حزب واحد اصلاحطلبان
هدایت آقایی
13 سپتامبر 2008
از روزنامه کارگزاران
ارزیابیها در درون جبهه اصلاحات نشان میدهد كه حداقل تعداد 60 گروه، حزب و انجمن سیاسی به ثبت رسیده ادعای تفكرات اصلاحطلبانه دارند. پراكندگی و عدم انسجام این سازمانها طی سه انتخابات گذشته یعنی دوره نهم ریاستجمهوری، شوراهای سوم و مجلس هشتم نشان داد كه بدون ایجاد تشكیلاتی واحد و فراگیر در قالب یك حزب قدرتمند امكان تاثیرگذاری جدی را بر رفع موانع اصلاحات فراهم نمیكند. با این حال در پشت پرده اختلافات و چندگانگیهای موجود میان اصلاحطلبان، زمزمههایی ولو خفیف نسبت به ضرورت یكپارچگی فعالان سیاسی در جبهه اصلاحات و حركت سازمانیافتهتر به گوش میرسد. سخنان آقای حجاریان در مردادماه سالجاری در كنگره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، طرح پیشنهادی آقای مرعشی در سایت شخصی ایشان، پیشنهادات آقایان دكتر نجفی و مهندس الویری و دهها اظهارنظر دیگر از این باب نشان از نامطلوب بودن وضعیت فعلی دارد. اگر منصفانه نیز به آرامش جریانات موجود در جبهه اصلاحات نگاه كنیم مشاهده میشود كه پایههای محكمی برای ایجاد و بنای سازمان سیاسی واحد وجود دارد كه برخی از آنها را یادآور میشویم.
1ـ نزدیكی دیدگاهها: بدین معنی كه اساسا وجه تمایز فعالان جبهه اصلاحات با جناح راست اصولی همانند حفظ و توسعه آزادیهای اجتماعی، تكیه بر خرد جمعی، نگاه صلحجویان بهروابط بینالمللی و مواردی از این دست میباشد كه اكثریت قریب به اتفاق نیروهای این جناح به آنها پایبند بوده و برای تحقق این آمال و آرمانها تلاش میكنند.
2 ـ سوابق مشترك: گروهها و جمعیتهای درون جبهه اصلاحات گذشته مشتركی را طی كردهاند و همزمان نیز دچار تغییرات و دگردیسیهای مشابه شدهاند به نحوی كه هیچكدام نمیتوانند تاریخی مجزا از دیگری برای خود ترسیم نمایند همه آنها به یك نسبت در تحمل فشار وارده از ناحیه اقتدارگرایان در سركوب نویسندگان، روزنامهنگاران، رد صلاحیتها و تخریبها سهیم بودهاند.
3 ـ شناخت و ارتباطات شخصی: شكلگیری بیشتر مجموعههای اصلاحطلب در محیطهای صنفی بوده است. مثلا دانشگاهها، مراكز كار و فعالیت، روزنامهنگاری یا نهایتا مناطق جغرافیایی كه همه اینها باعث شده تا اشخاص شناخت عمیق و دقیق از یكدیگر داشته باشند. یعنی سرمایه گرانبهایی كه برای هر كار و فعالیت جمعی لازم است از طریق ارتباطات شخصی حاصل شده است. علاوه بر زمینههای مثبت یاد شده نباید مزایای چنین اقدامی را نیز از یاد برد كه استفاده بهینه از توان نیروهای سیاسی، امكان اتخاذ تصمیمات موثر و هماهنگ، از دست ندادن فرصتها و حفظ حریم شخصیتها و بزرگان را میتوان نام برد، هستند.
شاید این شبهه مطرح شود كه ادغام یا تعطیلی تعدادی از گروههای سیاسی به نفع تاسیس یك حزب بزرگتر خلاف روند توسعه سیاسی است اما با توجه در مزایا و مقایسه دو وضعیت موجود و پیشنهادی، دستیابی به اهداف توسعه سیاسی را از طریق وضعیت پیشنهادی به واقعیت نزدیكتر نشان میدهد ضمن آنكه باید اذعان نمود، تعدد سازمانهای سیاسی در بیش از اختلافات ناشی از حوزه فكری ثمری جز خنثیسازی یكدیگر ندارد.
به هر تقدیر اگر اصلاحطلبان بدون فوت وقت دست بهكار شوند و ایجاد حزب واحد را در دستور كار خود قرار دهند میتوانند امیدوار باشند كه برای چهار سال بعد دارای یك سازمان سیاسی قابل قبول و در حد استانداردهای كشورهایی چون پاكستان یا تركیه باشند. همچنین بهنظر میرسد انتخابات پیشرو یعنی دهمین دوره ریاستجمهوری نیز فضای مناسبی برای تمرین و مشق كار جمعی و پایهریزی جهت حركت آینده باشد. در این راستا پیشنهاد میشود روسای احزاب و گروهها به همراه چهرههای شاخص جبهه اصلاحات، فهرستی از تمامی نیروهایی كه دارای تفكرات اصلاحطلبی هستند در سراسر كشور تهیه و بهصورت منطقهبندی آنان را سازماندهی كنند. در این صورت اگر طی انتخابات آتی به كاندیدای واحدی دست یابیم همزمان با افزایش احتمال پیروزی گام بلندی نیز به سمت هدف تشكیلاتی برداشتهایم و چهبسا همین حركت نیز ما را به نزدیك كردن حول یك كاندیدای مشترك كمك نماید. شرط لازم برای شروع و اقدام به سوی ایجاد حزب واحد قبل از هرچیز اراده تصمیمسازان تشكلها و كنار گذاشتن روحیه سهمخواهی و تعصبات بیمورد است. امید كه نسبت به این مهم توجه شود.