اظهارات ضد یهود، در کنفرانس ضد ترور و جهان نامنتظر
مسعود فتحی
یازده دسامبر 2005
نه سخنی که احمدی نژاد بر زبان آورده است، سخن ایران است و نه سیمائی که او از کشور ارائه می دهد، سیمای واقعی آن است. اما متاسفانه اکنون در دنیا احمدی نژاد نماینده آیران محسوب می شود و جامعه بین المللی با توجه به عملکرد و سیاست دولت او در مورد سرنوشت کشور ما تصمیم می گیرد. در چنین اوضاعی بلند شدن صداهائی متفاوت از صدای احمدی نژاد و پشتیبانانش یک ضرورت در حفظ منافع ملی و دفاع حیثیت جمعی همه ایرانیان است.
طی هفته ای که گذشت، کشور ما چند بار در صدر اخبار جهان قرا گرفت. بار اول بخاطر سقوط یک هواپیمای نظامی و کشته شدن صد ها خبرنگار و عکاس روزنامه ها و رسانه های خبری دیگر، بار دوم پس از اظهارات ضداسرائیلی و ضد یهود جدید احمدی نژاد. حادثه اول که مایه تاسف همگان بود و هست، ناشی از قصور و یا هر علت دیگری که باشد، در اساس ریشه در یکی از جنبه های جانبی تحریم اقتصادی دراز مدت کشور ما دارد که از امکان خرید لوازم یدکی و هواپیمای جدید محروم است. اما حادثه دوم که در نوع خود برای دومین بار اتفاق افتاده، اتفاقی و از سر بی تجربگی صورت نگرفته است و می رود که در عمل به یک خطر جدی برای منافع ملی کشور و مناسبات بین المللی آن تبدیل گردد.
سفر زنی دوباره به شورای امنیت، این بار از مکه
هنوز مدت زمان زیادی از محکومیت سخنان قبلی احمدی نژاد در مورد محو اسرائیل از روی نقشه خاورمیانه نگذشته است که دوباره اعضای شورای امنیت سازمان ملل طی بیانیه جدیدی به اتفاق آراء اظهارات جدید رئیس جمهور اسلامی را محکوم نموده اند. آقای احمدی نژاد که برای شرکت در اجلاس سران کشور های اسلامی در شهر مکه به عربستان سفر کرده بود، طی یك گفت وگوى خبرى اعلام کرد که ادعاى كشتار یهودیان در كوره هاى آدم سوزى توسط رژیم نازی را قبول ندارد، و افزود، به فرض كه این ادعا درست باشد، چرا مسلمانان باید تاوان آن را بدهند، اگر اروپایى ها راست مى گویند در خود اروپا مثلاً در آلمان و اتریش چند ایالت خود را به «صهیونیست ها» بدهند تا آنها حکومت خود را در اروپا ایجاد كنند.
