پیروزی زود هنگام خاتمی در اخلاق سیاسی


هادی حبیبی

17.03.2009

از سایت گفتمان اصلاحات
انصراف آقای خاتمی از کاندیداتوری دهمین دوره ریاست جمهوری بار دیگر ثابت نمود که اخلاق سیاسی جز از بستر دموکراسی و تاکید بر آن بر نخواهد خواست و اتفاقا" از همین بی اخلاقی و نبود دغدغه دموکراسی و رعایت حقوق انسان است که بسیاری از ظرفیت های تحقق ظلم و استبداد از قوه به فعل در خواهند آمد! از همینجاست که تفاوت های اخلاق سیاسی با سیاست اخلاقی مشخص می شود. خاتمی نیز از آنرو اخلاقی عمل نمود که نسبتش با تحقق دموکراسی و رعایت حقوق انسان شفاف و معنادار است. و اما در این میان باید به دو نکته مهم توجه نمود:

یکم: اگر واقعا" هدف از شرکت در انتخابات این است که به هر قیمتی که شده احمدی نژاد رای نیاورد که این هدف به قول محسن رضایی از اصولگرایان بهتر بر می آید و احتمالا" با آمدن قالیباف هم حاصل است!

دوم: اما اگر قرار باشد اصلاح طلبان از امثال قالیباف حمایت علنی ننمایند آنگاه ثابت شده است که هدف اصلی رای نیاوردن احمدی تژاد به هر قیمت نبوده است! و بعد ایجابی رای دادن نیز اهمیت یافته است. بعد ایجابی رای دادن نیز نمی تواند منفک از بررسی مستقل و دقیق مواضع تک تک کاندیدهای اصلاح طلب باشد. در میان کاندیداهای اصلاح طلب خاتمی به عنوان رای آورترین از بیشترین ظرفیت برای نمایندگی جریان دموکراسی خواهی و رعایت حقوق بشر در فضای امکان برخوردار بود اما متاسفانه روند قضایا به گونه ای رقم خورد که ثابت نمود بر خلاف ظواهر و مواضع آشکار، کانون قدرت کماکان از "تفاوت" واهمه دارد و این نیر چیزی جز رسمیت بخشیدن به ورژنهای مختلف حکومت یکدست نیست! از اینرو حمایت بی قید و شرط از کاندیداها با طرح شعار جلوگیری از ریاست جمهوری احمدی نژاد به هر قیمت در نتیجه هیچگونه تفاوتی نخواهد نداشت! در واقع حمایت بی قید و شرط از کاندایدها به معنای تن دادن داوطلبانه به تحقق نوع دیگری از حکومت یکدست است. بنابراین ضروری است کاندیداها نسبت خود را بصورت شفاف با دموکراسی و حقوق بشر روشن نمایند. البته در این میان تکلیف آقای کروبی به دلیل سوابق و مواضع موجود تقریبا" مشخص است. و اما اگر آقای موسوی می خواهند آرای جمع کثیری از شهروندان را به خود جلب نمایند ناگزیرند به چهار سوال بصورت شفاف و روشن پاسخ گویند:

1- نظر ایشان در خصوص حاکمیت مردم، حکومت اکثریت و برابری سیاسی شهروندان به عنوان سه شرط ضروری اندیشه دموکراتیک چیست؟

2- برنامه های ایشان در خصوص حکومت شفاف و پاسخگو، نظام انتخاباتی آزاد و عادلانه، جامعه مدنی مستقل از دولت و حقوق سیاسی و مدنی شهروندان به عنوان خصوصیات یک نظام سیاسی دموکراتیک چیست؟

3- آیا اساسا" نحوه مواجهه ایشان با موضوعاتی نظیر مستضعفین، اسلام ناب محمدی و ... در طول منظومه فکری امام است یا انتخابی گزینشی و بر اساس نظرات شخصی خودشان است؟ درغیر اینصورت چرا تاکیداتی نظیر "میزان رای ملت است"، "تاکید بر اولویت منفعت عمومی در مقابل احکام اولیه اسلام" و ... در بیانات و مواضع ایشان به پر رنگی مواضع امام نیست؟

۴- از قول ایشان در گذشته آمده بود که دو شرط واگذاری نیروی انتظامی و در اختیار داشتن رسانه تصویری مستقل شرط پذیرش کاندیداتوری توسط ایشان بوده است. آیا این شروط کماکان معتبرند یا از درجه اعتبار ساقطند؟

به نظر می رسد اگر پاسخ مهندس موسوی به این سوالات شفاف و مثبت باشد جای هیچگونه نگرانی وجود ندارد. در غیر اینصورت باید در خصوص تعیین راهکارهای لازم برای ترسیم نقاط افتراق و مشخص نمودن مرز قائلین به انواع حکومت یکدست با طرفداران مدل توزیع قدرت به جدیت اندیشید و نتایج آنرا در اختیار عموم قرار داد. طبیعی است در هر شرایطی، کاندیدای برخوردار از برآیند بیشتر و نزدیکتر به تحقق دموکراسی و رعایت حقوق بشر نسبت به کاندیدای دارای برآیند کمتر و دورتر رجحان و برتری خواهد داشت. مسئله تفاوت یا عدم تفاوت در راستای دموکراسی و حقوق بشر است ...