از روژه گارودی تا احمدی نژاد


حبيب پرزين

14 دی 1384

در سال 1998 روژه گارودی در يك دادگاه فرانسوی بهجرم «انكار جنايت بر ضد بشريت توسط نازيها» به جريمه نقدی 150 هزار فرانك محكوم شد. گارودی در دفاع از خود به «آزادی عقيده» و «آزادی علم» متوسل شد، و ادعا كرد كه فقط از سياست اسرائيل انتقاد كرده و موضع ضد يهودی نداشته است.

سخنان محمود احمدی نژاد در مورد كورههای آدم سوزی آلمان نازی، با خشم و انزجار اكثر روشنفكران ايران و جهان روبرو شده است. دولت روسيه آن را غير قابل قبول و برخلاف منشور سازمان ملل متحد خواند. اتحاديه اروپا در پاسخ گفت صبر ما در مقابل ايران حدی دارد. مفسر خبری راديوی غرب آلمان(WDR) گفت، كسی كه اين چنين به پسمانده تئوريهای نئو نازی متوسل می شود، جايش در بيمارستان روانی است. شايد احمدی نژاد انتظار داشت رهبران كشورهای عربی به او تبريك بگويند، اما آنها هم فقط سكوت كردند.
نفی كشتار يهوديان توسط نازیها، پديده جديدی نيست. بلافاصله پس از پايان جنگ جهانی دوم عدهای به انكار آن پرداختند. در فرانسه اولين نفر موريس باردش Maurice Bardeche استاد ادبيات بود، كه با نفی نسل كشی نازیها به تئوريسين نئوفاشيسم فرانسه مبدل شد. او مدعی شد كه جنگ جهانی دوم را يهوديان براه انداختهاند، و متفقين صلاحيت محاكمه سران نازی را ندارند. بعد از او پل راسينيير Paul Rassinier از نظريه پردازان اين تئوری است. از دهه 60 روبر فوريسون Robert Faurisson استاد سابق ادبيات معاصر در دانشگاه ليون، به جمع انكار كنندگان كورههای آدم سوزی میپيوندد. تمامی مبلغين مشهور انكار در اروپا و آمريكا يا راست افراطی هستند و يا چپ افراطی. شايد تنها استثناء، روژه گارودی فيلسوف سابق حزب كمونست فرانسه باشد، كه در مجموع شخصيت معتدلی بود. پيوستن او به جمع انكار كنندگان نسل كشی آلمانها، و پیآمدهای آن سرو صدای زيادی براه انداخت.
روژه گارودی تا پايان دهه 60 ميلادی از رهبران و تئوريسينهای حزب كمونيست فرانسه بود. پس از اينكه علنا به اشغال چك اسلواكی، توسط ارتش شوروی، انتقاد كرد، او را از حزب كمونيست فرانسه اخراج كردند. او ابتدا مسيحی پروتستان و بعد كاتوليك شد. پس از شوكهای اوليه نفتی در اروپا، كه كشورهای توليد كننده نفت را در مركز توجه محافل خبری قرار داد، او به عنوان فيلسوف علاقمند به فرهنگ شرق، به ايران آمد. و از ميهمان نوازیهای ويژه رژيم شاه برخوردار شد. و به ابتكار دفتر فرح پهلوی مامور ايجاد بنيادی برای « گفتگوی فرهنگها» شد. و برای اينكار، يعنی گفتگويی كه هرگز صورت نگرفت، 500 هزار فرانك از دولت ايران پول دريافت كرد. او بعد از انقلاب اسلامی، در 1982 مسلمان شد، و به عنوان فيلسوف مسلمان به اكثر كشورهای اسلامی سفر كرد و در همه جا از او پذيرايی شايانی بهعمل آمد. او در سال 1995 كتابی نوشت بهنام «اسطورههای بنيانگذار سياست اسرائيل» و در آن ايده قديمی نئونازیها، در انكار وجود كورههای آدم سوزی در آلمان هيتلری را تكرار كرد. با وجود نامههای اعتراض آميز دهها نويسنده مترقی عرب، اين كتاب در اكثر كشورهای اسلامی ترجمه و منتشر شد. اتحاديه نويسندگان مصری جايزه بزرگ نويسندگان را به او داد.
مطبوعات فرانسوی با نفرت و انزجار به اين كتاب و عمل گارودی برخورد كردند، و انجمنهای زيادی از او شكايت كردند. در سال 1998 روژه گارودی در يك دادگاه فرانسوی بهجرم «انكار جنايت بر ضد بشريت توسط نازيها» به جريمه نقدی 150 هزار فرانك محكوم شد. گارودی در دفاع از خود به «آزادی عقيده» و «آزادی علم» متوسل شد، و ادعا كرد كه فقط از سياست اسرائيل انتقاد كرده و موضع ضد يهودی نداشته است.
