وضع بحرانی عراق


حبيب پرزين

Nov. 17, 2006

پس از بمب گذاری در مسجد سامره در ماه فوریه گذشته، در مسئله امنیتی عراق چرخش مهمی صورت گرفته است. اکنون دیگر بمب گذاریها و حملههای انتحاری گروههای موسوم به جهادی به نیروهای آمریکایی و ارتش عراق مهمترین مسئله امنیتی بشمار نمیآیند. اکنون مهمترین مشکل، جنگ مذهبی میان گروههای شیعه و سنی، و در بعضی مناطق میان گروههای رقیب شیعه است. این درگیریهای نظامی روزانه حدود صد کشته برجای میگذارد.

حمله اسرائیل به لبنان که جزء خونینترین جنگهای اسرائیل با عربها بود، حدود هزار قربانی از هر دو طرف برجای گذاشت. این جنگ در کشورهای اسلامی بعنوان یکی از جنایتهای اسرائیل انعکاس وسیعی یافت. تمام رهبران این کشورها، آنرا محکوم کردند، در خیابانهای تهران، کراچی و دیگر شهرهای مهم مسلمان تظاهراتی برضد اسرائیل صورت گرفت و تلویزیون الجزیره بیست و چهار ساعته تصاویر کودکان کشته شده را پخش می کرد. در عراق از آغاز تابستان گذشته تاکنون هر ماه حدود سه هزار نفر در درگیریهای مذهبی میان نیروهای مسلح شیعه و سنی کشته میشوند. اما این کشتار وسیع که اکثرا با شکنجه وحشیانه قربانی همراه است، حداقل باندازه جنگ لبنان احساسات مسلمانان دنیا و منطقه را جریحه دار نمیکند. به نظر میرسد که اگر مسلمانها یکدیگر را بکشند مسئلهای داخلی و خانوادگی است و به کسی ارتباطی ندارد، اما اگر آمریکایی یا اسرائیلی یک مسلمان را بکشند، آنوقت است که باید به خیابانها ریخت و خشم خود را برضد جنایات صهیونیستها و صلیبیها نشان داد.
پس از بمب گذاری در مسجد سامره در ماه فوریه گذشته، در مسئله امنیتی عراق چرخش مهمی صورت گرفته است. اکنون دیگر بمب گذاریها و حملههای انتحاری گروههای موسوم به جهادی به نیروهای آمریکایی و ارتش عراق مهمترین مسئله امنیتی بشمار نمیآیند. اکنون مهمترین مشکل، جنگ مذهبی میان گروههای شیعه و سنی، و در بعضی مناطق میان گروههای رقیب شیعه است. این درگیریهای نظامی روزانه حدود صد کشته برجای میگذارد. در ماههای مه و ژوئن 6000 نفر در درگیریهای مذهبی کشته شدهاند در ماه ژوئیه تعداد کشته شدگان به 3400 نفر رسید و در ماه سپتامبر 2600 نفر. در بسیاری موارد نوع کشته شدن نشانی قاتل را در بردارد. اگر کشتار در اثر عملیات انتحاری باشد کار گروهای افراطی سنی معروف به جهادی است. آنها معمولا ماشینهای حاوی مواد منفجره را در مکانهای پر رفت و آمد شیعیان و یا نزدیک قرارگاههای ارتش عراق و آمریکا، قرار میدهند و منفجر می کنند. اگر آثار شکنجه شدید، و بخصوص سوراخ شدن بدن با مته برقی، برروی پیگر قربانیان برجای مانده باشد کار شبه نظامیان شیعه است. عشایر سنی به شهرکهای شیعه نشین حمله میکنند و هرکه را که برسر راه خود ببینند به گلوله میبندند و سریع محل را ترک میکنند. علاوه بر این، نوع دیگری از ترور هم وجود دارد که بیشتر نتیجه فقر و بیکاری است. در عراق روزانه 40 نفر گروگان گرفته می شوند. برای آزادی گروگانها از چند هزار دلار تا چند میلیون دلار درخواست میشود. در موارد زیادی هرگز اثری از قربانی بدست نمیآید. بسیاری از خانوادههای ثروتمند مجبور هستند ظاهری فقیرانه برای خود درست کنند تا توجه آدم ربایان به سوی آنان جلب نشود.
