فرصت را
احمد زيدآبادي
پنجشنبه 10 مرداد 1387
اگر مشكل ايران با دستيابي به حداقلها يعني چيزهايي مثل زبان ملايمتر و ديپلماتيكتر رئيس جمهور و يا تخصص بيشتر برخي از وزيران حل ميشد حرفي نبود و ميشد براي دستيابي به حداقلها برنامه ريزي كرد، اما واقعيت اين است كه ايران براي بقاي خود نيازمند اصلاحات اساسي است
منبع: روزآنلاين
نيروهاي منتقد شرايط موجود در ايران، گويا به قدري روحيه خود را از دست دادهاند كه ديگر هر طرح منطقي و منسجم و بويژه تاثيرگذار را طرحي ذهني، خيالي، ماورائي و هورقليائي تلقي ميكنند و در مقابل، هر برنامه ناچيز و خرد و حداقلي را عين واقع بيني و متناسب با وضعيت عيني نيروهاي منتقد و تحول خواه ميدانند.
اگر مشكل ايران با دستيابي به حداقلها يعني چيزهايي مثل زبان ملايمتر و ديپلماتيكتر رئيس جمهور و يا تخصص بيشتر برخي از وزيران حل ميشد حرفي نبود و ميشد براي دستيابي به حداقلها برنامه ريزي كرد، اما واقعيت اين است كه ايران براي بقاي خود نيازمند اصلاحات اساسي است و بدون كوشش براي تحقق آنها، اعمالمان حبط خواهد شد.
اگر كسي معتقد باشد كه همان حداقلها راه چاره معضل ايران است، ميتوان حرفش را شنيد، اما به دلايل كاملا روشن نمي توان با او همراه شد. اگر كسي باورش اين باشد كه ايران نيازمند اصلاحات ريشهاي است اما ما از انجام چنين اصلاحاتي عاجزيم، پس بايد به حداقل ها تن در دهيم، در آن صورت بايد پرسيد كه چرا ما از انجام اصلاحات عمقي عاجزيم و چرا بايد عجزمان را در تن دادن به حداقلهايي كه بر سرنوشت ما تاثير نميگذارند پنهان كنيم؟
مسلما ميتوان دلايل متعدد و بسياري براي عجز ما از انجام يا پيگيري اصلاحات عمقي مطرح كرد، اما آيا نبود اراده و از دست دادن روحيه و پذيرش تلويحي شكست در راس اين دلايل قرار ندارد؟
مسلما در زندگي بشر گاهي شرايطي پيش ميآيد كه فرد، گروه يا جمعيتي نميتوانند بر سرنوشت خود تاثير بگذارند و به ناچار بايد به آنچه مقدر شده است، گردن نهند، اما گاهي هم از دل شرايط سخت، فرصتي تاريخي جرقه ميزند كه لازم است آن را شناخت و به بهره برداري از آن همت گمارد، وگرنه اسير جبر خواهيم شد.
به گمان من به دلايل متعددي كه در اينجا مجال طرح آنها نيست، انتخابات رياست جمهوري سال آينده روزنه فرصتي در برابر ايران قرار داده كه ميتوان با غنيمت شمردن آن، راهي در تاريكي گشود. اين روزنه را نيروهاي سياسي منتقد ايجاد نكرده اند بلكه گردش ماه و خورشيد و فلك در اختيار ما گذاشته است. استفاده از اين فرصت همت و همكاري ميطلبد، چيزي كه از نقطه نظر منطقي كاملا ممكن است، اما اراده قدرتمندي براي تحقق آن وجود ندارد.
آقاي دكتر محمد علي نجفي براي استفاده مجموعه نيروهاي اصلاح طلب از فرصت ناچيز اما واقعي انتخابات رياست جمهوري دهم، پيشنهادي را مطرح كرده است كه از هر جهت منطقي، معقول و كارآمد است، اما چرا اقبال اندكي به آن شده است؟
طبق پيشنهاد آقاي دكتر نجفي، نمايندگان همه نيروهاي اصلاح طلب بايد در نهادي به عنوان پارلمان اصلاحات گرد هم آيند و با برگزيدن كانديداي واحد رياست جمهوري در روندي دمكراتيك، آن را براي رقابت در انتخابات معرفي كنند و اگر اين كانديداي واحد از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت شد، همه اين نيروها، از انتخابات كناره بگيرند.
به باور دكتر نجفي، در صورت معرفي نامزدي واحد، شوراي نگهبان قادر به رد صلاحيت او نخواهد بود، اما اگر هم رد كرد، نيروي منسجم و فعالي در سطح جامعه شكل ميگيرد كه ميتواند از راههاي مختلف بر اوضاع ايران تاثير بگذارد.
چرا احزاب و نيروهاي اصلاح طلب، از چنين پيشنهادي استقبال نميكنند؟ آيا آن را زيان آور ميدانند و يا غير عملي؟
بعيد است كه فرد يا گروهي قادر به اقامه دليلي منطقي مبني بر زيانآور بودن اين پيشنهاد باشد، پس ميماند غير عملي بودن آن.
اما چرا اين پيشنهاد غير عملي است؟ جز اينكه اصلاح طلبان اراده تحرك واقعي را ندارند؟
قاعدتا هر گروهي خواهد گفت كه موافق اين پيشنهاد است، اما ديگر گروهها مخالفند! آن "ديگر گروهها" براستي كدام گروههايند؟ آيا تاكيد بر مخالفت ديگر گروهها، تنها بهانهاي براي فرار از تبعات نپذيرفتن چنين طرحي از سوي خود آن احزاب نيست؟
هر گروه يا تشكل اصلاح طلب ميتواند موافقت خود را بي توجه به موضع ساير گروهها با اين پيشنهاد اعلام كند تا در نهايت روشن شود كه كدام گروه مخالف اين مساله است.
به گمان من اگر روزنه فرصتي كه در برابر ايران در حال گشايش است، به علت بي ارادگي و يا ترس از نهيبهاي اين و آن از دست رود، جامعه ما محكوم شرايطي خواهد شد كه راهي جز پذيرش خفت بار آن و تسليم در برابر جنبههاي فاجعه آميز آن نداريم.
گويي خداوند و يا ناموس خلقت، در فضاي نااميدي، در حال گشودن دري است، اين فرصت را دريابيم.