مقابله با خطراتی که کشور را تهديد ميکند
مقابله و اعمال فشار به مسولان رژيم نياز به ارايه سياست بديل و تبليغ و پيگيری در اجرای آن دارد. در شرايط کنونی نيروهای اپوزيسيون قادرند چنين سياست الترناتيوی را که پايه های آن همان موارد ذکر شده است ارايه دهند. بايد کوشيد از طریق اطلاعيه ها، سمينارها؛ سخنرانی ها؛ مصاحبه ها و ... اين همسويی سياسی را عرضه کرده و برای پيشبرد آن اعمال فشار کرد.
www.fatapour.de
پس از پايان يافتن مهلت سازمان ملل و عدم رعايت مصوبه شورای امنيت توسط جمهوری اسلامی، بحران اتمی ايران به مرحله نوينی گام نهاد. هر چند اعضا دايمی شورای امنيت در چگونگی برخورد با ايران و گامهای بعدی بتوافق نرسيدند ولی همه شواهد حاکی از آنست در صورتی که مسيولين جمهوری اسلامی سياست کنونی خود را ادامه دهند و از پذيرش پيشنهاد جديد اروپا امتناع کنند؛ آمريکا و کشورهای اروپا همگام با روسيه و چين و يا بدون آنان اعمال فشار عليه ايران را افزايش خواهند داد.
هر چند تنش در روابط ايران با اروپا و آمريکا در رابطه با برنامه اتمی ايران بحالت بحرانی رسيد و اين بحران ريشه در اختلافات عميقتر اين کشورها دارد ولی امروز خود بحران اتمی و چگونه حل اين بحران بمساله مرکزی سياست ايران تبديل گرديده است
آمريکا و اروپا حاکميت بنيادگرايی که به تعادل نيروی کنونی در جهان بی اعتنا بوده و قراردادهای بين المللی را که طبيعتا از اين توازن نيرو تاثير ميگيرد نمی پذيرد، برعليه منافع خود دانسته و همواره کوشيده اند که با بکار گيری تاکتيک های مختلف يا چنين رژيمی را حذف نمايند و يا آنرا وادار کنند که حداقلی از الزامات اين تعادل نيرو را بپذيرد. در مخالفت با سياست خارجی حمهوری اسلامی آمريکاييها و اروپاييها همواره هم نظر بوده اند ولی در چگونگی مواجه شدن با آن روشهای متفاوتی را پيش برده اند.
مسيولان رژيم سياست خود را برمبنای ارزيابی معينی از تعادل نيرو و امکانات اروپا و آمريکا در منطقه پايه گذاری کرده اند. آنها تصور ميکنند که امکاناتی در اختيار دارند که براساس آن قادرند در برابر فشارآمريکا و کشورهای اروپايی مقاومت کرده و آنان را به عقب نشينی وادارند. مهمترين امکانات و امتيازاتی که مسيولان رژيم اين سياست خود را بر پايه آنها تنظيم کرده اند عبارتند از:
- دشواريهايی که آمريکا يیها در عراق با آن مواجه اند و در نتيجه گزينه نظامی مجدد عليه يک کشور ديگر را برای آنان دشوار ميسازد
- حمايت افکار عمومی کشورهای اسلامی از سياست های مسيولان رژيم اسلامی که رهبران کشورهای غربی را به محاسبه دشواريهایی که مسيولان رژيم اسلامی ميتوانند برای آنان در صورت اعمال فشار شديد بخصوص گزينه نظامی در اين کشورها پديد آورند وادار ميسازد
- تضاد منافع روسيه و چين با آمريکا و اروپا در خاورميانه. روسها که در گذَشته در اين منطقه نفوذ داشته و رقيب آمريکاييها بودند امروز اکثر پايگاههای خود را از دست داده اند ولی اميدوارند باتکا نفوذ گذشته و در نتيجه امکاناتی که در برخی از اين کشورها برای خويش ساخته اند بتوانند مجددا در اين منطقه بعنوان يک نيروی مطرح نقش ايفا کنند.
- افزايش قيمت نفت و امکانات ارزی که ايران از اين طريق بدست آورده و برای ايران امکانات وسيعتری برای مانور در صورت فشارهای اقتصادی غرب پديد آورده و همچنين تواناييهای رژيم را برای بکارگيری اين امکانات در جهت تخفيف نارضايتی ها افزايش داده.
