دیکتاتور کوچک ریاکار بزرگ
اگر چه حضور ریاست جمهوری حکومت اسلامی در مجامع سیاسی و فرهنگی غرب برای جهان و بخصوص جهان متمدن چیزی در بر نداشت ولی برای ایرانیان خالی از فایده نبود؛ و شاید بتوان گفت از نظر موقعیت اپوزيسیون این حضور پر فایده هم بود. چرا که صرف این حضور چه در گفته ها و چه ناگفته های احمدی نژاد و پرسش گران او باعث افشاگری و روشنگری بسیاری در خصوص وضع حقوق بشر در ایران و همچنین شناخت مردم جهان از سطح نازل فرهنگ و فهم رهبران جمهوری اسلامی شد.
بی گمان تاثیر سخنان احمدی نژاد درمجمع عمومی سازمان ملل متحد برای انهایی که با شرایط سیاسی ایران آشنایی دارند و از چگونگی رفتار جمهوری اسلامی با زنان، اقلیت ها و دگراندیشان ایرانی مطلع هستند، بسیار آزار دهنده بود. بویژه آنجا که وی در خطابیه اش در باب انسانیت و عدالت و کرامت انسانی و اخلاق داد سخن می داد و ریا کارانه از ضرورت رعایت حقوق بشر در جهان می گفت عمق وقاهت و دو رویی چنان ژرفا می گرفت که بوی تعفن اش از روی صفحه تلویزیون ها و سایت ها هم بیرون می زد. حضور احمدی نژاد چه در صحن سازمان ملل و چه در دانشگاه کلمبیا نمایش عریانی بود از حقارت فرهنگی و سیاسی رژیمی که مچش در آزادی کشی و نقض حقوق بشر باز شده اما حاضر است در مقابل چشم جهانیان بایستد و به آسانی دروغ بگوید. بگوید که ایران تحت حکومت اسلامی آزاد ترین کشور جهان است، زنانش منزلتی بی نظیر دارند، حقوق بشر به کمال رعایت می شود، همجنس گرا ندارد و عدالت و مهر ورزی بر سراسر جامعه گسترده است.
جهان البته بخاطر نقش خاص ایران در خاورمیانه و تهدید هایی که از جانب رژیم اسلامی وجود دارد به حضور نمایندگانش در صحنه های بین المللی و سخنان آنها اهمیت می دهد.خواست و انتظار جامعه بین المللی این است که در این شرایط خطیر و بحرانی از سوی نمایندگا ن جمهوری اسلامی حرف های تازه بشنوند. اما سخنان احمدی نژاد در این نشست چیزی برای جهانیان دربر نداشت و انتظاری را برآورده نکرد. این سخنان شاید فقط به گوش بنیاد گرایان و يا آن دسته از مسلمانانی که از واقعیت حکومت اسلامی بی خبرند خوش نشسته باشد. زیرا متن سخنرانی چیزی نبود جز قسمت هایی از آموخته های حوزوی احمدی نژاد در باب دعوت انبیا که بیشتر در نامه های بی جواب به جرج بوش و دیگر رهبران جهان تکرار شده بود به علاوه توصیه های بیت رهبری و بخش نامه های وزارت خارجه درباره مساله هسته ای، بحران عراق و موقعیت فلسطین.“ ذکاوت و زیرکی» ریئس جمهور احمدی نژاد در همین حد بود که این مواضع و اصول انقلاب اسلامی را با بیان نرم در خور مقتضیات این گردهمایی اظهار نماید و نه با آن زبان تند و تحریک کننده ای که در خانه و در بالای منبر علیه شیطان بزرگ و نابودی اسراییل و بریده شدن ترمز قطار هسته ای بکار می برد.
اگر چه حضور ریاست جمهوری حکومت اسلامی در مجامع سیاسی و فرهنگی غرب برای جهان و بخصوص جهان متمدن چیزی در بر نداشت ولی برای ایرانیان خالی از فایده نبود؛ و شاید بتوان گفت از نظر موقعیت اپوزيسیون این حضور پر فایده هم بود. چرا که صرف این حضور چه در گفته ها و چه ناگفته های احمدی نژاد و پرسش گران او باعث افشاگری و روشنگری بسیاری در خصوص وضع حقوق بشر در ایران و همچنین شناخت مردم جهان از سطح نازل فرهنگ و فهم رهبران جمهوری اسلامی شد. البته هستند ایرانیان بسیاری که بخاطر این بی بضاعتی فرهنگی مقامات بالای جمهوری اسلامی و بخصوص رفتار وحشیانه ای که با مردم ایران می شود دچار احساس های دو گانه می شوند. زیرا می اندیشند که دنیای امروز در هر حال این عقب ماندگی را به پای همه ایرانیان می نویسند. با این حال نباید زیاد دلواپس این نکته بود، و فراموش کرد که تاریخ بسیاری از کشور ها و از جمله همین کشور های پیش گام فرهنگ جهانی نشان داده است که در یک شرایط خاص تاریخی چگونه سرنوشت این ملت ها به دست شارلاتان های سیاسی افتاده است.
اما فایده اصلی این حضور در مقابل افکار عمومی جهانی چه در شکل تراژیک ریاست جمهوری خاتمی و چه در شکل کمیک احمدی نژادی آن، اینست که در هر دو حالت شکاف میان گفتار و کردار این رژیمها ؛ شکاف میان واقعیت و دروغ، حقیقت و ریا کاری، شکاف میان فرهنگ رو به رشد پرسش گری و حقیقت جویی جهان و واماندگی رژیمهای استبدادی بوضوح نمایان می شود. به این قدرت روشنگری و آگاهی دهنده رسانه ای جهانی و جامعه مدنی بین المللی نباید بی اعتنا بود. هر نوع حضوری در برابر اینها حتا چنین ریاکارانه، حضوری است در برابر دیدگان مردم جهان که در باره سیاست مداران و تصمیم گیرندگان قضاوت می کنند. صرف خود این ریاکاری ها و زبان الکن سخنگویانشان در خصوص دفاع از حقوق بشر این حقیقت را نشان می دهد که چگونه متحجرترین آدم ها و دولتها مقهور فرهنگ امروزی بشریت پیشرو شده اند.
مرتضی ملک محمدی
26.9.07