رويارويي ارتش پاكستان با طالبان


آسيا- ترجمه اميد جعفرنژاد

May 11, 09


جنگ ميان ارتش پاكستان و شبه‌نظاميان طالبان در اين كشور ادامه دارد.
دولت و ارتش پاكستان در اعلاميه‌هاي علني كه ابتدا در رسانه‌ها بازتاب مي‌يابد و بعد عملياتي مي‌شود، هر روز از گسترش دامنه اين درگيري‌ها خبر مي‌دهند. اين در حالي است كه اين درگيري‌ها فعلا در مرحله حمله هوايي ارتش به مواضع طالبان در دره سوات و اطراف آن محدود شده و وارد مرحله تن‌به‌تن نشده‌است.

اين درگيري‌ها به بي‌خانمان‌شدن بيش از نيم ميليون نفر منجر شده‌است. از سوي ديگر ارتش پاكستان از كشته شدن نزديك به 150 شبه‌نظامي طالبان در اين حملات خبر داده‌اند. اما چرا ارتش پاكستان آن‌قدر دير وارد درگيري با طالبان شد و سرنوشت اين درگيري چه خواهد شد؟

حمله دير هنگام ارتش پاكستان كه اين هفته به مواضع شورشيان طالبان در منطقه بونر واقع در 60 كيلومتري اسلام‌آباد پايتخت اين كشور صورت گرفت، بيش از يك خوشامد‌گويي ساده محسوب مي‌شد. اگر حمله ارتش پاكستان به مواضع طالبان منعكس‌كننده اهميت جديدي در رابطه با سيستم امنيتي داخل كشور و تصميم تازه‌اي براي رويارويي و نابودي شبه نظاميان اسلامگرا باشد، بنابراين اين حمله مي‌تواند نشانه يكي از مهم‌ترين پيشرفت‌ها در تاريخ 62 ساله پاكستان به شمار آيد.

نبايد فراموش كرد كه ارتش پاكستان به خاطر تجهيزات و امكاناتش شهرت دارد. بنابراين اگر تاكنون پيشرفتي در مقابله با طالبان به دست نيامده بايد درباره جديت و قاطعيت افسران پاكستان ترديد كنيم.

مشكل و دليل اصلي براي بدگمان شدن، به سادگي اين نيست كه ارتش پاكستان آموزش بسيار اندكي در مورد شركت در عمليات ضد‌شورش ديده و با شبه نظاميان اسلام‌گرا بسيار صميمي است. بدگماني اصلي اين است كه اين واقعيت‌هاي نامتجانس در اساس و شالوده سياست‌هاي پاكستان قرار دارد و آنها نه تنها منطقي مركزي براي مشروعيت سپاه ارتش بلكه موجوديت كشور را تشكيل دادند.

از زمان آغاز استقلال پاكستان از هند در سال 1947 ميلادي، رهبران اسلام آباد از گزينه مذهب براي ايجاد حس هويت‌ملي و افزايش وفاداري مردم استفاده كردند. بيشتر مردم پاكستان، مسلمان و اكثر مردم هندهم بودايي‌هستند. بنابراين تفاوت‌هاي زياد ميان دو ملت موجب تفاوت‌هاي بسيار بين دو‌مذهب شد. افراط گرايي مذهبي در پي وطن پرستي ملي به‌وجود آمد.

اختلافات سرزميني گسترده بر سر منطقه كشمير فقط موجب تحريك احساسات ملي‌گرايانه شد و به اين واقعيت اشاره مي‌كرد كه در سال‌هاي اوليه اختلافات سرزميني، هند هرگز تجزيه پاكستان را به‌عنوان كشوري مستقل قبول نداشت. آگاهي از اينكه هند از پاكستان قدرتمند‌تر بود، از نظر اقتصادي و نظامي اين درام رواني-سياسي را به يك تهديد امنيتي ملموس تبديل كرد.

در سال 1958 ميلادي، و با شروع دور نخست كودتاها، رهبران نظامي پاكستان از گزينه مذهب، بيشتر استفاده كردند و بدينوسيله قدرت سياسي خود را افزايش دادند و اقدامات خود را با تشكيل اتحاد با روحانيون ارشد مسلمان و بعدها جهادگرايان منطقه‌اي توجيه كردند. با روي كارآمدن نخستين سياستمداران پاكستان، اين اتحاد با روحانيون ارشد مسلمان و جهادگرايان منطقه‌اي امري فرصت طلبانه به شمار مي‌رفت. اما با گذشت زمان، همچنان كه تبليغات مذهبي و ملي گرايانه با يكديگر پيوند مي‌خوردند، نسل جديدي از افسران به‌عنوان وفاداران واقعي نمايان شدند.

افسراني كه بيشتر سكولار بودند در ميان حاميان اين دستور‌العمل قرار داشتند، آنها بر اين باور بودند كه مي‌توانند بنيادگراها را در هنگام نياز دور‌هم جمع كنند و هنگامي كه به بنيادگراها نيازي نبود، آنها را از هم جدا كنند. با گذشت يك‌قرن مشخص شد كه كنترل انسان‌هاي متعصب به آساني ميسر نيست.

رابطه پيوسته ميان مسجد و ارتش در پاكستان عنوان كتاب روشنفكرانه حسين حقاني است. وي دانشمند و خبرنگار سابقي بود كه هم‌اكنون سفير پاكستان در ايالات متحده است. حسين حقاني امروزه هم مسير شكل دادن و حتي حكمفرما شدن سياست‌هاي پاكستان را دنبال مي‌كند.

