تفاوتهاي چرخ دستي و برگه راي


سارا زرتشت

16.01.2011

زود است كه از پيروز واقعي مردم تونس بگوئيم . آن قدر هست كه جنبش مردمي مردم تونس در عرض يك ماه توانست اركان حكومتي اين كشور را وادار به تسليم كند و رئيس جمهور اين كشور و خانواده‌اش را فراري دهد . اما زود نيست - و چه بسا دير است – كه از تفاوت هاي اين جنبش تونسي با جنبش سبز سخني گفته شود .
سخن اول با تحليل گران و فعالان جنبش سبز است . قرار نيست بگوئيم در جنبش سبز همه چيز درست بوده است و هيچ اشتباهي نداشته ايم . قرار نيست مدام «گذشت زمان و هزينه هاي جنبش » را به نفع استرات‍ژي هاي خود توجيه كنيم و قرار نيست ما هم به آفت «فرقه ي مطلقيه » دچار شويم و تاكتيك ها و استرات‍ژي ها – و حتي رهبران و اشخاص را - را چنان با موجوديتِ جنبش پيوند زنيم كه شكستِ هر كدام به معناي شكست جنبش باشد . اما ؛ قرار هم نيست هر بار كه اتفاقي مي افتد و جنبشي پيروز مي شود ، تحليل ها و گلايه ها و انتقاد ها را بي محابا آغاز كنيم و به بهانه ي انتقاد – يا حتي تحليل - از تفاوت هاي « چرخ دستي » و « برگه راي » غافل بمانيم و ناخواسته ، خواسته هاي جنبش را چنان عمق ببخشيم كه - خداي ناكرده - خود نيز در آن غرق شويم . كيست كه نداند جستجو براي «برگه راي» و تلاش براي پس گرفتن آن ، غير از كشمكش بر سر يك چرخ دستي است ؟ كيست كه بر اولويتِ طبيعي « نان و امنيت » بر « آزادي و عدالت» آگاه نباشد ؟
سخن ديگر با منتقدان واقعي جنبش است . قياس مع الفارق نكنيد . اگر از ملت ايران مي گوئيم و دغدغه ايران داريم ، نبايد فراموش كنيم كه امروز مردم ايران از يك «رفاه نسبي » برخوردارند . هيچ كس در ايران خود را به خاطر يك چرخ دستي آتش نخواهد زد و اگر هم كسي آتش بزند ، توسط اكثريت مردم «درك » نخواهد شد . كمتر خانواده اي در ايران را مي توان سراغ گرفت كه به تمامي دغدغه ي نان شب داشته باشد و اگر هم چنين خانواده ي باشد در « بي خبري » ناديده مي ماند . قرار نيست از طرفي جنبش مردم ايران را با جنبش مردم تونس مقايسه كنيم واز طرفي ديگر به تفاوت « جمعيت ها و ساختارهاي نظامي و خواسته هاي اصلي » اين دو جنبش بي اعتنا باشيم و همه چيز را به حساب « رهبران و استرات‍ژي ها و اصلاح طلبان » بنويسيم . فراموش نكنيم كه در ايران كسي قرار نيست انقلاب كند و اگر كسي هم هست ، دست كم سبز نيست ، چون از چارچوب خواست هاي جنبش سبز و استراتژي رهبران آن خارج است .
مخاطب سوم نوشته ، قواي حكومتي – به خصوص قضائيه و مقننه - اند . دولت مستقر در ايران ، بزودي شاهد دولت جديدي در تونس خواهد بود . دولتي كه احتمالاً بر خواسته‌ي مردم تونس شكل خواهد گرفت و برخاسته از جنبش مردمي تونس خواهد بود . لابد دولت ايران هم در اولين فرصت ، پيام تبريكي را به رئيس جمهور جديد تونس خواهد فرستاد و انتصاب او را تبريك خواهد گفت . به قواي نظارتي ، پيشنهاد مي كنم هنگامي كه پيامِ تبريك دولت مستقر را به دولت تونس شنيدند ، اندكي درنگ كنند كه چه شد كه مردم تونس خود به نظارت برخاستند ؟ ناظران به ياد بياورند كه :كشور تونس هم قانون اساسي داشت و از حاكميت قانون مي گفت و رئيس جمهور تونس هم آخرين بار با ۸۹/۶۲ درصد آراء انتخاب شده بود . قواي نظارتي از خود بپرسند كه چرا : رئيس جمهور تونس در آخرين پيام هاي خود به مردم وعده داد آزادی کامل به همه انواع رسانه ها و اینترنت داده شود. وعده داد هیچ سایت اینترنتی در تونس فیلتر نشود و رسانه ها و مطبوعات در این کشور،‌ آزاد و بدون هیچ کنترلی فعالیت کنند. وعده داد که نیروهای امنیتی و انتظامی، دیگر به مردم شلیک نخواهند کرد و دستور داد که قیمت کالاهای اساسی مانند شکر، شیر و نان کاهش یابد . چرا بن علی در روزهاي پايان حكومت ، به مردم وعده داد راه را برای "مشارکت سیاسی همه فعالان در جامعه" باز خواهد کرد تا همگان بتوانند راهپیمایی های مسالمت آمیز را آزادانه برگزار کنند و قول داد که در انتخابات ریاست جمهوری آینده مشارکت نخواهد کرد؟ آيا زود تر از اين ها نبايد « نهادي » او را بازخواست مي كرد ؟ اگر «كم كاري و بي مسئوليتي نهادي هاي نظارتي » نبود آيا بن علي راه به اينجا مي برد و مردم آرامش خانه را گذاشته و سر از خيابان درمي آوردند ؟
مخاطب اصلي – شايد! - متوليان امور و ارباب قدرت اند . به متوليان امر – و به صورت خاص آقاي خامنه اي - پيشنهاد مي كنم همه ي متوهمان عالم را – دست كم ملا حسين شريعتمداري را - فرا بخواند تا به ياري هم آثار «توطئه هاي دشمن » را در لابلاي سبزي هاي خشك شده بر « چرخ دستي آن جوان سبزي فروش» بيابند و اگر موفق نشدند – كه نخواهند شد – لختي تامل كنند و به حرمت ايران و ملت ايران از خود بپرسند « چه شد كه مردم تونس به جاي اعتماد به سازوكارهاي قانوني ، سرانجام يك خيزش طبيعي و يك جنبش مردمي را ترجيح دادند و به هيچ وجه تسليم « قانونِ دولت» نشدند ؟ بر خلاف تعدادي از تحليلگران ، به آقاي خامنه اي ، پيشنهاد مي دهم به جاي آن كه به « راز » شباهت هاي اسمي « بن علي و سيد علي » بيانديشد ، يكبار ! دست كم يكبار ديگرنامه‌ي يكي از فرماندهان ارشد خود را بخواند و پندهاي بازدارنده ي فرخ نگهدار را مرور كند ؛ شايد از قبل آن آرامش بيشتري نصيب او و ملت ايران شد .
مخاطب آخر هم خود "ما" هستيم . گلايه‌اي از فعالان جنبش سبز و سران جنبش اگر هست – كه هست – معطوف به بي خبري ما و فقدان كنش در خصوص جنبش يك ماهه ي مردم تونس است . از خود بپرسيم كه چرا در اين ماه با اين جنبش آزاديخواه و مردمي همراه نبوديم و دست كم نتوانستيم با نوشته اي بيانيه اي با مردم تونس – و ساير جنبش هاي مردمي - همراهي و همدلي كنيم ؟ تبريك پس از پيروزي كه هنر نيست .