برگ برنده آتشبس در دست دمشق
دنيس راس/ واشنگتنپست
August 19, 2006
مطمئنا اگر نيروهاي بينالمللي، وظايف منسجم و برنامهريزيشدهاي را به عهده بگيرند، سوريه نيز براي همكاري با آنها و حفظ منافع خود وارد عمل خواهد شد. آنچه برخي كشورهاي غربي به عنوان نتيجه احتمالي عدم همكاري سوريه در اجراي قطعنامه 1701 مورد توجه قرار دادهاند، اقدام مشترك اتحاديه اروپا و آمريكا براي به انزوا كشاندن سوريه است؛ چيزي كه در شرايط فعلي، موقعيت دشواري را براي دمشق رقم خواهد زد.
در سالهاي 1993 و 1996 ميلادي، من از جمله افرادي بودم كه براي به پايان رساندن تنشها ميان حزبالله و اسرائيل تلاش كردم. در هر دو مورد، پرتاب كاتيوشاهاي حزبالله و عكسالعمل شديد اسرائيل باعث ميشد كه ما به نتيجهاي نرسيم.
اسرائيل گمان ميكرد كه با چنين واكنشي ميتواند توان حزبالله را كم كند و هزينه اقدامات حزبا... را در معرض ديد مردم لبنان بگذارد. اما در هر دو مورد، تلاش ما براي رسيدن به آتشبس به يك چيز بستگي داشت: ما نياز داشتيم كه سوريه را به طور جدي در مذاكرات و مباحث خود مورد توجه قرار دهيم.
اما اينبار آتشبس بدون حضور سوريه شكل گرفته است. حال سوال اينجاست كه آيا ميتوان بدون حضور سوريه، شرايط قيدشده در قطعنامه 1701 شوراي امنيت سازمان ملل متحد را برآورده كرد؟
احتمال آن چندان زياد نيست. اجراي اين قطعنامه تا حد زيادي به سوريه بستگي دارد. تنها حالتي كه در آن ميتوان سوريه را از اين جريان مجزا دانست اين است كه نيروهاي بينالمللي اعزامي به لبنان بتوانند جلوي تجهيز بيشتر حزبالله را بگيرند و در عين حال، ارتش لبنان را تا حدي تقويت كنند كه بتواند نقشي را كه در اين قطعنامه برايش در نظر گرفته شده برآورده كند. اگر سوريه نخواهد به اجراي قطعنامه 1701 كمك كند، نيروهاي بينالمللي براي برآوردن اين اهداف، دچار مشكلات بيشتري خواهند شد.
به نظر نميرسد كه نيروهاي بينالمللي، بهتنهايي توان بازرسي دقيق تمام وسايل نقليه و تمام جادههاي منتهي به مرزهاي لبنان را داشته باشند. كمك سوريه به نيروهاي بينالمللي در اين راه كاملا اجتنابناپذير است.
شايد از لحاظ تئوريك بتوان نيروهاي بينالمللي را در موقعيتي براي مقابله با تمام اين چالشها قرار داد. اما از آنجا كه نيروهاي بينالمللي بايد بهسرعت به منطقه اعزام شوند، بسيار خوشبينانه خواهد بود كه فكر كنيم ميتوان تمام اين اهداف را در ماموريت اين نيروها گنجاند.
اين نيروها حتي اگر به اقدامات خشونتآميز متوسل شوند هم شانس چنداني براي موفقيت در اين راه نخواهند داشت. آنها حتي به خلعسلاح حزبالله در آينده هم اميد نبستهاند و وزير امور خارجه فرانسه نيز به همين مساله اذعان كرده است. در همين حال، آسيبپذيري دولت و ارتش لبنان بسيار زياد است و سوريه ميتواند از اين حربه براي تضعيف آنها استفاده كند. اكنون زمان آن فرارسيده كه دولت و ارتش لبنان به طور جدي در به دست آوردن موقعيت و وظايف اصلي خود تلاش كنند. اما جامعه بينالمللي نيز نبايد در اين راستا دچار توهم باشد.
سوابق تاريخي، مملو از قطعنامههايي است كه در مورد لبنان به تصويب رسيدهاند اما به اجرا درنيامدند؛ چون سوريه قدرت آن را داشت كه مانع اجراي آنها شود. در زماني كه بشار اسد رئيسجمهور سوريه، <پيروزي حزبالله> را <شكستي براي برنامههاي آمريكا در خاورميانه> ميخواند، كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا گمان ميكند كه اجراي قطعنامه 1701، عقبنشيني استراتژيك بزرگي براي سوريه خواهد بود. آيا سوريه ميتواند سياستهاي خود را تغيير دهد به طوري كه اين قطعنامه سازمان ملل متحد در مورد لبنان هم به سرنوشت قطعنامههاي پيشين دچار نشوند؟
در حال حاضر موقعيت جديدي به وجود آمده كه اعمال فشار بيشتر به سوريه را امكانپذير ميكند. سوريه تاكنون حزبالله را يكي از برگهاي برنده خود ميدانست كه در موقعيت دمشق در منطقه نقشي اساسي ايفا ميكرد. اكنون بايد سوريه را به اين مساله متقاعد كرد كه كاهش تنشها در منطقه نيز به سود سوريه تمام خواهد شد.
مطمئنا اگر نيروهاي بينالمللي، وظايف منسجم و برنامهريزيشدهاي را به عهده بگيرند، سوريه نيز براي همكاري با آنها و حفظ منافع خود وارد عمل خواهد شد. آنچه برخي كشورهاي غربي به عنوان نتيجه احتمالي عدم همكاري سوريه در اجراي قطعنامه 1701 مورد توجه قرار دادهاند، اقدام مشترك اتحاديه اروپا و آمريكا براي به انزوا كشاندن سوريه است؛ چيزي كه در شرايط فعلي، موقعيت دشواري را براي دمشق رقم خواهد زد.
اگر وضع به چنين منوالي پيش برود، اتحاديه اروپا و بخصوص فرانسه در مرحله اول و سپس آمريكا در مرحله دوم به اعمال فشار بر سوريه روي خواهند آورد. اما حتي اين اقدامات نيز بدون گفتوگو و مذاكره با سوريها امكانپذير نخواهد بود و هشدار و تهديد نيز كارساز نيست.
آمريكا تهديد كرده كه اعمال تحريم بر سوريه را مورد توجه قرار خواهد داد و راه فعاليت شركتهايي را كه با سوريه همكاري ميكنند در آمريكا مسدود خواهد كرد. اگر چنين تهديدي عملي شود كشورهاي اروپايي و آسيايي از همكاري تجاري با سوريه منع خواهد شد اما مشخص نيست كه نتيجه چنين اعمال فشاري بر دمشق چگونه خواهد بود. اما شكي نيست اول بايد راه مذاكره با سوريه در پيش گرفته شود. احياي مذاكرات در خصوص بلنديهاي جولان شايد بتواند يكي از محورهاي اين مذاكرات باشد.
به همين جهت است كه كشورهاي غربي بايد به سوريه انگيزهاي براي شركت در مذاكره بدهند در غير اين صورت، پيش گرفتن گزينه تحريم و انزوا در مرحله اول، نتيجهاي كاملا معكوس دربرخواهد داشت. واقعيت آن است كه سوريها هم بايد راهي براي تامين منافع خود پيدا كنند. شايد بهتر باشد در اين ميان، تعادلي ميان منافع طرفهاي مختلف برقرار شود.
منبع: روزنا
* سياستگذار و مشاور سابق وزارت امور خارجه آمريكا