كتاب رابطه پيوسته ميان مسجد و ارتش به اين موضوع مي‌پردازد كه چرا ارتش و سازمان اطلاعاتي پاكستان اقدامات اندكي براي مقابله جدي با طالبان انجام دادند. مقابله جدي ارتش و سازمان اطلاعاتي پاكستان با طالبان، تعهد ارتش و اين سازمان به اسلام را زير سؤال مي‌برد.(آنها با القاعده كه يك تهديد خارجي به شمار مي‌آيد، جنگيده‌اند.) اين كتاب همچنين توضيح مي‌دهد كه چرا مقامات پاكستاني استقرار سربازان بيشتر در منطقه مرزي شمال غرب كشور با افغانستان را رد كردند (به‌دليل اينكه درصورت اتخاذ تصميم براي انجام اين امر، دولت پاكستان بايد نيروهاي زيادي را از منطقه مرزي جنوب شرق خود با هند خارج كند). همچنين اين كتاب تصريح مي‌كند كه چرا مقامات پاكستاني براي انجام اقدامات ضد‌شورشي هرگز آماده نبوده‌اند (به خاطر اينكه انجام اقدامات ضد‌شورشي توجه آنها را از گرفتن تصميم‌هاي سياسي در مورد تهديدهاي خارجي منحرف مي‌كرد.)

مدارك و شواهد بسياري در اين‌باره وجود دارد.از زمان 11سپتامبر 2001 ميلادي، ايالات متحده تقريبا 10 ميليارد دلار صرف كمك به پاكستان كرده است كه بيشتر اين كمك‌ها به‌صورت تجهيزات نظامي بوده تا با استفاده از اين تجهيزات نظامي ارتش پاكستان بتواند شورشيان طالبان را كه از پاكستان به افغانستان مي‌روند، نابود كند. با اين وجود ديويد كيلكولن نويسنده كتاب چريك‌هاي تصادفي و مشاور ارشد مسائل ضد‌شورشي براي افسران و مقامات آمريكايي، در شهادت اخير خود در كميته خدمات نيروهاي مسلح سنا، بيش از 20 نمونه مواردي كه دولت يا ارتش پاكستان آشكارا به شبه نظاميان طالبان و تروريست‌هاي ديگر كمك‌رساني كرده است را بازگو مي‌كند.

يكي از بدترين حادثه‌ها در ماه‌فوريه امسال اتفاق افتاد. در آن هنگام دولت پاكستان با اسلام‌گراها در منطقه دره سوات به توافقي دست يافت كه براساس آن دولت اسلام آباد به آنها اجازه مي‌داد قانون شريعت را به شرط پايان مبارزه طولاني مدت، در منطقه ايجاد كنند.

مقامات آمريكايي اين اقدام دولت پاكستان را نوعي همكاري با طالبان تلقي كردند. با اين وجود، بسياري از شهروندان پاكستاني از اين امر خشمگين بودند و اقدام دولت پاكستان را نوعي تسليم در برابر طالبان و نشانه شكست قدرت دولت مركزي اسلام آباد محسوب مي‌كردند. سپس، در هفته‌هاي گذشته شبه نظاميان طالبان فعاليت‌هاي خود را در منطقه بونر واقع در جنوب شرقي سوات و نزديك اسلام آباد گسترش دادند. ارتش پاكستان اين اقدام طالبان را با موشك، بالگرد و جنگنده از هوا و نظاميان چتر باز از زمين پاسخ داد.اين مبارزه همچنان با شدت بسيار ادامه دارد.

اين آمادگي نظامي نيروهاي پاكستاني چگونه حفظ مي‌شود؟ به‌نظر مي‌رسد كه هيچ كس به درستي پاسخ اين سؤال را نمي‌داند. يكي از كارشناسان مسائل سياسي دولت آمريكا گفته‌است كه وضعيت بسيار مبهم است و اطمينان بخش نيست.

ممكن است ژنرال‌ها يا گروه‌هايي از آنها تصميم گرفته باشند كه تحمل وضعيت موجود ديگر به پايان رسيده است. يك راه، نابودي اسلام‌گراها به‌منظور دنبال‌كردن منافع ارتش پاكستان است و راه ديگر اين است كه به طالبان اجازه نزديك شدن به اسلام آباد را بدهند تا تهديدي براي رژيم پاكستان باشند.

شايد هم ژنرال‌هاي پاكستاني بازار كمك‌هاي نظامي و مالي آمريكا را داغ و داغ‌تر مي‌كنند. پرويز مشرف در زماني كه رئيس‌جمهوري پاكستان بود چندين بار اين بازي را در مورد طالبان اجرا كرد اما در نهايت هيچ تغييري اتفاق نيفتاد. اين اقدام شايد هم پيامي محكم و خيرخواهانه براي رهبران طالبان به شمار مي‌رفت تا جاه طلبي‌هاي خود را بيش از اندازه گسترش ندهند.

مهم است كه بدانيم ارتش پاكستان تاكنون هيچ كاري براي بيرون كردن طالبان از دره سوات انجام نداده است. شايد اين تنها راهكار در اين زمان محسوب شود و شايد هم بيرون‌كردن طالبان از منطقه بونر تنها گامي است كه ارتش پاكستان قصد دارد آن را بردارد.همان طور كه حقاني در كتاب خود به آن اشاره كرده است، دست زدن به اقدامات فوق‌العاده، منجر به تغيير در ماهيت پاكستان خواهد شد. اين چيزي است كه بسياري براي تحقق آن اميدوارند اما اين تنها صلح پايداري است كه مي‌تواند اتفاق بيفتد.

مجله اسليت
منبع: همشهری