نام مثل سايه است همراه شما
عبدالکريم بهنيا
September 5, 2006
 
نامها از موارد و موضوعات مختلفي اقتباس مي شوند، مثلا نامهامانند مژگان ، رخساره ، گيسو، ساعد و مردمک از اعضاي بدن انسان گرفته شده اند. گروهي ديگر نامهايي است که از جمادات اقتباس شده است ، مانند فيروزه ، الماس ، طلا، نقره ، عقيق و... بعضي از نامها از حيوانات گرفته شده اند مانند، پرستو، غزال ، مرجان ، پروانه و... بخشي ديگر از گياهان مانند آلاله ، لادن ، بنفشه و... گروهي ديگر از کرات آسماني مانند ونوس ، زحل ، ناهيد، کيوان ، زهره و...بعضي ديگر از نامها برگرفته از نام رودها، کوهها و... هستند. 
گفتگو با دکتر بهنيا 
13 شهريور ماه 1385 
 مهرداد ناظري، روزبه زعفراني
  
 
آدمي در آغاز تولد، چيزي نيست جز يک مشت پوست و گوشت و عصب. تنها زماني که بر او نام مي نهند فرديت ، تشخص و هويت مي يابد.اين نام ، سنگ نخست هويت فردي آدمي است. 
قالبي است که شخصيت فرد را شکل مي دهد و سامان مي بخشد. بدون اين نام ، او سايه اي است تاريک که چهره ندارد. ديده و شنيده نمي شود. تنها با اين نام است که او سري ميان سرها بلند مي کند. وجود مي يابد و باور مي شود. مي توان اين نام را دوست داشت يا نداشت. اين نام مي تواند زيبا و خوش آهنگ باشد يا نباشد. يادآور خاطره اي ، فردي ، مکاني ، حادثه اي خوب يا بد باشد ؛ اما هرچه هست ، سرانجام فرد به آن عادت مي کند و آن را مي پذيرد.متاسفانه انسان خود در انتخاب اين چند حرف جادويي نقشي ندارد و نکته مهم همين جاست. انتخاب نام نيک نه يک وظيفه که يک مسووليت است. ميان ملتها و گروهها و طوائف مختلف در انتخاب نام ، رسم و رسوم گوناگون و گاه متضادي رايج است. 
گروهي نام اجداد خود را بدون هيچ تغيير و دگرگوني بدون درنظر گرفتن شرايط زمان بر افراد مي گذارند. گروهي اين کار را به شانس و قرعه مي سپارند و عده اي ديگر با وسواس فراوان به انتخاب نام اقدام مي کنند. ما به عنوان شهروندان متمدن و تحصيلکرده امروز، چگونه بايد نام فرزندان خود را انتخاب کنيم؟ اين پرسشي است که با دکتر عبدالکريم بهنيا، نويسنده و پژوهشگر فرهنگ نامها به بحث گذاشتيم. گفتگوي ما را با وي در ادامه بخوانيد. 
با توجه به اين که شما در آبياري ، تحصيلات خود را به پايان رسانده ايد، چطور شد به ادبيات نامها روي آورديد؟ 
در دنيا بيشتر افراد تا پايان عمرشان در چارچوب تخصصي که گذرانده اند، فعاليت مي کنند؛ ولي تعدادي هستند که يک علم را مطالعه مي کنند و در آن هم خبره مي شوند، ولي به زمينه هاي ديگر نيز روي مي آورند و علاوه بر علاقه شخصي خود در رشته هاي ديگر به مطالعه و تحقيق مي پردازند. به عنوان مثال در ايران بسياري از افراد، دکتر پيمان را به عنوان يک آدم سياسي تحصيلکرده علوم سياسي مي شناسند، در صورتي که ايشان دندانپزشک هستند يا مردم فکر مي کنند دکتر سروش فلسفه خوانده است ، در حالي که ايشان داروسازي خوانده اند يا مهندس بازرگان که 80 کتاب در زمينه مذهب دارد، ترموديناميک خوانده و استاد دانشکده فني بوده است يا آقاي دکتر ميمندي نژاد که کتابهاي معروفي مثل زندگي پرماجراي نادرشاه دارد، دامپزشک است يا الکسيس کارل که کتاب نيايش را نوشت و عده اي معتقدند اروپا را اين کتاب متحول کرد و به زبانهاي متداول از جمله پارسي ترجمه شد، زيست شناس است ، ولي کتابش در مجامع مذهبي جا باز کرده است و اين چيز خارق العاده اي نيست ، چرا که در بسياري از اوقات معروفيت افراد به واسطه رشته اي است که به آن علاقه مندند. 
