روابط فرا آتلانتيکي و پرونده هسته اي ايران
محمدمهدي مظاهري
15 شهريور ماه 1385
اروپا و امريکا دستيابي ايران به فناوري هسته اي را مخالف سياست هاي منطقه اي خويش مي دانند چرا که گسترش اين فناوري ضمن شکستن انحصار هسته اي توانمندي هاي ويژه آنان را از بين مي برد. با وجود اين دو سوي آتلانتيک روشهاي متفاوتي براي اين گزينه انتخاب کردند.

پس از شکاف عميقي که ميان امريکا و بازيگران کليدي اروپا بر سر مساله عراق به وجود آمد ، بازيگران دو سوي آتلانتيک در تلاشند ضمن مصالحه با يکديگر بر سر پرونده هسته اي ايران ، پيوندهاي تاريخي ميان دو سوي آتلانتيک را مجددا برقرار سازند.
در خصوص عراق ، اروپا با غيرموجه خواندن حمله امريکا آن را تهديدي آشکار براي امنيت خاورميانه مي دانست. تشديد وخامت اوضاع داخلي عراق و بروز جنگهاي قومي و فرقه اي در منطقه ، ادله اي محکم در تاييد مواضع اروپا بود ، چرا که اين حمله موجب شد نه تنها بعکس تصورات دولتمردان امريکايي ، شاهد حکومت بادوام و دموکراتيک در عراق نباشيم بلکه ادامه حملات تروريستي و ناتواني امريکايي ها در کنترل اوضاع امنيتي شرايط را براي وقوع جنگ داخلي در عراق فراهم ساخت.
اين اختلاف ديدگاه ها ميان دو سوي آتلانتيک بر سر موضوع عراق هنوز هم به قوت خود باقي است. در اين ميان ، موضوع پرونده هسته اي ايران نيز يکي از آن مواردي است که همواره در تعاملات فراآتلانتيکي از جايگاه بالايي برخوردار است.
در اين مورد نيز شاهد شکاف و بروز اختلاف جديد ميان دو سوي اقيانوس اطلس هستيم. گر چه بسياري از کارشناسان مسائل سياسي براين باورند که عدم تعليق و پافشاري ايران بر حقوق هسته اي خويش ، منافع دو بازيگر را در يک سو قرار داده و زمينه را براي تعامل و همکاري بيشتر فراهم کرده است ؛ با وجود اين ، تاکيد مجدد مقامات اروپايي بر ادامه مذاکرات و ماموريت شخص سولانا براي يافتن راه حل مسالمت آميز براي پرونده هسته اي ايران ، نشانگر وجود برخي اختلاف ها ميان طرفين است ؛ چرا که مقامات امريکايي پس از رد تعليق غني سازي اورانيوم از سوي ايران گزينه تحريم و حتي نظامي را به شکل جدي تر پيگيري مي کنند اما فصل مشترک اروپا و امريکا در برخورد با پرونده هسته اي ايران محروم ساختن ايران از دانش صلح آميز هسته اي و سد کردن هر نوع پيشرفت جديد است.
براساس همين گزارش ، ديدگاه مقامات اروپايي برفرضيه فقدان شفافيت در برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران استوار است چرا که به ظن اروپا مذاکرات طولاني با ايران نيز نتوانسته است به اعتماد متقابل بينجامد. بر همين مبني اروپا و امريکا به رغم همکاري مثبت ايران با آژانس و گزارش البرادعي مبني بر عدم تخلف و انحراف در مسائل هسته اي از صلح آميز به نظامي ، تداوم اين فعاليت ها را تهديدي براي امنيت کل منطقه مي دانند. در تحليل نهايي موضوع مي توان گفت که اروپا و امريکا در اهداف با يکديگر اشتراک منافع دارند اما در تعريف تهديدات و شيوه برخورد با ايران دچار اختلاف هستند. اروپا با توجه به تحولات اخير منطقه و تداوم ناامني ها در لبنان و عراق و افغانستان ، اعمال زور و به کارگيري قوه قهريه عليه ايران را چالش بزرگ براي منطقه ارزيابي مي کند. بنابر اين معتقد است که با قدرت نرم و تداوم ديپلماسي مي توان با تحصيل اهداف ، ايران را از مقاصد هسته اي خويش منصرف ساخت.
از سوي ديگر رغبت کشورهايي همانند اسپانيا و ايتاليا براي مشارکت در گروه براي مذاکرات با ايران نشان مي دهد که اتحاديه 1+5 اروپايي با تمرکز قدرت در نظام بين المللي و در نهايت وجود يک کانون قدرت هژمون براي اعمال قدرت و نظم بخشي به جامعه جهاني مخالف است بنابراين اروپا بر اين باور است که در حل و فصل موضوع هسته اي ايران ، امريکا ضمن اجتناب از يکجانبه گرايي به ساختار ترکيبي قدرت شامل اروپا ، سازمان ملل روي آورد. خواست ايده آل اتحاديه اروپايي اين است که همکاري و مشارکت گسترده دوسوي آتلانتيک زمينه را براي حل و فصل پرونده هسته اي ايران فراهم آورد ، در اين ميان اروپا بايد نه به عنوان تابع بلکه شريک استراتژيک در حل و فصل معادله چند مجهولي پرونده هسته اي ايران قلمداد شود. خلاصه کلام چنين به نظر مي رسد که اروپا و امريکا دستيابي ايران به فناوري هسته اي را مخالف سياست هاي منطقه اي خويش مي دانند چرا که گسترش اين فناوري ضمن شکستن انحصار هسته اي توانمندي هاي ويژه آنان را از بين مي برد. با وجود اين دو سوي آتلانتيک روشهاي متفاوتي براي اين گزينه انتخاب کردند.
منبع: جام جم