مرگ شارون و افق های تیره در خاورمیانه



6.1.2006

پایان گرفتن نقش تعیین کننده شارون درصحنه سیاست اسراییل و منطقه خاورمیانه در شرایطی است که عصر تازه ای از مناسبات خصمانه و جنگ سرد میان جمهوری اسلامی و این کشور آغاز شده است.

آریل شارون دراین جدال سخت با مرگ ممکن است بار دیگر به عرصه زندگی باز گردد ولی به یقین به صحنه قدرت باز نخواهد گشت. مردی که خواست اصلی اش تحکیم دولت و تضمین امنیت همیشگی برای جامعه اسراییل بود اکنون جامعه اسراییل را با یک خلاء سیاسی هولناک رودر رو ساخته است. نام و نفش شارون با نام اسراییل گره خورده است. او خود میخواست مردی باشد در ردیف بن گوریون، ناپلئونی برای اسراییل. شارون سیاست مداری است با ایمانی ناسیونالیستی در مرکز بحرانی ترین نقطه جهان ما, در میدان حادترین کشمکش های ارزشی، مذهبی و ناسیونالیستی با ابعادی جهانی به همین علت در حالیکه دربخشی از جهان عده ای برای شفای او دست دعا به آسمان بلند کرده اند و سیاست مدارانی همچون بوش با لقب مرد شجاع و مرد صلح او را می ستایند در بخشی دیگر درآرزوی مرگ " یک جنایت کار" شیرینی پخش می کنند. برای این بخش جهان ما که شارون را از نزدیک می شناختند و تاثیر عملکرد سیاست های او را تجربه کرده بودند. شارون فرمانده نظامی بود که در سال 1953 روستای فبیه را به آتش کشید و دهها نفر از ساکنان آن را به هلاکت رساند. او همان سرتیپ سرسختی بود که در جنگ شش روزه کرانه غربی، نوار غزه و شرق بیت المقدس را به اشغال درآورد. شارون کسی بود که در سال 1982 حمله به کشور لبنان را طراحی کرد و درهمین عملیان فاجعه بار بود که کشتار دسته جمعی صدها فلسطینی در صبرا و شتیلا بوقوع پیوست. در دوران وزارت شارون بود که بزرگ ترین برنامه شهرک سازی برای یهودیان صورت گرفت. و در دوران جدید نام شارون با اقداماتی چون برهم زدن برنامه صلح، " نقشه راه "، تحریک انتفاضه، و دیوار کشی بدور مناطق مسکونی فلسطینیان گره خورده است.
با این حال به علت شکست سیاست های اولیه شارون برای درهم کوبیدن مقاومت مردم فلسطین و تاثیرات منفی برهم زدن طرح صلح " نقشه راه " در سطح جهانی که به انزوای دولت اسراییل حتی میان متحدین نزدیک آن منتهی شد و ایجاد شکافی ژرف در جامعه اسراییل و ناتوانی دولت شارون برای تضمین امنیت شهروندان خود، شارون را در راهی که پیش گرفت بود به تردید انداخت و او را مجبور کرد که راهی میانه روانه نسبت به فلسطینیان در پیش گیرد. او همچنین با فاصله گرفتن از حزب لیکود و تاسیس حزب جدید" پیشرو" در فکر پر کردن این شکاف و باز سازی وحدت درون جامعه اسراییل افتاد. به علت همین عقب نشینی ها بود که رهبری دولت فلسطین در سیمای شارون امکان بازگشت نیرومند تر به طرح صلح " نقشه راه" را می دید. ناخوشنودی امروز رهبری دولت فلسطینی از احتمال مرگ شارون و حذف او از صحنه سیاسی اسراییل در همین نکته نهفته است. اینان فقدان شارون را خطری برای بازگشت راست افراطی دراسراییل، تکرار سیاست های خشونت طلبانه ای که شارون آزمود و گشوده شدن چشم اندازهای تیره تری درراه صلح ارزیابی می کنند.
پایان گرفتن نقش تعیین کننده شارون درصحنه سیاست اسراییل و منطقه خاورمیانه در شرایطی است که عصر تازه ای از مناسبات خصمانه و جنگ سرد میان جمهوری اسلامی و این کشور آغاز شده است. شارون آشکارا در برابر تعرضات بی سابقه جمهوری اسلامی به موجودیت این کشور و تحریک مسلمانان علیه حاکمیت" صهیونیست "ها جانب هشیاری و احتیاط را از دست نداد و هماهنگ با سیاست امریکا زمان پاسخ گویی و درگیری را به آینده ای واگذاشت که پیروزی قطعی تضمین شده باشد و ریسک سیاسی به حداقل رسیده باشد. جامعه اسراییل و جامعه بین المللی باید برای سرجای نشانده جمهوری اسلامی آمادگی پیدا کند. اما آیا این محاسبات در دوران بعد از شارون هم ادامه خواهد یافت و راست گرایان اسراییل همان صبرو حوصله را خواهند داشت. جمهوری اسلامی اما بی تردید برحملات خود خواهد افزود و از این فرصت برای بحرانی تر کردن رابطه بهره برداری خواهد کرد. اشتباه اساسی جناح حاکم ایران آن است که روی بحران سیاسی جامعه اسراییل و موضع ضعف موقتی آمریکا زیادی حساب باز کرده است و دارد با آتش بازی می کند. اگر چه جنبه بهره برداری داخلی این بحران سازی ها بیشتر است و غرب هم از این نکته بی خبر نیست ولی تا آنجا که به ساخت سلاحهای هسته ای و تحریکات ضد اسراییلی مربوط می شود آمریکا و غرب در مجموع بی تفاوت نخواهند ماند. بحران سیاسی درون جامعه اسراییل درست یکی از ان عواملی است که ممکن است تاریخ این درگیری با ایران را جلو بی اندازد. راست درون اسراییل درست مانند راست حاکم ایران حل مسایل خود را دریک چنین چالشی جستجو می کنند.
مرتضی. م