در جنوب عراق و بصره گروههای مختلف شیعی درگیریهای نظامی زیادی با یکدیگر داشتهاند. در مناطق سنی نشین مانند استان انبار، نظامیان سابق بعثی و گروههای جهادی برضد نیروهای آمریکایی میجنگند، آنها سران عشایری را که با دولت جدید و یا نیروهای آمریکایی همکاری میکنند، میکشند. در این استان هفته گذشته تعدادی از گروههای جهادی با یکدیگر متحد شدند و نام شورای مجاهدین را برخود گذاشتند، و ایجاد حکومت اسلامی در استانهای سنی عراق را اعلام کردند. رهبر القاعده در عراق اعلام کرد که گروهش 12 هزار رزمنده مسلح دارد و 12 هزار نفر دیگر آماده بدست گرفتن اسلحه هستند. درستی این ارقام ناروشن است، اما افزایش عملیات انتحاری در ماههای اخیر، نشاندهنده افزایش قدرت و نفرات القاعده است. جمهوری اسلامی ایران با گروه القاعده در عراق همکاری میکند. اخیر ماموران گشتی آمریکایی و عراقی، در مرز ایران و عراق، هفت الاغ با بار مینهای ضد تانک روسی و ایتالیایی پیدا کردند. مینهای ضد تانک را فقط گروههای جهادی مانند القاعده بکار میبرند.
عشایر و حزبهای سیاسی سنی، گروههای مسلح شیعه را عامل اصلی جنگ داخلی میدانند. آنها معتقد هستند که سازمانهای شیعه میخواهند با کشتن و فراری دادن سنیها از بغداد این شهر را به یک شهر شیعه نشین مبدل کنند. آنها میگویند، ایران با کمک مالی، تسلیحاتی و آموزشی به شبه نظامیهای شیعه، جنگ داخلی را تشدید میکند.
نیروهای انتظامی جدید را اساسا کردها و شیعیان تشکیل دادهاند و نیروهای شبه نظامی شیعه مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و مقتدا الصدر تعداد زیادی از افراد خود را وارد ارتش و پلیس کردهاند. وزارت دفاع در دست یک سنی است و وزیر کشور یک شیعه است. فساد سراسر این دو وزارت خانه را فراگرفته. کادرهای آموزش دیده شیعه که در ارتباط با سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات ایران هستند، و نظامیان بعثی سابق در این دو وزارت خانه نفوذ کردهاند و پلیس و ارگانهای امنیتی را به ابزارهایی برای انتقام گرفتن از گروههای رقیب مبدل کرده اند. دولت مالکی ظاهرا کنترل زیادی برروی این نیروها ندارد. و آنها بیش از او از احزاب و رهبران خود دستور میگیرند.
سپاه مهدی مهمترین عامل ایجاد جنگ داخلی در عراق است. در سال 2004 نیروهای آمریکایی، امکان دستگیری مقتدا الصدر و محاکمه او به جرم قتل عبدالمجید خویی و چند روحانی دیگر را داشتند اما ارزیابی همه این بود که مقتدا الصدر شخصیت مهمی نیست ونیروهای بدون سازمان او نمی توانند خطری ایجاد کنند. اما اکنون پس از دو سال لشگر او نزدیک به 15 هزار عضو مسلح دارد. و با 33 عضو در پارلمان جدید عراق، به وزنهای سیاسی مبدل شده که به آسانی نمیتوان او را ندیده گرفت. او با اتکاء به فراکسیون پارلمانی خود در انتخاب نخست وزیر نقش تعیین کنندهای دارد. بهمین دلیل دولت مالکی به او وابسته است. مقتدا الصدر فعالیت سیاسی خارجی گستردهای را آغاز کرده است. او با پادشاهان عربستان سعودی و اردن و همینطور با بشار اسد رئیس جمهور سوریه دیدارهایی داشته است با ایران روابط ویژهای بهم زده، یک دیدار رسمی و چند سفر غیر رسمی به ایران داشته. به مقامهای ایرانی قول داده اگر آمریکا به ایران حمله کند سربازان او در کنار ایرانیها خواهند جنگید. سیاستمداران سنی عراق معتقد هستند که او از ایران پول و اسلحه دریافت میکند. و اعمالش در همآهنگی با سیاستهای ایران است. جریان صدر به سبک گروههای اخوانالمسلین، شبکهای از موسسههای خیریه بوجود آورده است. و پایه تودهای او در حال رشد است.
