آمريکا، ايران را در گرداب عراق فرو نبرد
رسول جعفريان
۲۲ آبان ۱۳۸۵
درباره امکان تأثیر ایران بر ایجاد آرامش در عراق، آنچه انتظار میرود و مسلم است، تأثیرگذاری روی گروههای شبهنظامی شیعه است که امکان دارد با توصیه ایران از درگیر شدن بیشتر به ويژه جهتگیری علیه سیاستهای کلی دولت برای ایجاد آرامش خودداری کنند، اما درباره سنیان افراطی، احتمالا ایران قادر به ایفای نقشی نخواهد بود.
تردیدی نيست که ایران باید برای نجات عراق از این وضعیت دردناک كاري کند؛ نجاتی که نه تنها برای شیعیان، بلکه برای سنیان این کشور هم سودمند خواهد بود، زیرا جریان تروریستی جاری در عراق، که عمدتا غیر عراقی و با تحریک عناصر افراطی و تحتالحمایه غیرمستقیم برخی از دول عربی است، هدفش نجات عراق نیست، بلکه استفاده از آن به عنوان ابزاري برای رسیدن به اهدافش در کل منطقه است.
درباره کمک ایران به نجات عراق، آنچه به عنوان یک اشکال به ذهن راه مييابد، آن است که کمک ایران به عراق، در اصل، کمک به آمریکا و نجات آن کشور از یک بحران واقعی باشد که در حال حاضر درگیر آن شده و سبب شکست حزب بوش در انتخابات اخیر آمریکا شده است.
به نظر میرسد موضع ایران در این باره روشن است. هدف ایران، دستیبابی به عراقي اسلامی و آزاد است که حقوق همه طوایف و اقوام در آن محترم شمرده شده و دولتی نیرومند و متکی به آرای مردم، بتواند به مردم این کشور خدمت کند. اگر چنین دولتی بر سر کار آید، مطمئنا هیچ گاه دولتی در خدمت اهداف آمریکا نخواهد بود. عراق آرام، چیزی کم ندارد که بخواهد با کمک آمریکا یا انگلیس جبران کند. مگر آمریکا با به جریان افتادن همین نوع انتخابات، در حال از دست دادن کشورهای دست نشانده پیشین خود در آمریکای لاتین نیست؟
بنابراین، نجات عراق و تبدیل آن به کشوری آزاد و مردمی، هدفی مقدس است که ایران به عنوان یک مسؤولیت اسلامی باید آن را دنبال کند.
این مسأله بیش از هر چیز به سیاست و کیاست دولت ایران برمیگردد که از این فرصت برای دستیابی به صلح و ثبات در جهان اسلام و از جمله ایران اسلامی و آماده کردن زمینه پیشرفت کشور، بهرهگیری و تلاش كند تا دست و پای آمریکا را به تدریج از این منطقه قطع کند.
اما نخستین خطر درباره ورود ایران به این ماجرا، آن است که آیا آمریکا، خواسته یا ناخواسته، ایران را با درگیر کردن در بحران عراق به گردابی که خود در آن اسیر شده، فرو نخواهد برد؟ این پرسش مربوط به پرسشی دیگر است و آن این که همراهی ایران در این ماجرا ـ به اندازهاي که انتظار میرود ـ چگونه و تا چه اندازه خواهد بود؟
آیا ایران قادر به ایفای نقش فعالی که بتواند اوضاع را آرام کند، خواهد بود یا نه؟
روشن است که اقدامات نظامی آمریکاییان که به همراه شمار زیادی از سربازان عراقی انجام شده، سود چندانی نبخشیده و تاکنون در آرام کردن اوضاع نقشی نداشته است؛ بنابرین، از ایران چه کاری ساخته خواهد بود؟
اگر فرض بر آن باشد که کاری از ایران ساخته نیست، در آن صورت آیا این امکان هست که آمریکا قصد درگیر کردن دو کشور مهم مخالف خود را در این گرداب را داشته باشد؟ اگر ایران و سوریه به آمریکا کمک کردند و عراق آرام شد، او به اهدافش رسیده و از نو به سراغ آنها خواهد رفت و اگر نتوانستند کاری بکنند، غیر از بدنامی، گرفتاری تازهای در منطقه برای خود دست و پا کردهاند.
درباره امکان تأثیر ایران بر ایجاد آرامش در عراق، آنچه انتظار میرود و مسلم است، تأثیرگذاری روی گروههای شبهنظامی شیعه است که امکان دارد با توصیه ایران از درگیر شدن بیشتر به ويژه جهتگیری علیه سیاستهای کلی دولت برای ایجاد آرامش خودداری کنند، اما درباره سنیان افراطی، احتمالا ایران قادر به ایفای نقشی نخواهد بود.
درباره شیعیان، ایران همچنین میتواند در زمینه درگیر شدن آنان در یک جنگ فرقهای با مخالفان سنی خود، تلاشهایی انجام دهد و مانع از گسترش فاجعه موجود شود. این کار طبعا باید با همکاری کشورهای عرب سنی هم باشد که بعید به نظر میرسد تمایلی به آن داشته باشند.
دومین خطر آن است که ورود ایران در این معرکه، آغازی برای تبدیل ایران به یک هدف برای القاعده باشد. حال آن که در حال حاضر، ایران یک هدف برای القاعده نیست. در آن صورت، دولت ایران، چه تمهیداتی برای مقابله با چنین بحرانی در نظر گرفته است؟ طبعا برای امریکا همین هم یک پیروزی است که القاعده در ایران هم فعال شود.
همان گونه که گفته شد، ایران قادر به تأثیرگذاری کلی روی گروههای تروریست وهابی نیست، زیرا به دلیل اختلافات مذهبی، اصولا آنان هیچ ارتباطی با ایران نمیتوانند داشته باشند و تاکنون هم کسی چنین اتهامی را مطرح نکرده است؛ بنابراین، ورود ایران به این ماجرا، در این بخش کارساز نخواهد بود.
بیگمان این بخش به کشورهای عربی مربوط شود که برخی ارتباط دوستانهای با آمریکا داشته و برخی هم با دولت آمریکا درگیرند. عمده امکاناتی که در اختیار این گروههاست، منهای آنچه از عراق زمان صدام برجای مانده، از راه همین کشورهای عربی به عراق منتقل میشود و آمریکا سیستمی برای کنترل کردن آنها جز برای برخی از مسائل مالی که آن هم هزار راه فرار دارد، در اختیار ندارد.
به طور کل باید گفت، ایجاد امنیت در عراق، نیاز به هماهنگی کامل میان دولتهای منطقه، از جمله ایران و سوریه داشته و تفاهم جامعی را میطلبد. این تفاهم طبعا باید بنا بر واقعیات موجود در عراق باشد و در غیر این صورت، راه به جایی نخواهد برد.
اساسیترین نکته در عراق آن است که حقوق طوايف گوناگون، تنها بر پايه اصول شناخته شده بینالمللی و آرای مردم این کشور بوده و این تصور که امکان بازگشت دوباره یک اقلیت به قدرت و ستم بیحد در حق دیگران اعم از کرد و شیعه، مطرح شود، باید به طور کامل دور ریخته شود.
منبع: بازتاب