حضور در اجلاس دوربان 2 با کدام تحلیل و به چه هدفی


محسن آرمين

25.04.2009

از روزنامه اعتمادملي
1- به عرصه دیپلماسی دو رویکرد می توان داشت. می توان رفتارها و مواضع را براساس منافع و مصالح ملی درچارچوب اصول و قواعد اخلاقی و انسانی و الهی سامان داد و در اتخاذ هر حرکت ویا موضعی اثر آن را بر مصالح عالی کشور سنجید و می توان فارغ از هرگونه دغدغه و توجهی به منافع و مصالح ملی، در این عرصه احساس رسالتی جهانی کرد و سودای تغییر جهان داشت و اگر هیچ تناسبی میان این هدف و توانایی ها و ظرفیت های ملی وجود نداشته باشد، چه باک؟ همینقدر که در دنیا تلاطمی ایجاد شود و خشم حریف برانگیخته شود و نام ما هر روز تیتر رسانه ها شود، نشانه اهمیت و حضور فعال ما د رجهان است!!! به حاشیه رفتن و از دست دادن نقش و اعتبار در عرصه های جهانی و منطقه ای، محروم ساختن یک ملت با فرهنگ و سابقه در تاریخ تمدن بشری از احترام و تحسین، تحمیل هزینه های سنگین مادی بر کشور و قطع همکاریهای بین المللی و موج محکومیت ها و تحریم ها و ....می ارزد به این که چند نفر در گوش ما بگویند حق با شماست و شما خیلی شجاع هستید.
2- آنچه که اکنون در عرصه دیپلماسی کشور شاهد آن هستیم دیپلماسی کسب نتایج اندک در ازای هزینه های هنگفت است. نام این دیپلماسی را هرگز نمی توان حتی دیپلماسی رادیکال گذارد، زیرا دیپلماسی رادیکال نیز ملتزم به مصالح و منافع ملی است. تفاوت دیپلماسی معطوف به منافع ملی با دیپلماسی ستیزه جویانه و یا دیپلماسی معطوف به احساس رسالت برای در انداختن طرحی نو درجهان، در سازشکار بودن آن و رادیکال بودن این نیست. می توان حتی مواضع رادیکال گرفت اما مصالح ملی را حفظ کرد و یک ملت را با مشکلات عظیم مواجه نساخت. می توان مانند رئیس دولت ترکیه در اجلاس دافوس علیه رژیم صهیونیستی و در دفاع از فلسطینیان مظلوم و بی گناه موضع رادیکال و تحسین برانگیز گرفت، اما کشور را در معرض تحریم و بایکوت و تحقیر قرار نداد. می توان مانند خاتمی در دانشگاه هاروارد و در کانون تفوذ صهیونیسم بین الملل حزب الله لبنان را جوانان برومند و مبارز و مجاهد خواند و اتهام تروریست بودن آنها را قویاً نفی و انکار کرد و در عین حال احترام و تحسین دنیا نسبت به ملت و کشور ایران را تضمین کرد. تفاوت دیپلماسی معطوف به منافع ملی و دیپلماسی ستیز و برخورد نه در رادیکال بودن و یا نبودن، بلکه در حضور یا عدم حضور عنصر عقل و عقلانیت و پایبندی و عدم پایبندی به منافع و مصالح ملی و احساس تعهد یا عدم احساس تعهد به رنج و راحت یک ملت است.
3- اجلاس دوربان دو با موضوع نژاد پرستی تشکیل شد. از همان آغاز مشخص بود محکومیت اسرائیل به خاطر کشتار مردم بی گناه فلسطین در غزه یکی از محورهای قطعنامه پایانی این اجلاس خواهدبود. این حقیقت را می توان از موضع مخالف آمریکا و رژیم صهیونیستی نسبت به این اجلاس و عدم شرکت در آن به روشنی دریافت. ادامه کار بدون جنجال این اجلاس می توانست محکومیت رژیم صهیونیستی از سوی یک اجلاس بین المللی را به عنوان یک ضربه سیاسی بر این رژیم در پی داشته باشد. رفتار و برخورد اقای احمدی نژاد در این اجلاس همچون حاشیه یی که متن را تحت الشعاع قرار می دهد و توجه همگان را از مسئله اصلی به مسائل پیرامونی و فرعی معطوف می کند، محکومیت رژیم اشغالگر قدس در اجلاس دوربان دو را تحت الشعاع جنجالی تبلیغاتی قرار داد و نتایج این اجلاس را به پیروزی تیم فوتبال در بازی نهایی شبیه ساخت که جنجال و زد و خورد و اغتشاش خیابانی میان هواداران، پیروزی آن را به حاشیه می برد و ازکانون توجهات خارج می سازد. آنچه آقای احمدی نژاد کرد شبیه رفتاری سرمربی تیم ملی است که به علت احساس ظلم و اجحاف، با اتخاذ واکنشی تند و نامعقول به حریفان می تازد و هیچ به صرافت نمی افتد که با این اقدام اگرچه خود را آرام ساخته، اما مصالح تیم ملی را فدا کرده است.
به این ترتیب یک بار دیگر بازی برده به نفع رژیم صهیونیستی تمام شد. پیش از این نیز عدم تدبیر و درک صحیح از شرایط جهانی موجب شد با اتخاذ مواضع شعاری و و هیجانی برای اولین بار از زمان پیدایش رژیم صهیونیستی تا کنون معتبر ترین مرجع بین المللی جهان یعنی شورای عمومی سازمان ملل متحد بیانیه ای محکم در حمایت از هلوکاست صادر کند و رژیم اشغالگر قدس برنده ماجرا باشد.
