انتخابات مجلس خبرگان


حبيب پرزين

21 دی 1384

تئوریها و سخنرانیهای مصباح يزدی در همين چارچوب يعنی در مقابله با گفتمان اصلاح طلبی، برای خامنهای ارزشمند بود. نفی جمهوريت نظام از همان موقع توسط مصباح و هواداران او تبليغ میشد. اما در مقابل اصلاح طلبانی كه خواهان سلب اختيارات فراقانونی رهبر، محدود كردن زمان رهبری و يا پاسخگو كردن او بودند، سخنان مصباح يزدی كه میگفت همه قدرت بايد در دست ولی فقيه باشد، كمك بزرگی برای خامنهای بود و در مقابل تهاجم اصلاح طلبان نوعی تعادل بوجود میآورد.

شروع زودرس بحث انتخابات مجلس خبرگان كه زمان برگذاری آن بايد شهريور سال آينده باشد، نتيجه حساسيتی است كه شرايط كنونی ايران بعد از انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری و يكدست شدن حكومت و تمركز آن در دست جناح راست افراطی، بوجود آورده است.

سه جريان سياسی برای تسلط بر مجلس خبرگان با يكديگر مبارزه میكنند. جريان اول، طيف اصلاح طلبان است كه از جبهه مشاركت اسلامی شروع میشود و تا حزب كارگزاران سازندگی ادامه میيابد، روحانيونی كه به اين طيف تعلق دارند، در مجمع روحانيون مبارز و مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم عضو هستند. جريان دوم جريان راست سنتی است، كه در جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم متشكل شدهاند. و جريان سوم راست افراطی بهرهبری آيت الله مصباح يزدی است كه با آماده سازی شاگردان خود، در كار تدارك فتح مجلس خبرگان، يعنی آخرين سنگر قدرت در جمهوری اسلامی است.

اصلاح طلبان هميشه با مسئله عبور از سد نظارت استصوابی مواجه بودهاند و بدون تغيير قانون انتخابات مجلس خبرگان، شانس زيادی برای ورود به آن ندارند. آنها به دور باطلی كه در انتخابات مجلس خبرگان وجود دارد، يعنی انتخاب شورای نگهبان از طرف رهبر، و متقابلا دستچين كردن روحانيون وفادار به او از سوی شورای نگهبان، اشاره میكنند. گذشته از اين شرايط تحقيرآميز امتحان كانديداها از سوی شورای نگهبان مانع از اين میشود كه بسياری از روحانيون برای انتخابات داوطلب بشوند. برای اصلاح طلبان اين انتخابات صرفا فرصتی برای بحث و ارائه نظرات خودشان است. در همين چارچوب مهدی كروبی در نامهای سرگشاده به علی مشكينی رئيس مجلس خبرگان از او خواست درهای اين مجلس را برروی نخبگان غير روحانی بگشايد. و يا اعظم طالاقانی به وجود نمايندگان زن در اولين دوره خبرگان اشاره می كند. روشن است وقتی درهای اين مجلس برروی بخش قابل توجهی از روحانيون منتقد بسته است، خواست باز كردن آن برای غير روحانيون و يا زنان فقط كاربرد تبليغاتی دارد.

جريان دوم، يعنی راست سنتی نسبت به دو گروه ديگر دارای تحرك كمتری است. اكثريت نمايندگان كنونی مجلس خبرگان به اين گروه تعلق دارند. آنها ريش سفيدان جمهوری اسلامی هستند كه در دوره نمايندگی خود جز مداحی رهبر كار ديگری انجام ندادهاند و متقابلا با تائيد او از طرف شورای نگهبان دستچين شدهاند. اينها نگرانی زيادی برای انتخابات آتی ندارند، زيرا انتخاب مجدد خود را قطعی میدانند. طبق قوانين موجود، اين گروه حتی میتواند زمان انتخابات بعدی را هم خودش انتخاب كند، و هرچقدر بخواهد آنرا به عقب بياندازد.

