين مى رود. به زعم او يكى از اهداف نهايى جامعه باز و دشمنانش توضيح مبانى فلسفى توتاليتاريسم، فاشيسم و علل گرايش توده اى به آنها است.
منبع: شرق
پى نوشت ها:
۱- برلين، آيزايا، چهار مقاله درباره آزادى، ترجمه محمدعلى موحد (تهران، خوارزمى، ۱۳۶۸)، صفحه ۲۴۸