اين امتيازات هرچند واقعی است ولی همه قراين نشان ميدهد که کشورهای غربی حاضر نيستند به شرايطی که رژيم ايران بتواند با اتکا به تهديد توليد بمب اتم و يا از طريق عقب نشاندن کشورهای غربی به حيات خود با همين سياست های کنونی خود در منطقه و عليه غرب و آمريکا ادامه دهد. ارزيابی مسيولين جمهوری اسلامی از امکاناتشان خطاست و اين خطا ميتواند کشور ما را با فاجعه مواجه سازد. کشورهای غربی از امکانات متعدد سياسی، اقتصادی و نظامی برای به عقب نشاندن ايران برخورداند. وزن کشورهایی چون چين و روسيه د رمعادلات بين المللی غير قابل قياس با آمريکا و اروپاست.
در درون رژيم نيروهای تندرو تا بامروز موفق گرديده اند باتکا حمايت قاطع خامنه ای با محاسبه امتيازات ذکر شده به سياست سرسختانه خود ادامه داده و اين خطر که آخرين پيشنهادات اروپاييها نيز از طرف ايران رد شود واقعی است.
اين سياست کشور ما را بسوی فاجعه سوق خواهد داد. چنين سياستی در صورت تداوم کشور ما را با تحريم های اقتصادی که ميتواند نتايج آن بر اقتصاد کشور ما ويران کننده باشد و حتی اقدامات نظامی مواجه سازد. کشورهای غربی حاضر نخواهند بود ايرانی که آمادگی دست يابی به سلاح اتمی دارد را بپذيرند و قدرت آنرا دارند که در صورت لازم به وسايل مختلف ايران را تحت فشار قرار دهند.
بخش بزرگی از نيروهای درون و پيرامون حاکميت به سياست های جاری کشور انتقاد دارند ولی آنان هم بدليل ملاحظات امنيتی و هم بدليل مشکلات سياسی فکری قادر نگرديده اند که يک سياست آلترناتيو روشن ارايه داده و خود را در جامعه بعنوان نيرويی که در اساس با سياست های حاکم کنونی مخالفند معرفی نمايند.
به جز بحش هايی از نيروی اپوزيسيون که حمله نظامی به ايران و سرنگونی رژيم به هر قيمتی را توصيه و از آن جانبداری ميکنند و ميکوشند در موضع آلترناتيو مورد پذيرش غرب بالاخص آمريکا در چنين شرايطی قرار گيرند بخش عمده نيروهای اپوزيسيون رژيم در داخل و خارج از کشور در برخورد با بحران حاکم برکشور همسويی دارند. مهمترين سمت گيری های مشترک اين نيروها چنين است:
- مخالفت و نگرانی از حمله نظامی و تحريم اقتصادی ايران. گزينه هایی که کشور ما را بسوی فاجعه سوق خواهد داد.
- معرفی مسيولين جمهوری اسلامی و بالاخص خامنه ای بعنوان مسيول اصلی خطراتی که کشور را تهديد ميکند
- مخالفت با پروژه های اتمی مسيولين رژيم و تاکيد بر ضرورت توقف غنی سازی اورانيوم و يافتن راه حل هايی که بتواند اعتماد جامعه بين المللی را کسب کرده و موقعيت بحرانی کنونی را خاتمه دهد
- ضرورت تغييرات بنيادين در سياست خارجی کشور و اتخاذ سياستی مبتنی بر همکاری با جامعه بين الملل
- تاکيد بر اعمال فشار جامعه بين الملل در رابطه با نقض حقوق بشر درايران
در طی سالهای گذشته کمتر پيش امده که در رابطه با يک مساله اساسی و تعيين کنند در صحنه سياسی کشور چنين همسويي مابين نيروهای اپوزيسيون بوجود امده باشد.
هر چند نيروهای اپوزيسيون در رابطه با سياست امريکا و اروپا در گذشته و حال، در رابطه با نحوه برخورد با منتقدين سياست حاکم در پيرامون و درون رژيم؛ و در رابطه با نياز و اقتصادی بودن انرژی اتمی در ايران و ... تفاوت نظرهايی دارند که در يک شرايط قطبی شده ميتواند به سياست های کاملا متفاوتی بيانجامد ولی اين تمايزات مانع از همسويی در برخورد با شرايط کنونی نيست.
مقابله و اعمال فشار به مسولان رژيم نياز به ارايه سياست بديل و تبليغ و پيگيری در اجرای آن دارد. در شرايط کنونی نيروهای اپوزيسيون قادرند چنين سياست الترناتيوی را که پايه های آن همان موارد ذکر شده است ارايه دهند. بايد کوشيد از طریق اطلاعيه ها، سمينارها؛ سخنرانی ها؛ مصاحبه ها و ... اين همسويی سياسی را عرضه کرده و برای پيشبرد آن اعمال فشار کرد.