جريان سوم، راست افراطی به رهبری مصباح يزدی، اصلاح طلبان را رقيب خود نمیداند، زيرا مطمئن است كه آنها اينبار هم نمیتوانند از سد شورای نگهبان بگذرند. حريف اصلی آنها راستهای سنتی هستند كه جناحی از اصولگرايان را تشكيل میدهند. جريانی كه اصولگرا ناميده میشود از اتحاد راستهای سنتی و افراطی برای مقابله با اصلاح طلبان بوجود آمد. اما اين جريان در تدارك انتخابات رياست جمهوری نتوانست يكپارچگی خود را حفظ كند. اختلاف ميان اصولگرايان با ناتوانی آنها در انتخاب كانديدای واحد، برای رياست جمهوری، خود را نشان داد، اين اختلاف در مخالفت با وزرای نفت پيشنهاد شده از سوی احمدی نژاد، شديدتر شد، و اكنون با حمله غير مستقيم مصباح يزدی به راستهای سنتی ابعاد جديدی بهخود گرفته است. مصباح يزدی چندی پيش در همايشی كه از طرف «موسسه پژوهشی امام خمينی» برگزار شد، در مورد انتخابات مجلس خبرگان گفت، «نبايد به ريش نگاه كرد يا به سپيدی مو، بلكه بايد ديد چه كسی بنده خدا است، بايد مواظب باشيم اول خودمان را گول نزنيم، و بعد گول ديگران را هم نخوريم. فكر نكنيد با روی كار آمدن رئيس جمهور مكتبی همه چيز تمام است، سرچشمههای قدرت در دست ديگران است، و درحال مقدمه چينی و مهره چينی هستند تا از آن استفاده كنند.»

مقصود مصباح يزدی از كسانیكه سرچشمههای قدرت را در دست دارند، احتمالا اشاره به رفسنجانی و اطرافيان خامنهای است، كه از طريق حمايت او توانستهاند بر اهرمهای اقتصادی و سياسی دست يابند. اينها همان كسانيكه هستند كه احمدی نژاد آنان را مفسدان اقتصادی مینامد و علی رغم تهديدهای مكرر به افشای اسامی و ليست ثروت آنان، نتوانسته كاری عليه ايشان انجام دهد. نتيجه منطقی حرفهای مصباح يزدی اين است كه آنها برای بهزير كشيدن اين افراد بايد كنترل مجلس خبرگان را هم در دست بگيرند. اين گفته بهمعنی اعلام جنگ به جريان راست سنتی است.

راست افراطی با حمايت خود خامنهای توانست از نردبان قدرت بالا برود. زمانیكه اصلاح طلبان با شكست دادن جناح راست توانستند در انتخابات رياست جمهوری، شوراهای شهر و مجلس شورا كنترل اين سه ارگان انتخابی را در دست بگيرند، تنها راست افراطی بود كه آن موقع به صورت گروههای پراكنده در سپاه و قوه قضاييه، و يا گروههای شبه نظامی (لباس شخصی)، توانست با بحران آفرينیهای پی در پی، در مقابل اصلاح طلبان بايستد. تئوریها و سخنرانیهای مصباح يزدی در همين چارچوب يعنی در مقابله با گفتمان اصلاح طلبی، برای خامنهای ارزشمند بود. نفی جمهوريت نظام از همان موقع توسط مصباح و هواداران او تبليغ میشد. اما در مقابل اصلاح طلبانی كه خواهان سلب اختيارات فراقانونی رهبر، محدود كردن زمان رهبری و يا پاسخگو كردن او بودند، سخنان مصباح يزدی كه میگفت همه قدرت بايد در دست ولی فقيه باشد، كمك بزرگی برای خامنهای بود و در مقابل تهاجم اصلاح طلبان نوعی تعادل بوجود میآورد. مصباح يزدی سراسر دوران رياست جمهوری خاتمی سخنران اصلی قبل از نمازهای جمعه بود. او تقريبا در تمام مراكز مهم سپاه سخنرانی كرد، و به تبليغ همين عقايد پرداخت. اگر خامنهای مخالف حرفهای او بود، او نمیتوانست در اين مدت طولانی چنين تريبونهای مهمی را دراختيار داشته باشد. وحشت خامنهای از اصلاح طلبان، بيشتر از راست افراطی يا تحجر است. اصلاح طلبی با ترويج گفتمان ليبراليسم و دمكراسی پايههای رژيم را متزلزل میكند، اما متحجرين در جهت تقويت آن عمل میكنند.

مصباح يزدی نمی تواند رقيبی برای خامنهای باشد. او نقطه ضعف بزرگی دارد كه در نهايت مانع تحقق روياهایش خواهد شد. او نه تنها در جرگه شاگردان و ياران وفادار خمينی نبوده، بلكه در مواردی با برنامههای سياسی او مخالفت هم كرده است. او در جمع ريش سفيدان حكومتی غير خودی بهحساب میآيد. بهمين دليل هروقت بخواهد پا را از گليم خود فراتر بگذارد، آنها با پيش كشيدن سوابقش، او را به عقب نشينی وادار خواهند كرد.