بازی با حقیقت


مرتضا ملک محمدی

October 3rd, 2006

منافع و امنیت ملی ایران امروز نه در رودر رویی با آمریکا یا اسراییل، بلکه در گرو تشنج زدایی در خاورمیانه است؛ یعنی به رسمیت شناختن دولت اسراییل؛ حمایت ازتشکیل دولت مستقل فلسطینی؛ عادی سازی رابطه دیپلوماتیک و اقتصادی با آمریکا و تشکیل یک بلوک ضد تروریسم در منطقه.

انتشار نامه خمینی توسط رفسنجانی همچون آب درخوابگه مورچگان؛ افراطیون جمهوری اسلامی را چنان سردرگم و سراسیمه کرده که تاثیر سخن و استدلالشان بیش از محتوای نامه مذکور افشا کننده آنهاست. مخالفین رفسنجانی عمل او را ظاهرا به این دلیل محکوم می کنند که او "اسناد طبقه بندی" شده نظام و اسرار جمهوری اسلامی را فاش کرده است. مثلا شريعتمداری مدیر روزنامه کیهان می نویسد نامه سري حضرت امام (ره) يكي از اسناد طبقه بندي شده نظام بود و آقاي هاشمي رفسنجاني حق نداشته و ندارد كه از اين سند سري در زد و خوردهاي شخصي خود استفاده كند. آقاي رفسنجاني از جمله افراد معدودي است كه اطلاعات جزئي و تفصيلي فراواني از اسرار نظام دارد و سؤال اين است كه اگر قرار باشد هربار به هر بهانه اي در جريان جدال ها و زد و خوردهاي سياسي خود با اين و آن يكي از اين اسرار و اسناد نظام را منتشر كند تا دست بالا را در اين جدال هاي - اكثراً بي فايده و شخصي- داشته باشد، چه اتفاقي خواهد افتاد و چه تضميني براي امنيت و منافع ملي نظام قابل تصور است؟! امآ آیا واقعا رفسنجانی با انتشار این نامه چیز تازه ای مربوط به جنگ هشت ساله را فاش کرده ا ست که سخنگویان این جناح چنین برآشفته شده اند. مسلم است که خیر؛ این نامه هیچ حقیقت تازه ای را برملا نکرده است اما آن حقایقی را که اپوزسیون جمهوری اسلامی و مردم آگاه ایران سالهاست که می دانند و بیان میکنند؛ تائید می کند. این نامه تائید می کند که ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر دیگر جنگی ملی علیه نیروی اشغال گر نبوده بلکه چنگی در خدمت جاه طلبی های سران جمهوری اسلامی؛ درخدمت قدرت طلبی سپاه پاسداران؛ در خدمت رقابت جویی های دسته های درون نظام بوده است. تائید می کند که این جنگ علی رغم خواست مردم ادامه یافته و فقط آن زمانی رهبران نظام ازجمله شخص خمینی و رفسنجانی به قطع آن رای داده اند که دیگر هیچ امکانی برای ادامه آن در اختیار نداشته اند . تائيد می کند که سران سپاه برای تداوم جنگ و تحکیم قدرت خود به دست یابی به سلاح هسته ای هم فکر میکرده اند. تائید می کند که همه جناح های رژیم بر سر پنهان کردن حقایق ازنظر مردم یکدل و یک زبان اند و زمانی لب به سخن می گشایند که منافع گروی شان به مخاطره می افتد. و سرانجام هم این نامه و هم سخنا ن تهدید آمیزی که رهبران افراطیون نظام درباره افشای آن در این شرایط و مغایرت آن با مصالح ملی مطرح می کنند هیچ همخوانی با مصالح و منافع مردم ایران ندارد. پرسیدنی است؛ این کدام مصالح است که انتشار این نامه آن را به مخاطره انداخته است . و چرا نه رهبران این جناح و نه شخص رفسنجانی به صراحت و شفاف در باره آن سخن نمی گویند. بی تردید رفسنجانی به عنوان مهم ترین رقیب ائتلاف حاکم که از مقطع انتخابات ریاست جمهوری در مرکز این تهاجم جدید سیاسی قرار گرفته است برای مقابله دست به ضد حمله زده است. رفسنجانی می داند اگر اوضاع به همین روال پیش برود در وضعیت جدید موقعیت او در بهترین حالت چیزی نظیر موقعیت آیت الله طاهری یا منتظری خواهد بود . نگرانی های سیاسی وی در باره خطر جنگ با آمریکا و بحران منطقه نیز بیش از هر چیز وحشت او از آینده ناروشن جمهوری اسلامی است.
همه این جناح های درگیر بخوبی می دانند که مشاجره موجود بهیچ وجه بر سر افشای حقایق دو دهه گذشته نظام نیست بلکه پای مسایلی در میان است که هم ا کنون جامعه ایران با آن روبرو است و رهبران جمهوری اسلامی همچون دو دهه گدشته آنها را از مردم پنهان می کنند . حقایقی که بخاطر آنها روزنامه ها و مجلات باید بسته شوند؛ سایت ها و وسایل اطلاع رسانی تحت کنترل کامل دولت در آیند. روشنفکران روانه زندان گردند؛ احزاب مخالف حق اظهار نظر در باره آنها را ندارند و جامعه در باره آنها باید سکوت کامل کند. یعنی حقایق مربوط به ماجراجویی جمهوری اسلامی در زمینه انرژی اتمی که کشور ما را در جهان منزوی ساخته و درمعرض تهدید های اقتصادی و نظامی قرار داده است؛ حقایق مربوط به جاه طلبی های تازه جمهوری اسلامی علیه آمریکا و اسراییل در منطقه که کشور ما را در کام جنگی تازه و نابرابر فرو خواهد برد. حقایق مربوط به مبارزه جویی های جدید درون نظام و اشتهای جدید سپاه و نیروهای امنیتی و افراطی و متحجر برای قبضه کامل قدرت. حقایق مربوط به پروژه یکپارچه کردن رژیم سیاسی حول ولایت مطلقه فقیه و جایگزین کردن حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی.
اینها هستند آن حقایق روشنی که اپوزيسیون دموکراتیک و جمهوری خواه با مردم در میان می نهند.
منافع و امنیت ملی ایران امروز نه در رودر رویی با آمریکا یا اسراییل، بلکه در گرو تشنج زدایی در خاورمیانه است؛ یعنی به رسمیت شناختن دولت اسراییل؛ حمایت ازتشکیل دولت مستقل فلسطینی؛ عادی سازی رابطه دیپلوماتیک و اقتصادی با آمریکا و تشکیل یک بلوک ضد تروریسم در منطقه.