چگونه تحقيق روي نامها را شروع کرديد؟ 
سال 57 جمعيت ايران 38 ميليون و 800 هزار نفر بود. تصميم گرفتم تحقيق خود درباره نامها را روي اسامي آدمهاي زنده معاصر انجام دهم و از آنجا که نمي توانستم نام 38 ميليون نفر جمعيت ايران را به صورت تک تک بپرسم ، يک هزارم جمعيت ايران را به عنوان نمونه آماري درنظر گرفتم که برابر 38هزار نفر مي شد و نامهاي 38هزار نفر را استخراج کردم. 
اين نامها را از چه منابعي استخراج کرديد؟ 
نامها را بايد به صورتي انتخاب مي کردم که اسامي اين 38هزار نفر، معرفي کننده اسامي 38ميليون نفر جمعيت باشد و بتوان نتايج آن را به جامعه آماري تعميم داد. به همين دليل من اين نامها را از منابعي مانند قبول شدگان کنکور سراسري ، افرادي که در دبستان ها و دبيرستان ها ثبت نام کرده بوده اند، افرادي که براي حج ثبت نام کرده بودند و...استخراج کردم. اين افراد را تک تک نوشتم و با توجه به اين که در آن زمان رايانه در دسترس نبود، اين کار را با دست انجام دادم و نامهاي مردان و زنان را به صورت جداگانه بر اساس حروف الفبا تفکيک کردم که 25هزار نفر آنها مرد و 13هزار نفر زن بودند. سپس فراواني هر نام را روبه روي آن نوشتم ؛ مثلا مشخص کردم که از اين 38هزار نفر، چند نفر فاطمه هستند و... به همين دليل نامهاي اين کتاب تخيلي و ذهني نيستند و وجود خارجي دارند. 
در اين تحقيق درباره فراواني نامها به نتايج مشخصي هم دست يافتيد؟ 
بله. وقتي اين تحقيق انجام شد، من به اين نتيجه رسيدم که ايراني ها به 27 زبان روي فرزندان خود نام مي گذارند. مانند زبان فارسي ، عربي ، ترکي ، عبري ، انگليسي ، فرانسه ، آلماني ، رومي ، آشوري ، ارمني ، کردي و... بيشترين فراواني اين نامها در مردان و زنان مربوط به زبان عربي است. برابر اين آمار از هر 100مرد ايراني 77.3 نفر يعني سه چهارم ، نام عربي دارند و 18.7 درصد فارسي ؛ يعني 96درصد نامها عربي و فارسي دارند و 4درصد ديگر از 25 زبان نام انتخاب کرده بودند. 
درباره زنان چطور؟ 
درخصوص زنان 46 درصد نامها عربي و 44 درصد فارسي بودند، يعني از هر دو زن ايراني تقريبا نام يک نفر فارسي و نام يک نفر عربي است. 
آيا مي توانيد متداول ترين نامهاي ايراني را نام ببريد؟ 
من 30 نام زن و مرد که بيشترين فراواني را دارند، استخراج کردم. بر اساس اين آمار، فراوان ترين نام ايراني در ميان مردان ، محمد است و 4درصد مردان ايراني نامشان محمد است و نام دوم علي است که 3.8 درصد افراد ايراني به اين نام هستند و نام سوم حسين است که برابر 3.2 درصد است ؛ يعني 11 درصد مردان ايراني نامشان محمد، علي و حسين است. اگر 10 مرد ايراني کنار ديوار ايستاده باشند و شما نام هيچکدام را ندانيد و بگوييد علي ، محمد، حسين ، حتما يکي از آنها بايد بگويد بله و نام چهارم محمدرضا است که يک نام ترکيبي است. 
اين آمار ميان زنان چگونه است؟ 
ميان زنان بيشترين فراواني به فاطمه مربوط است ، 4.5درصد زنان ايراني نامشان فاطمه است و نام دوم با 3.8درصد به زهرا اختصاص دارد. نام سوم هم مريم است که تمام اديان آن را قبول دارند و 2.8 درصد زنان ايراني اين نام را دارند. يعني از هر 10 زن ايراني ، نام يک نفر فاطمه ، زهرا يا مريم است ؛ يعني اگر 10 زن ايراني که آنها را نمي شناسيد با نامهاي فاطمه ، زهرا و مريم خطاب کنيد، يک نفر از آنها مي گويد بله. 
پس بله گرفتن خيلي هم سخت نيست! 
گفتنش نه...اما اطمينان داشتن به آن گاهي سخت است. 