سپاه مهدی از بالا سازماندهی نشده بلکه گروههای پراکنده مسلح، نظامیان بعثی شیعه که از ارتش اخراج شدهاند و انواع گروه های ماجراجو، به آن پیوستهاند یا اینکه خود را به آن منسوب کردهاند. بههمین دلیل روشن نیست که خود مقتدا الصدر و نزدیکان او، تا چه حد بر این سپاه کنترل دارند. گروههای مسلح سپاه مهدی مساجد و مدارس مذهبی سنیها را آتش میزنند یا روز روشن آنها را به خمپاره میبندند. نیروهای صدر در محلهای از بغداد بنام وشاش، به نوعی پاکسازی قومی دست زدهاند. آنها برای اهالی سنی این منطقه نامههای تهدید آمیز همراه با تعیین مهلت برای ترک خانهشان می فرستند. همراه با نامه معمولا یک DVD که در آن صحنههایی از انفجار خانهها دیده میشود وجود دارد. نیروهای آمریکایی مدارکی یافتهاند که در این محله 65 خانه تخلیه شده، از طرف خانوادههای شیعهی در ارتباط با سپاه مهدی اشغال شدهاند.
در اثر ناامنی ناشی از درگیریهای مذهبی، 365 هزار نفر از خانههای خود فرار کردهاند. مهاجرت بخصوص از مناطقی صورت میگیرد که در آن شیعیان و سنیها قرنها در کنار یکدیگر زندگی میکردند. بسیاری به مناطق کردستان که امنیت بیشتری دارد مهاجرت میکنند، و کسانی که توانایی مالی بیشتری دارند خانواده خود را به سوریه یا اردن میفرستند.
جبهه توافق بزرگترین فراکسیون سنی پارلمان جدید عراق، در نامهای به همه جریانهای سیاسی سه خواسته زیر را مطرح کرد. ایجاد توازن میان شیعهها و سنیها در تمام نهادهای دولتی، انحلال نیروهای شبه نظامی و انحصار حمل سلاح برای نیروهای دولتی. سلیم عبدالله جبوری سخنگوی این جبهه که 44 نماینده در پارلمان دارد، گفت اگر این خواستهها اجرا نشوند ما مجبور خواهیم شد فعالیت سیاسی را رها کرده و اسلحه بدست بگیریم. همینطور معاون سنی رئیس جمهور و دبیرکل حزب اسلامی طارق الهاشمی تهدید کرد که اگر خواسته های جبهه برآورده نشوند از دولت خارج خواهد شد.
به نظر می رسد که دولت عراق علاقهای به خلع سلاح کردن نیروهای شبه نظامی ندارد. با وجود فشار دولت آمریکا و احزاب سنی، برای انحلال نیروهای شبه نظامی، دولت مالکی اقدامی در این زمینه انجام نمیدهد. مالکی میگوید سپاه مهدی نیرویی مردمی است که انحلال آن به رای مردم احتیاج دارد.
مالکی و رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بارها گفتهاند اگر ما فرماندهی ارتش عراق را در دست داشتیم در مدت شش ماه کشور را آرام میکردیم. ظاهرا آنها میخواهند به سبک ایران، با قتل عام وسیع اهالی سنی و ایجاد وحشت در کشور مقاومت آنها را درهم بشکنند. اما این کار برای آنها آسان نیست. زیرا در صد جمعیت سنی در عراق خیلی بیشتر از ایران است. و گذشته از این، تمامی کشورهای عربی منطقه و کشورهای غربی از آنان پشتیبانی خواهند کرد. و هرگونه تعرض وسیع دولتی علیه سنیهای عراق درگیری میان شیعه و سنی را به درگیری منطقهای مبدل خواهد کرد.
جمهوری اسلامی با کمک همزمان به گروههای جهادی سنی مانند القاعده و شبه نظامیان شیعه به گسترش جنگ داخلی در عراق کمک میکند، این استراتژی ممکن است با موفقیت همراه باشد و موجب خروج ارتش آمریکا از عراق بشود، اما آتشی که روشن شده به آسانی خاموش شدنی نیست. پس از خروج آمریکا از عراق معلوم نیست اتحاد میان مقتدی الصدر و مجلس اعلا پایدار بماند. مقتدا الصدر عقاید ناسیونالیستی دارد. او پس از قتل عبدالمجید خویی اعلام کرد تمام روحانیان ایرانی باید عراق را ترک کنند. او برخلاف رهبران مجلس اعلا، مخالف سرسخت فدرالیسم است. اتحاد کنونی او با ایران برای کسب قدرت است، و هرگاه قدرت او به خطر بیافتد یا منافع او ایجاب کند، از درگیری نظامی با نیروهای دیگر شیعه هراسی نخواهد داشت. نیروهای جهادی هم رهبری کشور را به آسانی به شیعیان نخواهند سپرد، آنها یکبار در اتحاد با آمریکا و با استفاده از کمکهای آنها در افغانستان با نیروهای شوروی جنگیدند، اما بلافاصله پس از خروج ارتش شوروی از آن کشور، تدارک جنگ با متحدان دیروز خود را آغاز کردند. آنها بدون شک با ایران هم همین رفتار را خواهند کرد.