اظهارات رئیس جمهور اسلامی، این بار هم موجی از انزجار بین المللی را بر انگیخته است. دبیرکل سازمان ملل این بار نیز این قبیل اظهارات را شدیدا محکوم نموده است. پس از كوفى عنان، دبیر كل سازمان ملل متحد، شوراى امنیت این سازمان نیز این اظهارات را محكوم كرده است. شوراى امنیت باز هم همانند بار گذشته تاكید كرده كه هیچیك از اعضاى این شورا حق ندارد تمامیت و استقلال سیاسى كشور دیگرى را به خطر بیاندازد. دولت های آلمان و اتریش سفرای ایران را به وزارت خارجه احضار نموده اند تا مراتب نگرانی خود از این قبیل اظهارات را اعلام کنند. رییس كمیسیون سیاست خارجى مجلس نمایندگان آلمان تصریح کرده است که : «اروپایىها باید بر سر چندین نكته با جمهورى اسلامى ایران گفتگو كنند. ایران مدتهاست كه باعث نگرانى ما شده است. نخست بدلیل برنامه هستهای اش، دوم به موجب حمایت از تروریسم بینالمللى، سوم به خاطر نقض حقوق بشر در ایران و سرانجام بدلیل موضعش در خاور میانه كه اظهارات خصمانه جدید احمدىنژاد علیه اسرائیل به همین نكته آخر تعلق دارد. اروپایىها همواره تاكید كردهاند كه پیشرفت در مذاكرات اقتصادى بین ایران و اروپا تنها زمانى میسر خواهد شد كه سیاست این كشور در چهار موضوع نگران كننده فوق تغییر یابد.» وی تاکید کرد که « باید به مقامات جمهورى اسلامى تفهیم شود كه اگر مىخواهند براى جوانان اشتغال زایى كرده و سرمایهگذاران خارجى را جذب كند، باید جلوى تندرویهاى رییس جمهورى را بگیرند. » (دويچه وله)
اما مهم تر از همه بازتاب سخنان احمدی نژاد در خود اسرائیل بود. سخنگویان دولت اسرائیل این سخنان را دلیل دیگری بر اهمیت خطر دست یابی دولت ایران بر فن آوری هسته ای دانستند. ژنرال موفاز وزیر دفاع اسرائیل یک بار دیگر اعلام داشت که اسرائیل دست روی دست نخواهد گذاشت. اما از همه این موضع گیری ها مهم تر اظهارنظر رهبر حزب کارگر در مورد نقش و تاثیر سخنان احمدی نژاد در صف بندی های درونی اسرائیل در انتخابات آتی بود. عمیر پرتز، رهبر جدید حزب کارگر در مقایسه ای، با جمع زدن عملیات انتحاری اخیر جهاد اسلامی با سخنان احمدی نژاد، این دو را مسئول كاهش محبوبیت مردمی حزب خود در نظرسنجیها اعلام کرده است. به گزارش روزنامه "الشرق الاوسط" "عمیر پرتز گفته است «انفجار سه شنبه گذشته در نتانیا، اظهارات دو هفته گذشته احمدی نژاد درباره ضرورت نابودی اسراییل و اظهارات هفته جاری وی درباره ابراز تردید در مورد حق موجودیت اسراییل در خاورمیانه و پیشنهاد تشكیل اسراییل در اروپا سبب شده است مساله امنیت اسراییل و دفاع نظامی آن در راس اولویت های مردم در مبارزات انتخاباتی قرار بگیرد.» وی افزود در شرائطی که «ژنرالهای اسراییلی در خصوص مساله امنیت اغراق میكنند و میخواهند موقعیت خود را حفظ كنند و قصد دارند این عقیده را القاء كنند كه آنها به همه ابعاد زندگی اسراییلیها توجه دارند.» از این قبیل سخنان بیشترین بهره را در جلب افکار عمومی در اسرائیل می برند.
در مقابل انزجار عمومی از تردید احمدی نژاد در کشتار میلیون ها یهودی در جنگ جهانی دوم، در خود ایران رهبر جمهوری اسلامی آقای علی خامنه ای، با تائید سخنان احمدی نژاد، «طرح برگزاری همه پرسی در فلسطین اشغالی» را ستوده و افزوده است: «امت اسلامی مسئله بازگشت آوارگان فلسطینی و جلوگیری از تخریب قدس شریف را با حساسیت پیگیری میكند.» آقای خامنه ای بدون اشاره به سخنان احمدی نژاد به بیانات او در کنفرانس اسلامی صحه گذاشته است. احمدی نژاد طی سخنانی در اجلاس سران در مورد به رسمیت شناختن اسرائیل گفته بود: « هيچ راه منطقى و عقلايى براى شناسايى اين حكومت جعلى وجود ندارد. پذيرش يك حكومت غاصب، مأيوس كردن بشريت از دستيابى به صلح و آرامش پايدار و رسميت دادن به ظلم و استكبار و سلطه گرى است» او بدون توجه به واقعیت وجودی دولت اسرائیل و نادیده گرفتن آن، راه حل هم ارائه داده بود: «تنها راه خردمندانه و منطبق بر موازين بين المللى بازگشت آوارگان فلسطينى، برگزارى همه پرسى با مشاركت همه افراد فلسطينى الاصل اعم از مسلمان، مسيحى و يهودى براى تعيين نوع حكومت در تمام سرزمين فلسطين و با پايتختى قدس شريف است.» حمایت خامنه ای از این سخنان ، طبعا تائید سخنان بعدی او نیز هست که ادامه منطقی این استدلال هستند که گویا دولت اسرائیل نه منتخب مردم این کشور بلکه کالای وارداتی و «جعلی» است.