نامها چگونه انتخاب مي شوند؟ آيا مي توان در اين خصوص يک تقسيم بندي انجام داد؟ 
نامها از موارد و موضوعات مختلفي اقتباس مي شوند، مثلا نامهامانند مژگان ، رخساره ، گيسو، ساعد و مردمک از اعضاي بدن انسان گرفته شده اند. گروهي ديگر نامهايي است که از جمادات اقتباس شده است ، مانند فيروزه ، الماس ، طلا، نقره ، عقيق و... بعضي از نامها از حيوانات گرفته شده اند مانند، پرستو، غزال ، مرجان ، پروانه و... بخشي ديگر از گياهان مانند آلاله ، لادن ، بنفشه و... گروهي ديگر از کرات آسماني مانند ونوس ، زحل ، ناهيد، کيوان ، زهره و...بعضي ديگر از نامها برگرفته از نام رودها، کوهها و... هستند. 
با توجه به اين توضيحات آيا مي توان گفت که از روي تحولات نامها در طول تاريخ مي توان به خيلي از تغييرات اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي و...پي ببريم؟ 
بله. بسياري از محققان بر اساس مطالعه روي نامها خصلتهاي فرهنگي ، عقايد و باورهاي مردم مناطق را مشخص مي کنند و همچنين در اين گونه بررسي ها مي توان متوجه شد که فرهنگ و زبان يک کشور تا چه حدي تحت تاثير زبانهاي ديگر ملل قرار گرفته است. 
آيا در اين زمينه خاطره اي داريد؟ 
يک روز گرم تابستان ، زن و شوهر جواني عرق ريزان به من مراجعه کردند و گفتند ما از 8 صبح به دنبال شما مي گرديم و براي پيدا کردن شما به دانشکده ادبيات رفتيم و به آنها گفتيم که دنبال شخصي مي گرديم که متخصص نام است. در دانشکده ادبيات گفتند ما متخصص ادبيات ، عربي ، تاريخ و... داريم ، ولي متخصص نام نداريم. سپس به دانشکده علوم تربيتي رفتيم و آنها گفتند که ما هم چنين تخصصي نداريم ، ولي فردي که شما دنبال آن مي گرديد در دانشکده آبياري است و به اين ترتيب خدمت شما آمديم. من هم ضمن خير مقدم و ابراز خوشحالي از تولد فرزندشان ، نام زن و شوهر را پرسيدم. نام مرد پرويز و نام زن منيژه بود. فرزند آنها بر اساس نظر سونوگرافي دختر بود و من (پ ، ر) را از پرويز گرفتم و (ي ، ژ ، ه) را از منيژه گرفتم و نام دخترشان را پريژه گذاشتم که يک نام فارسي و به معناي پري کوچک است. 2 سال بعد وقتي که وارد اتاق کارم شدم ديدم يک گلدان بزرگ و 6 جعبه دو کيلويي شيريني روي ميزم است. 
حتما روي آن نوشته شده بود، از طرف پريژه! 
روي آن برگه اي بود که رويش نوشته شده بود، من همان فردي هستم که 2 سال پيش شما براي فرزندمان نام انتخاب کرديد و تمام کساني که اين نام را شنيده اند، خوششان آمده است و از اين طريق خواستم از شما تشکر کنم.پس از چاپ کتاب ، نامه هاي زيادي از افراد مختلف مانند احسان يارشاطر، سيد محمد جمال زاده ، شمس آل احمد و... داشتم که از کتاب تعريف کردند که در چاپ هفتم ، نامه اين افراد را آورده ام. 
آيا فرمول خاصي براي انتخاب نام داريد؟ 
در کتابهاي گوناگون ايراني و خارجي براي انتخاب نام فرمول خاصي پيشنهاد شده است. بر اساس اين فرمول ، اگر فرزند اول دختر باشد، بهتر است اولين حرف نام او با اولين حرف نام مادر يکسان باشد و حرف اول نام فرزندان ديگر با اولين حرف نام فرزند بزرگ يکسان باشد و اگر اولين فرزند پسر است ، اولين حرف نام او با اولين حرف نام پدر يکسان باشد و فرزندان ديگر از فرزند اول تبعيت کنند. 
آيا اين مساله دليل مشخصي دارد؟ 
بله ، زيرا اگر نامهاي افراد خانواده به اين شکل انتخاب شوند، خوش آهنگ تر خواهد شد و بهتر و آسان تر به ذهن سپرده مي شوند و يک نوع ارتباط روحي و رواني ميان افراد به وجود مي آيد. 
آيا نام فرزندان شما از اين قاعده پيروي مي کند؟ 
نام زن من مهري است و اولين فرزند ما يک دختر است که نام آن را مريم گذاشتم که هم اکنون در امريکا تحصيل مي کند. فرزند دومم پسر است که نامش را مسيح گذاشتم که مشغول تحصيل در رشته حقوق دانشگاه تهران در مقطع دکتري است و فرزند آخرم يک دختر است که نام او را مهگل گذاشتم.