در كشورهای عربی و اسلامی گروههای همبستگی با گارودی بوجود آمد. در ايران 160 نماينده مجلس طی نامهای به محاكمه او اعتراض كردند. از بيروت هفت وكيل و از مصر پنج وكيل برای كمك به وكيل مدافع او به فرانسه فرستاده شدند. دادگاه تجديد نظراو را به جرم تبليغ كينه نژادی، علاوه بر جريمه نقدی به 9 ماه زندان قابل خريد و پرداخت 33500 يورو به شاكيان خصوصی،محكوم كرد. گارودی اميدوار بود كه بتواند محكوميت خود را از طريق دادگاه اروپا لغو كند، اما اين دادگاه هم حكم قبلی را تاييد كرد. در حكم دادگاه اروپا آمده بود، گارودی نمی تواند از حمايت كنوانسيون حقوق بشر اروپا در موردی استفاده كند كه اساس ارزشهای اين كنوانسيون را زير پا میگذارد. در زمانی كه مراحل مختلف محاكمه گارودی در جريان بود، او در سفری از قاهره تا تهران، و در مسير آن از بيروت، دمشق، عمان، قطر و سرزمين فلسطين ديدار كرد. او از طرف يك معاون رئيس جمهور، دو وزير، مفتی سوريه و امام جامعه الازهر پذيرفته شد. ماجرای محاكمه گارودی تبليغ خوبی برای او در كشورهای اسلامی بود. او توانست چندين برابر جريمه نقدی از كيسه دولتهای اسلامی و ميليونرهای نفتی عرب، برای خود درآمد كسب كند.
بعد از اين روژه گارودی به اسپانيا رفت و با بودجه دولت عربستان سعودی در آنجا يك مركز اسلامی درست كرد. يكی از بازديد كنندگان اين مركز آيت الله مصباح يزدی است. حجت الاسلام ربانی كه در سفر دور دنيای «استاد» همراه اوست میگويد، .....سپس به شهر كردوبا رفتيم و حضرت آيت الله مصباح يزدی در بنياد عظيم فرهنگی روژه گارودی حضور يافتند. در اين بنياد عظيم آقای گارودی واقعا كار بسيار زيبا و جالب توجهی انجام داده است. در آنجا گوشیهايی گذاشتهاند كه مطالب را به هم زبانهای زنده دنيا ترجمه می كند....از طرف خانم ايشان به ناهار در منزلشان دعوت شديم. در منزل تمام آثار اسلامی از جمله آثار قديمی كشف شده و تكههای آيات قرآن و حديث جمع شده بود. در وسط حياط حوض آبی مانند حوضهای موجود در كشورهای اسلامی بود كه در آن وضو میگرفتند. اين منزل به گونهای درست شده بود كه هر كسی كه وارد آنجا می شد احساس می كرد وارد منزل يك مسلمان اندلسی قديمی شده....
روژه گارودی كه شايد از همان زمان گفتگوی فرهنگها مسير آينده زندگی خود را طراحی كرده بود، اين كتاب را اساسا برای جلب توجه خوانندگان كشورهای اسلامی نوشت. او بهخوبی میدانست كه با نوشتن اين كتاب، از سوی روشنفكران غربی جز دشنام و لعنت چيزی نصيبش نمیشود. او با زرنگی توانست كالای بنجلی را كه در غرب خريداری ندارد، در كشورهای اسلامی با قيمتی گزاف بفروش برساند.
اما احمدی نژاد اين ايده را زمانی مطرح كرد كه ديگر نه تازگی داشت و نه خريدار. يكی از مقامات وزارت خارجه مصر سخنان او را بی اهميت دانست و اضافه كرد كه بيشتر مصرف داخلی دارد. محمد وهبی ديپلمات سابق و عضو شورای وزارت امور خارجه مصر گفت سكوت در مورد اين سخنرانی كار درستی نبود، اينكار به روند صلح در خاورميانه صدمه میزند. چند كشور عربی سالها است كه با اسرائيل روابط ديپلماتيك دارند، گذشته از اين، سران كشورهای عربی در سال2002 در بيروت، همگی با انتشار يك قطعنامه تعهد كردند كه اگر اسرائيل مناطق اشغالی را پس بدهد، و كشور فلسطين كه پايتخت آن در ساحل شرقی اورشليم است، تشكيل بشود، آنها بطور جمعی با اين كشور روابط سياسی بر قرار خواهند كرد. با اين ترتيب، پذيرش حق موجوديت كشور اسرائيل عملی انجام شده است.
در ايران آيت الله مكارم شيرازی از «دانشمندان اسلامی و غربی» خواست تا با تشكيل كميتهای به برسی ابعاد واقعه يهودی سوزی نازیها بپردازند. بعيد نيست در آينده نزديك شاهد نشست رسمی نئو نازیها با مقامات جمهوری اسلامی ايران باشيم.