اما از همه دو آتشه تر سایت «بازتاب»، سایت نزدیک به محسن رضائی بود که از قول «یک کارشناس» ناشناس اعلام نمود: «سخنان رئیسجمهور در اجلاس سران كشورهای اسلامی را میتوان سنجیدهترین و بابرنامهترین حركت دیپلماتیك احمدینژاد طی ماههای اخیر ارزیابی كرد. موضعگیری ابتكاری رئیسجمهور باعث شده است تا از یك سو، جهان اسلام به موضعی ابتكاری و غیرخشونتآمیز برای حل مسئله فلسطین دست یابد و از سوی دیگر، كشورهای اروپایی با چالشی دوگانه در این موضوع روبهرو شوند.» (بازتاب- تاکید از ما)
اجلاس ضد تروریسم ، که خود ترور شد
اجلاس سران کشور های اسلامی* که هر سه سال یك بار در یکی ازکشورهای مسلمان برگزار می شود. این بار در عربستان سعودی برگزار شد. اجلاس سران كشورهاى اسلامى با حضور ۴۴ رئیس از كشورهاى اسلامى، ۱۳ وزیر و همچنین ۲۵ ناظر با شرکت روسای اکثر دولت های اسلامی برگزار شد و قرار بود تروریسم در کشور های اسلامی را محکوم کند و راه های جلوگیری از آن را بررسی و تصویب کند. در طول کنفرانس هم، موضوع اصلی مبارزه با تروریسم بود. همین مساله هم تا آخر اجلاس موضوع اصلی باقی ماند و در بیانیه پایانی آن بر آن تاکید شد. سند کاری ده ساله ای هم تدوین گشت و قرار شد که یک مركز بین المللی مبارزه با تروریسم در ریاض پایتخت عربستان سعودی ایجاد گردد. اجلاس سران كشورهای اسلامی، با این روحیه عمومی هم روز پنجشنبه با انتشار بیانیه ای به كار دو روزه خود پایان داد. در این بیانیه نیز ۵۷ كشور اسلامی رسما اعلام كردند که بر سر مبارزه با تروریسم و راه های آن به توافق های مهمی دست یافته اند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «جهان اسلام در بحران قرار گرفته و این بحران به امروز محدود نمی شود، بلكه بازتاب آن بر فردا و آینده انسانیت اثر خواهد گذاشت. ما باید قاطعانه با افكار منحرف كه منشا تروریسم است در هر شكل آن مبارزه كنیم.» بر اساس این بیانیه كشورهای عضو كنفرانس اسلامی متعهد شده اند که با تغییر در قوانین ملی خود هر گونه حمایت، تشویق و تحریک به تروریسم را جرم شناخته و خاطیان را تحت تعقیب قانونی قرار دهند.
اما نتایج کنفرانس کشور های اسلامی، بعد از سخنان احمدی نژاد عملا در سایه قرار گرفته است. به گفته یکی از مقامات سعودی: اظهارات جدید احمدینژاد درباره اسرائیل و اعلام تردید او در کشتار یهودیان نتایج كنفرانس كشورهای اسلامی را كه برای محكومیت تروریسم و تندروی اسلامی تشكیل شده بود، زیر سؤال برد.
