اطلاع رسانی و آگاه سازی پيرامون پروژه هسته ای


بهروز خليق
Behruz_k@hotmail.com

February 17, 2006

مسدود شدن مجاری توليد اطلاعات بطور کلی و بطور مشخص اعمال سانسور شديد پيرامون پروژه هسته ای زمانی صورت ميگيرد که کشور ما با رويدادهای سرنوشت سازی روبرو است. رويدادهائی که ميتواند برای مردم و کشور ما فاجعه آفرين باشد. در رسانه های جهان بيشترين خبر در مورد ايران و پروژه هسته ای جمهوری اسلامی توليد ميشود و در اختيار افکار عمومی قرار ميگيرد. رسانه ها، افکار عمومی جهان را در جهت پذيرش "خطر ايران" سوق ميدهند، اما جمهوری اسلامی مردم کشور ما را در بی خبری نگهميدارد.

سايت "روز" بنقل از خبرنگار خود در تهران نوشته است که دستورالعمل جديدی از جانب دبيرخانه شورای امنيت ملی به مطبوعات ابلاغ شده است که ارائه گزارش پرونده ايران به شورای امنيت را شکست سياستهای جمهوری اسلامی قلمداد نکنند و از درج مطالب انتقادی پيرامون سياستهای هسته ای خودداری ورزند. به نوشته همين سايت بعد از دستورالعمل مزبور، اغلب سردبيران از قبول هرگونه مطلبی از نويسندگان و کارشناسان در خصوص سياستهای هسته ای خودداری ميکنند.

با نگاهی به روزنامه های کشور ميتوان بدون اطلاع از وجود چنين دستورالعملی، دريافت که پيرامون سياست های هسته ای کشور سانسور شديد اعمال ميشود و تنها سخنان حکومتی ها در رسانه ها بازتاب می يابد. در حال حاضر راديو و تلويزيون و اکثر روزنامه ها و خبرگزاريها در دست جناح حاکم قرار دارند و تعداد انگشت شماری از روزنامه های غيرحکومتی، آنچنان به خودسانسوری روی آورده اند که در آنها حتی ديدگاههای نيروهای پيرامون جمهوری اسلامی هم بازتاب نمی يابد.

بعد از بستن روزنامه ها، سايتها و وبلاگها تاحدودی جايگزين آنها شده بودند و امر اطلاع رسانی را پيش ميبردند. اما جمهوری اسلامی با يورش به وبلاگ نويسها و دستگيری عده ای از آنها و با گسترش فيلترينگ موفق شد که از دامنه تاثيرات آنها بکاهد و امکان دسترسی به سايتها را به حداقل برساند.

در حالی که رسانه های منتقد تعطيل و محدود شده اند، صدا و سيما فعالتر از گذشته در خدمت پيشبرد سياستهای هسته ای رژيم در آمده و با تبليغات گسترده و يکجانبه ميخواهد دستيابی به تکنولوژی هسته ای را به مسئله ملی تبديل کند. بگفته احمد شيرزاد: " تبليغات صدا و سيما درباره دستاوردهای باصطلاح تحقيقاتی ايران در فيزيك هسته ای شدت گرفته و وضعيت چندش آوری پيدا كرده است". دستگاههای تبليغاتی رژيم آنچنان ابعادی به مسئله هسته ای بخشيده اند که گويا حل صدها مشکل جامعه ما و تامين مطالبات مردم در گرو تجهيز ايران به تکنولوژی هسته ای است.

از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد و قرار گرفتن صفارهرندی در راس وزارت ارشاد و لاريجانی در راس شورای امنيت ملی کشور، رسانه ها تحت فشار شديد قرار گرفته اند. دستورالعملهای لاريجانی و تذکرات صفارهرندی به رسانه ها و احضار روزنامه نگاران توسط وزارت اطلاعات، موجب شده است که وضعيت به سالهای 60 و اوايل 70 برگردد و رسانه ها به ابزار تبليغی حکومتيان تبديل شوند. بگفته محمود شمس الواعظين تمام مجاری توليد اطلاعات بسته شده است. او ميگويد: "بعد از روی کار آمدن دولت جديد اوضاع از قبل بسيار بدتر شده ست. در حال حاضر تمام مجاری توليد اطلاعات بسته و دولت بطور رسمی مشغول سانسور است و اين سانسور تنها مختص يک بخش خاص نمی باشد بلکه در همه زمينه ها وجود دارد. يعنی تمام منظومه فرآورده های توليد فکر در ايران به چنين وضع اسفباری دچار شده اند".

