۸ مارس، جشنی در دوسوی میله ها
نگاهی به مبارزه زنان در سال های اخیر نشان از رشد و شکوفائی این جنبش و کارزارها و شیوه های جدید دارد. تلاش ها و مبارزاتی که هر روز بیش از پیش از طرف همفکران و هم سرنوشتان زن و مرد پشتیبانی می شود. تلاش هائی که با مبارزات زنان در عرصه جهان پیوند بیشتر یافته و ارتباط و همپیوندی خود با آنان را هرچه گسترده تر می کند.
۸ مارس امسال درحالی فرا می رسد، که بخشی از فعالین جنبش زنان در ایران، در پشت میله های زندان آنرا جشن می گیرند. جشنی که با اعتصاب غذا همراه است، با فشار دیوارهائی که مادران جوان را از کودکانشان، جدا کرده است. جشنی که برای آینده ای بهتر برای همین کودکان؛ امروز در پشت میله های زندان برپا می شود…
زنان مبارز میهنمان یک سال دیگر از تلاش و کوشش را پشت سر گذاشتند. تلاش در کارخانه ها، در مزارع، در خانه، در اداره، در دانشگاه، در صحنه تئاتر و سینما، … و بالاخره در میدان های کارزار علیه ستمی که بر آنان روا می شود.
امسال اما این تلاش ها چهره ای دیگر داشت و هرچه بیشتر از حرکات کوچک و خودبخودی، به حرکاتی جمعی تر و سازمانیافته تر فراروئید. حرکاتی که می توانند یکی از ستون های مهم رشد مبارزه مدنی در کشور ما باشند و بدون توجه به تفاوت های ایدئولوژیک، اجتماعی، عقیدتی، مذهبی و ...، احقاق حقوق زن را به عنوان یک شهروند با حقوق برابر، در مرکز تلاش های خود قرار دهند. مبارزه ای که میدان تاثیر آن فقط به روشنفکران زن محدود نمی شود. تلاش هائی که با آموزش از جنبش های زنان در سایر نقاط جهان همراه اند و قصد تدوین "منشوری از آن خود" را دارند. منشوری که با مشارکت و نظرسنجی از طیف وسیعی از زنان و فعالین آنان تهیه شده باشد.
زنان ما تابه حال بهای سنگینی برای تلاش های خویش پرداخته اند. مروری بر اخبار روزانه سال گذشته حاکی از فشارهای متعدد و همه جانبه ای است که برای تحدید این تلاش ها در هر زمینه ای می شود. از ندادن اجازه برای برگزاری جلسات سخنرانی و مراسم تا بستن روزنامه ها و سایت های اینترنتی و بالاخره دستگیری و ضرب و شتم فعالین زن هر آن جا که به دستورات پلیس های امنیتی وقعی نگذارند.
اما متاسفانه علاوه بر همه سنگ اندازی هائی که از طرف جامعه مردسالار و حکومت و نهادهای وابسته به آن در راه فعالیت و رشد جنبش زنان می شود، موانعی درونی نیز امکان رشد همه جانبه آن را سد می کند. هنوز برای بعضی از زنان فعال دیوارهائی چون داخل و خارج، مذهبی و غیرمذهبی، مسلمان و غیرمسلمان، روشنفکر و غیر روشنفکر مطرح است. درهم شکستن این دیوارها نه تنها از اهمیت کمتری نسبت به مبارزه علیه جامعه مردسالار برخوردار نیست، بلکه بدون انجام آن، جنبش زنان قادر به رسیدن به اهداف خویش به عنوان یک جنبش نخواهد بود. از میان برداشتن دیوارهای فاصله، ایجاد فرهنگ گفتمان مشترک بین بخش های مختلف جنبش زنان، بهره گیری از تجارب و دانش یکدیگر، یکی از اساسی ترین، اولیه ترین و عملی ترین گام هائی است که امروز می توان و باید برداشت.
جنبش زنان، امروز باید در دو عرصه بطور موازی تلاش و مبارزه کند. اولین عرصه تلاش برای سازماندهی مستقل و درونی خویش، ایجاد سازمان سراسری زنان، بدون درنظر گرفتن بعد مکانی و تفاوت عقیدتی شامل تمام زنان ایرانی که برای حقوق برابر خویش و لغو قوانین ضد زن مبارزه می کنند و تدوین منشوری برای چنین سازمانی می باشد. اما شرط موفقیت این تلاش ها در این است که روند تدوین این منشور و مضمون آن، نه تنها استقلال آن را از هر نهاد دولتی تضمین کند، بلکه واقعا شامل همه گروه های زنان و طیف های مختلف فکری آنان گردد.عرصه دیگر مبارزه علیه جامعه مردسالار، قوانین و سنن کهنه و ضد زن و برای احقاق حقوق انسانی و اولیه خویش و استفاده از همه امکانات برای سازماندهی چنین مبارزه ای است.
نگاهی به مبارزه زنان در سال های اخیر نشان از رشد و شکوفائی این جنبش و کارزارها و شیوه های جدید دارد. تلاش ها و مبارزاتی که هر روز بیش از پیش از طرف همفکران و هم سرنوشتان زن و مرد پشتیبانی می شود. تلاش هائی که با مبارزات زنان در عرصه جهان پیوند بیشتر یافته و ارتباط و همپیوندی خود با آنان را هرچه گسترده تر می کند.
۸ مارس را شادباش گوئیم و با هم به استقبال جشنی در دو سوی میله های زندان، در دو سوی مرزها و ورای همه دیوارها بشتابیم.