نماینده امام زمان؟
رفتار و گفتار احمدی نژاد که در دوران انتخابات ریاست جمهوری هیچ کس شانس چندانی برای او نمی دید، و اکنون بر مسند ریاست نشسته است، به انحاء مختلف تا کنون تفسیر شده است. برخی آبگوشت خوری و خاکی بودن او و نیز وعده بردن پول نفت بر سر سفره فقرا و یا فریاد مبارزه با فساد او را که انگشت اشاره اش همواره متوجه رقیب انتخاباتی اش رفسنجانی بود، عامل موفقیت او دانسته اند، برخی دیگر اعمال نظر محافل خاص، بیت رهبر و حمایت فرماندهان سپاه و بسیج و اطلاعات موازی را عامل تعیین کننده در ریاست جمهوری او دانسته اند، اما او خود در دیداری با آیت الله آملی جلوه دیگری از منشا موفقیتش را علنی ساخته است. وقتی که کسی در پشت تریبون سازمان ملل در زیر سایه امام زمان و حائلی از نور به ایراد خطابه می پردازد و «حرف دل» رهبر را بیان می کند و همه چشم ها و چهره ها مسحور وجود مبارک و «نورانی» ایشان هستند، پشتیبانانی بمراتب مهم تر از سپاه و بسیج و حتی بیت و رهبری در «عالم اعلا» و در نزد «امام غائب» دارد. هر چند آقای مشکینی که خبر «تائید» نمایندگان مجلس هفتم از طرف «امام زمان» را اعلام داشت، از اعلام تنفیذ حکم ریاست جمهوری ایشان از سوی امام زمان غفلت نموده باشد.
پایه اظهارات احمدی نژاد در مورد نظر لطف امام زمان به ایشان هر چه باشد، در سیاست عملی یکی از نتایج آن، تبدیل رئیس جمهوری به مقامی نظرکرده و مقدس و بریدن منشا آن از رای و تبدیل نمودن رئیس دولت به مقامی خارج از دسترس و انتقاد عوام است. یکی دیگر از نتایج آن استفاده ابزاری از اعتقادات مردم برای پیشبرد اهداف معین سیاسی است.
توسل به امام زمان چه با اعتقاد و چه بی اعتقاد به آن، لازمه تهییج و حفظ پایگاه و نیروئی است که نماینده سیاسی خود را در قامت احمدی نژاد جست و جو می کند. نیروئی که ارتش میلیونی آیت الله خمینی در تشکیل حکومت اسلامی بر ویرانه های دیکتاتوری پهلوی بود و جامعه روشنفکری ایران را قبل از آن که نفسی تازه کند، در گردابی بمراتب دامنه دارتر و ویرانگر تر گرفتار ساخت. اکنون این نیرو بعد از بیش از نیم قرن حکومت اسلام احساس می کند که به آرمان اسلامی اش در ایجاد جامعه «امام زمان»، « جامعه بی طبقه توحیدی» خیانت شده است. فساد همه جا را گرفته است. بازگشت به دوران «امام» و احیای دوران انقلاب را سر داده است. همین ها هم چه مسلح و چه غیر مسلح دست به «انقلاب» دوباره زده و احمدی نژاد را رئیس جمهور نموده اند.
آن ها که بعد از انتخابات دوم خرداد ۷۶ همه چیز را برباد رفته می دیدند. به هر اقدامی از قتل دگر اندیشان تا حمله به دانشجویان، بستن روزنامه ها و در بند کردن روزنامه نگاران دست زدند تا چرخ تاریخ را به عقب برگردانند. اینک با پیروزی احمدی نژاد، آن ها قدرت را قبضه کرده اند. در مسیر این پیروزی اما، سیاهکارترین نیروها و تاریک ترین اندیشه ها را پر وبال داده اند. اکنون همان چماقداران و ارواح وحشت دیروز هستند که از سردابه ها سر درآورده اند و در سازمان ملل زیر هاله نور راه می روند. افکار ارتجاعی خود را به زبان رسمی تبدیل کرده اند، سلاح زنگ زده جنگ مذهبی را صیقل می دهند. دم از محو اسرائیل می زنند. حکم انتقال آن به خاک آلمان و اتریش را صادر می کنند و کشتار یهودیان توسط اسرائیل را منکر می شوند.