مسدود شدن مجاری توليد اطلاعات بطور کلی و بطور مشخص اعمال سانسور شديد پيرامون پروژه هسته ای زمانی صورت ميگيرد که کشور ما با رويدادهای سرنوشت سازی روبرو است. رويدادهائی که ميتواند برای مردم و کشور ما فاجعه آفرين باشد. در رسانه های جهان بيشترين خبر در مورد ايران و پروژه هسته ای جمهوری اسلامی توليد ميشود و در اختيار افکار عمومی قرار ميگيرد. رسانه ها، افکار عمومی جهان را در جهت پذيرش "خطر ايران" سوق ميدهند، اما جمهوری اسلامی مردم کشور ما را در بی خبری نگهميدارد.

از جانب ديگر در اکثر ملاقاتی که بين سران کشورها در سطح جهان صورت ميگيرد، پروژه هسته ای جمهوری اسلامی در کانون مذاکرات قرار دارد و تحرک زيادی در اين زمينه ديده ميشود. تحرک ديپلماتيک زمينه را برای هماهنگی بين کشورها و اتخاد سياست يکسان در رابطه با جمهوری اسلامی فراهم ميسازد. مدتها است که اجماع جهانی عليه ايران شکل گرفته است. اگر جمهوری اسلامی از برنامه هايش عقب ننشيند و پروسه غنی سازی را متوقف نکند و يا با روسيه برسر انتقال غنی سازی اورانيوم به آن کشور به توافق نرسد، شورای امنيـت سازمان ملل متحد عليه ايران تصميم خواهد گرفت.

با اين وجود جمهوری اسلامی آنچه در سطح جهان ميگذرد، به مردم ما اطلاع نميدهد. آنچه در رسانه های حکومتی منعکس ميشود، اخبار حمله به سفارتخانه های کشورهای اروپائی و آتش زدن پرچم آنها است و به آنچه در رسانه پرداخته نميشود، همانا فاجعه ای است که در مقابل مردم ما قرار دارد. بهمين خاطر مردم هنوز خطر را احساس نميکنند و عکس العمل نشان نميدهند.

سران حکومت عامدانه حمله نظامی را منتفی و تحريم اقتصادی را کم اثر جلوه ميدهند. وزير اطلاعات در پاسخ نوشته مجله اشپيگل که حمله موشکی آمريکا به ايران را در آينده حتمی دانسته است، ميگويد اين امر غيرممکن دانست، چرا که "مسئولان آمريکائی عاقلتر از اينند". سران حکومت و ارگانهای تبليغاتی آن در جريان حمله نظامی امريکا به عراق همين برخورد را داشتند. صدا و سيما در حالی که نيروهای نظامی امريکا در يک قدمی فتح بغداد بودند، بنقل از سعيد الصحاف عراقي از افسانه بودن تسخير بغداد صحبت ميکرد.

کشور ما روزهای سختی را در پيش دارد. از تحريم اقتصادی تا حملات نظامی. اخبار رسيده از ايران نشان ميدهد که رژيم برای تحريم و جنگ آماده ميشود. مانورهای نظامی، جابجائی نيروهای سپاه و تحرکاتی که در مراکز هسته ای صورت ميگيرد، گويای آن است که جمهوری اسلامی نه تنها شق حمله نظامی را منتفی نميداند، بلکه برای مقابله با آن برنامه ريزی ميکند و بتدريج آرايش جنگی بخود ميگيرد. ولی رژيم اجازه نميدهد که مردم کشور ما پيرامون حادترين و جدی ترين مسئله کشور اظهار نظر کنند و از سران حکومت بپرسند که چرا کشور ما را بسوی انزوا کشانده است؟ چرا بخواست جامعه بين الملل مبنی بر توقف پروسه غنی سازی پاسخ مثبت نميدهد؟ چرا کشور را بسوی تحريم اقتصادی و جنگ سوق ميدهد؟
بايد کوشيد بهر شکلی از سد سانسور رژيم عبور کرد و مردم را در جريان سياستها و رويدادهائی که کشور ما را به ناکجا آباد پيش میبرد، قرار داد. امروز اطلاع رسانی و آگاه سازی وظيفه مبرم و پراهميتی است که در مقابل ما قرار دارد.