4- آقای احمدی نژاد می تواند خوشحال باشد از این که به خاطر نطقش در کنفرانس در سوئیس به تیتر یک خبرگزاری های جهان تبدیل شد. او می تواند خوشحال باشد از این که رسانه های داخلی حامی وی به ویژه صدا و سیمای ملی!!! برای تبدیل جنجال اجلاس دوربان دو به یک پیروزی، از پیش آماده بودند. او می تواند خوشحال باشد از این که فرهنگ لغات و مصطلحات سیاسی زبان فارسی در دوران ریاست جمهوری وی کاملاً تغییر کرده و هو جنجال و توهین و تحقیر، معنای پیروزی و فتح الفتوح یافته است. اما او هرگز نمی تواند و نباید از این که این رفتارهای ماجراجویانه و ستیزه جویانه بدون جلب کمترین منفعت و سودی، هزینه های مادی و معنوی سنگینی متوجه کشور و مصالح ملی ایران کرده است، خوشحال باشد.
البته در اجلاس دوربان 2 برخی از کشورهای عرب و آسیایی با همراهی هیئت ایرانی آقای احمدی نژاد را تشویق می کردند. این تشویق از جانب ایشان البته امری کاملاً معقول و قابل فهم است. آنان براساس منافع ملی خود عمل می کردند. در عین حال هیچ یک از آنها حاضر به رفتاری نشدند که به اهانت و ناسزا و تحقیر علیه ایشان و تحمیل هزینه سنگین علیه کشورشان بینجامد. آنان خشم خود علیه رژیم صهیونیستی را با رفتار و اظهارات آقای احمدی نژاد ابراز کردند. در حقیقت آنها از کیسه آقای احمدی نژاد خرج کردند. اما آقای احمدی نژاد از کیسه چه کسی خرج می کند؟
5- با گذشت یکی دو سال از ریاست آقای احمدی نژاد و تجربه شرکت در اجلاس های بین المللی و نتایج و آثار سخنرانی های آتشین در این اجلاس ها به تدریج شاهد نوعی عقلانیت و اعتدال در سخنان وی در این اجلاس ها بودیم به گونه ای که سخنان احمدی نژاد در اجلاس سال گذشته سازمان ملل و نیز سایر سخنرانی ها در سفر نیویورک هیچ نسبتی با سخنان وی در اولین حضور وی در اجلاس نیویورک نداشت. او در سخنرانی خود در اجلاس سال گذشته سازمان ملل درنیویورک به نحو اشکاری از طرح مباحث تنش زا خودداری کرد و حتی نامی از آمریکا نبرد. او در دانشگاه کلمبیا و اجلاس نیویورک آنچنان سخن گفت که اگر صدا و لهجه وی صرفنظر کنی و اهانت ها و توهین ها را نادیده می گرفتی گمان می کردی یک اصلاح طلب سخن می راند. اکنون جای این سئوال است که چرا یکباره ادبیات آقای احمدی نژاد در عرصه دیپلماسی به ادبیات دوره آغاز ریاست جمهوری و حتی پیش از آن بازگشته است؟ طرح سئوالی دیگر ما را به یافتن پاسخ احتمالی راهنمایی می کند و آن سئوال این است که در حالی که هیچ یک از کشورهای جهان در اجلاس دوربان 2 در حد رئیس جمهوری شرکت نکرده بودند، چه علل و عواملی آقای احمدی نژاد را بر آن داشت تا شخصاً در این اجلاس شرکت کند؟ و فرصت این اجلاس را برای اعلام مواضع جنجالی از دست ندهد؟ حتی اگر ایشان تصور می کرد اجلاس دوربان 2 محل مناسبی برای طرح این مواضع است، می توانست وزیر امور خارجه خود و یا معاون وی را ملزم کند تا آنها به اعلام مواضع مذکور در اجلاس اقدام کنند. با این وصف آیا آقای احمدی نژاد در بازگشت به مواضع دیپلماتیک شعاری سال اول ریاست جمهوری در اجلاس دوربان 2 نیم نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری نداشته است؟آیا اصرار نامعقول برای شرکت در اجلاسی که هیچ یک از رؤسای کشورهای دیگر در آن حضور نمی یابند، و طرح مواضع آتشین انقلابی ! در این اجلاس ربطی به زمان برگزاری آن یعنی در زمان کمتر از دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دهم نداشته است؟ آیا این اجلاس فرصت مناسبی برای طرح مواضع آتشین انقلابی و پوشش دادن سازمانیافته و واژگونه آن توسط صداو سیما و تریبونهای جمعه و جماعات، با هدف تبلیغات داخلی ارزیابی نشده است؟ اگر این فرض درست باشد آنگاه آقای احمدی نژاد می تواند از این که توانسته است به کمک صدا و سیما و برخی تریبونها از آنچه در سوئیس اتفاق افتاد در داخل کشور تصویری کاملاً متضاد با تصویر عالم خارج ترسیم نماید و از این که توانسته است تحقیر و توهینی را که در این اجلاس بر ملت ایران رفت، یک پیروزی و فتح الفتوح تبلیغ کند، خوشحال باشد، اما هرگز نمی تواند خوشحال باشد از این که مصالح و منافع ملت ایران را هزینه اهداف سیاسی داخلی کرده است.