در این میان آن چه که در حاشیه مانده است، مدیریت کشور، چه در عرصه ملی و چه در اوضاع متحول بین المللی است. با جلوس دولت «امام زمان» اقتصاد کشور دچار رکود شده است. فرار سرمایه ها نجومی شده است. در صحنه بین المللی ایران از عرصه دیپلماسی کلان و اساسا جدی حذف شده است. در مهم ترین مساله کشورمان در بحران هسته ای مناسبات تا سطح کارشناسی تقلیل داده شده است. پای پرونده اتمی تا آستانه شورای امنیت سازمان ملل رسیده است.
جهانی نامنتظر
یکی از مسائلی که علاوه بر سخنان احمدی نژاد، در رابطه با کشور ما، در دستور کار جامعه بین المللی قرار دارد، پرونده هسته ای جمهوری اسلامی است.
همه دنیا می دانند که دولت جمهوری اسلامی از سال ها پیش برنامه اتمی خود را با خرید تجهیزات و مواد و طرح های اتمی از بازار سیاه سازمان داده است. اما اکنون سال ها ست که این نقشه ها برملا شده و هر چند بطور قطره چکانی اما بخش مهمی از پروژه هسته ای جمهوری اسلامی زیر نظارت آژانس بین المللی در آمده است، اما هنوز هم جامعه بین المللی به شفافیت کامل برنامه اتمی دولت جمهوری اسلامی اطمینان ندارد. این واقعیت را رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی به صراحت بر زبان آورده است. او هفته پیش اعلام کرد که بازرسان آژانس در ايران هيچ چيزی نيافته اند که حاکی از تلاش برای ساخت سلاح اتمی باشد. اما آقای البرادعی در عين حال تأکيد کرده است که تا زمانی که جامعه جهانی تصوير روشنی از ماهيت برنامه اتمی ايران دريافت نکند نمی تواند اجازه دهد که اين کشور در خاک خود به غنی سازی اورانيوم و توليد سوخت اتمی بپردازد.
آقای البرادعی در مصاحبه با روزنامه الحیات اضافه کرده است که غنی سازی اورانيوم در ايران به اين معنی خواهد بود که اين کشور چند ماهی بيشتر با ساخت سلاح اتمی فاصله نخواهد داشت. هم چنین او در این مصاحبه گفته است مشکل ايران اين است که نمی توان اطمينان داشت که اين کشور در صورت دستيابی به فن آوری غنی سازی اورانيوم و توليد سوخت اتمی، دست به ساخت سلاح اتمی نخواهد زد، چراکه اين کشور حدود هيجده سال فعاليت اتمی خود را پنهان نگه داشته بود. او در این مصاحبه افزوده است که شخصاً و نه به عنوان رئيس آژانس بين المللی انرژی اتمی اعتقاد دارد که اظهارات رئيس جمهور ايران مبنی بر حذف اسرائيل از صفحه جهان کمکی به جلب اعتماد جامعه بين المللی به ايران نمی کند. و سخنان آقای احمدی نژاد شبيه به زبانی است که در سالهای دهه شصت ميلادی در کشورهای عربی عليه اسرائيل به کار می رفت و اين "برخورد عاطفی" به جنگ اعراب و اسرائيل در سال ۱۹۶۷ ميلادی انجاميد که جهان عرب هنوز گرفتار پيامدهای آن است.
البرادعی در همین مصاحبه در مورد پرونده هسته ای ایران هشدار داده است که: "ما اکنون در نيمه راهيم، هنوز دريچه بازگشت ايران و اروپاييها به مذاکرات باز است و بازرسی آژانس از تأسيسات هسته ای ايران نيز در نيمه راه قرار دارد، اميدوارم در اين شرايط ايران هم بفهمد که نبايد غنی سازی اورانيوم را از حال تعليق خارج سازد تا ما بتوانيم مشکل را حل کنيم، ايران بايد توجه داشته باشد که چنين دريچه ای تا ابد باز نخواهد ماند و صبر جامعه جهانی اندازه ای دارد." ( به نقل از سايت بی بی سی)
در ایران اما همزمان با قیام مجدد احمدی نژاد علیه اسرائیل، رئیس شورای امنیت ملی آقای لاریجانی غنی سازی را «خط قرمز» اعلام می کند و صحبت از ایجاد صنعت اتمی «داخلی» و طرح تاسیس نیروگاه دیگری در «دارخوين» خوزستان می کند. این که آیا کشور ما در «داخل» از امکانات و فن آوری پیچیده ای که برای ساختمان یک نیروگاه اتمی لازنم است برخوردار هست یا نه، جای تردید است، هر چند آقای آقازاده رييس سازمان انرژی اتمی ايران معتقد است: "کسانی که چنين ايرادهايی را وارد می کنند از قابليتهای ايران اطلاع ندارند."
چرا سکوت؟
شاید در ایران بسیاری از نیروها، از جمله اصلاح طلبان حکومتی سابق و متحدان ملی مذهبی آن ها، و یا نیروهای مذهبی دیگر که بازی با ورق امام زمان از طرف دولت جدید را چندان جدی تلقی نکنند، اما به هیچ وجه نمی توانند از زیر بار برخورد با ترهات احمدی نژاد در مورد اسرائیل و بخصوص اظهارات ضد یهود او در مورد انکار کشتار یهودیان توسط هیتلر سکوت اختیار کنند. نه سانسور و نه هیچ مصلحت دیگری توجیه گر این سکوت نیست. جز آن که خود آقایان نیز آلوده به چنین افکار و اندیشه هائی باشند. اظهاراتی از نوع بیانات آقای احمدی نژاد، نه فقط بی حرمتی به میلیون ها انسان بیگناهی است که در کوره های آدم سوزی و سایر کشتار گاه های ماشین آدمکشی هیتلر جان باخته اند، بلکه توهین آشکار به بازماندگان این بزرگ ترین فاجعه تاریخ بشریت است، این قبیل اظهارات در کشورهائی مثل اتریش و آلمان قانونا جرم محسوب می شود و همین روزها به همین دلیل دیوید اروینگ، مورخ دست راستی انگلیسی بعد از یک سخنرانی مشابه آقای احمدی نژاد در وین دستگیر شده است و هم اکنون در زندان بسر می برد و منتظر محاکمه است.
نه سخنی که احمدی نژاد بر زبان آورده است، سخن ایران است و نه سیمائی که او از کشور ارائه می دهد، سیمای واقعی آن است. اما متاسفانه اکنون در دنیا احمدی نژاد نماینده آیران محسوب می شود و جامعه بین المللی با توجه به عملکرد و سیاست دولت او در مورد سرنوشت کشور ما تصمیم می گیرد. در چنین اوضاعی بلند شدن صداهائی متفاوت از صدای احمدی نژاد و پشتیبانانش یک ضرورت در حفظ منافع ملی و دفاع از حیثیت جمعی همه ایرانیان است.
--------------------------------
*اجلاس سران كشورهاى اسلامى با حضور ۴۴ رئیس از كشورهاى اسلامى، ۱۳ وزیر و همچنین ۲۵ مراقب و ناظر به منظور بستن پیمان و میثاق سازمانهاى وابسته به كنفرانس اسلامى و رفع مشكلات مسلمانان برگزار مى شود و هر سه سال یك بار به منظور بیان مسائل مسلمانان با توجه به قوانین اسلامى برگزار مى شود.
دوره اول این اجلاس در رباط پایتخت مغرب در سال ،۱۹۶۹ دوره دوم در شهر لاهور پاكستان در سال ،۱۹۷۴ دوره سوم درمكه مكرمه در سال ،۱۹۸۱ دوره چهارم در كشور مغرب سال ،۱۹۸۴ دوره پنجم در كویت سال ،۱۹۸۷ دوره ششم در داكار پایتخت سنگال سال ،۱۹۹۱ دوره هفتم در كشور مغرب سال ،۱۹۹۴ دوره هشتم در تهران سال ،۱۹۹۷ دوره نهم در قطر سال ۲۰۰۰ و دوره دهم نیز در مالزى سال ۲۰۰۳ برگزار شد. (روزنامه ایران)